eitaa logo
توتَک
133 دنبال‌کننده
213 عکس
25 ویدیو
2 فایل
هدی کریمان هستم.یک مادر علاقمند به نویسندگی و تصویرسازی. اینجا از دغدغه‌ها و علاقمندی‌هایم برایتان می‌نویسم. 🔶( توتَک) نام نان کوچک محلی روستای پدری‌ام آهار است. @hoda_k اینستاگرام من: @hoda.krm
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی سر کلاس تصویرسازی، وقتی که استاد دارند درمورد کار هنرجوها نظر میدهند، سعی میکنم بی کار نباشم. نکات استاد را میشنوم و دستم روی کاغذ سر میخورد. @toootak
بسمه تعالی هدی! ببین اگر ایده هات رد میشن، دلیل این نیست که ایده ها ته کشیدن ها!! بذار رد بشن که تو یاد بگیری راه میانبرهای بعدی کجاست! اگر از استادت نقد بشنوی بهتره برات تا اینکه بعدا کار خراب تحویل بدی دختر! @toootak
بسمه تعالی توی کارهای بئاتریس میگردم بلکه لوکیشن خوبی برای گربه های داستانم پیدا کنم و ولشان کنم همانجا آتش بسوزانند. @toootak
بسمه تعالی هنرهای تجسمی کلاس حضوری میطلبد و من هم بالاخره خودم را بعد سه سال دوباره رساندم به کلاس و جمع اهالی رنگ و طرح. میز کار استاد و دکور را میخواستم با خودم بیاورم خانه بس که دوست داشتنی بود. یک زیست هنری در طبقه آخر یک آپارتمان قدیمی. وقتی استاد توی کاغذهای پر از خط و طرحم با مداد اثری گذاشت فهمیدم من چقدر به این بودن ها و گفتن ها و نه گفتن های حضوری احتیاج داشتم. آدمیزاد دلش با جمع خوش است اگر حتی گاهی دلش تنهایی بخواهد باز هم ذاتش طوریست که با جمع جوانه میزند. جوانه تازه من وقتی سر بیرون آورد که پشت میزی بزرگ رو به پنجره بزرگتر قدی نشستم. استاد عینکش را روی سرش گذاشت و خم شد روی کارم. بادِ پنکه گوشه کاغذ پارسم را بالا برد. استاد صافش کرد و نوک مداد را به دیوار خانه ای توی طرحم نزدیک کرد و سایه گربه ای را کشید که قصد کرده کبوتران پیرمردی را شکار کند. دست گذاشتم زیر چانه ام و به حرکت انگشتان استاد روی کاغذ نگاه کردم.گفت هدی دقت کردی؟! نور تابیده شد به جوانه نورسته من... @toootak
بسمه تعالی توی اتاق کنار بچه‌ها نشسته‌ام بی آنکه دلم شور این را بزند که بمب یا ترکشی دیوارهای خانه را بشکافد. در دوردست‌ها جایی نزدیک مدیترانه، مادری هست که دست‌های سرد کودکش را برای آخرین بار می‌بوسد و به تن سرد خاک می‌سپارد. این طرح را زدم شاید به قدر اپسیلن یادی از دل آن مادر رنجور کرده باشم. یاد عروسکی که یتیم شده و کسی دیگر صدایش نخواهد کرد. @toootak