eitaa logo
توتَک
136 دنبال‌کننده
205 عکس
25 ویدیو
2 فایل
هدی کریمان هستم.یک مادر علاقمند به نویسندگی و تصویرسازی. اینجا از دغدغه‌ها و علاقمندی‌هایم برایتان می‌نویسم. 🔶( توتَک) نام نان کوچک محلی روستای پدری‌ام آهار است. @hoda_k اینستاگرام من: @hoda.krm
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی سال آخر دانشگاه بودم که اسمم توی قرعه کشی عمره دانشجویی درآمد. دختر جوانی بودم که از حج چیزهایی شنیده بودم و ذوق توی دلم مثل پروانه چرخ میخورد. مدینه و مکه و لباس احرام و لبیک ها همه برایم تکرار شدند وقتی که را خواندم. من اهل خواندن سفرنامه نیستم اما این کتاب برایم تکرار لحظات خوشی بود که با دوستانم در سرزمین وحی تجربه کردم. جدا از مرور خاطرات شیرین گذشته، کلمات جدید و گریزهایی که به واسطه حضور در اماکن مقدس زده میشد، حالم را جا می آورد و تشبیهات و فضاسازی ها هم برایم جذاب آمد. حامد عسکری طوری مینویسد که انگار مخاطبش درست روبه رویش نشسته و دارد میشنود. یه جور راحتی در نوشته هایش دارد که من دوست دارم. کتاب را حتما به کسانی که میخواهند با دنیای کلمات و تشبیهات نو آشنا شوند توصیه میکنم.
بسمه تعالی قبلا توی جمع‌خوانی با دوستانم، چند داستان از چخوف را خوانده بودم. ادبیات کلاسیک راستش برایم تازه بود. البته قبلا هم کلاسیک خوانده بودم منتها این یکی برایم تازه‌تر بود. توصیفات ایستا زیاد دارد. من جزییات دوست دارم اما توی این کتاب آنقدر بعضی قسمت‌ها ادویه جزییاتش زیاد بود که دلم را می‌زد. شخصیت‌پردازی‌اش اما عالی بود. ما التهاب را هم در درون شخصیت می‌دیدیم و هم بیرون. البته خودم دوست داشتم کشمکش‌ها هیجان و نبض بیشتری داشته باشند که نبود. نمیدانم چرا حتی با بهترین ترجمه هم، دیالوگها بهم نمی‌چسبید. اصلا مدل ارتباط برقرار کردن آدم‌های روسی با یکدیگر برایم غریب بود. کتاب حجم کمی دارد. اگر علاقمند به ادبیات روسی هستید راحت می‌شود خواندش و توی داستان تامل کرد. @toootak
بسمه تعالی  کتاب ( بندها ) از آن دست کتاب‌هایی است که من تا مدتی حتما بهش فکر خواهم کرد. به رابطه‌ها، به آدم‌های توی داستان و به چرایی کارهایشان. ترجمه واقعا عالی است. لحن شخصیت‌ها خیلی خوب درآمده. داستان کشش دارد و اصلا دلم نمی‌خواست تمام شود. روانشناسی آدم‌ها را نویسنده خوب می‌دانسته و ما به عنوان مخاطب خیلی راحت می‌توانستیم کمبودهای یکی را به رفتار دیگری پیوند بزنیم.
بسمه تعالی کتاب سباستین راحت‌خوان و سبک بود. دیده‌ها و شنیده‌های نویسنده از مواجهه با مردم و فضای غالب کشور کوبا خوب بود. من عاشق سفرم و گالری گوشی‌ام را با عکس و فیلم‌های اطرافم پر می‌کنم. حقیقتا غرق در عکس‌های کتاب شده بودم. دلم می‌خواست توی خانه‌هایی که آقای ضابطیان اقامت داشتند چمدان باز کنم. چای بخورم. کتاب بخوانم و از سیگار برگی که از آن پیرمرد یادگاری آورده‌ام استوری اینستاگرامی بگذارم. تنها چیزی که از کتاب انتظار داشتم، توضیح بیشتر بود. دوست داشتم از کوبا و خیابان‌هایش، از دریا و ساحلش از مدارس و دانشگاهش بیشتر بدانم. از طرح جلد کتاب هم بگویم که واقعا دوست‌داشتنیست. رنگ‌ها به جان هم نشسته‌اند و عناصر، خوب توی کادر چیده شده‌اند. اشتیاق سفر به دیار فیدل کاسترو و چه‌گوارا بعد از خواندن سباستین در من جوشید. @toootak
بسمه تعالی در جبهه غرب خبری نیست، آخرین کتاب حلقه کتاب‌خوانی مدرسه مبنا بود. راوی جوانیست که ناخواسته وارد جبهه می‌شود و روایت‌هایش از جنگ و سربازها و شهرها را بازگو می‌کند. برای من این کتاب، روایت محسوب شد نه رمان. روایتی از چالش‌هایی که خانواده‌ها و مشاغل مختلف با معظلی به نام جنگ دارند. تصویرها و حس‌ها خیلی خوب بود. دیالوگ‌ها کم اما گویای وضعی بود که شخصیت‌ها درگیرش بودند. طرح جلد کتاب اما می‌توانست واضح‌تر باشد. @toootak