eitaa logo
خانه قرآن شهری ترنج بندرانزلی
436 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
۲۷ سال سابقه نشر و ترویج و اشاعه فرهنگ قرآنی. برگزاری محافل بزرگ قرآن کریم. برگزاری مجالس اهل بیت علیهم السلام ترنج ( تربیت. نیروی. جوان ) ارتباط با مدیر کانال، حسین رضوانی ۰۹۱۱۶۶۰۸۹۶۰ ۰۹۱۱۹۸۸۹۱۳۱ در پیام رسان ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 از اموات خود به نیکی یاد کنید (ص) فرمود: از اموات خود جز به خیر و نیکی یاد نکنید؛ چرا کـه اگر اهـل باشند و شما بدگویی کرده باشید، گناهکارید و اگر اهـل آتش باشند، همان آتش برای آن‌ها کافی است. 🔸خلاصه این‌ کـه افراد بـه دعـا و خیرات محتاج ترنـد. مردانگی و جوانمردی اقتضا می کند که دست افتاده را بگیریم. یک بار نقل کردم که مرحوم آیت الله ، از استاد مرحوم آیت الله ، سید مرتضی کشمیری نقل می کرد که ایشان به برخی از طلاب و شاگردان خود می فرمود: همه اش در سلمان و ابوذر را دعا نکنید. دیگران به و طلب مغفرت محتاج ترند. 📚 کتاب قیامت و حشر، استاد ‌‌@torraanj
‍ ✅دستورالعمل مرحوم برای رفع مشکلات: ✍علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم قاضی هستند ، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که : در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ سید علی قاضی در جواب فرمودند: ”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی ، در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو: «اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ»“. إن شاء الله گشایش یابد. علاّمه انصاری فرمودند:من در مواقع گرفتاری های صعب و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب گرفتم. 📚 مهر تابناک ص۲۶۰ @torraanj
، ، چرا درک نمی کنیم این ها تاوان دارد... دل شکستن دارد ... چرا متوجه نیستیم این ها به ما مربوط نیست👇 فلانی دزده ... فلانی زشته ... فلانی خیانت کرده و ... 👈چرا کسی متوجه زندگی شخصی خودش نیست؟ همه شدند ... همه شدند ... همه کارند جز خودمان ... ای کاش این را بدانیم که👇 در هر قبری فقط یک نفر دفن می شود ... 🔴پس فکر اعمال و افکار خودمان باشیم ... فقط کافیست پاهایمان را کمی از زندگی بقیه بیرون بکشیم... باور کنیم خودمان هم آرام می شویم ... @torraanj
🔴 داستان کوتاه @torraanj روزی "جوانی" نزد پدرش رفت و گفت: دختری را دیده ام و "شیفته زیبایی" و جادوی چشمانش شدم، می‌خواهم با او ازدواج کنم. پدر با خوشحالی گفت: این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند، اما به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمیتوانی "خوشبختش" کنی، او باید به مردی مثل من تکیه کند، حیرت زده جواب داد: امکان ندارد پدر! کسیکه با این دختر "ازدواج" میکند من هستم نه شما! پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به "قاضی" کشید، ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با که ازدواج کند. قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است! پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. با دیدن دختر گفت: او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر. نیز مانند بقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج میکند! بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت: راه حل مسئله نزد من است، من می دَوَم و شما نیز پشت سر من بدوید. اولین کسیکه بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد! بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پسر، پدر، قاضی، وزیر و امیر به دنبال او... ناگهان هر پنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!! من هستم!! "من کسی هستم که اغلب مردم به دنبالم می‌دوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من از ، ، و معرفتشان می‌گذرند و و آنها تمامی ندارد، تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند. در حالیکه هرگز به من نخواهند رسید. @torraanj