eitaa logo
کلاس اصول فقه و حقوق
2.1هزار دنبال‌کننده
85 عکس
37 ویدیو
56 فایل
🧊آشنایی با 📍 اندیشه های اصولی شهید صدر(ره) 📍تاریخ علم اصول 📍خلاصه علم اصول 📌قواعد حقوقی 🧊ویژگی تدریس 🕰️ زمان کوتاه ✅بیانی ساده ✍️همراه با مثال حقوقی 👤 مدّرس : استاد رحمانی 👇 👇 ⭐ @Rahmani_m_hm ⭐ 🥷 تبادلات👇👇 ⭐ @Najmezandi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب حكم تعليقى‌ استصحاب حكم تعليقى در مقابل استصحاب حكم تنجيزى است. و آن در جايى است كه «مستصحب» حكم تعليقى باشد. مثلا در دليلى آمده: اگر انگور جوش بيايد حرام است. پس حرمت انگور معلق به جوشيدن است و اين حرمت تعليقى است. درصورتى‌كه انگور جوشيده مدتى باقى بماند، و تبديل به كشمش شود در اين صورت شك در حرمت آن كشمش خواهيم كرد. و اگر استصحاب حرمت كنيم در اين مورد استصحاب حكم تعليقى شده است. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب حكم تنجيزى‌ استصحاب حكم تنجيزى در مقابل استصحاب حكم تعليقى است، و آن در جايى است كه «مستصحب» حكم قطعى و منجز باشد، مثلا دليل گفته بود: خوردن انگور حلال است. سپس آن انگور تبديل به كشمش شود، در نتيجه شك در حلال بودن آن عارض مى‌گردد، در اين صورت اگر با استصحاب حليت حكم به حلال بودن آن بكنيم، به آن استصحاب حكم تنجيزى گويند. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
           💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب حكم وضعى‌ استصحاب حكم وضعى در مقابل استصحاب حكم تكليفى است. استصحاب حكم وضعى مثل استصحاب علقه زوجيت. توضيح اينكه زمانى علقه زوجيت بين حسن و مريم محرز بوده و اكنون ترديد حاصل شده كه آيا علقه زوجيت به هم خورده است؟ مثلا آن دو از هم طلاق گرفته و جدايى حاصل شده يا خير؟ در صورت چنين ترديد و شكى استصحاب علقه زوجيت جارى مى‌گردد- و «زوجيت» حكم وضعى است. به مبحث «حكم وضعى» رجوع شود. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب سببى‌ هرگاه جريان استصحاب معيّن در مورد معين باعث منتفى شدن موضوع استصحاب ديگرى گردد، شك در استصحاب اولى را «شك سببى» و شك در استصحاب دومى را «شك مسببى» گويند. واستصحاب در مورد اول را «استصحاب سببى» و در مورد ثانى را «استصحاب مسببى» نامند. ◾مثال: شخصى مدعى است كه وكيل او با علم به عزل خود، مال او را فروخته است. و بر همين مبنا تقاضاى ابطال معامله را از دادگاه مى‌كند. در اينجا نسبت به مالكيت مشترى به مبيع شك داريم، و ظاهرا استصحاب عدم مالكيتش جارى است. از طرف ديگر شك در وقوع بيع در حال بقاى وكالت داريم. در نتيجه استصحاب بقاى وكالت جارى مى‌گردد. و با جريان اين استصحاب نوبت به استصحاب عدم مالكيت نمى‌رسد. و استصحاب بقاى وكالت را «استصحاب سببى» نامند. همان گونه كه استصحاب عدم مالكيت مشترى را «استصحاب مسببى» ناميده‌اند 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب عدمى‌ استصحاب عدمى در مقابل استصحاب وجودى است. و آن اين است كه عدم چيزى در سابق مسلم بوده و هم‌اكنون وجود او مورد ترديد قرار گرفته است. ◾مثلا پدر و مادر عليه فرزند خود شكايت به دادگاه ببرند كه ما مستمنديم، و فرزند ما از دادن نفقه نسبت به ما استنكاف مى‌كند. وقتى فرزند به دادگاه احضار مى‌شود در جواب اظهار مى‌دارد كه من تمكن نداشته، بلكه معسر هستم. و براساس ماده 1198 قانون مدنى كه مى‌گويد: «كسى ملزم به انفاق است كه متمكن از دادن نفقه باشد ...» و با توجه به ماده 1203 قانون مدنى كه مى‌گويد: «در صورت بودن زوجه و يك يا چند نفر واجب‌النفقه ديگر زوجه بر سايرين مقدم خواهد بود» فقط به اندازه نفقه زوجه‌ام تمكن دارم، پس مسئوليتى در قبال والدين ندارم. دادگاه پس از رسيدگى وضع معيشتى فرزند، حكم به اعسار او مى‌دهد، پس از حكم دادگاه هرگاه شك در توان مالى او بشود، مادام كه ملائت و توان او محرز نشود اعسار او استصحاب مى‌گردد. (اعسار يعنى عدم قدرت مديون بر تأديه محكوم به، و اعسار امر عدمى است.) 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب كلى‌ استصحاب كلى يعنى استصحاب مفهومى كه شامل افراد متعدد باشد. 🟠️استصحاب كلى بر سه قسم است: 🔸️ الف. استصحاب كلى قسم اول؛ 🔸️ب. استصحاب كلى قسم دوم؛ 🔸️ج. استصحاب كلى قسم سوم. 🔸️الف. استصحاب كلى قسم اول. ◾مثال: مى‌دانم حسن وارد اتاق شده طبعا كلى انسان با ورود او محقق گرديده است. و نيز مى‌دانم كه حسن پس از يك ساعت از اتاق خارج گرديده است، اما احتمال مى‌دهم كه رضا هم با او در اتاق بوده كه خارج نگرديده است، بنابراين شك دارم آيا در اتاق انسان هست يا خير. استصحاب كلى انسان را، استصحاب كلى قسم اول گويند. 🔸️ ب. استصحاب كلى قسم دوم. مثال: مى‌دانم عقد ازدواجى بين دو نفر واقع شده، اما نمى‌دانم آن عقد، موقت و يك‌ماهه بوده و يا عقد دائم؟ پس به اصل عقد يقين دارم ولى امروزه پس از گذشت سه ماه شك در محرم بودن آنان‌مى‌كنم، زيرا اگر عقد دائم بوده، طبعا باهم محرم‌اند، و اگر موقت بوده، اكنون به يكديگر نامحرم هستند. در اين صورت استصحاب اصل عقد را استصحاب كلى به نحو قسم دوم گويند. 🔸️ ج. ادامه دارد... 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️استصحاب کلی 🔸️ج. استصحاب كلى قسم سوم آن نيز بر سه قسم است: 💠۱. استصحاب كلى گاه به اين جهت است كه احتمال مى‌رود فردى همراه فرد متيقن وجود داشته، گرچه آن شخص متيقن مطمئنا از بين رفته اما دليلى بر از بين رفتن آن فرد احتمالى نيست. مثلا شخصى ادعاى اعسار مى‌كند، و استدلال او اين است كه زلزله آمده و خانه‌اش را خراب كرده است، و احتمال مى‌رود كه زمين آن منزل ويران شده متعلق به او بوده باشد، اما وى منكر چنين ملكيتى است، آيا مى‌توان استصحاب مالكيت (بدون اينكه مضاف اليه مالكيت را ذكر كنيم.) كرد و منكر اعسار او شد يا خير؟ 💠۲. گاهى استصحاب كلى از اين جهت است كه احتمال دارد فردى هم‌زمان با از بين رفتن فرد متيقن جايگزين آن شده باشد. مثلا پدر، ولى فرزند صغير خود بوده، اكنون فرزند او كبير و بالغ شده، پس ولايت پدر از جهت صغير بودن از بين رفته است. اما احتمال دارد آن كودك هم‌زمان با بلوغ ديوانه شده باشد- كه طبعا ولايت پدر باقى خواهد ماند. آيا در اين صورت مى‌توان استصحاب كلى ولايت كرد؟ (بدون ذكر اينكه ولايت بر اثر صغر است يا جنون؟) 💠۳. گاه استصحاب كلى از اين جهت است كه احتمال مى‌دهيم كه فرد متيقّن تبديل به فرد ديگر شده؛ مثلا يقين به وجود مشروب در ظرفى داشتيم، سپس يقين پيدا كرديم كه در آن ظرف خمرى وجود ندارد، يا از آن جهت كه تبديل به سركه شده، و يا چون ريخته شده است، در اينجا آيا مى‌توان استصحاب مايع كرد؟ 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️استصحاب موضوعى‌ اگر موضوع قضيه‌اى مسلم بوده و اكنون مورد ترديد قرار گيرد، با استصحاب آن موضوع «استصحاب موضوعى» محقق مى‌گردد. ◾ مثلا اصل «دين» و «قرض» رضا نسبت به امير محرز است، اما رضا مدعى است كه «دين» خود را اداء كرده، و به امير بدهكار نيست، امير منكر اداى دين است، و مدعى است همچنان رضا به او بدهكار است. به‌دليل آنكه رضا مدركى دال بر پرداخت قرض خود ارائه نمى‌كند، طبعا ترديد در اداى دين وجود دارد. در نتيجه استصحاب دين سابق كرده و مى‌گوييم رضا بدهكار است. آيين دادرسى مدنى ماده 357 مى‌گويد: «درصورتى‌كه حق يا دينى برعهده كسى ثابت شد اصل بقاى آن است مگر اينكه خلافش ثابت شود.» 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️استصحاب وجودى‌ هرگاه وجود چيزى سابقا مسلم بوده و اكنون مورد ترديد قرار گرفته باشد، استصحاب وجود سابق را «استصحاب وجودى» گويند. ◾ مثلا شخصى دو سال پيش از منزل خارج شده و تاكنون هيچ اثرى از او در دست نيست. بنابراين اگر زنده باشد، اموال او تقسيم نمى‌گردد، و همسرش نيز حق شوهر كردن ندارد و اگر مرده باشد، اموالش بين ورثه تقسيم مى‌شود و همسرش آزاد خواهد بود تا شوهر جديد انتخاب كند. در مثال مزبور چون شخص مورد نظر تا دو سال پيش زنده بوده و اكنون حيات او مورد ترديد واقع شده، در اين حالت استصحاب وجود او كرده، و مى‌گوييم هنوز زنده است. ◾ مثال ديگر: هرگاه وضو داشته‌ام پس از مدتى شك مى‌كنم آيا هنوز وضو دارم يا خير؟ استصحاب وضوى سابق را استصحاب وجودى گويند. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️ استصلاح‌ استصلاح در لغت به‌معناى مصلحت‌انديشى است. 🔸️و در اصطلاح عبارت است از اينكه احكام فقهى را مبتنى بر مصالح مرسله بدانيم. به مبحث «مصالح مرسله» رجوع شود. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️ مصالح مرسله‌  مأخذ استنباط از نظر اكثريت اهل تسنن «مصالح مرسله» است، كه گاهى از آن به «استصلاح» و زمانى به «استدلال» تعبير مى‌شود. 🔸️ غزالى در تعريف آن مى‌گويد: مصلحت در اصل عبارت است از جلب منفعت يا دفع ضرر، و در اصطلاح عبارت است از پاسدارى از مقاصد و آرمان‌هاى شرع. 🔸️ آرمان‌هاى اسلامى پنج ركن است كه از ضروريات اسلام بلكه ضرورت زندگى بشر است كه عبارت‌اند از: دين، جان، عقل، نسل و مال. هر چيزى كه اين پنج اصل را حفظ كند مصلحت نام دارد، و هر چيزى كه با آنها در تضادّ و مبارزه باشد، مفسده خواهد داشت. البته دفع چنين مفسده‌اى مصلحت است، ◽و اما مرسله اسم مفعول از ارسال به‌معناى اطلاق و رهايى است.  🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️ استقراء در علم منطق وقتى سخن از حجت به ميان مى‌آيد، گفته مى‌شود حجت يا استدلال بر سه قسم است: 🔸️الف. قياس؛ 🔸️ب. تمثيل؛ 🔸️ج. استقراء. 🔸️الف. قياس در منطق عبارت است از سير ذهن از كلى به جزئى. ◾مثال: رزمندگان اسلام خدا را يارى مى‌كنند. (جزئى) هركس خدا را يارى كند خدا نيز او را يارى مى‌كند (كلى) پس خدا رزمندگان اسلام را يارى مى‌كند. (نتيجه) 🔸️ب. تمثيل عبارت است از سير ذهن از جزئى به جزئى. ◾مثال متكلمين براى تمثيل چنين است: آسمان حادث است براى آنكه در جسميت يا در شكل مانند خانه است.  بطلان چنين استدلالى بديهى است، زيرا جزئيات متباين هم هستند. قياسى كه در اصطلاح فقها به كار مى‌رود، همين تمثيل منطقى است. 🔸️ج. استقراء عبارت است از سير ذهن از جزئى به كلى. ادامه... 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                      ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹️استقراء بر دو قسم است: ۱. استقراى تام‌ ۲. استقراى ناقص‌ 🔸️۱. استقراى تام: در موردى است كه قاعده كلى در اثر تحقيقات كافى در تمام قضاياى جزئى به دست آيد. يعنى تمام قضاياى جزئى كه علت حكم را در بر دارد مورد نظر قرار گيرد، و قاعده كلى از آنها استنتاج گردد. عمل مزبور موجب قطع و يقين به صحت قاعده كلى خواهد بود، اما در مسائل‌علمى كه مرز زمان و مكان را مى‌شكند هيچ‌گونه وقوعى پيدا نخواهد كرد. و اگر در مسائل تجربى روش استقرايى به كار برده شود و نتيجه آن مثبت باشد، و مورد قبول واقع گردد، صرفا براى اين است كه تكيه استقراء در آن مورد بر قياس خفى است. ◾ مثلا تعدادى از فلزات مورد بررسى قرار مى‌گيرد، و اين نتيجه به‌دست‌مى‌آيد كه اين فلزات در اثر حرارت منبسط مى‌گردند. پس حكم كلى داده مى‌شود كه هر فلزى در اثر حرارت منبسط مى‌گردد. 🔸️۲. استقراى ناقص: در موردى است كه از تحقيقات در چند قضيه جزئى قاعده كلى به دست آيد، تا به‌وسيله آن بتوان حكم موضوعات جزئى ديگر را دانست. استقراى ناقص موجب يقين به صحت قاعده كلى نمى‌شود. ◾مثل اينكه روحيه و خصوصيات اخلاقى چند نفر از يك شهر مورد آزمايش قرار گيرد، سپس حكم داده شود كه همه افراد اين شهر چنين‌اند. حاصل اينكه با استقراء نمى‌شود حكم شرعى را اثبات كرد. ◽در اصول الفقه آمده: علم به حكم شرعى نيازمند علت است. چون علم از ممكنات است و هر ممكنى براى موجود شدن نياز به علت دارد و علت علم يا استقراء است و يا قياس و يا تمثيل، بديهى است كه با استقراء نمى‌شود حكم شرعى را اثبات كرد و تمثيل نيز به عقيده اماميه باطل است. زيرا تمثيل همان قياس در اصطلاح اصوليين است. پس علت حكم «قياس» در اصطلاح منطقيين است.  پایان مبحث استقراء. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 اصل عقلى‌ هر حكم ظاهرى كه به حكم عقل و بناء عقلاء باشد به آن اصل عقلى گويند. مثل برائت عقليه و جميع اصولى كه در باب الفاظ جارى مى‌گردد. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 اصل مثبت‌  هرگاه استصحابى جارى گردد، و غرض از آن اثبات يك اثر شرعى باشد، اصل عقلى يا عادى كه واسطه بين مستصحب و آن اثر شرعى خواهد بود را اصل مثبت نامند. توضيح اينكه هر اصلى داراى آثار و لوازمى است، بنابراين در هر موردى كه لازم شد اصل جارى گردد، آيا بايد گفت آثار و لوازم عادى و عقلى آن‌هم حجت است يا خير؟ ▫️مثال: اگر شخصى غايب مفقودالاثر شده، اما قطع به زنده بودن او داريم، در اين صورت بدون ترديد تمام آثار حيات و زنده بودن، برآن شخص بار مى‌شود. همچنين اگر اماره اقامه شد كه او زنده است، باز هم آثار حيات مترتب است. به همين دليل گفته‌اند: مثبتات اماره حجت است.  🔹️اما اگر در وجود آن غايب مفقودالاثر شك و ترديد باشد، و براى اثبات بقاى زوجيت همسر او بقاء و زنده بودن آن غايب را استصحاب كنند، درصورتى‌كه آن زن با مرد ديگرى رابطه نامشروع برقرار سازد، آيا با توسل به اصل استصحاب مى‌شود، اين عمل را رابطه داشتن با زن شوهردار تلقى كرد يا خير؟ در اين مورد اگر قائل بشويم كه اصل مثبت است، و حجيت دارد، جواب مثبت خواهد بود و الّا خير. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی نکته ۲۹: اصاله عدم النقل ( اصالت عدم نقل ): هرگاه شکی وجودداشته باشدکه آیا یک لفظ معنایش به معنای جدیدی منتقل شده است یاخیر؟ براین اساس و مطابق این اصل فرض برآن است که معنای قبلی همچنان ایفاء می گردد و نقلی به معنای جدیدی نشده است. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 اصل محرز  اصل عبارت است از حكم ظاهرى براى كسى كه جاهل به واقع باشد. بنابراين اگر در جعل چنين‌ حكمى واقع نيز مد نظر قرار گيرد، به آن اصل محرز يا اصل تنزيلى گويند. 🔹️به ديگر سخن در اصل محرز يا اصول تنزيلى بناء عملى بر اين است كه يكى از دو طرف شك را واقع فرض كرده و طرف مقابل را ملغى كند و شك را در طرف مقابل در عالم تشريع كالعدم قرار دهد. وقتى در دليل استصحاب معصوم مى‌فرمايد: «لا تنقض اليقين بالشك»، يعنى بناء عملى بر بقاء متيقن كرده و حال شك را نازل منزله حال يقين و احراز قرار بده. 🔹️اصول محرز يا تنزيلى عبارت است از: استصحاب، قاعده تجاوز، اصالة الصحه. امّا درصورتى‌كه در مقام جعل حكم ظاهرى ملاحظه مشابهت آن با واقع نشود به آن اصل غير محرز يا اصل غير تنزيلى گويند. 🔹️به بيان ديگر در اصول غير محرز يا غير تنزيلى تنها به يكى از دو طرف عمل مى‌شود نه آنكه انتخاب آن يكى به‌عنوان واقع و نازل منزله واقع باشد، همانند اصل برائت و اصل تخيير و ... 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 اصول‌ اصول در مقابل فروع عبارت از قواعد كليه اعتقادى (ايدئولوژى اسلام) است، و در علم اصول عبارت است از قواعد كليه‌اى كه در مورد چگونگى استنباط بحث مى‌كند. اصول جمع اصل است، به مبحث «اصل» رجوع شود. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی نکته ۳۰: اصاله عدم الاشتراک (اصل عدم اشتراک): چنانچه از کلام گوینده شکی ایجادشود که آیا لفظ دارای معنی مشترک می باشد یاخیر؟ فرض بر آن است که لفظ دارای معنی مشترک نخواهد بود. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 اصول‌ اصول در مقابل فروع عبارت از قواعد كليه اعتقادى (ايدئولوژى اسلام) است، و در علم اصول عبارت است از قواعد كليه‌اى كه در مورد چگونگى استنباط بحث مى‌كند. اصول جمع اصل است، به مبحث «اصل» رجوع شود. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 اصول اربعمائه‌ با توجه به اينكه هريك از ياران نزديك امامان معصوم (ع) محل رجوع سائر اماميه بوده‌اند، به همين دليل در مواقع احتياج و در هنگام برخورد با رويدادهاى جديد شخصا به حضور ائمه يا صحابى مورد اعتماد رسيده و احكام شرعيه و فروع فقهيه خود را از امام عصر خويش گرفته و در دفترچه‌هاى يادداشت خود ثبت و ضبط مى‌كردند. گرچه يادداشت‌ها در آن دفترچه‌ها بدون ترتيب بوده، اما در آنها فروعات فقهى و اخبار ولادت و وفيات و مناقب و احاديث ديگر وجود داشته است كه بعدها همان يادداشت‌ها به‌عنوان «اصل» معروف گرديد و چون شماره آنها در حدود چهارصد بوده به «اصول اربعمائه» يعنى اصول چهارصدگانه معروف گرديد. 🔹️ شيخ طوسى در كتاب فهرست خود ص 12 اسامى جمعى از صاحبان اين اصول را نام مى‌برد كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود: 1. ابو بصير؛ 2. اسماعيل بن على نوبختى؛ 3. حسن بن موسى نوبختى؛ 4. محمد بن نعمان مؤمن الطاق؛ 5. احمد بن شعيب؛ 6. محمد بن حسن صيرفى؛ 7. ابن ابى هراسه؛ 8. على بن اسماعيل بن ميثم تمار؛ 9. صالح بن ابى سود؛ 10. محمد بن اصبغ. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 دلالت‌ 🔹️️كيفيّتى است در چيزى كه اگر كسى آن كيفيّت را بداند بدان وسيله منتقل به دانستن چيز ديگر مى‌شود، و دارنده آن كيفيت را دليل نامند. چنانكه وجود دود دليل بر وجود آتش است. 🔸️دلالت در منطق داراى تقسيماتى است: ▫️الف. ۱. دلالت مطابقى؛ ۲. دلالت تضمّنى؛ ۳. دلالت التزامى. ▫️ب. ۱. دلالت تصديقى؛ ۲. دلالت تصوّرى. ▫️ج. ۱. دلالت اقتضاء؛ ۲. دلالت تنبيه و ايماء؛ ۳. دلالت اشاره. ▫️د. ۱. دلالت انّى؛ ۲. دلالت لمّى. گرچه در منطق تقسيمات ديگرى نيز وجود دارد، امّا به جهت طولانى بودن از ذكر آنها خوددارى شده است. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹 دلالت‌ دلالت، در لغت به معنای راهنمایی، هدایت و راهبری، و در اصطلاح، به حالتی در یک شیء گفته می‌شود که سبب علم به شیء دیگر می‌گردد؛ شیء اول را « دالّ » و شیء دوم را « مدلول » می‌گویند، مانند: دلالت دود بر آتش و یا دلالت جای پا بر رونده. واژه دلالت به دو معنی به کار رفته است: ۱.نشان دادن ۲.كشف مدلول از وجود دالّ كاربرد فقهى دلالت از دلالت به معناى نخست(نشان دادن)، در باب حج سخن گفته‌اند. ۱)نشان دادن شكارى كه در خشكى زندگى مى‌كند به شکار چى، حتّى با اشاره بر مُحرم ،حرام است؛ خواه در محدوده ی حرم باشدیا بيرون از آن. اما بر غير محرم، تنها در محدوده ی حرم، حرام است. به شرط آنكه شكارچى از جاى شکار، مطّلع نباشدویا قصد صید نداشته باشدو گرنه حرام نخواهد بود. ۲)در موارد حرمت، در صورتى كه شكارچى با دلالت او، شكار را بگيردیا بكشدویا آسيب برساند، کفّاره نيز بر عهده ی نشان دهنده ثابت مى‌شود. از دلالت به معناى دوم(كشف مدلول ازوجود دالّ)، در اصول فقه، بخش الفاظ سخن گفته‌اند. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
                                 💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استحسان 🔸️️ب. مالكيه مى‌گويند: «استحسان عبارت است از عمل كردن به مصلحت جزئى و موردى در مقابل دليل كلى.»  🔸️ج. حنابله گويند: «هرگاه به‌دليل خاصى از حكمى در يك مسئله كه نظير آن مسئله نيز از چنان حكمى برخوردار است، عدول كنيم، به آن استحسان گويند.»  🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯
💠﷽💠                        ─━━━⊱🍃🌺🍃⊰━━━─ ⭕ نکات اصولی 🔹استصحاب‌  🔸️استصحاب از ماده صحب، به‌معناى به همراه داشتن است. ◾ و در اصطلاح عبارت است از حكم به استمرار آنچه كه پيش‌تر وجود داشته است.  🔸️ به ديگر سخن رعايت وضع يقينى سابق كه بعدا در بقاى آن شك حاصل گردد. توضيح اينكه هرگاه يقين داشتيم كه چيزى در گذشته وجود داشته، اما وجود فعلى آن مورد ترديد قرار گيرد، حكم به استمرار آن را استصحاب گويند. ✅مثال: هرگاه وضو داشته‌ايم سپس شك عارض گردد آيا حدثى كه موجب بطلان وضو گردد صادر گشته است يا خير؟ در آن صورت براساس «استصحاب» حكم به باقى بودن بر وضوى سابق مى‌كنيم. 🌐کلاس مجازی اصول و حقوق       ╭┅────────┅╮ 💠 @usolefegh ╰┅────────┅╯