eitaa logo
عقلانیت انقلاب اسلامی
858 دنبال‌کننده
450 عکس
174 ویدیو
52 فایل
انقلاب اسلامی به زعامت امام خمینی، محصول حکمت و عقلانیت اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی است که نمونه‌ی آن کتاب‌های «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و شهید مطهری و «طرح کلی اندیشه‌ اسلامی در قرآن» اثر آیت الله خامنه‌ای است.
مشاهده در ایتا
دانلود
کدام اخباری گری خطرناک است؟ ⚜️ نکته 🔹اخبار و احادیث اهل البیت (ع) یکی از ذخائر غنی و ارزشمند شیعه و گنجینه ای بسیار بزرگ و معدنی پایان ناپذیر از معارف است و همواره عالمان شیعه از صدر اسلام تا دوران معاصر اعم از محدثان، فقها و بسیاری از حکما بدان توجه داشته و از آن بهره ها گرفته و دانش ها تولید کرده اند. براین اساس به احادیث و روایات یک ضرورت معرفتی و عقلانی است و به این نوع از مراجعه ، گفته نمی شود. ⚜️تبیین 🔹محققان تاریخ و حکیمان و فقیهانه براین اعتقادند که یکی از جریانهای فعال در دوران معاصر از صفویه تا انقلاب اسلامی، جریان به مثابه یک منطق و رویکرد معرفتی است. 🔹اخباری گری علیرغم خدماتی که در تبویب احادیث و دقت های معرفتی و تاریخی داشتند اما مانع بزرگی بر سر راه عقلانیت و اجتهاد بودند و موجب شدند که بیش از دو قرن جامعه اسلامی از پیشرفت فکری و اجتماعی و پرداختن عمیق به اصول و بنیانهای حیات طیبه بازماند و درگیر مسایل فرعی و جزئی و اختلافات مذهبی شود. در نهایت نیز موجب تضعیف دولت صفوی و بهانه دادن به محمود افغان برای حمله به ایران و تجاوز به ناموس شیعه شد. همچنین باطنی گرایی و خواب گذاری را از سوی آنها باب شد و نتیجه آن شیخیه و بابیه و ... در عرصه فکر و سیاست شد. 🔹 اخباری گری دارای دو شاخه است: ۱. اخباری گری خام ۲. اخباری گری پیچیده و روشمند. 🔸اخباری گری خام: در این رویکرد، افراد به اخبار نگاه ویژه ای دارند و معتقدند که عقل نمی تواند به مسائل انسان جواب قطعی و یقینی دهد چاره ای نداریم که به روایات مراجعه کنیم و با مطالعه روایات به نحو انبوه خوانی، برنامه زندگی خود را تنظیم کنیم و هر کجا هم روایتی نداریم یا سکوت کنیم و یا از باب استفاده نماییم. این یک کار عقلایی است و به منطق چندان پیچیده ای نیاز ندارد. این نوع از اخباری گری بسیار بسیط است و مورد توجه عوام متشرعه و مومنان است. و سابقه ای طولانی در تاریخ اسلام دارد و از زمان اهل بیت تا زمان ما نمونه هایی را می توان برای آن معرفی کرد. 🔸اخباری گری پیچیده: نوع دوم اخبارگری، اخباری گری پیچیده و روشمند است. این رویکرد با پرهیز از رویکردهای خام و بسیط به تولید منطق و روش برای دفاع از اخباریگری و نفی عقل روی می آورد. به اعتقاد این افراد، باید دستگاه نظری و منطق جدیدی تولید کرد تا بتوان اخبار را مرجع فهم قرار داد و به فهم نظام مند و شبکه ای اخبار دست یافت به نحوی که اشکالات حکما و مجتهدان را به قشری گری و ظاهرگرایی پنهان در اخباری گری را داد. 🔹در تاریخ اسلام اولین بار ابوالحسن اشعری با استفاده از افکار معتزلی سابق خود،منطق و کلامی را برای دفاع از اهل حدیث فراهم کرد و بعدها با نقدهایی مواجه شد و نسخه دیگر آن را تیمیه فراهم کرد. 🔹در تاریخ تشیع، اولین کسی که سعی کرد دستگاه نظری منسجم و منطق نوین حجیت مطلق اخبار و نفی عقل اصولی و فلسفی را تولید کند بود. کتاب یک تلاش کاملا نظری و روشمند برای تولید منطق حجیت اخبار و نفی منطق حجیت اصولیان و حکما است. انصافا استرآبادی انسان بسیار خلاق، روشمند و پر دغدغه بود و در تولید منطق جدید خود بسیار زحمت کشید و موفق عمل کرد و توانست بسیاری از علما و محدثان را با خود همراه کند. 🔹در ابتدا اکثر علما و حوزویان ایشان را بسیار تجلیل کردند و نظریه منطق او را چندان خطری برای اجتهاد و حکمت تلقی نکردند و کسی هم نقد جدی به آثار وی نزد و همین امر سبب شد که آثار و افکار او با این توجیه که بسیار بر اخبار و فرهنگ تشیع تاکید دارد مورد اقبال و توجه قرار گیرد. 🔹اما این منطق جدید و رویکرد معرفتی که با هدف مقدس بسط اخبار و گسترش فرهنگ تشیع تولید شده بود و مورد استقبال و پیروی علما و روحانیت و بخصوص طلاب جوان و نوگرای آن زمان قرار گرفت دیری نپایید که موجب تضعیف جریان پرسابقه اجتهاد و فقاهت و همچنین حکمت و عقلانیت شد و دولت و جامعه اسلامی را از پیشرفت و اصلاح اشکالات بازداشت و در زمانه ای که دنیای غرب در حال ترقی و پیشرفت مادی و علمی بود، جامعه اسلامی در حال عقب گرد و پرداختن به فروعات و اختلافات مذهبی و سیاسی بود. ⚜️ عبرت 🔹باید توجه کنیم که هرنوگرایی علمی و تجدید نظر در مبانی فکری و منطق حجیت و روش استنباط و اجتهاد از منابع دینی و روایات، لزوما امر ممدوح و ثمربخشی نخواهد بود بلکه در بسیاری ازموارد موجب سقف معرفت دینی و نظام اسلامی می شود چون پایه های جدید و منطق نوین از استحکام و قدرت لازم برای رفتن زیربار فرهنگ و تمدن اسلامی ندارد فرهنگ و تمدنی که در طول هزار و چهارصد پیش آرام آرام رشد کرده و منطق حجیت و اجتهاد خود را تولید کرده و بر منابع دینی ودانشهای بسیار مهم ومتقنی همچون اصول، فقه، کلام، فلسفه، اخلاق و عرفان استوار است.
دانشمند هسته ای مهندس محسن فخری زاده به شهادت رسید دانشمند ترور شده «شهید محسن فخری زاده» است مهندس محسن فخری زاده از دانشمندان موثر و رده بالای حوزه تحقیقات علمی در کشور بوده است. او تنها دانشمندی بود که نتانیاهو در یک برنامه از او نام برده بود و رسانه‌های اسرائیلی اعلام کرده بودند که نقشه ترور وی در یک بار سال‌های گذشته شکست خورده بود. رسانه‌های اسرائیلی ادعا کرده بودند که نام این دانشمند از طریق لیست‌های سازمان ملل به دست موساد رسیده است.
بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا شهادت دانشمند بزرگ مهندس دکتر محسن فخری زاده را خدمت امان زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تبریک و تسلیت عرض می کنم. شهید فخری زاده از تلاشگران عرصه علم و جهاد و فرهیختگان کم نظیر تاریخ ایران و اسلام بود که بواسطه زحمات او و همکارانش ایران اسلامی به سربلندی بین المللی رسیده است. شهید فخری زاده علاوه بر دانشمندی در فیزیک هسته ای به شاگردی استاد شهید آیت الله مطهری افتخار می کرد و دغدغه‌ اعتلای ایران اسلامی را داشت و با فرهنگ و میراث عرفانی و ادبی انس دیرین داشت و به سلوک اخلاقی و عرفانی مشهور بود. علو درجات آن مجاهد بزرگ و انسان مومن متخلق به اخلاق الهی را از خداوند متعال مسئلت دارم. سید مهدی موسوی
هدایت شده از هنگام درنگ
✅ آخرین یادداشت وبلاگ شهید : ضرورت احیای 🔹شهید محسن فخری‌زاده، دانشمند بزرگ هسته‌ای را تقریبا از سال ۱۳۸۷ می‌شناختم، با وبلاگش: ؛ که در آن از رابطه فیزیک با فلسفه و عرفان و می‌نوشت 🔹بخشی از آخرین یادداشت او درباره ضرورت احیای فلسفه اسلامی: 🔸«آیا فلسفه اسلامی در دوران حاضر با محیط پیرامون خود تعامل دارد؟ در حل کدام مسئله علمی تلاش کرده است؟ هر علمی اعم از علوم انسانی و علوم تجربی؟ اساسا فیلسوفان این عصر تن به رویارویی جدی با مسائل سنگین علمی می دهند؟ 🔸چند مقاله داریم که به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بر اساس مبانی فلسفه اسلامی پرداخته باشد؟ این فلسفه چقدر تأثیر پذیرفته است. روایت فلسفه امروز با روایت ملاصدرا تفاوتی کرده است؟ 🔸هنوز مقولات عشر با همان شکل و ترتیب و عناوین نقل می شود. هنوز از عبارات سده‌های قبل استفاده می شود. فلسفه اکنون همان است که ملای شیرازی می فرمود، شاید بعضی از مثال های آن تغییر یافته باشد. 🔸مقایسه کنیم با فلسفه در مغرب زمین. چه تعامل چدی با علوم دارد. چالش ایجاد می‌کند و چالش می‌پذیرد؛ در پی این چالش ها نحله های مختلف به وجود آمده است. و مدام در حال رشد است. تأثیر جدی بر علوم دارد و اساسا علاوه بر تأثیر بر روند پیشرفت علوم نقش انطباق یافته‌های این علوم را با نحوه زندگی مردم بر عهده گرفته است ...» وبلاگ شهید: http://www.mfakhrizadeh.blogfa.com 🔹کانال هنگام درنگ 🆔 https://eitaa.com/h_derang
💠 شهید در سودای دانشِ تمدّنی ✍ علیرضا ملااحمدی؛ طلبه سطح ۴ حوزه علمیه قم 🔸 مهندس برای فردای ایران افق‌های بلندی داشت و سوداهای تمدّنی در سر می‌پروَراند. او نه برای امروز، که تلاش میکرد برای فردای دانش ایران، رهاوردهای نوینی را از درون منابع معرفتیِ اسلامی و توحیدی کشف کند و در خدمت آینده‌ی انقلاب اسلامی قرار دهد. و بخاطر همین بود که مورد حمایت مستقیم رهبر معظّم انقلاب قرار داشت. 🔹 فهم و دانش خوبی از و داشت و تلاش میکرد با ایجاد گفت‌وگو میان ، ایده‌های نو برای پیش‌رَوی صنعت دفاعی ایران بیابد. توفیق حضور در بعضی نشست‌های گفت‌وگومحورش را یافته‌بودم؛ این آرمان و دغدغه در گفتار و رفتارش و البته در برنامه‌های مدیریّتی‌اش مشهود بود. 🔸 فقط یک "دانشمند هسته‌ای" نبود؛ او را میدانستند. شهید شهریاری که از مؤثّرترین دانشمندان هسته‌ای ایران بود، شاگرد او بود. شهریاری و علی‌محمدی و رضایی‌نژاد و بسیاری از دیگر دانشمندان علوم هسته‌ای و دفاعی را او در کنار هم جمع کرد و در سازمان (سازمان پژوهش و نوآوریِ دفاعی) جریان علمی بابرکتی را شکل داد. 🔹 گرچه با علم و پیگیری‌هایش توانست دانش هسته‌ای را در ایران اسلامی تثبیت کند، اما بی‌تردید با شهادتش، "مدیریّت دانش ایران" با یک خلأ روبه‌رو شد. البته ناگفته پیداست که هیچگاه با حذف دانشمندان متوقّف نشده است و نیز نخواهد شد. -رحمت و رضوان الهی بر او- @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش اول سر آغاز به نام آنکه تنها او هست و جز او نیست شکر آن یگانه را که امانت عقل را که آسمان و کوه ها از کشیدن بارش عاجز بودند، به دردانه هستی یعنی انسان عطا فرمود. عقل را رسالت دانستن است و دانستن وقتی به غایت خود می رسد که عشق را در دل بنگارد. عشق او که سراپا مهر است و محبت و ندارد جز خوبی و لطافت. عزیزی که جز خیر خیل عاشقانش نخواهد و هرچه کند برخواسته از عشق است و عشق است و عشق. به یاری حق برآن شدم که از محیط بلاگ جهت به اشتراک گذاری آراء شخصی ام در مقولات عرفان، فلسفه و فلسفه علم خصوسا مبانی فلسفی مکانیک کوانتومی استفاده کنم. باشد که از حظ راهنمایی اندیشمندان بهره ها ببرم. به امید او که جز او هر امید باطل است. + نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۸۷ ساعت 9:50 توسط محسن فخری زاده @usul121
یادداشت های شهید دکتری محسن فخری زاده بخش دوم فلسفه فیزیک، چالش اساسی فیزیک جدید به نام آنکه تعلیم داد انسان را آنچه را که نمی دانست مدتی این مثنوی تأخیر شد      مهلتی بایست تا خون شیر شد(حضرت مولانا) بسیار نگرانم که با نوشتن یا گفتن مطالب سخیف و کم اهمیت وقت عزیزی هدر نرود. شاید این دلیل اصلی کم نوشتن یا کم گفتنم باشد. به یاری حق همان طور که در مقدمه گفتم بنای اقدامم برای باز کردن این وب نوشته در ج یافته های شخصی ام در باب فلسفه، فلسفه علم، فلسفه فیزیک و عرفان هست با این امید که نظریات ارزشمند عزیزان اصلاحم کند و از خرد جمعی بهره ها ببرم. این سلسله مطالب را که اگر خدا یاری دهد بنای نوشتنشان را دارم زیر عنوان فلسفه فیزیک می آورم که انشاء الله به صورت سلسله وار خواهد آمد. فیزیک جدید ،فیزیک قرن بیستم، بر اساس یافته های خود چالش هایی را در حوزه معرفت بشری، مفاهیم تجربی،فلسفی و حتی عرفانی به وجود آورده است. هرچند که برخی از آنها توسط پاره ای از نحله ها برای اثبات حقانیت مکتب فکری خود به غلط مورد استفاده فرارگرفته است که به بیان آنها خواهیم پرداخت. اگر از فیلسوفان علم یا فیلسوفان فیزیک سؤال شود که مهمترین چالش به وجود آمده توسط فیزیک جدید چیست. با پاسخ های متفاوتی روبرو می شویم. برخی مهمترین چالش را "نقض اصل علیت" می دانند و پاره ای "تغییر در مفهوم "نظریه اندازه گیری" را عمده ترین آن ذکر خواهند کرد و ..... اما به نظر این حقیر چالش عمده به وجود آمده مربوط به "ارزش معلومات تجربی" می شود، یعنی اینکه یافته های علوم  تجربی تا چه میزان بازنمود واقعیت هستی یا هستی واقعی هست؟ انشتین بر اساس یافته های پلانگ برای نور ماهیتی دوگانه قائل است. از طرفی نور را ذره می پندارد و نام فوتون بر آن می نهد و از طرفی موج. این دو خاصیت با هم قابل جمع نیستند یعنی در برخی  آزمایش ها خاصیت موجی نور را مشاهده می کنیم و درپاره ای دیگر خاصیت ذره ای. بسته به نوع ترتیبات آزمایش نور یکی از خواص خود را بروز می دهد. البته این پدیده مربوط به کل طیف الکترو مغناطیس است. دوبروی هم به تأسی از انشتین برای ذرات مادی همین خاصیت را طرح می کند. یعنی ذرات مادی هم دارای خاصیت دوگانه است. این نظریه را آزمایش های متعددی به زیب تأیید درآورده است. حال سؤال اینجاست که فوتون یا ذره ای مادی مثل الکترون در واقع و نفس الامر چیست؟ موج است یا ذره و یا حالتی دیگر از وجود؟ یعنی ماهیت الکترون یا فوتون قبل از آنکه به مشاهده در آیند چیست؟ در پاسخ فیزیک و فلسفه سکوت می کنند. چرا؟ حدود صد سال از تکامل این دو نظریه می گذرد و نه تنها به این سؤال پاسخ نداده اند بلکه هیچ پیشنهاد تجربی برای دست یازیدن به آن هم ارائه نشده است. همین وضعیت را در مورد نظریات مربوط  به آرایش ذرات در هسته های اتم ها نیز داریم. کدام مدل هسته ای جامع نظریه ها است و تمام آزمایش ها را توجیه می کند؟  @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش سوم به نام حضرتش که دانای مطلق است توانای بی بدل در فیزیک کوانتومی سؤال های متعددی است که پاسخ قیزیک دان "نمی دانم" است. به عنوان مثال می پرسیم وصعیت الکترون موجود در اتم در گذر از یک تراز به تراز دیگر چگونه است؟ می گوید: "نمی دانم. آنچه معلوم است، این واقعه اتفاق می افتد. البته نحله های عمل گرا و پوزیتیویست می گویند مهم نیست که الکترون در جریان این گذر چه وضعی دارد، برای ما نتیجه عملی آن مهم است." البته واضح است که این پاسخ ها جان تشنه انسان را که به دنبال دانایی است سیراب نمی کند و علاوه بر این همین پرسش ها تضمین کننده پیشرفت های علمی است. البته نکته اخیر یکی از چالش های اساسی با این دو نحله از فیلسوفان علم است. یعنی ما معتقدیم که این گونه اعتقاد ما را به سکون در علم می کشاند که آنها دیگران را متهم به آن می کنند. چرا که علم با سؤال های پی در پی رشد می کند و هرچه که مانع از تحقیق بیشتر شود محکوم به شکست است. دکتر محسن فخری زاده @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش چهارم فلسفه فیزیک؛ چالش اساسی فیزیک جدید(3) به نام عالِم مطلق هستی تا اینجای بحث با ذکر چند مثال محدود(که به دلیل جلوگیری از اطاله کلام از ذکر بیشتر مثال ها خودداری می کنیم) معلوم شد که فیزیک جدید "نمی دانم"های بسیاری یش روی بشر قرار داده است که البته این یک حسن است ولی فیزیک نیوتنی این ها را مطرح نمی کرد که صد البته ناشی از جهل مرکب و مفرط آن بود. البته لازم است که ماهیت این "نمی دانم"ها را از "نمی دانم" ناشی از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ که در اصالت و درستی آن هنوز شک است، جدا کرد. مگر به طریقی این دو را به هم مربوط کرد که البته امری ناشدنی نیست. تشریح چگونگی این ارتباط در برنامه های کاری اینجانب است که به حول و قوه الهی بعدا به آن خواهیم پرداخت. سری به نسبیت انشتین می زنیم. انشتین با تعمیم نسبیت نیوتنی که صرفا به نسبیت مکان و سرعت می پرداخت، مسئله نسبیت زمان را مطرح کرد. با طرح این نسبیت جهان بینی بشر در همه ابعاد دگرگون شد. در این نظریه، دیگر زمان یک امر ثابت نیست که حوادث با آن سنجیده شود. بلکه زمان زاییده حرکت است و نوع حرکت چگونگی زمان را مشخص می کند. دیگر یک زمان مرجع نداریم. البته اگر چارچوب مرجع اینرسی را بیابیم می توانیم زمان آن را زمان مرجع اختیار کنیم ولی نیک می دانیم که چنین چارچوبی وجود ندارد.(البته در جهان مادی، شرح این ماجرا را به آینده موکول می کنیم) پس با این تعبیر هر ناظر که در دستگاه مختصات خاص خود قرار دارد زمان خاص خود را دارد و حوادث را از دید خود بیان می کند، که به طور قطع با تعبیر ناظر مستقر در چارچوب مرجع دیگر که شرایط دیگری دارد، متفاوت است. باید دقت کرد که این،  بسیار اساسی است. به گونه ای که حتی در فیزیولوزی موجودات هم اثر می کند. حال این سوال مطرح می شود که از دو روایت که دو ناظر متفاوت از یک حادثه واحد بیان می کنند، کدام درست است؟ نکته جالب تر آن که فلسفه متعالیه که توسط فیلسوف شهیر عالم اسلام حضرت صدرالدین شیرازی بنیان گذاری شد،به طور مستقل و سه قرن قبل از انشتین یعنی هم زمان با نیوتن این مطلب را به طریق فلسفی استنباط و طرح می کند. فعلا قصدم از بیان این مطلب این نیست که بگویم نظریه انشتین بر مبنای نظریه ملاصدراست، بلکه می خواهم از این تقارن جهت محکم تر بودن بینش نسبیتی استفاده کنم. او هم می گوید هر حرکتی زمان خاص خود را دارد.  پس باید دقت کرد که در این جا هم با یک نمی دانم ذاتی سرو کار داریم. @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش پنجم پاسخ به سوالات به نام او که هستی نام از او یافت برادر عزیزم جناب آقای غریب با سلام خوشحالم که مطالب را می خوانی، دقت می کنی، نظر می دهی و سوال می کنی. فیزیک و فلسفه نه تنها به هم ربط دارند بلکه در صورت رعایت مرزها می توانند برای یکدیگر خوراک تهیه کنند. پشتیبان هم باشند و در بسیاری از موارد یکدیگر را اصلاح نمایند. این مطلب فوق العاده دقیق است، و کمی بی دقتی فرد را به خلط بین این دو علم که از یک دیگر مستقل هستند و ابزارهای خاص خود را هم دارند وا می دارد. بیان این مطلب را در کتابی که در دست تالیف دارم به طور مفصل آورده ام. رمز این مطلب هم در این است که مبنای "ایدئولوژی" "جهان بینی" است و مبنای "جهان بینی" "شناخت" است. مهمترین ابزار "شناخت" "حس" است که اینجانب تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" را برای "حس" جعل کرده ام. البته توالی بین این موضوعات توسط برخی از فلاسفه مثل آقای دکتر سروش رد شده است که مورد قبول اینجانب نیست. حال نقش فیزیک در به وجود آوردن "شناخت" مشخص است. یعنی فیزیک یکی از بهترین دریچه ها برای "مشاهده" است. البته در بین علوم به نظرم زیست شناسی هم همین نقش را به صورت مستقل دارد. البته علوم شناختی که شاید توسعه یافته روانشناسی قدیم باشد نیز نقش خاصی در مباحث فلسفی دارد. باز تذکر می دهم که ذکر این ارتباطات با تکیه بر مرزها و وظایف هریک از این علوم باید باشد. از دید من فیزیک عرفان از مسیر طبیعت است. من بنا ندارم از فیزیک به خدا برسم. چرا که به خدا رسیدن نه با فلسفه امکان پذیر است نه با فیزیک. بلکه با فیزیک جلوه های زیبای حضرت حق را می یابم، لذت می برم و انشاءالله بر ایمانم افزوده می شود. در سیر تاریخ فیزیک بد نیست بدانید که ابتدا فیزیک دانان به پنج نیروی "مغناطیسی"، "الکتریکی"، "هسته ای"، "گرانشی" و "ضعیف" معتقد بودند. بر اثر کارهای دانشمند شهیر ماکسول و سایرین مثل فارادی و... دو نیروی الکتریکی و مغناطیس به هم پیوستند و نیروی "الکترو مغناطیس" را آفریدند. که با این حساب تعداد نیروها چهارتا شد. انشتین بر اساس دیدگاه فلسفی خود به این می اندیشید که همه نیروها را از یک منشاء به دست آورد. ولی تا آخر عمر موفق نشد. تا در قرن گذشته دانشمند مسلمان عبدالسلام و دیگران مثل واینبرگ موفق شدند نیروی ضعیف را هم به نیروی الکترومغناطیس پیوند دهند و جایزه نوبل دریافت نمایند. آنان نام نیروی "الکترو ضعیف" بر آن نهادند و با این حساب تعداد نیرو ها به سه تقلیل یافت. نیروی "الکترو ضعیف"، "هسته ای" و "گرانش". در تحلیل خود بین مفهوم نیرو و انرژی جدایی قائل شو. نیرو مفهوم فعلیت یافته انرژی است. و انرژی کل جهان ثابت است. انرژی از شکلی به شکل دیگر در می آید و نیز به ماده تبدیل می شود و ماده هم به طور معکوس به انرژی تبدیل می شود، ولی کل انرژی  جهان ثابت است. که با این بیان ماده را هم مطابق تعریف انشتین انرژی قلمداد می کنیم. با این حساب از دید مادی جهان فقط انرژی است. و این انرژی کاملا به هم پیوسته است.دقت کن این مطلب بسیار اساسی است. شاید فعلا نباید می گفتم ولی نگران بودم که در سردرگمی بمانی. در آینده یکی از مطالب کلیدی که روی آن کار خواهم کرد همین مطلب است.به حول و قوه الهی. اما در مورد خداوند، باید از زبان خود او یا ائمه معصومین صحبت کنیم. خداوند از ذرات تشکیل نشده است که هر ذره آن در موجودی از موجودات عالم باشد. خداوند همه جا با همه وجود خود حاضر و ناظر است. و در مورد صفات خود تعبیراتی دارد مثل این که جبروت او همه چیز را پر کرده است یا علم او به همه چیز تعلق دارد. آنچنان به اشیاء نزدیک است که در مورد انسان می فرماید نزدیک تر از رگ گردنتان به شما هستم. یا می فرماید وقتی بند گان من مرا می خوانند من نزدیک هستم و دعوت دعوت کنندگان را اجابت می کنم و.... با این پاسخ ها امیدوارم کمی قانع شده باشی. ولی وقتی برای ادامه مطالب نماند. + نوشته شده در شنبه ششم تیر ۱۳۸۸ ساعت 17:55 توسط محسن فخری زاده  | نظر بدهيد @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش ششم فلسفه فیزیک؛ چالش اساسی فیزیک جدید(4) بسم الله الرحمن الرحیم قول دادم که در باره اصل عدم قطعیت یا اصل عدم یقین و ارتباط آن با عدم شناخت ذاتی واقعیات طبیعی (حد اقل)توسط روش های فیزیکی بحثی داشته باشیم. بیان ساده این اصل این است:"برخلاف ادعای فیزیک کلاسیک، نمی توان کمیات وابسته به هم را برای یک ذره فیزیکی به طور همزمان با دقت صفر اندازه گیری کرد. اندازه گیری دقیق یک کمیت سبب عدم دقت به سمت بی نهایت کمیت وابسته دیگر می شود. مثلا دو کمیت وابسته بهم مکان و تکانه برای موجودی مثل الکترون را درنظر بگیریم اندازه گیری تکانه با دقت بالا سبب می شود که نتوانیم هیچ اطلاعاتی در رابطه با مکان آن بدهیم و بالعکس. همین موضوع را در مورد انرژی و زمان نیز داریم." دانشمندان زیادی در رد یا قبول این فرضیه صحبت کرده اند. از جمله نقادان این فرضیه دانشمند شهیر "انشتین" است و از متأخرین می توان از "کارل پوپر" نام برد. فرد اخیر در کتاب "منطق اکتشاف علمی" بحث مفصلی را در رد این نظریه دارد و به طرح آزمایشی در این رابطه می پردازد. از جمله تلاش ها برای جلوگیری از خطر ظاهری به وجود آمده از این اصل اختراع نظریه "متغیرهای پنهان" است که تا این لحظه بر اساس اطلاعات من اثباتی برای آن یافت نشده است. دو نکته از این اصل مستفاد می شود. یک نکته نفی اصل علیت و نکته دیگر عدم شناخت دقیق واقعیات فیزیکی. نکته اول را باید به دو صورت تعبیر کنیم. صورت اول نفی قانون علیت نیوتنی و صورت دوم نفی علیت به صورت تبیین شده توسط فلسفه. به نظر من صورت اول نه تنها مانعی ندارد که می تواند پیشرفت در علم هم محسوب بشود. ولی صورت دوم از اساس غلط است. و با این اصل نمی توان اصل علیت را باطل کرد که حتی تقویت هم می شود. و اما نکته دوم به نظرم نکته ای است اساسی که ناقدین محترم این اصل به آن توجه نکرده اند و شاید علت این امر این باشد که به دلایل ایدئولوژیک و شاید سیاسی بیشتر بر نکته اول  به خصوص در صورت دوم  این اصل بافشاری شد. شرح این نکته این است که عالِم برای شناخت طبیعت مجبور به دخالت در آن است و این دخالت سبب می شود که برای شناخت یک واقعیت آن را از حالت قبل از شناخت و یا نفس الامر خود خارج سازد، بنابراین موجود شناخته شده موجود قبل از شناسایی نیست. می گوید برای مشاهده یک الکترون باید از فوتون استفاده کرد، و این فوتون در برخورد با الکترون وضعیت آن را آن قدر به هم می زند که این الکترون دیگر آن الکترون قبل از برخورد نباشد. دقت کنید که در فیزیک کلاسیک هم این مطالب طرح می شد ولی چون اهمیت عملی قابل توجهی نداشت از کنار آن بی توجه می گذشتیم. در اندازه گیری دمای آب می گفتیم وقتی دما سنج را در آب قرار می دهیم دما سنح باید با آب هم دما شود و برای این کار قدری از  انرژی آب را از آن می گیرد یا قدری به آن انرژی می دهد، بسته به آن که در دمای پایین تری باشد یا بالاتر.پس هیچ گاه دمای واقعی آب قابل اندازه گیری نیست. البته با کوچک کردن دماسنج نسبت به محیط مورد اندازه گیری این خطا را کاهش می دهیم ولی همواره وجود دارد. در  قیزیک جدید می گوییم کوچک ترین ابزار مشاهده فوتون است و دخالت آن به حدی است که خطای وارد شده غیر قابل چشم پوشی است. پس نکته اساسی این است: "ناظر و منظور یا عالِم و معلوم بر یک دیگر اثر می گذارند" و این مانع اساسی شناخت واقع و نفس الامر است. در این باره دانشمندان زیادی سخن گفته اند که به دلیل چلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می کنم و لی بخش قابل توجهی را در کتاب در دست تألیف،با ذکر منبع، آورده ام. ادامه دارد .... @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش هفتم فلسفه فیزیک؛ چالش اساسی فیزیک جدید(4) ادامه .... ذکری از فلسفه رئالیستی با بیان صدرالدین شیرازی عذوبت این مطلب را صد چندان می کند. از دیدگاه این فیلسوفان ادراک به سه دسته حسي، خيالي و عقلي تقسيم مي‌شود. "بدين سان، بنابر نظريه تقشير يا تجريد، مراتب ادراک بر اندازه  مبتني است. با تجريدي ناقص به ادراک حسي و با تجريدي بيشتر به ادراک خيالي و با تجريدي کامل به ادراک عقلي دست مي‌يابيم. بر اساس اين راه حل، در مراحل ادراک نه مدرِک ارتقا مي‌يابد و نه مدرک؛ بر خلاف نگرش صدرايي که در اين مراحل هم  مدرِک و هم مدرک ارتقا مي‌يابند. از منظر حکمت صدرايي آن چيزي که مانع ادراک است مقارنت يک ماهيت يا عوارض نيست، بلکه مانع ادراک نحوه واقعيتي است که ماهيت با آن موجود است. بر اساس نگرش وي، با ادراک حسي صورت خارجي به صورت محسوس و صورت محسوس به صورت خيالي و سپس به ادراک عقلي ارتقا مي‌يابد و اين خود مستلزم اين است که وجود مدرِک نيز همراه با کمال و ارتقاي ادراک و مدرک ارتقا يابد." مطلب اخیر نقل شده از نشریه "معرفت فلسفی" شماره ۱۶ ص ۱۱ است. پس دقت کنید که فیلسوفان هم با دریافت های فلسفی به این واقعیت رسیده اند که شناخت حقایق در واقع و نفس الامر ممکن نیست. و این عدم توانایی یک امر ذاتی است، نه عارضی و ربطی به محدودیت در ابزار ندارد آنچنان که انشتین می گفت، بلکه به تأثیر ناظر منظور در یک دیگر مرتبط است. @usul121
یاداشت های شهید دکتر محسن فخری زاده بخش هشتم ضرورت احیاء فلسفه اسلامی به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد دوستان سلام مدتی این مثنوی تأخیر شد        مهلتی بایست تا خون شیر شد با یاری حق تعالی بر آن شدم که بار دیگر نوشتن مطلب را آغاز کنم. و اگر خدا بخواهد ادامه دهم و با یاری او و شما آهنگ زمانی مشخصی را برای درج مطالب رعایت کنم. عنوانی که در بالا ذکر شد، شاید شگفتی آور باشد. شاید سؤال شود که مگر فلسفه اسلامی مرده است که نیاز به احیا داشته باشد. و نیز، چه نیازی به احیاء این فلسفه داریم؟ ابتدا به این سؤال می پردازیم که حیات چیست. از دید این حقیر حیات یعنی قدرت ایجاد تعامل با محیط پیرامون و تأثیر گذاری بر آن و تأثیر پذیری از آن. و حیات متعالی وقتی است که این تعامل منجر به رشد دو طرف تأثیر گذار و تأثیر پذیر شود. حال قضاوت را به اهل فلسفه می سپارم که پاسخ دهند که  آیا فلسفه اسلامی در دوران حاضر با محیط پیرامون خود تعامل دارد؟ در حل کدام مسئله علمی تلاش کرده است؟ هر علمی اعم از علوم انسانی و علوم تجربی؟ اساسا فیلسوفان این عصر تن به رویارویی جدی با مسائل سنگین علمی می دهند؟ چند مقاله داریم که به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بر اساس  مبانی فلسفه اسلامی پرداخته باشد؟  این فلسفه چقدر تأثیر پذیرفته است. روایت فلسفه امروز با روایت ملاصدرا تفاوتی کرده است؟ هنوز مقولات عشر با همان شکل و ترتیب و عناوین نقل می شود. هنوز از عبارات صده های قبل استفاده می شود. فلسفه اکنون همان است که ملای شیرازی می فرمود. شاید بعضی از مثال های آن تغییر یافته باشد. مقایسه کنیم با فلسفه در مغرب زمین. چه تعامل چدی با علوم دارد. چالش ایجاد می کند و چالش می پذیرد. در پی این چالش ها نحله های مختلف به وجود آمده است. و مدام در حال رشد است. تأثیر جدی بر علوم دارد. و اساسا علاوه بر تأیر بر روند پیشرفت علوم نقش انطباق یافته های این علوم را با نحوه زندگی مردم بر عهده گرفته است. در رشد علوم هم وضعیت روشن و واضح است. می گویند انشتین بعد از مدتی گفته بود که این نسبیت آن قدر پیشرفت کرده است که من دیگر قادر به فهم آن نیستم. فکر می کنم تا این جای کار زنده نبودن فلسقه اسلامی را روشن کرده باشیم. و در یاد داشت بعدی به ضرورت احیاء می پردازیم. انشاءالله  تا نوشته ای دیگر خدا نگه دار + نوشته شده در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 14:27 توسط محسن فخری زاده  | نظر بدهيد @usul121
🌀 پیام امام خامنه‌ای درپی ترور دانشمند هسته‌ای شهید محسن فخری‌زاده بسم‌الله الرحمن الرحیم دانشمند برجسته و ممتاز هسته‌ای و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخری‌زاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوت‌پیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کم‌نظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همه‌ی دست‌اندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند: 1️⃣ نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، 2️⃣ و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه‌ی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعه‌ی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۸ آذرماه ۹۹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون اینکه قصد تضعیف ایشان را داشته باشم؛ به طور قطع چنین برداشتی از دشمنان و برنامه های آنان بسیار ساده لوحانه است. وقتی فهم عالیترین مقام امنیتی کشور در این سطح باشد، حوادثی مثل ترور ناجوانمردانه یکی از بزرگترین سرمایه های علمی و دفاعی کشور، خیلی دور از انتظار نیست.
همه برای خدا کار کنیم - شهید فخری زاده.mp3
671.2K
🔰 همه برای خدا کار کنیم 🌷 به یاد شهید عزیز، دانشمند هسته‌ای و دفاعی کشور، شهید محسن فخری‌زاده ▪️نه من برای شما کار می‌کنم، نه شما برای من! همه برای خدا باید کار کنیم ▪️برای خدا کار کنیم و او را در نظر داشته باشیم تا ان‌شاءالله عاقبتمان ختم به شهادت شود ▪️بی‌حسرت از جهان نرود هیچ کس به در الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
هدایت شده از موسوی
🔰 نگاه شهید فخری‌زاده به عالم و آدم واقعاً توحیدی بود ◾گفتگوی سایت Khamenei.ir با حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه پیرامون شخصیت علمی دانشمند شهید فخری‌زاده ▪️ایشان دانشمند هسته‌ای بود. رشته‌اش فیزیک هسته‌ای بود و دانش فیزیک هسته‌ای را متفکرانه می‌دانست... لذا ایشان با توجه به شناخت و نظراتی که در فلسفه‌ علم داشت و نسبتی که بین فیزیک کوانتوم‌مکانیک با فلسفه‌ اسلامی یعنی حکمت متعالیه برقرار می‌کرد و علقه‌ خاصی به حکمت متعالیه داشت، فیزیک هسته‌ای را متفکرانه می‌دانست. ▪️ایشان صفا، حالات عرفانی، خلق‌وخو، ویژگی‌های اخلاقی و عرفانی بود. نگاه شهید فخری‌زاده به عالم و آدم واقعاً توحیدی بود. یک شخصیت معنوی که اهل تهجد، اهل ذکر و اهل مسائل عرفانی بود. معمولاً کسانی که توفیق شهادت پیدا می‌کنند از خصلت‌های آن‌ها همین اهل معنابودن و اهل صفابودن است. ▪️بعضی از اساتید فلسفه‌ علم که اصلاً اعتقادی به علوم انسانی اسلامی و دینی نداشتند و پیوند فلسفه‌ اسلامی با علوم را هم قبول نداشتند را ما دعوت می‌کردیم و در جلسه می‌آمدند. آقای دکتر فخری‌زاده در مقابل همه‌ این‌ها پاورپوینتش را ارائه می‌کرد، متون انگلیسی را نشان می‌داد، ترجمه می‌کرد، عبارات را می‌خواند و نگاه فیلسوفان علم را توضیح می‌داد و از حکمت اسلامی استفاده می‌کرد و بعد نظر خودش را مطرح می‌کرد. 🏷 برای دیدن متن کامل مصاحبه می‌توانید به لینک زیر مراجعه نمایید؛ https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=46889 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri
هدایت شده از موسوی
🔰 باید به داشته‌های فلسفی خودمان برگردیم ◾مصاحبه دکتر مهدی گلشنی استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و پدر فلسفه علم ایران با خبرگزاری مهر پیرامون شخصیت علمی دانشمند شهید محسن فخری‌زاده ▪️شهید دکتر فخری‌زاده به حکمت متعالیه، هم از ابعاد عقلانی و هم از ابعاد عرفانی آن، علاقۀ وافر داشتند. بر تعامل فلسفه اسلامی و علوم روز تأکید داشتند و حیات متعالی را در این می‌دانستند که این تعامل منجر به رشد هر دو شود اما معتقد بودند که فلسفۀ اسلامی در دوران حاضر چنین تعاملی را ندارد و کمتر به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم، بر اساس مبانی فلسفه اسلامی پرداخته است. فلسفه اکنون همان است که ملاصدرای شیرازی می‌فرمود، شاید بعضی از مثال‌های آن تغییر یافته باشد اما در مغرب زمین این تعامل دائماً رو به رشد است. ▪️ایشان معتقد بودند که باید به داشته‌های فلسفی خودمان برگردیم و از حکمت اسلامی خودمان در راستای توسعۀ علم و فناوری و نوآوری برای ایجاد یک سبک زندگی اسلامی و یک تمدن ایرانی‌-اسلامی نوین برآئیم. ▪️شهید بزرگوار دکتر فخری‌زاده رحمة‌الله‌علیه اولاً فوق العاده متواضع بودند. ثانیاً از اقتضائات زمان حال آگاهی داشتند و نسبت به رفع نیازهای کشور بسیار حساس بودند. ثالثاً روی استفاده از فلسفۀ اسلامی در علوم و تعامل این دو حوزه تأکید داشتند. مهمترین درسی که نسل امروزی می توانند از آن شهید جلیل‌القدر فرابگیرند توجه به این خصیات تأثیرگذار است. 🏷 متن کامل این مصاحبه را می‌توانید در لینک زیر دنبال کنید؛ https://www.mehrnews.com/xTd7f 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_er
تحریف شهید فخری زاده به چه قیمت؟ اخیرا برخی افراد درصدد مصادره فخر علم و ایران دانشمند فیزیک دان شهید دکتر برآمده اند و ایشان را به عنوان چهره ای ضد فیزیک و ضد فلسفه معرفی و در واقع تحریف کنند. این افراد با ادعای ملاقات با دکتر حرف های بی اساس ضد علم، ضد فزیک و ضد فلسفه به ایشان نسبت می دهند. متأسفانه همواره غرب ستیزان و علم ستیزان برای مصادره ارزشهای انقلابی بسیار فعالند. مطالب دکتر گلشنی و دکتر خسروپناه به خوبی آن اظهارات غلط و سوء استفاده گرانه را باطل می کند. 🏷 متن کامل این مصاحبه دکتر گلشنی را می‌توانید در لینک زیر دنبال کنید؛ https://www.mehrnews.com/xTd7f 🏷 برای دیدن متن کامل مصاحبه دکتر خسروپناه می‌توانید به لینک زیر مراجعه نمایید؛ https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=46889
فیزیک و فلسفه اسلامی-94.pdf
5.97M
⚜️بخشی از گفتگوهای فلسفه اسلامی و فیزیک در انجمن حکمت و فلسفه ایران درباره‌ی هویت اتصالی اجسام ⚜️دکتر محسنی در این گفتگوها، همان است. 🆔 @ghafari_ir 👈♦️کانال فلسفه و عرفان♦️👇 ‌ ‌ ‌ ‌https://eitaa.com/AGLOESHG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فلسفه فیزیک از منظر شهید محسن فخری‌زاده بخش اول .. حسن رحیم پور ازغدی نخستین بخش از چند یادداشت خود را که در آن به نظریات مجاهد شهید محسن فخری زاده از پدران تکنولوژی هسته‌ای و بنیانگذاران صنعت هوافضا و موشکی ایران در حوزه فیزیک و فلسفه علم پرداخته منتشر کرد. ✅ حسن رحیم پور ازغدی نخستین بخش از چند یادداشت خود را که در آن  به نظریات مجاهد شهید محسن فخری زاده از پدران تکنولوژی هسته‌ای و بنیانگذاران صنعت هوافضا و موشکی ایران در حوزه  فیزیک و فلسفه علم پرداخته منتشر کرد. ❇️دیشب بلطف یکی از دوستان، یادداشت‌هایی از شهید بنیانگذار، استاد فخری‌زاده را دیدم. پیشتر ندیده ونخوانده بودم. دیشب هم نخواندم، بلعیدم و افسوس خوردم‌ بر بزرگمردی که جلوی بت‌های ما زانو نزد، بزرگ در «فیزیک» و «فلسفۀ علم» و بزرگ در انسانیت و معنویت ،  مجاهدی ناشناخته برای ما و کاملا شناخته برای واشنگتن و لندن و تل‌آویو که او را پدر"تکنولوژی هسته‌ای" و مغزمتفکر "هوافضا" نامیدند و کشتند. ده‌ها نقشه ترور او نقش برآب شده بود.  روشن است که چرا مردم آن نظریه‌پرداز عملگرا را قاسم سلیمانی «فیزیک هسته‌ای» خواندند. شهادت فخری‌زاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او  قصۀ « پیله و پروانه » و برای ما غصۀ «ماندن میان درودیوار» است،و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد و اینک چون شهید ❇️تهرانی‌مقدم ،شهدای هسته‌ای  و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشده‌اند بلکه خود تاریخ ما هستند. ضمن آنکه اهل تعارف نیستم و اگر برادر قاآنی فرمانده من در سالهای جنگ ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت میکنم بویژه اینک که  گرفتار کوتوله هایی هستیم که هوسی جز مذاکره باشیطان ندارند و نمیدانیم به کدام خدا نماز میبرند اما نقدا حیف است اگربا چند یادداشت به افکار شهید فخری‌زاده در حوزه فلسفه و علوم پایه اشاره نکنم:   ۱.  امکان و ضرورت احیای فلسفۀ اسلامی رابه حوزه ودانشگاه  یادآوری کرده و آنان را به ظرفیتهای احیا نشده فلسفه اسلامی برای فلسفه علم توجه داده است.  حیات فلسفه ، قدرت تعامل با محیط و رشدیافتن و رشددادن است؛ به‌نحوی که با پرسش‌های فلسفی اکنون رویارویی داده شود، چالش‌پذیر باشد و از مسیر فلسفۀ علم، تاثیر ملموس بر جهت‌گیری علم  داشته باشد. فلسفه اسلامی هم نوع زنده ومرده دارد. ۲. شهید نظریه پرداز، ریشۀ چالش بزرگ فیزیک جدید را در "فلسفۀ فیزیک"می‌بیند واصل "عدم قطعیت" راکاملا ادامۀ نظریۀ معرفت‌شناختی امتناع در شناخت ذات واقعیات طبیعی با روشهای فیزیک میداند چه برخلاف ادعا کمیات وابسته به هم برای یک ذره فیزیکی به‌طور همزمان بادقت صفر، همچنان غیرقابل اندازه‌گیری است. همچون اندازه‌گیری تکانه بادقت بالا در الکترون که سبب می‌شود نتوانیم اطلاعاتی روشن از مکان بدهیم و به‌عکس.فیزیک کلاسیک در مورد انرژی و زمان با همین مشکل  مواجه  است. اندازه‌گیری دقیق یک کمیت، سبب عدم دقت در بی‌نهایت کمیت وابسته دیگر می‌شود و تلاش‌هایی چون نظریه «متغیرهای پنهان» نتوانسته خطر ظاهری این اصل را جبران کند. ۳.  ایشان اصل «عدم قطعیت» در فیزیک را اگر نفی علیت به مفهوم نیوتونی آن باشد، معقول وحتی عامل پیشرفت علم می‌شمارد اما این اصل نمی‌تواند نفی «علیت» با تبیین فلسفی باشد مگر کسانی به دلایل ایدئولوژیک و غیرفلسفی چنین استنتاج نادرستی بر آن تحمیل کنند. @usul121
فلسفه فیزیک از منظر شهید محسن فخری‌زاده بخش دوم ... رحیم‌پور ازغدی: شهید فخری زاده دیدگاه امثال پوپر را منجر به فروپاشی علم می‌دانست استاد دانشگاه گفت: شهید محسن فخری‌زاده، دیدگاه امثال پوپر و پیروان ایرانی‌اش را نه تنها غیر فلسفی بلکه منجر به فروپاشی علم می‌داند و تداخل بی‌منطق و افراطی علوم و فلسفه در یکدیگر را اخلال در هردو می‌شمارد.  حسن رحیم پور ازغدی استاد دانشگاه در دومین یادداشت پس از ترور شهید محسن فخری‌‌زاده به مظلومیت شهدای هسته ای در داخل و خارج کشور و به دیدگاه شهید محسن در بیان ارتباط درست و نادرست میان فیزیک و متافیزیک  پرداخته که متن آن به شرح زیر است: "فلسفه فیزیک" از منظر "شهید رابع هسته ای"، دکتر محسن فخری زاده(۲)  ۴. از همسر شهید نقل شد که وقتی در خون خود دست و پا می‌زده، بیشتر نگران محافظانش بوده و با فریاد از آنان خواسته جلو نیایند تا آسیب نبینند. همکارانش گفتند گرچه دو نخست‌وزیر رذل صهیونیست علنا نام دکتر فخری‌زاده را به عنوان هدف اعلام کرده بودند و آمریکایی‌ها و کارگزاران‌شان تشنه به خون او بودند در داخل کشور نیز تحت فشار و ایذا بود. به نام برجام دستهایش را بستند و با دست بسته، هدف مسلسل تروریزم دولتی غرب قرار گرفت و مخالفان داخلی پروژه او نه حاضر به مناظره بودند و نه مسئولیت تصمیمهای خود را می‌پذیرند. ۵. شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تالیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تاثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالبا به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و مثلا در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیدند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی در معرکه، حاضر و با علوم، در تعامل زنده و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود‌ که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. همچنین شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به‌نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند.  در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و  وقتی موثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا بسوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علوم‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، شانی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. شهید محسن، دیدگاه امثال پوپر و پیروان ایرانیش را نه تنها غیر فلسفی بلکه منجر به فروپاشی علم می‌داند و تداخل بی‌منطق و افراطی علوم و فلسفه در یکدیگر را اخلال در هردو می‌شمارد و می‌نویسد گرچه هرگز نخواسته‌ام با فیزیک به خدا برسم اما مگر با فلسفه(بدون نبوت) می‌توان جز به خدایی ناقص رسید؟ او قاطعانه، فیزیک را بستری کارآمد(نه بیشتر و نه کمتر) برای عرفانی مستظهر به "طبیعت‌شناسی" می‌خواند و می‌گوید فیزیک در اندازه خود، جلوه‌هایی زیبا و باشکوه از حضرت حق به نمایش می‌گذارد و من شخصا از فیزیک نه تنها لذت حل مسئله، بلکه لذت معنوی برده‌ام و بر ایمانم افزوده است. شهید محسن در شگفت است که چگونه کسانی در اروپا توانستند از یک "جهان منسجم" و "مکانیک معنادار" به الحاد یا بی‌معنا دیدن هستی برسند؟ و چرا به سهمیه تجربی و ریاضی از ذهن خود بسنده کردند؟ مگر عقل، به ویژه وقتی مویدات علم، پشت آن می‌ایستد، راهی برای "الحاد" یا "شکاکیت"(که دشمن خونی "عقل"است) بازگذارده است؟ اینان از کدام بیراهه رفتند که به بیغوله رسیدند؟» @usul121
فلسفه فیزیک از منظر شهید فخری‌زاده بخش سوم چالشی در "فلسفه علم" ۶.شهیدترور، محسن فخری‌زاده، که اوو همه شهدای هسته ای را باید ازجمله شهدای تمدن سازی معاصرایرانی،اسلامی دانست درنقطه وصل فیزیک و فلسفه، نظریه پردازی کرده است .او به منظر اپیستمولوژی صدرایی در فلسفه علم و شباهتی میان "آزمایش فیزیکی" با "تعقل فلسفی" توجه می‌داد که چگونه فیزیکدان برای شناخت طبیعت، چاره‌ای جز دخالت در آن ندارد و همین دخالت دانشمند، واقعیت را از موقعیت "ماقبل شناخت" یعنی از نفس‌الامر پیشین خارج می‌کند و بنابراین آنچه دانشمند در طبیعت، شناسایی می‌کند همان موجود قبل از شناسایی نیست. برای مشاهده الکترون باید از فوتون بهره‌ برد اما به محض تماس فوتون با الکترون، وضعیت در هم می‌ریزد و دیگر این الکترون، آن الکترون نیست. این نکته گرچه در فیزیک کلاسیک هم شناخته‌ شده بود اما ارزش عملی آن را نمی‌دانستند. در فیزیک و در علوم آزمایشگاهی، امکان علم دقیق به واقعیت پدیده‌ مادی با قطع نظر از دخالت دانشمند(که برای درک آن پدیده، ضروری است) وجودندارد. در سطح ساده‌تر وقتی دماسنج را وارد آب می‌کنید تا دمای آن را اندازه بگیرید، از آب، انرژی‌هایی می‌گیرید و به آن انرژی‌هایی می‌دهید؛ پس آب اندازه‌گیری شده، آب دیگری است و در هیچ آزمایشگاهی، "آب پیش از اندازه‌گیری" عینا قابل اندازه‌گیری نیست و انحراف محاسبه هرگز به صفر نمی‌رسد. در فیزیک جدید نیز فوتون، کوچکترین ابزار مشاهده با کمترین تاثیر در واقعیت، نمی‌تواند مانع خطا شود و البته چاره‌ای از این خطا در فیزیک نیست.  برادرشهید می‌پرسد وقتی در فیزیک، "عالم و معلوم" بر یکدیگر تاثیری چنین متقابل می‌گذارند به حدی که واقعیت نفس‌الامری، جدا از دخالت فیزیکدان و فیزیکدان بدون تاثر از آزمایش، قابل آزمایش نیست چرا مثلا به معرفت‌شناسی ملاصدرا و علم‌النفس حکمت متعالیه توجه نکنیم که چگونه در "نظریه تجرید" صدرایی، مراتب ادراک، وابسته به میزان تجرید است، یعنی با تجرید ناقص‌تر به "ادراک حسی" و وقتی بیشتر شود به "ادراک خیالی" و با تجرید کامل‌تر به "ادراک عقلی" می‌رسیم؛ بنابراین پابه‌پای مراحل ادراک، هم "درک‌کننده" و هم "درک‌شونده"، هر دو ارتقا می‌یابند. آنچه مانع ادراک وجهی از حقیقت می‌شود از عوارض ماهیت نیست بلکه نحوه وجود و عینا خود واقعیت است که ماهیت با آن موجود می‌شود و این یعنی که سخن از یک مرتبه از یک حقیقت نیست بلکه با تجرید کمتر، به واقعیت محسوس، با تجرید بیشتر به صور خیالی و آنگاه به ادراک عقلی ارتقا می‌یابید.  بنابراین شناخت حقیقت نفس‌الامری هم مستقل از ادراک فیلسوف ممکن نیست و این محدودیت، ناشی از محدودیت ابزار و امری عارضی نیست بلکه ذاتی و ناشی از تاثیر متقابل ناظر و منظور در یکدیگر است. برادرمحسن به حوزه و دانشگاه یادآوری می‌کند که بسیاری سرفصل‌ها در فلسفه اسلامی اعم از سینوی و صدرایی و اشراقی و حتی عرفان نظری وجود دارند که هنوز در مورد اثرگذاری و اثرپذیری آن‌ها در فلسفه علم و از جمله فیزیک بحث جدی و پیگیر نشده است. ۷. شهید محسن سپس به چالش‌هایی اشاره می‌کند که گفته می‌شد فیزیک جدید در حوزه معرفت تجربی، فلسفی و حتی عرفانی به وجود آورده که علاوه بر اینکه توسط پاره‌ای نحله‌ها برای اثبات حقانیت خود به غلط، سوء‌استفاده شده، هر دسته از فیلسوفان فیزیک نیز در باب  مهمترین چالش به وجود آمده  پاسخی متفاوت دادند. یکی "نقض علیت"، دسته دیگر، تغییر در مفهوم "نظریه اندازه‌گیری" و... اما برادر فخری‌زاده، چالش عمده به وجود آمده را خودزنی و زیرسوال بردن فیزیک از طریق ضربه به "ارزش معلومات تجربی" می‌داند، چه از این پس، معلوم نخواهد بود که  یافته‌های علوم  تجربی تا چه میزان بازنمود واقعیت هستی و هستی واقعی است؟  نظریه پرداز شهید، مثال می‌زند که اینشتین بر اساس یافته‌های ماکس پلانک برای نور، ماهیتی دوگانه قائل بود و آن را از سویی ذره و "فوتون" و از طرفی "موج" دانست و این یک چاله معرفتی است زیرا وقتی در یک آزمایش، خاصیت موجی نور و در دیگری خاصیت ذره‌ای آن مشاهده شود یعنی بسته به نوع ترتیبات آزمایش، "نور" هربار یکی از خواص خود را بروز می‌دهد و این پدیده در کل طیف الکترومغناطیس جاری است. فخری زاده یادآوری میکند که "دوبروی" نیز تأسی به "اینشتین" میکند حال آنکه  سؤال مهمتر این بود که اصولا فوتون چیست؟ و ذره مادی الکترون در واقع و نفس‌الامر چیست؟ موج است یا ذره یا حالتی دیگر از وجود؟ ماهیت الکترون چیست پیش از آنکه به مشاهده درآید؟ نه فیزیک و نه فلسفه پاسخی ندادند و با آنکه حدود صد سال از تکامل این دو نظریه می‌گذرد حتی یک پیشنهاد تجربی هم ارائه نشده است. شهیدمحسن در مثالی دیگر این وضعیت را در تئوری‌های آرایش ذرات در هسته اتم به پرسش می‌گذارد. کدام مدل هسته‌ای، جامع نظریه‌ها  و قادر به توجیه همه آزمایش هاست؟  پاسخ این است که هیچ کس نمی‌داند. @usul121
❇️سلسله نشست های توحیدی نشست 3⃣ ✅موضوع: الهیات اجتماع توحیدی 👨‍💻ارائه دهنده: حجه الاسلام والمسلمین موسوی(زید عزه) 🕤زمان: پنجشنبه ۹۹.۰۹.۲۰_ ساعت ۱۲.۳۰ 🔽مکان: پژوهشگاه باقرالعلوم علیه السلام 🌐https://www.skyroom.online/ch/fvtt_ir/hamandishi