eitaa logo
وصیت ستارگان 🌷💫
4.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
5 فایل
بسم رب الشهداء 🌷شهدا امام زادگان عشقند که مزارشان زيارتگاه اهل یقین است. آنها همچون ستارگانی هستند که می‌توان با آنها راه را پیدا کرد🇮🇷 🌹وصیت وزندگینامه شهیدان 🌹مفاهیم انقلابي،بصیرتی ارتباط با اعضا☆☆☆ @yazaynab72
مشاهده در ایتا
دانلود
🥺عشق عصاره وجود توست       ای حضرت عشق                             .✨💚🌸💚✨ گفتند که عاشقی و دیوانه نه ای در باب خیال و خم ابروی که ای گفتند بگو به قصد غربت گفتم سید علی حسینی خامنه ای❣ 🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮    https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 استاد_پناهیان ✨💚🌸💚✨ "بیـــــعت با امام‌زمان ساده نیست" ⚠️ (لبیک یامهدی) خیلی سنگین‌تر از (لبیک‌ یا‌حسین) هست... 🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮    https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
🔷 راوی: «روزی كه به پاكستان رسیدیم سید عجیب دلشاد بود، یک روز به كنار مزار عارف حسینی (رهبر مظلوم شیعیان پاکستان و افغانستان و فرزند معنوی امام خمینی (ره) که ترور شد) رفتیم. 🔹آقا مرتضی نشست كنار مزار و برای ساعتی گریه كرد. معاون شهید عارف حسینی آنجا بود. با چشمانی شگفت‌زده به او نگریست! 🔹با تعجب پرسید: شما قبلاً ایشان را دیده بودید؟ سید مرتضی اشک هایش را پاک كرد و از كنار مزار برخاست و گفت: خیر،‌ من قبلاً ایشان را ندیده بودم. 🔹مرتضی تمام شهدا را می‌شناخت، خون همه آنها در رگ‌های او می‌جوشید. چهره هر شهیدی را كه می‌دید می‌گفت: فكر كنم روزی من او را دیده‌ام اما همه آنان را مرتضی به چشم یقین دیده بود. شب های سید شب‌های نجوا با شهیدان بود.» 🔸منبع : كتاب «همسفر خورشید» 🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮    https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
31.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ✨💚🌸💚✨ امان از دل زینب🥺🥺🥺 🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮   https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افسر اطلاعاتی پیشین ارتش آمریکا: سليمانی ژنرال و دیپلمات موفقی بود که بازی را بهتر از ما انجام می‌داد، در سراسر بازی ما را شکست داد، راهکاری نداشتیم پس او را کشتیم، حالا باید بهایش را بپردازیم... 🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮    https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
بچه‌هیئتی‌فحش‌نمیده! به‌شوخی‌یاجدی‌فرقی‌نمیکنه، بگذاریدکسانی‌که‌ناسزامی‌گویند، تنهاکسانی‌باشندکه‌حزب‌الهی‌نیسـتند! -استاد پناهیان- 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨💚💚✨ دَست‌ مےگیرَد وَ دِݪ‌ مےبَرَد وَ مےبَخشَد؛ این کیست‌ کِه‌ این‌گونِه‌ عَطایی‌ دارَد 🔵کانال وصیت ستارگان ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮   https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
🍃🌼دعای فرج🌼✨💚💚✨ 🍃🌸إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً، كَلَمْحِ الْبَصَرِ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ، يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ، وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ، يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌸🍃                      
🕊             💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫                        اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْن(ع)       اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَطابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًاعَظیمًافَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌸✨💚💚✨                       🥺《 》🤲                        🇮🇷یادشان_باصلوات🇮🇷                       الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ                                 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷                                      ✨
0 ✨💚🌸💚✨ برای فرج و ظهور امام زمان(عج)دعا کنید مراقب حیله و نیرنگ دشمنان باشید شهدای عزیزمان به راحتی خون ندادند امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید. ❤️ 🔵کانال وصیت ستارگان ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮   https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
✨❤️✨ «روزبه‌روز بایــد یاد شــهدا و تـڪرار نـٰام شهـدا و نڪته‌یابی و نڪته‌سنجی زنــدگی شــهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا ڪند.»، 🇮🇷 ❤️ 🔵کانال وصیت ستارگان ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮    https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
وصیت ستارگان 🌷💫
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه #شهید مصطفی صدرزاده🌷   
🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه مصطفی صدرزاده🌷                       《قسمت چهلم و دوم》 گفته...🕊 🇮🇷 بودند: " می گه.  " اما تو بی اجازه زدی به جاده عشق. این طور موقع ها صبوری در مرام تو نبود آقا مصطفی! زندگی در آپارتمان ۵۹ متری اندیشه جالب بود. آن روز ها پاترول داشتیم. برای ماه رمضان حاج آقایی را دعوت کرده بودی که در منطقه ملت کهنز، به حسینه برود.🇮🇷🌷 او را می بردی و شب ها بر می گرداندی و تمام ماه رمضان خانه ما بود. عید فطر که شد گفتی: " حاج آقا بطحایی، خانمتون رو هم بیارین چند روزی مهمون ما باشین. " حاج آقا خانمش را هم آورد. روزها من و خانم او در خانه بودیم و تو و او می رفتید دنبال کارهای بسیج. ایامی که درس طلبگی می خواندم، بچه‌ها شوخی می کردند: " سمیه از هرچی دست بکشه، از غذا درست کردن برای شوهرش دست نمی کشه.😊❤️ 🇮🇷 بابا جون دو وعده ای درست کن! " یعنی غذای مونده بدم شوهرم؟ می گفتند: " ! چی کارت کنیم؟ " چون بچه شیر می دادم، نمی توانستم روزه بگیرم. صبح که می رفتید، ظرف های سحری را می شستم، ناهار برای خودم آماده می کردم و افطار برای شما و شب ها هم سحری را. بعد ماه رمضان مهمان مان را رساندیم قم. سال بعد دو ماه شعبان و رمضان آمدند.🌺💚 گاهی آن ها را در خانه خودمان می گذاشتیم و می رفتیم منزل مادرم. این طوری راحت تر بودم. چند روزی که کولر خراب بود، وقتی از گرما بی حال بودم و به خاطر حضور حاج آقا مجبور بودم با چادر و مقنعه و جوراب باشم، کلافه تر هم می شدم، اما همه این ها با عشق تو ساده می شدند و قابل حل. رمضان سال ۱۳۹۰ بود که با حاج آقا بطحایی و خانمش رفتیم پارک.🌲🌳 🇮🇷 را برداشتید و به اتفاق حاجی رفتید در پارک دوری بزنید، ولی زود برگشتید،.آهسته پرسیدم: " چی شد؟ " گفتی باورت می شه سمیه؟ اونجا آهنگ بچه گونه گذاشته بودن. حاج آقا برگشت، چون عقیده داره صدای آهنگ در روح بچه تأثیر بد می گذاره. " همان سال، در ماه رمضان، استخری را اجاره کرده بودی و کنار استخر میزی گذاشته بودی برای حاج آقا بطحایی که از ساعت دوازده شب تا نزدیکی های سحر، به مسائل شرعی مراجعان پاسخ دهد.🇮🇷✨ در خانه منتظر می ماندم تا برای سحری بیایید. و بدون سحری روزه می گرفتم. حال و روزم را که می دیدی سعی می کردی شب بعد به موقع به خانه بر گردی. حتی یک شب چنان با عجله بر گشته بودی که ماشین پرشیای بدون خشی را که تازه خریده بودی، صاف برده بودی وسط تلی از شن و ماسه! باعجله می اومدم که خوابم برد. خوب زهر چشمی گرفتی از من خانم!😊❤️ چه...                      🦋 ....🇮🇷  🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮    🇮🇷《به نام او که یادش آرامش دلهاست》🤲 اسم تو مصطفاست🥺           🇮🇷زندگینامه مصطفی صدرزاده🌷                       《قسمت چهلم و دوم》 گفته...🕊 🇮🇷 بودند: " می گه.  " اما تو بی اجازه زدی به جاده عشق. این طور موقع ها صبوری در مرام تو نبود آقا مصطفی! زندگی در آپارتمان ۵۹ متری اندیشه جالب بود. آن روز ها پاترول داشتیم. برای ماه رمضان حاج آقایی را دعوت کرده بودی که در منطقه ملت کهنز، به حسینه برود.🇮🇷🌷 او را می بردی و شب ها بر می گرداندی و تمام ماه رمضان خانه ما بود. عید فطر که شد گفتی: " حاج آقا بطحایی، خانمتون رو هم بیارین چند روزی مهمون ما باشین. " حاج آقا خانمش را هم آورد. روزها من و خانم او در خانه بودیم و تو و او می رفتید دنبال کارهای بسیج. ایامی که درس طلبگی می خواندم، بچه‌ها شوخی می کردند: " سمیه از هرچی دست بکشه، از غذا درست کردن برای شوهرش دست نمی کشه.😊❤️ 🇮🇷 بابا جون دو وعده ای درست کن! " یعنی غذای مونده بدم شوهرم؟ می گفتند: " ! چی کارت کنیم؟ " چون بچه شیر می دادم، نمی توانستم روزه بگیرم. صبح که می رفتید، ظرف های سحری را می شستم، ناهار برای خودم آماده می کردم و افطار برای شما و شب ها هم سحری را. بعد ماه رمضان مهمان مان را رساندیم قم. سال بعد دو ماه شعبان و رمضان آمدند.🌺💚 گاهی آن ها را در خانه خودمان می گذاشتیم و می رفتیم منزل مادرم. این طوری راحت تر بودم. چند روزی که کولر خراب بود، وقتی از گرما بی حال بودم و به خاطر حضور حاج آقا مجبور بودم با چادر و مقنعه و جوراب باشم، کلافه تر هم می شدم، اما همه این ها با عشق تو ساده می شدند و قابل حل. رمضان سال ۱۳۹۰ بود که با حاج آقا بطحایی و خانمش رفتیم پارک.🌲🌳