eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
118 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
می گویند: سرِ دوراهی 🔀گناه و ثواب به حُبّ فكر كن به نگاه امام زمانت فكر كن😌 ببين می توانی از بگذری⁉️ از گناه🔞 كه گذشتی از هم می گذری... ! ادعای شهادت🌷 دارم ولی دست دلمـ💓 می لرزد سر گناه و ثواب حلال و 😔 سنگینی را لازمم به وقت ماندن سر دو راهــ↭ـی که یادآورم باشد بودن را..... 🌙 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻 ❣ قرنها منتظر يار غائب ايم بر ديوِ يأس با صبر غالب ايم در پشت ابر خورشيد☀️ ديده ايم شب🌙 تا سحر منتظر ص🌤بح صاحب ايم 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀 💐جان بہ قرار است ڪہ قـربان 💘بشود ... 🌾پس چہ است ڪہ جانــان بشود ... 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
مداحی_آنلاین_امنیت_در_روزگار_پس_از_ظهور_چگونه_خواهد_بود_حجت_الاسلام.mp3
1.77M
♨️امنیت در روزگار پس از ظهور چگونه خواهد بود 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🔻می خوای بدونی چه چیزی باعث تقویت و استحکام جبهه ی حزب الله میشه !؟ ▫️جواب:👇 "فمن اَمَر بالمعروف، شَدّ ظهور المؤمنین" ""کسی که نماید، پشت اهل ایمان را محکم می‏کند. [مؤمنان را توانمند می‏ نماید]"" 🦋امام علی علیه السلام🦋
🦋ساده اما هنرمندانه در امر به معروف و نهی از منکر باید مانند هر اثر هنری، تلاش کرد تا محتوایی خوب در شکلی اثر گذار به مخاطب ارائه گردد، به همین خاطر است که حتی برای یک موضوع نمی توان از یک روشِ ثابت استفاده کرد، بلکه لازم است با نگاهی به مخاطب و شرایط حاکم بر زمانِ ارتباط؛ شیوه مناسب و شایسته ای را برگزید. با کار قشنگِ خود محبت کردی🌹 با او مانند نسیم صحبت کردی🌷 یک شاخه ی گل به دوستت دادی🌹 او را که به کار نیک دعوت کردی🌷 @Vajebefaramushshode
🔺در اولین محرم پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی، کمپین سراسری با شعار در شبکه‌های اجتماعی آغاز بکار کرد. @Vajebefaramushshode
🖼 | ما ملت امام حسینیم ‌ ▫️در آستانه فرارسیدن ماه محرم و ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع)، دیوارنگاره‌ی میدان ولیعصر(عج) با جمله‌ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی رنگ و بوی حسینی به خود گرفت. @Vajebefaramushshode
📝حجاب هم برای دوامش مطالعه میخواد 🔸زمان جنگ بچه سال بود، خیلی دوست داشت جبهه بره👩‍🚀 اما اجازه نمیدادن 🔹تو ایام کرونا 😷 با اینکه حتی چند ساعت ماسک زدن براش خیلی سخت بود اما وقتی فهمید بیمارستان نیروی جهادی میخواد با دوتاماسک و اون گان های مخصوص سرتاسری ساعتها باجون ودل کار میکرد ... ✅ برای هر کاری انگیزه مهمترین عامل انجام و دوام اون کاره. ✅انگیزه نتیجه آگاهي و فهم درست اون مُساله هست. ✅رعایت حجاب هم انگیزه قوی حاصل از فهم درست اونه ❌کاری که متأسّفانه خیلی کم به اون توجه شده 🔶 برای انجام درست هر کاری آگاهی و مطالعه حرف اول رومیزنه👌 @Vajebefaramushshode
🌱لبخند امام زمانم 🤔در خلوت خود وغرق در افکارم بودم که صدای پیامک گوشی مرا به خودم آورد... 📱یکی از شاگردانم بود که تابحال به من پیام نداده بود! +سلام خانم، حالتون خوبه؟ -سلام عزیزم الحمدلله،شما خوبید؟☺️ +ممنونم،ببخشید خانم وقت دارید درمورد مسئله ای باهاتون صحبت کنم؟ -بله عزیزم،درخدمتم😊 +خانم من راجع به حرفایی که امروز درمورد امام زمان(عج) و حضرت زهرا(س) زدید خیلی فکر کردم.😍 -خب عزیزم به نتیجه ای هم رسیدی؟🤔 +بله،خیلی فکرم رو مشغول کرد؛مخصوصا اون حرفتون که گفتید ما بعضی جاها با رفتار و پوشش مون دل امام زمان رو شکوندیم و باعث شدیم ایشون غمگین بشن😔 -درسته. +خانم یه خبر خوب برای شما و امام زمان(عج) دارم😍 -چه خبری عزیزم؟ +حرف هایی که زدید و خوندن کتابی که معرفی کردید و از کتابخونه ی مدرسه امانت گرفتم، باعث شد خیلی رو رفتار و ظاهرم دقیق بشم و فکر کنم... واسه همین تصمیم گرفتم از امروز محجبه بشم🧕🏻 و باعث این نباشم که امام زمان دلشون بشکنه😔از طرفی میخوام با محجبه شدنم به حضرت زهرا بگم که نگران نباشند تنها نیستند وما راهشون رو ادامه میدیم😍 به حضرت زینب هم بگم، درسته که نمیتونم از حرمتون دفاع کنم اما جای مدافع حرم شدن مدافع چادر شما میشم☺️😍🧕🏻 _خییییییلی خوشحال شدم که تصمیم قطعیت رو گرفتی(اونهم با مطالعه و تحقیق) ، چون یادمه خیلی وقته مرددبودی، ان شاء الله همیشه موفق باشی و حضرت زهرا (س) پشت و پناهت 🌷 ...... 😍وقتی این حرف ها را شنیدم از فرط هیجان، گویی قلبم چندین برابر تندتر می‌تپد...از سویی هم حس پرنده ای رها را داشتم که در آسمان بیکران سبکبال پرواز می‌کند ... خدای مهربانم شکر اینهم از رزق امروزم😍 @Vajebefaramushshode
از کانال 👇👇 سلام. این مطالب که میگم تجربه ی من هست، به اون کسانی که باید حجاب رو رعایت کنند. ده سال هست که ازدواج کردم. هروقت با همسرم می‌رفتیم بیرون با تمام وجود احساس میکردم که یک سر و گردن از تمام مردم بالاترم. چنان اعتماد بنفس داشتم که... احساس خوب و سرزندگی و نشاط و... اطمینان قلبی داشتم. آسایش روح و روان داشتم. باور کنید همسرم وقتی با من با چادر و حجاب کامل میومد بیرون عاشقش میشدم. از نگاه کردنش سیر نمی‌شدم. الآنم همینطوریه، گاهی اوقات که چادر میپوشه بهش میگم بسیار زیبایی، از تماشای شما سیر نمیشم. میگم با چادر خیلی قشنگترین. اما اون میگه اینارو میگی که گوشام دراز بشه😡 اما مدت چند سالی هست که به لطف فضای مجازی و اطرافیان بخاطر چادر و حجاب با همسرم درگیرم، مدام چالش دارم و ایشون میگه دوست ندارم چادری باشم. همیشه که میگه بریم بیرون استرس دارم. میگم نکنه باز بدون چادر میخواد بیاد!؟ وقتی بی چادر هست بشدت احساس حقارت و بیچارگی دارم دوچار عصبانیت میشم کنترل خوبی روی خودم ندارم ذهنم مشوش هستش مدام دوچار سؤظن میشم، تمرکز ندارم ووو. احساسی که بیشتر دارم این هست که احساس میکنم در زندگی شکست خوردم. اینارو گفتم که اون عده از خانمهایی که محجبه هستند بدونن چه لطف بزرگی به همسرشون و به ما مردها میکنند🌹 اما اونایی که بی‌حجاب میان بدونن که چه ظلمی به همسرشون و بقیه مردها میکنند😭 اینها یک گوشه از مزایای حجاب و معایب بی حجابی بود. حجاب یعنی اطمینان قلبی مرد، عزت نفس مرد و... هرچی احساس خوبی که به مرد برسه واسه همسر و خانواده اش خرج می‌کنه. اما بی حجابی یعنی تمام افکار منفی و ... که بازم همش میرسه به خانواده خود شخص بی‌حجاب. جالب اینجاست که چرا گزینه ی دوم رو اکثرا با وجود آثار مخرب انتخاب می‌کنند. حاضر هستند بخاطر بی چادر شدن تمام این درد سرهارو به جان خانواده بندازن🤔 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
✅ #ارسالی از #آقایون کانال 👇👇 سلام. این مطالب که میگم تجربه ی من هست، به اون کسانی که باید حجاب رو
شما هم میتونید ✍ خاطرات، مطالب و یا نظراتتون رو در زمینه ی های مختلف امر به معروف و نهی از منکر و یا مباحث حجاب مانند دوستمون برای ما بفرستید 🤳 که تو کانال به اشتراک بزاریم، (چه با نام خودتون چه بدون نام) تا سایر عزیزان هم استفاده کنند و به نوعی از این تجربیات درس بگیرند. 👇👇👇 @man_yek_basiji_hastam ممنون از همراهیتون🌹
🎯تغییر از ذهن شروع می‌شود... 💎 تغییر نگاه به باید از شروع شود، یاد بگیریم که سنگ‌ها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند نه قرار و مداری با پاهای سالم! 🌺 پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم؛ هر سقوطی پایان کار نیست، باران را ببین، سقوط باران قشنگ‌ترین " " است.🌧 ❤️ هوای زندگیتون سرشار از لحظه‌های خوب باران 🧩 ❤️ ظهرتون زیبا
📌لطفا بر روی کار کنید ؛ یعنی افراد به ظاهر که اهل مستحبات هستند ولی نه تنها عمل به نمی کنند بلکه مانع هم می‌شوند!! 1⃣ پس خواهران بزرگوار، اگر در هر جایی خانم محجبه و هر چه باحجاب تر دیدند و برادران بزرگوار، به آقایون ظاهرالصلاح و مذهبی داده ، حتی به اندازه گفتن 🔹خواهرم «امر به معروف» یادت نره 🔸 یا برادر «نهی از منکر» کنید و بروید 2⃣ و در صورت توسعه وقت، ۴ را یادآور شده و ترغیب به تذکر و خصوصا حمایت از آمر و ناهی کنید؛ ⭕️ چرا که ناقضان امنیت اخلاقی در عملِ باطلشان از یکدیگر حمایت می نمایند... و مومنان ، بی تفاوت و غالبا منفعل هستند!! ⏪ پس در انجام وظیفه، به نحو احسن و فراگیر بکوشیم 😊 ✍ استاد علی تقوی به امر به معروف از بی تفاوتی @Vajebefaramushshode
🌸از کسی که مسئله ای را میخورد خنده 😃ام میگیرد. 💥"غصه های کم یا کوچک نمیشوند، تو باید شوی !" خداوند تو را از 🌸چیزی محروم میکند تا بهترش را ات گرداند.✔️ 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
♥️ کربلای پنج نه راه پیش داشتیم ونه پس.شده بود نبرد تن و تانک. نمیدانم از کجا رسید؛ سواربر...... 👆 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 7⃣2⃣#قسمت_بیست_وهفتم 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم
❣﷽❣ 📚 💥 8⃣2⃣ 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه کنم. در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمرده‌اش به زنده ماندن یوسف گل انداخته و من می‌ترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس کن بچه‌ام از دستم نره!» 💢 به چشمان زیبایش نگاه می‌کردم، دلم می‌خواست مانعش شوم، اما زبانم نمی‌چرخید و او بی‌خبر از خطری که می‌کرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.» 💠و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!» رزمنده‌ای با عجله بیماران را به داخل هلی‌کوپتر می‌فرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او می‌خواست آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکم‌تر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلی‌کوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!» 💢 قلب نگاهم از رفتن‌شان می‌تپید و می‌دانستم ماندن‌شان هم یوسف را می‌کُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت. هلی‌کوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزان‌مان را بر فراز جهنم به این هلی‌کوپتر سپرده و می‌ترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پاره‌های تن‌مان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا کنید! عملیات آزادی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد (علیه‌السلام) آزادی آمرلی نزدیکه!» 💠شاید هم می‌خواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمان‌مان کمتر دنبال هلی‌کوپتر بدود. من فقط زیر لب (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم که گلوله‌ای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظه‌ای که هلی‌کوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاری‌های برادرم را به سپردم. 💢 دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم‌هایم را به سمت خانه می‌کشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی می‌رفتم و باز سرم را می‌چرخاندم مبادا و سقوطی رخ داده باشد. در خلوت مسیر خانه، حرف‌های فرمانده در سرم می‌چرخید و به زخم دلم نمک می‌پاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست در حالی‌که از حیدرم بی‌خبر بودم، عین حسرت بود. 💠به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد. نمی‌دانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش عدنان یا است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی‌اختیار به سمت کمد رفتم. 💢 در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم. حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس که روزی بهاری‌ترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی‌اختیار به سمت باطری رفت. 💠در تمام لحظاتی که موبایل را روشن می‌کردم، دستانم از تصور صدای حیدر می‌لرزید و چشمانم بی‌اراده می‌بارید. انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست شده بود تا معجزه‌ای شود و اینهمه خوش‌خیالی تا مغز استخوانم را می‌سوزاند. 💢 کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن (علیه‌السلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند! تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با شنیدن صدای حیدر نفس‌هایم می‌تپید. 💠 فقط بوق آزاد می‌خورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان پر کشید و تماس بی‌هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد. پی در پی شماره می‌گرفتم، با هر بوق آزاد، می‌مُردم و زنده می‌شدم و باورم نمی‌شد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و رها شده باشد. 💢دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه زار می‌زدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی می‌لرزید... @Vajebefaramushshode
🕊✨قريبٌ‌من‌القلب‌و‌لوبيننا‌ألف‌بلد 🍁بہ قلبم💓 نزديکے ..؛ حتےاگربينمان... 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رب المهدی🥀 🌸قسمتم نیست# ببوسم قدمت را 🌱انگار بر سر دوش بگیرم را انگار 🌸هر زمان شدم در دل دریای🌱گناه دیدم از دور می آید را انگار 🌱سلام مظلوم ترین جهان♥️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushsode
🌴🌳🌲🌳🌴🌲🌳🌴 🍁می‌گویند: روزی را ص🌤بحِ زود می‌کنند  🍁 که هستید امروزتان رزق سفره‌ی ... 🌺 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
مداحی آنلاین - عبادت شیطانی - حجت الاسلام عالی.mp3
2.99M
♨️عبادت شیطانی 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode