#سلام_امام_زمانم
🍂باز هم جمعه شدو غصه ی من تازه شده
درد این بی خبری بی حد واندازه شده...
🍂بازهم جمعه شد چشم به ره مانده شدم
باز از دوری تو خسته و در مانده شدم...
🍂باز هم جمعه شدو ازتو خبر نشنیدم
باز از بی خبری های دلم نالیدم...
🍂باز هم درد فراقت کمرم را خم کرد
باز دوری تو چشمان مرا پر نم کرد...
🍂باز هم جمعه شد وچشم به در منتظرم
شاید آوَرْد صبا ازمه رویت خبرم...
#اللهمعجللولیکالفرج
#valiyeasr313
⭐ بامهدیعلیهالسلام| *#تشرف_جناب_جعفر_نعلبند_اصفهانى به برکت خدمت به زائر اباعبدالله الحسین*
👈🏼 مرحوم حاج #شیخ_علی_اکبر_نهاوندی در کتاب شریف و قیّم #عبقری_الحسان نقل میکنند:
آقاى #حاج_ميرزا_محمدعلى_گلستانه اصفهانى (رضواناللهعلیه) فرمودند: عموى من, آقا سيدمحمدعلى (رضواناللهعلیه) براى من نقل كردند:
در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود, بعضى حرفها را مىزد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود, مـثـل آن كه مى گفت: با طى الارض به كربلارفتهام.
يا مـىگفت: مردم را به صورتهاى مختلف ديدهام.
و يا خدمت حضرت صاحب الامر (علیهالسلام) رسيدهام.
او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود.
◽️ تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مىرفتم.
در بين راه ديدم جعفرنعلبند هم به آن طرف مىرود.
نزديك او رفتم و گفتم: ميل دارى در راه با هم باشيم؟ گفت: اشكالى ندارد, با هم گفتگو مىكنيم و خستگى راه را هم نمىفهميم.
قدرى با هم گفتگو كرديم , تا آن كه پرسيدم: اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مىكنند, چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟
گفت: آقا از اين مطلب بگذريد.
اصرار كردم و گفتم: من كه بىغرضم, مانعى ندارد بگويى.
◽️گـفـت: آقـا مـن بيست و پنج بار از پول كسب خود, به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها, براى زيارتى عرفه مىرفتم
در سفر بيست و پنجم بين راه, شخصى يزدى بامن رفيق شد.
چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد, تا به منزلى كه ترسناك بود, رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت , قافله را دو روزدر كاروانسرا نگه داشتند, تا آن كه قافله هاى ديگر بـرسـنـد و جـمـعيت زيادتر شود.
ازطرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد.
◽️ روز سوم كه قافله خواست حركت كند, من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را بااين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم ؟ از طرفى چطور اين جا بمانم واز زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن, جديت داشتهام , محروم شوم؟
بـالاخـره بـعد از فكر بسيار, بنايم بر رفتن شد, لذا هنگام حركت قافله , پيش او رفتم وگفتم: من مىروم و دعا مىكنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد.
◽️ ايـن مطلب را كه شنيد, اشكش سرازير شد و گفت : من يك ساعت ديگر مى ميرم , صبركن , وقتى از دنـيا رفتم , خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد, فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد, به كربلا برسان.
وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم , دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم.
قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت , آن زائر يزدى از دنيا رفت.
من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم.
وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم , ديدم از قافله هيچ اثرى نيست ,جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد.
تـا يـك فـرسـخ راه رفـتـم , اما جنازه را هر طور بر الاغ مى بستم , همين كه مقدارى راه مى رفتم , مى افتاد و هيچ قرار نمى گرفت.
با همه اينها به خاطر تنهايى , ترس بر من غلبه كرد.
بالاخره ديدم, نـمىتوانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد.
◽️ همانجا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (علیهالسلام) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم, نزد خدا و شمامسئول هستم.
اگر هم بخواهم او را بياورم , توانايى ندارم.
◽️ نـاگهان ديدم , چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود, فرمود: جعفر! با زائر ما چه مىكنى؟ عرض كردم: آقا چه كنم, در كار او مانده ام ! آن سه نفر ديگر پياده شدند.
يك نفر آنها نيزهاى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد, آب جوشش كرد و گودال پر شد.
آن ميت را غسل دادند.
بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند.
مـن هم براه افتادم.
ناگاه ديدم , از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود, گذشتم و جلوافتادم.
كـمـى گـذشت , ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود, رسيدم.
وبعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيدهام.
در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم.
قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد.
◽️ هر كدام از اهل قافله مىپرسيد: تو كى وچگونه آمدى! من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مىگفتم وآنها هم تعجب مىكردند.
تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم, ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حـيـوانات مختلف مىبينم، از قبيل: گرگ, خوك, ميمون و غيره و جمعى را هم به صورت انسان مىديدم ! از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم.
باز مردم را به همان حالت مىديدم.
برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بـعـد كـه رفتم, ديدم همه به صورت انسان مىباشند.
◽️ تا آن كه بعد
از اين سفر, چندسفر ديگر مـشرف شدم , باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مىديدم ودر غير آن روز, به همان صورت انسان مىديدم.
به همين جهت, تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم.
چون اين وقايع را براى مردم نقل مىكردم, بدگويى مىكردند و مىگفتند: براى يك سفر زيارت, چه ادعاهايى مىكند.
لـذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم.
◽️تا آن كه شبى با خانوادهام مشغول غذاخوردن بوديم.
صـداى در بـلند شد, وقتى در را باز كردم, ديدم شخصى مى فرمايد:حضرت صاحب الامر (علیهالسلام) تو را خواستهاند.
بـه هـمـراه ايشان رفتم, تا به مسجد جمعه رسيدم
ديدم آن حضرت (علیهالسلام) در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود, بالاى منبر تشريف دارند و آنجا هم مملو از جمعيت است.
آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترىها بود.
به فكر افتادم كه دربين اين جمعيت, چطور مىتوانم خدمت ايشان برسم, اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: جعفر بيا.
من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم.
◽️ فرمودند: چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديدهاى نقل نمیكنى؟
عرض كردم: آقا من نقل مىكردم، از بس مردم بدگويى كردند, ديگر ترك نمودم.
حضرت فرمودند: تو كارى به حرف مردم نداشته باش, آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (علیهالسلام) داريم.
📚 عَبقريّ الحِسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان علیهالسلام، مرحوم آیتالله شیخ علیاکبر نهاوندی، ج۵ ص۳۸۲
💠 https://chat.whatsapp.com/EDSyDnV7aRaDdGhUtcgqbo
@valiyeasr313
#امام_زمان
#فرحة_الزهراء_علیهاالسلام
#ماه_ربیع_الاول
#9ربیع_الاول
#مطاعن_عمر
#عیدالزهـــــرا
#لعن_دشمنان
🚩 #منتظر_شنیدن_احادیث_بکر_برائتی_از_زبان_امام_مهدی_علیه_السلام_باشید
چه خوش است صوت #برائت
ز تو دلربا شنیدن ...
👈🏼 عنْ أَبِي جَعْفَرٍ صلوات الله علیه:
أَمَا وَالله لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا أَوْ تَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا لَأَبْدَى مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُكْتَمُ، وَلَكَتَمَ مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُظْهَرُ.
📚 الكافي (ط الاسلامية) ج۸ ص۲۴۵، ح۳۴۰
📝 امام باقر صلوات الله علیه:
آگاه باشید که به خدا قسم! اگر قائم ما قیام کند و متکلّم ما سخن گوید، از آن دو نفر (ابوبکر و عمر) چیزهایی را آشکار میکند که تا آن هنگام پنهان بوده است.
و اموری از این دو نفر را میپوشاند که تا آن موقع (میان مردم) ظاهر و آشکار بوده است.
🔻 عید واقعی را در عصر ظهور خواهیم دید انشاءالله
🔻 إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا وَنَرَاهُ قَرِيباً
#valiyeasr313
#اشعار_مهدوی
ای کهف وِلا، کنز خفا قائم برحق
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
افتاده به گرداب بلا کشتی اسلام
غیرازتو دیگر دادرسی نیست در ایام
ابلیس بههر گوشه نهاده است دوصد دام
تا کرده بهر حیله محبان تورا رام
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
رفته است صداقت زمیان آمده حیله
حیله شده در دوستی خلق وسیله
عفّت شده متروک ز زنهای جمیله
رفته اثر از خواندن اوراد عدیله
ای صفشکن معرکه، ای میرقبیله
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
حاجی پی شهرت رود از بَهر زیارت
تاجر شده فاجر، عوض سود، خِسارت
زنها عوض مسأله وحسن وطهارت
شأن علما رفته وهرکس به جِسارت
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
ای پنجه مردافکن و ای کاسر اعماق
بسیار فراوان شده شیادی رزاق
متروک بود رحم وپرستاری وانفاق
اخبار نبی گشته همه جَعلی والحاق
ای شمس هدایت چه شود گر کُنی اشراق
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
مَعمورهی بِدعت شده ازششجهت آباد
ازظلم شده مردم دنیا همه استاد
شیطان متحیرشده است ازشدت بیداد
بگرفته عَزازیل ز ابنای زمان یاد
فریادرسی نیست که گیرد زکسی داد
(صامت)چه کند جز تو، به نزد که بَرد داد
الغوث که دین نبی افتاده زرونق
#صامت_بروجردی
#valiyeasr313
#پیامک_مهدوی
#نرم_افزار_جامع_مهدویت
تو اي آخرين مسافر، يک بار براي خود
به ساعتت نگاه کن. فردا جمعه است ...
آي ثانيه دوازدهم، خدا کند که بيايي
#valiyeasr313
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#نرم_افزار
#مهدویت
🎴 نرم افزار جامع «مهدویت»
👈🏼 پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبهها و اهلمنبر
@valiyeasr313
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#نرم_افزار
#مهدویت
🎴 نرم افزار جامع «مهدویت»
👈🏼 پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبهها و اهلمنبر
@valiyeasr313
JameMahdavi-v3.0.apk
14.01M
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#نرم_افزار
#مهدویت
🎴 نرم افزار جامع «مهدویت»
👈🏼 پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبهها و اهلمنبر
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
26.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#شیخ_مصطفی_خبازیان
#با_مهدی_علیه_السلام
#مناجات_مهدوی
🍃 کلیپ قدیمی از:
#نجوای_ماندگار_با_امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
👈🏼 باعنوان: #سیدی_غیبتك_نفت_رقادی
🔘 مرحوم حجتالاسلام #شیخ_مصطفی_خبازیان
@valiyeasr313
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#اشعار_مهدوی
#تشرفات
🔷🔶 #تشرف_علامه_حلی_به_محضر_مبارک_امام_عصر_ارواحنا_فداه
👈🏼👈🏼 آقا سید محمد صاحب کتاب مفاتیح الاصول، نقل میکند:
علامه حلی در یکی از شبهای جمعه تنها به زیارت سیدالشهدا علیه السلام میرفت. ایشان بر حیوانی سوار بود و تازیانه ای در دست داشت. در بین راه شخصی پیاده در لباس اعراب به ایشان برخورد کرد و با ایشان همراه شد. در بین راه شخص عرب مساله ای را مطرح کرد.
🍃 علامه حلی فهمید که این عرب مردی عالم است و با اطلاع و بلکه کم نظیر. لذا بعضی از مشکلاتش را از ایشان سوال کرد تا ببیند چه جوابی میدهد با کمال تعجب دید ایشان حلال مشکلات است.
خلاصه متوجه شد که این شخص علامه ی دهر است. زیرا تا به حال کسی را مثل خودش ندیده بود. تا جاییکه در بین سوالها، مسالهای مطرح شد که نظر آن شخص با علامه حلی متفاوت بود. علامه قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و دلیل و روایتی که مستند آن شود نداریم.
🍃 آن جناب فرمود: دلیل این حکم، حدیثی است که شیخ طوسی در کتاب تهذیب آورده. علامه گفت: چنین حدیثی در تهذیب نیست.
آن مرد، فرمود: آن نسخه از تهذیب را که تو داری از اولش فلان مقدار ورق بشمار در فلان صفحه و فلان سطر حدیث را پیدا میکنی.
🍃 علامه با خودش گفت: شاید این شخص مولای عزیزم حضرت بقیه الله الاعظم می باشد.
برای اینکه برایش معلوم شود در حالیکه تازیانه از دستش افتاد، پرسید:
آیا ملاقات با حضرت صاحب الزمان علیه السلام امکان دارد یا نه؟ آن شخص وقتی این سوال را شنید خم شد و تازیانه را برداشت و با دست خود در دست علامه گذاشت و فرمود:
چطور نمیتوان دید در حالیکه الان دست او در دست تو است؟
🍃 همین که علامه این کلام را شنید بی اختیار خودش را از بالا بر پاهای مبارک امام انداخت تا پای مبارکشان را ببوسد که از شوق زیاد بیهوش شد.
🍃 وقتی به هوش آمد کسی را ندید و افسرده شد. بعد از آنکه به خانه برگشت کتاب تهذیبش را نگاه کرد و حدیث را در همان جایی که آن بزرگوار فرموده بود، پیدا کرد و در حاشیه ی کتاب تهذیب خود نوشت:
این حدیثی است که مولای من صاحب الامر علیهالسلام به من خبرش را دادند.
📚 برکات حضرت ولی عصرعجل الله فرجه، ص۱۲۳
#valiyeasr313
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#مهدویت
🌿 فهرست ۱۸ تن ازعلمای اهلسنت که اشاره به #ولادت_امام_عصر، نموده واعتراف باینکه ایشان فرزند #امام_حسن_عسکری علیهماالسلام است:
👈🏼۱) ذهبي، العبر في خبر من غبر، ج۳ص۳۱
👈🏼۲) همان، تاريخ دول الإسلام، ج۱۹،ص۱۱۳
👈🏼۳) همان، سيرأعلام النبلاء، ج۱۳،ص۱۱۹
👈🏼۴) سبط إبن جوزي، تذكرة الخواص، ص۲۰۴
👈🏼۵) فخررازي شافعي، الشجرة المباركة في أنساب الطالبية، ص۷۸
👈🏼۶) قندوزي حنفي، ينابيع المودة، ج۳،ص۳۰۶
👈🏼۷) سالك عبدالرحمن باعلوي، بغية المسترشدين، ص۲۹۶
👈🏼۸) قاضي محقق بهلول بهجت أفندي، تاريخ آل محمد، ص۱۹۸
👈🏼۹) سيدأبوالحسن يماني صنعاني، روضةالألباب لمعرفة الأنساب، ص۱۰۵
👈🏼۱۰) سيدباسبنعليمكي، نزهة الجليس، ج۲ ص۱۲۸
👈🏼۱۱) إبن صباغ مالكي، الفصول المهمة ص۲۴۷
👈🏼۱۲) إبن حجرهيثمي، الصواعق المحرقة ص۱۲۴
👈🏼۱۳) إبن أثير، الكامل في التاريخ، ج۷،ص۲۷۴
👈🏼۱۴) إبن خلكان، وفيات الأعيان، ج۴،ص۱۷۶
👈🏼۱۵) أبونصربن داودبخاري، سرالسلسلة العلوية ص۳۹
👈🏼۱۶) شیخالاسلام ابوالمعالی محمدسراج، صلاح الاخبار، ص۵۶
👈🏼۱۷) شیخاحمدفاروقی نقشبندی،ج۳،ص۱۲۳
👈🏼۱۸) علامه مییدی، شرحدیوان، ص۱۲۳
#valiyeasr313
🌸🌸🌸🌸🌸🌸💝🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#با_امام_صادق_علیه_السلام
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#نکته_های_ناب
#مهدویت
🔷🔶 #شوق_دیدار_حضرت_مهدی_عجل_الله_فرجه_الشریف_در_زمان_امام_صادق_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 پيرمرد عصا زنان خدمت امام صادق عليهالسلام آمد و حرف نزده بنای گريه گذاشت.
حضرت فرمودند: اى شيخ، چرا گريه میكنى؟
▫️گفت: فدايت شوم، عمرم به پايان رسيده و يكصد سال است به انتظار زيارت امام قائم از آل محمد صلّى الله عليه و آله هر ماه و سالى كه میگذرد، میگويم در اين ماه و يا در اين سال ظهور میكند!
ديگر استخوانهايم سست و اجلم نزديک شده و موفق به زيارت آن حضرت نشدهام و میبينم شما در معرض قتل و هلاک هستيد و دشمنانتان در كمال خوشى و جولان میدهند. چگونه گريه نكنم؟!
▫️ حرف های پيرمرد امام صادق علیهالسلام را نیز متأثر کرد و چشمان مبارکشان پر از اشک شد و آنگاه فرمودند:
خداوند تو را سلامت بدارد. تو در جایگاه رفيع هستى و اگر در این حال و در انتظار قائم علیهالسلام بميرى روز قيامت با ما محشور خواهى شد.
▫️ پیرمرد که از سخنان امام صادق علیهالسلام آرام گرفته بود، گفت: با این سخن دیگر غمی ندارم!
📚 تفسير جامع، ابراهیم بروجردی، ج۳، ص۳۸۷
@valiyeasr313
#سلام_امام_زمانم
دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من
آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان
دل خوش نکن به چند نفر از قبیله من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@valiyeasr313