eitaa logo
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
21 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
62 ویدیو
0 فایل
برای شهدا رسانه باشیم برای همکاری در ستاد پیام دهید ارتباط با خادم کانال: @congere_melli_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹❤️ #پیام_شهید ❤️🌹 ✅ خداوندا، مرا از بلای #غرور و #خودخواهی نجات ده تا #حقایق وجود را ببینم و #جمال زیبای تو را مشاهده کنم . ✅ بار الها، من #کوچکم، #ضعیفم، #ناچیزم، پس به من دیده ای #عبرت بین ده تا #ناچیزی خود را ببینم و #عظمت و #جلال تو را #تسبیح کنم . #شهید_دفاع_مقدس🚩 #اکبر_بدیهیان 🕊 #سلام_به_دوستان_شهداء✋ #صبحتون_شهدایی🌤
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌹 درمنطقه صبح به نزدیکی های خط مقدم رسیدیم، پاسگاه زید را می دیدم ، صدای انفجار خمپاره ها ، شلیک تانک، تیراندازی دوشکاها به گوش می رسید.حمید یوسفی در حالیکه رانندگی می کرد، گفت: آها اینجاسا شروع کرد ،بلند،بلند اذان گفتن .تا آخر اذانش را داد.و من غرق در تحیر و بهت .سه بار نیز گفت: بهشتی،بهشتی با خون خود نوشتی.  استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی آری این ها اینگونه گفتند ورفتند.   باز حمید جمله اش را تکرار کرد. اما این جمله را هم افزود خوش به حال کسی که ازجمع خواهد رفت وبعدا شاهد نامردی برخی احزاب که کاری  نکرده ودرخواستهای غیرمنطقی دارند را  نمی بیند.ومدعی انقلاب هستند رانخواهد دید. صبح زود درحالیکه دوش گرفته بود وپیراهنی سفید پوشیده بود تعجب کردم.   وگفت ما غسل شهادتمان را کردیم.  به اوخندیدم گفتم مگر شهادت به این راحتی است . گفت راحت تر ازآن که حدس بزنی.   دوباره حرکت کردیم به منطقه ر سیدیم  . پس ازمعرفی به فرمانده مارا راهی پاسگاه زید کردند. تا دیواره ی پاسگاه خودمان را رساندیم. چند تصویر میدانی هم گرفتیم.  من دوربین عکاسی دستم بود. وحمید دوربین فیلمبرداری را با خود جابه جا می کرد.  یکباره دیدم دوربین عکاسی ام از کار افتاد . او درباره تعمیرات استاد بود. به حمید گفتم دوربین گیر کرده . گفت برو از پیش ماشین یک پتو بیاور تا درستش کنم وفیلم هایمان  زیر نوراز دستمان نرود. ازجمله فیلم هایی که در همان دوربین بود وروز قبل گرفته بودیم همان عکس یادگاری است که به صورت تمبر درآمده یعنی عکس شهید حاج محمود شهبازی که روز فبل گرفته بودیم. وعرض کردم. من رفتم پیش ماشین لندرور آتش شدید بود .  چند خمپاره نزدیک ماشین خورد.آن بنده خدا که اسمش را نیاوردم ترسیده بود. ومی گفت کی برمی گردیم. وقسم می داد که برگردیم و جواد هم اورا نصیحت می کرد که نمی شود دوستان را تنها بگذاریم. من پتو را برداشتم وبه خود پیچیدم وزیر آن همه آتش به طرف حمید یوسفی راه افتادم . که باچشمان خود دیدم یک گلوله توپ روی دوربین خورد . وهمه جا پرازخاک وترکش سرخ شد.   زمین خوردم وبلند شدم تاخود را به حمید برسانم. ازحمید ودوربینش خبری نبود اطراف را گردیدم سرش را پیدا کردم  وبعدازکمربه پایین و دوپایش را یافتم. هردو یعنی هم سر وهم پاها را داخل پتو گذاشتم وکشان کشان به طرف ماشین راه افتاد م. نمی دانستم گریه کنم یا شهید را به عقب برگردانم دریک محدوده عجیبی گیر افتاده بودم این فاصله کمی طول کشید . دربین راه شیشه لنز دوربین را دیدم. آن را هم برداشتم وداخل پتو انداختم.  یکی از ما رفته بود وآن کسی نبود جز حمید یوسفی . خودش پیش بینی می کرد. وخودش هم پرواز می کرد . این پیش بینی مرا بیشتر تکان می داد. آری یک شبه ره صد ساله پیموده بود.  💢راوی؛ همرزم شهید 🌹 🌹 🌹
🌹 #شهید_احمد_هفت_خانگی به خدا ما مسئولیم اگر ما با هم کار نکنیم و خودمان هر کاری که دلمان می خواهد بکنیم و اگر ملت وحدت نداشت نمی توانست کاری کند.به یاد خدا باشید و امام و رزمندگان را دعا کنید و پیرو امام باشید که مهدی نگهدار شماست. #شهید_دفاع_مقدس 🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌹 🖋قسمتي از وصيت نامه اي مردم ، مگر كاروان شهدا را نمي بينيد ؟‌پس چرا به اين كاروان نمي پيونديد؟‌ مگر مقام شهدا را باور نداريد ؟‌مگر نمي خواهيد نجات پيدا كنيد ؟ بعضي ها انگار خوابند ، چنان بي خيالند كه انگار معادي در كار نيست ! اي عزيزان من كه دير يا زود از اين خواب گران زندگي دنيا به تازيانه ي مرگ بیدار خواهيد شد و همه تان را به سوي حق مي خوانم و همه تان را دعوت به شتافتن سوي (خير الممات) يا شهادت مي نمايم ،‌ كه شهادت فوق “كل ذي بر” هست شهادت مقامي است كه شهيد را مقارن مقام انبياء قرار مي دهد و كسي كه در وادي آن قدم مي گذارد براي او انتظاري جز احدي الحسنيين نمي رود همه تان را توصيه به صبر و استقامت در راه وصول به نجات حقيقي مي نمايم. 🌹
#شهید_مدافع_حرم #شهید_دفاع_مقدس #شهیدان_محمود_مراد_اسکندری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #دو_شهید_با_یک_نام 🔴 مزار جالب دو شهید که یکی شهید مدافع حرم است و دیگری شهید دفاع مقدس ◽️ماجرای این دو شهید از این قرار است که سال ۵۹ محمود مراداسکندری در جنگ تحمیلی ایران و عراق شهید میشود و ۸ سال بعد برادر زاده‌اش که همنام عموی شهیدش است بدنیا می‌آید و سال ۹۴ در سوریه شهید مدافع حرم می‌شود. #یادشان_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدو_آل_محمدو_عجل_فرجهم
💠 🌷 🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی زیاد طولانے نشد! از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت! حتے که چرا به آن مدرسه نمےرود! 🔸یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!! شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه. گفتم: مگه چے شده؟ 🔹کمے مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد به یکے از تا هر روز زنگ اول براے کلاس نان و پنیر بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه هاے منطقه هستند؛ اکثرا سر کلاس گرسنه هستند؛ بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ... 🔸مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے! در صورتے که هیچ مشکلے براے مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے از این کارها بکنے ! 🔹آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه پر کرد. حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند که ایشان را ؛ همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے از دانش آموزان بے بضاعت و مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم. کجایند مردان بی ادعا 🌹 🌹