🔹زمستان سال نود و یک دعوت شدیم خانهی یکی از اقوام که از قضا #ماهواره هم داشتند. همین موضوع باعث شد تا #رضا درباره اهداف شبکههای ماهوارهای واسه صاحب خانه و بقیه صحبت کنه.
🔸توضیحاتی در مورد چگونگی تشکیل این #شبکهها، منابع مالیشون، اهدافشون و #حامیانشون داد، توی اون مهمونی تعدادی از افراد حاضر که از لحاظ نسبی رابطه دوری با ما داشتن هم بودن و صحبتهای رضا را هم گوش می کردن
🔹چند نفری شروع کردن به #مسخره کردن رضا که فلانی، توی فلان جا مغز تو شستشو دادن تو کله شما کردن که #ماهواره فلان و فلان…. بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم که چرا شروع میکنی از این حرفها میزنی که بخوان مسخرهات کنن و کلی توپ و تشر !!!!
🔸اما رضا این جوری جواب داد: من #وظیفهام را انجام دادم، در قبال این خانواده توضیحات رو دادم، دیگه اون دنیا از من نمیپرسن که چرا دیدی و میدونستی اما چیزی #نگفتی. من کار خودم و کردم، به وقتش این حرفها جواب میده . خیلی برام جالب بود، اون اصلاً به این فکر نمیکرد که دارن #مسخرهاش میکنن، فقط به فکر انجام وظیفهاش بود
#شهید_رضا_کارگر🌷
#شهید_مدافع_حرم
#خاطرات_شهدا 🌷
💠 الطاف الهی
🔰قرار شد برای #ازدواج💍 برویم پیش یکی از اساتید من برای #مشاوره، آن استاد تا فهمید هر دوی ما دانشجو هستیم و رضا هم کاری نداره🙁 گفت: اصلا به صلاح نیست ازدواج کنید رضا گفت: اینها حرف #اسلام نیست🚫
🔰بعد هم گفت: من کسی را میشناسم که خیلی خوب #استخاره میگیرد. من هم گفتم : هرچی بیاد قبول✅ آن آقا وقتی استخاره گرفت، گفت: #خوب آمده😍 فقط هر چی می گم یاد داشت📝 کن
🔰بسیار بسیار خوب و #مبارک بوده و شما را به خیرات و برکات عظیم👌 نزدیک خواهد کرد که در راس آن رضا و #قرب_الهی است. محکم و استوار باشید✊ و به خاطر سختی ها و حرف ها و #تنهایی ها ، این نعمت را از دست ندهید📛
🔰وقتی مدتی بعد صاحب خانه 🏡شدیم، رضا گفت: دیدی صبر کردیم و نعمت هایی که #خدا بهمان وعده داده بود یکی یکی دارد به ما عنایت می کند😍 #بچه_هامون ، شغل ، خانه و...
اما بزرگترین نعمت خدا به ما #شهادت_رضا بود ...
به نقل از: همسر بزرگوار شهید
#شهید_مدافع_حـرم
#شهید_رضا_کارگر🌷