🌹 #خاطرات_شهدا🌹
#شهید_احمد_مختاری
🌸تحقق یک آرزو🌸
بــه زيــارت قــبــور گـذشتگان و شهداي
انقلاب توجه خاصي داشت وزياد
بهگـلزار شـهدا رفت و آمد ميكرد😢😢
شايد ميخواست لذتهاي دنيوي را با ياد
مرگدر وجـودش كـم سـازد.😞
يـك روز در مزار شهدا با حسرت ،آرزوي
شهادت كرد و با اشاره به محلي از گلزار
شهدا گفت: اي كاش ميشد در اينجا
دفن شوم .😔
ايــن آرزويـش پـس از چندي به تحقق
رسيد و شهيد احمد درست در همان
جاييكه گفته بود به خاك سپرده شد.😭😭
(به نقل از حسين مداح)
#شادی_روح_شهدا_صلوات
❤️اللهم صلی علی محمد
وآل محمدوعجل فرجهم❤️
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 #سفرنامه_دمشق خاطرات همسرشهید مدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسرشهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_دوم
سرانجام روز موعود فرا رسید، روزی که حاج حمید بسیار برای رسیدن آن روز دعا کرده بود.
اما برای من، چه بگویم! روزی بود که راضی شدم مرد خانه ام بار سفر ببندد و همزمان دو توفیق هجرت و جهاد را در نامه اعمالش بنگارد.
بچه ها همه ازدواج کرده بودند و زندگی بدون حضور حاج آقا و تنهایی تجربه جدیدی از زندگی بود.
چون مانند خیلی ها اطلاع چندانی از اوضاع سوریه و جنایات داعشی ها نداشتم؛ نگرانی چندانی هم نداشتم.
حاج آقا با تعدادی از دوستان صمیمی اش در فرودگاه تهران قرار گذاشته بود تا با هم به سوریه بروند.
یادگاران هشت سال دفاع مقدس که تعدادی از آنان مثل شهید حاج هادی کجباف و حاج روزبه هلیسایی در سوریه آسمانی شدند.
سرداران غیور خوزستان همانگونه که در جنگ استقامت و غیرت را نشان دادند اینبار در مقطع دیگری از تاریخ انقلاب اسلامی شکوه غیرت خود را به نمایش میگذاشتند.
در هنگام آماده کردن وسایل حاجی بیاختیار اشک بر صورتم جاری میشد ولی او خوشحال و سبک بال بود.
حاجی ۵۹ سال داشت و هزار بهانه برای ماندن، ولی او که عمرش را به اطاعت خداوند و خدمت خالصانه به نظام مقدس جمهوری اسلامی گذرانده بود هزار بهانه میجست برای رفتن.
انگار به دلش الهام شده بود که در دهه ششم زندگی اش درِ باغ شهادت به رویش باز خواهد شد.
ورزش کردن برنامه همیشگی اش بود و روزه مستحبی و خودسازیاش مستمر،
تا این جسم با راحتطلبی انس نگیرد و هرگاه زمینه پرواز روح خداییاش فراهم شود به آسانی اوج بگیرد.
بالاخره تکیهگاه زندگیام چون پرندهی سبکباری به سوریه پرکشید تا اینبار در صحنهی دیگری، فداکاری و مردانگیاش را به نمایش بگذارد...
ادامه دارد
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌷بِسـم ِربــِّـ الشـُّـهـداءِوالصِّدیقیــن🌷
#شهید_امام_رضایی
خیلی امام_رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم." همیشه #باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت
حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد. سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷
#طریقه_شهادت:
مسمومیت با آب زهرآلود.درشمال سوریه
📖 #خاطرات_ناب
💐 شهیدی ڪه دلتنگ امام رضا (ع) بود
🌸 سال 64 بود ڪہ محمد حسن از جبهه مرخصے اومد قم . بهم گفت : بابا ! خیلے وقتہ حرم امام رضا (ع) نرفتم دلم خیلے براے آقا تنگ شده . گفتم : حالا ڪہ اومدے مرخصے برو ، گفت : نہ ، حضرت امام ڪہ نایب امام زمان (عج) است گفتہ جوان ها جبهہ ها را پر ڪنند . زیارت امام رضا (ع) برام مستحبہ اما اطاعت امر نایب امام زمان (عج) لازم و واجبہ .
🌺 من باید برگردم جبهہ ؛ نمے توانم ؛ ولو یڪ نفر ، ولو یڪ روز و دو روز ! امر امام زمین مے مونه . گفتم : خوب برو جبهہ ؛ و او رفت . عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (س) شروع شد و محمد حسن توی عملیات بہ شهادت رسید .
🌸 به ما خبر دادند ڪہ پیڪر پسرتون اومده معراج شهداے اهواز ولے قابل شناسایے نیست . خودتون بیایید و شناسایے ڪنید .
رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیڪر پیدا نشد . نشستم و شروع بہ گریه ڪردن ڪردم ڪہ یڪے زد روے شونہ ام و گفت : حاج آقای ترابیان عذرخواهے مے ڪنم ، ببخشید ؛
پیڪر محمد حسن اشتباهے رفتہ مشهد امام رضا(ع) دور ضریح آقا طواف ڪرده و داره بر مے گرده . گفتم : اشتباهے نرفتہ او عاشق امام رضا (ع) بود .
#شہید_محمد_حسن_ترابیان_قمی 🌷
#خاطرات_ناب
#ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#عاشقانه_های_شهدایی
شب عروسی هنگام برگشتن از آتلیه علی آقا به من گفتند.
اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها اول برویم خانه خودمان ونمازمان را با هم بخوانیم یڪ نماز دونفره عاشقانه..
✍ و این هم درحالی بود ڪه مرتب خانوادهامون به ایشان زنگ میزدند ڪه چرا نمی آیید مهمانها منتظرند من هم گفتم قبول فقط جواب آنها باشما.. ایشان هم گفتند مشڪلی نیست موبایلم را برای یڪ ساعت میگذارم روی بی صدا تامتوجه نشویم. بعد با هم به خانه پر از مهر و محبتمان رفتیم و بعد ازنماز به پیشنهاد ایشان یڪ زیارت عاشورای دلچسب دونفره خواندیم بنای زندگیمان را بامعنویت بنا ڪردیم وبه عقیده من این بهترین زیارت عاشورایی بود ڪه تا حالا خوانده بودم ومن آن شب بیشتر به عمق اخلاص ومعنویت همسرم پی بردم خواندن زیارت عاشورا ڪار همیشگی ایشان بود
✍هرصبح وشام باتمام وجودش میخواند...وسفارششان هم به من همین بود ڪه هیچ موقع خواندن زیارت عاشورا را فراموش نڪن ڪه من هرچه دارم از برڪات همین است...حتی از سوریه هم ڪه تماس می گرفتند مرتب این موضوع رایادآوری میڪردند
راوے: #همسرشهیدعلیشاهسنایی
#نماز_اول_وقت_التماس_دعا
❤️
روح الله برای من #هدیہ امام رضا ع بود همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین ع او رابگیرد وصف نشدنی است.من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا ع اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام...و شدم عروس امام رضاع
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
💎 قرار عاشقی 08:00 💎
#السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا_ع
دستمبهرویسینهبرایارادتاست
اینبارگاهقدسامامکرامتاست
فرقینمیکندزکجامیدهی سلام
اومیدهدجوابتورا،اصلنیتاست
💎 #زیارت_دل_به_نیابت_از ⬇️
🌷 #شهید_مصطفی_جنگیزهی
🌷 #شهید_حشمت_سهرابی
به مناسبت سالروز ولادتشان
ـــــــــــــــــــــ
🌷 #شهید_عباس_حقیقیآرانی
🌷 #شهید_رضا_یعقوبیالموتی
🌷 #شهید_حسین_شهرامفر
🌷 #شهید_احمد_افلاکیان
🌷 #شهید_محمدعلی_آهنگری
🌷 #شهید_مسعود_منفردنیاکی
🌷 #شهید_محمدرضا_هادی
🌷 #شهید_ابراهیم_رمضانعلیزاده
🌷 #شهید_محمد_اسدیدرباغی
🌷 #شهید_ابوالقاسم_اسماعیلزاده
🌷 #شهید_سیدحسین_موسویمقدم
🌷 #شهید_روحالله_شکوری
🌷 #شهید_بهرام_مبارکی
🌷 #شهید_تقی_مداح
🌷 #شهید_مهدی_ملکیتپهکبودی
🌷 #شهید_رمضان_مصباحی
🌷 #شهید_محمددرویش_امیری
به مناسبت سالروز شهادتشان
ــــــــــــــــــــ
🌷 #شهید_حمید_شمایلی
ــــــــــــــــــ
🔅اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى
الرِّضاالْمُرْتَضَى🔅الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ🔅وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🔅وَمن تَحْتَ الثَّرى 🔅الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🔅صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🔅زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً 🔅کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک🔅
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌹 #شهید_ سید_محسن_میر_جلیلی
#شهادت به دست منافقین ذلیل و زبون
◀️ اینک شما و گوشه هایی از وصیت نامه شهید محسن و تفکر و تدبر در آن:
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب الشهدا و الصدیقین
…ای امت مبارز نکند روزی برسد که خمینی، این پیر شجاع ما، این رهبر گرانقدر ما، این خورشید تابنده عصرمان را فراموش کنید..
اولین وصیتم این است که برای من و امثال من که امیدوارم به بدی من وجود نداشته باشد، طلب استغفار و آمرزش کنید.
دومین وصیتم این است که تقوای خدا را پیشه کنید و نظم را در امور خویش برقرار سازید. برادران و خواهران خوبم، لازمه تداوم انقلاب شکوهمند اسلامی ما، زدودن فرهنگ شرک و کفر آلودی است که سالها از طرف حکام جائر و جابر بر ملت ما تحمیل شده بود.
و دیگر عرض مهمی ندارم جز اینکه با دوستان صحبتی کنم. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. سلام بر مهد ی (عج) و سلام بر نائب برحقش امام خمینی و سلام بر پیروان راستین و سلام بر شهیدان. ای عزیزان من با ای عزیزان من با اخلاص به جبهه بیایید تا امدادهای غیبی را لمس کنید که جبهه برای جویندگان راه تکامل انسانیت، بهترین و برترین دانشگاه است. شهادت بالاترین مرتبه تکامل است. از خداوند میخواهم که شهادت در راهش را نصیبم گرداند و به کلیه مشتاقان این فرصت را بدهد که ثواب شهید شدن را پیدا کنند.
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد و شما ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب حضرت زینب (س) را بدهید که او تحمل ۷۲ شهید را عرض یک روز نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه ها فرستید که مادر وهب حتی جسد فرزندش را هم تحویل نگرفت و گفت سری را در راه خدا داد و پس نمیگیرم.
برادرانم استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان، بین شما تفرقه نیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرجنایتکاران است.
در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید و حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و انشاء الله آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا به امید خدای تعالی شهید شوم…
« والسلام علی من التبع الهدی»
فرزند حقیرتان محسن
🌺 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
💎 قرار عاشقی 08:00 💎
#السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا_ع
دستمبهرویسینهبرایارادتاست
اینبارگاهقدسامامکرامتاست
فرقینمیکندزکجامیدهی سلام
اومیدهدجوابتورا،اصلنیتاست
💎 #زیارت_دل_به_نیابت_از ⬇️
🌷 #شهید_حسینعلی_ماندگاری
🌷 #شهید_محمدعلی_رهنمون
به مناسبت سالروز ولادتشون
🌷 #شهید_حسن_زاهدی
🌷 #شهید_یوسف_سلمانیزاده
🌷 #شهید_حسین_اسماعیلی
🌷 #شهید_قدرتالله_قندیکاغذی
🌷 #شهید_عباس_قندیانیآرانی
🌷 #شهید_احمد_قندیانیآرانی
🌷 #شهید_احسان_ربانیزاده
🌷 #شهید_حاجکرم_حسینپور
🌷 #شهید_محسن_شریف
🌷 #شهید_سیدرضا_کامیاب
🌷 #شهید_یوسف_سلیمانیراده
🌷 #شهید_حسن_زاهدی
🌷 #شهید_احسان_ربانیزاده
🌷 #شهید_احمد_خرمیآرانی
🌷 #شهید_حمیدرضا_بهادریراد
🌷 #شهید_سیدرحمتالله_خالصی
🌷 #شهید_غلامعلی_نادریبنی
🌷 #شهید_محمدرضا_حشمتی
🌷 #شهید_عباس_هادیدولتآبادی
🌷 #شهید_محمود_اخلاقی
🌷 #شهید_ابوالقاسم_سلیمانی
🌷 #شهید_غفار_رنجبر
🌷 #شهید_ذبیحالله_کرمی
🌷 #شهید_هادی_فضلی
🌷 #شهید_صفر_بهنام
🌷 #شهید_محمدحسن_نظرنژاد
به مناسبت سالروز شهادتشان
ــــــــــــــــــــ
🌷 #شهید_حبیب_علیاشرفی
ــــــــــــــــــ
🔅اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى
الرِّضاالْمُرْتَضَى🔅الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ🔅وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🔅وَمن تَحْتَ الثَّرى 🔅الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🔅صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🔅زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً 🔅کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک🔅
#عاشقانه_های_شهدا
به رختخوابها تكيه داده بود. دستش را روي زانش كه توي سينهاش كشيده بود، دراز كرده بود و دانههاي تسبيحش تند تند روي هم ميافتاد. منتظر ماشين بود؛ دير كرده بود.مهدي دور و برش ميپلكيد. هميشه با ابراهيم غريبي ميكرد، ولي آن روز بازيش گرفته بود. ابراهيم هم اصلاً محل نميگذاشت. هميشه وقتي ميآمد مثل پروانه دور ما ميچرخيد، ولي اينبار انگار آمده بود كه برود. خودش ميگفت «روزي كه من مسئلهي محبت شما را با خودم حل كنم، آن روز، روز رفتن من است.»
عصباني شدم و گفتم «تو خيلي بيعاطفهاي. از ديشب تا حالا معلوم نيست چته.»
صورتش را برگردانده بود و تكان نميخورد. برگشتم توي صورتش. از اشك خيس شده بود.بندهاي پوتينش را يك هوا گشادتر از پاش بود،با حوصله بست. مهدي را روي دستش نشاند و همينطور كه از پلهها پايين ميرفتيم گفت «بابايي! تو روز به روز داري تپلتر ميشي. فكر نميكني مادرت چهطور ميخواد بزرگت كنه؟» و سفت بوسيدش.چند دقيقهاي ميشد كه رفته بود. ولي هنوز ماشين راه نيافتاده بود. دويدم طرف در كه صداي ماشين سر جا ميخكوبم كرد. نميخواستم باور كنم. بغضم را قورت دادم و توي دلم داد زدم «اونقدر نماز ميخونم و دعا ميكنم كه دوباره برگردي.»
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#یادش_باصلوات
❤️اللهم صلی علی محمد
وآل محمد و عجل فرجهم❤️