eitaa logo
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
20 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
62 ویدیو
0 فایل
برای شهدا رسانه باشیم برای همکاری در ستاد پیام دهید ارتباط با خادم کانال: @congere_melli_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
🌴در دوران هشت سال دفاع مقدس از بنیان‌گذاران لشکر «بدر»، فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع) و گردان امام سجاد (ع) از لشکر ۱۰ سید الشهدا (ع) بود و پس از ۸ سال حماسه و سال ها فعالیت، مختلف فرهنگی و اجتماعی با حمله تکفیری ها برای دفاع از حرم های مطهر عازم عراق شد و در آخرین روز از ماه شعبان سال ۱۳۹۵ در موصل عراق به شهادت رسید. 🌷 تا بعد از شهادتش دقیقا نمی دانستیم چه کار می کند؟ و درجه و سمتش چیست؟ هر بار که می پرسیدیم، یک جور طفره می رفت یک بار گفتم: بابا فلانی را دیدم، گفت: به سردار سلام برسان. بالاخره ما نفهمیدیم، شما واقعا سردار هستید؟ دو دستش را گذاشت روی سرش و گفت: «بله! ایناهاش دیگه سر دارم، مگر تو سر نداری؟!» همیشه با شوخی و خنده بحث را عوض می کرد. ⚡اهل پوشیدن کت و شلوار نبود به همان پیراهن و اغلب شلوار شش جیب اکتفا می کرد زمانی که رییس گروه مشاورین بود گفتند: کت و شلوار به عنوان لباس فرم الزامی است رفتیم کت و شلوار بخریم خیلی گشتیم، نه اینکه سخت پسند باشد، دنبال کت و شلوار ایرانی بود، هم پارچه و هم دوخت هر کت و شلواری که می دیدیم از فروشنده می پرسید: «این مال کجاست؟» فروشنده ها هم اغلب با افتخار می گفتند: که ترک است یا غیره. فوری چهره اش را درهم می کشید و می گفت: و از مغازه می رفت بیرون فروشگاه «جامعه » را که پیدا کردیم، اولین کت و شلواری را که دید، پسندید و بی معطلی خرید. ✅ به سلامتی تغذیه اش خیلی اهمیت می داد هیچ جور با سوسیس و کالباس کنار نمی آمد یک بار که برای ناهار پیتزا🍕 گرفته بودیم خیلی اصرار کردیم که بخورد ولی قبول نمی کرد آخر سر جعبه دیگری را باز کردیم و به دروغ گفتیم: «این پیتزای سبزیجات هست». ایشان روی حساب حرف ما یک گاز زد و متوجه شد، ولی حاضر نشد که همان یک لقمه را هم قورت بدهد آن روز ما پیتزا خوردیم و حاجی نان و انگور!🍇
🕊پرسیدند فرق کریم با 💚جواد در چیست؟ 🕊فرمودند شخص "کریم" 💚همین که چیزی از او درخواست کنید 🕊به شما عنایت میکند ولی شخص 💚"جواد" به دنبال 🕊سائل میگردد تا به او عطا کند 🌷شهادت مظلومانه امام محمد جواد الائمه (ع) تسلیت باد
📃 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ #شهید_حمیـــــد_استبـــــرقی🕊🌹 ▫️جبهه را تقویت کنید و با آمدن به جبهه قدرت اسلام را به کفار نشان دهید و باقدرت به او بفهمانید که رهبر ما سالار شهیدان حسین بن علی (ع) است که با ۷۲ تن یار خود در راه اعتلای اسلام قطعه قطعه شد و با سرافرازی #شهید گشت و ننگ ذلت را نپذیرفت. ▫️ما پیرو ائمه‌ای هستیم که کشته شدن سعادتشان و #شهادت کرامتشان است.
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ ▫️یکبار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه‌ات میمانی؟ ▫️گفتم: از همان ابتدای زمانی ڪه حقوقم را می‌گیرم؛ منتظرم ڪه موعد بعدی پرداخت حقوق ڪی میرسه! ▫️آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را ڪه به خاطر مال دنیا و دنیا می‌کشند، ڪمی از آن را برای #امام_زمان(عج) می‌کشیدند ایشان تا حالا #ظهور کرده بودند ... 🔻امـام منتظـر نــدارد😔 ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ °•{مدافـــــع حـــــرم #شهید_محمـــود_رادمهـــر🕊🌹}•°
💢عید قربان بود و راهی #مشهد، زمینه سفر را دلهای دلتنگ امام رضا چیدن. خاله و مادر و اصرار به پدری که می دانست خبری در راه است #پدر دل آشوب بود و خبر از بازگشت پاره جگر داشت اما نتوانسته دعوت امامش را رد کند، شاید آنجا بهترین مکان بود تا #دلش آرام شود. 💢مشهد بود و قدم های پدری که قلبش میتپید به شوق #پسری، که شاید برگردد نشانی و باشد #سجادش. تماس و تماس و .... دل نگرانی مادر از حال همسر؛ همسری که همدم دل منتظرش بود. دست های دعای #مادر رو به ضریح پرمی کشید🕊 تا شاید خبرآمدن سجادش بیاید 💢صحن #جوادالائمه برایش بوی دیگری داشت. قدم هایش آهسته تر می شد. بوی #جوان_امام_رضا؛ یا امام رضا جوانم فدای جوادت. سجادم چون جوانت قد رشیدی دارد چهره ای دلربایی دارد. #مدافع عمه جان شده . کاش از سفر برگردد. برسانید که مادرش دلتنگ است و بی قرار. 💢از سفر بر می گردند. #عیدغدیر است و سادات پذیرای مهمانان، خانه ای که چند سالی است مسافرش دیر کرده. پدر اما خبری را شنیده. چگونه به #مادر بگوید⁉️ مادر ذوق شنیدن آمدن دارد اما چگونه بتواند #سجادش را در یک تابوت مجسم کند؟ 💢سیدزهراجان، #سادات عزیزم عید غدیر مولایمان عیدی و چشم روشنی داده. سجاد برگشته اشک های مادر ذکر #شکر به زبان دارد. یا امام رضا (ع) دعایم مستجاب شد چه زود جوابم را دادی آقاجان #جوانم برگشت. 💢بعد یکسال #شب_شهادت امام جواد (ع )🏴 در حرم مطهر امام رضا (ع) مادری آمده که هم درد #امام_غریبمان در این شب است و ذکر لب هایش آشناست. یا امام رضا (ع) جوانم چون #جوادت قد رشیدی داشت #شهید_سیدسجاد_خلیلی
﷽ شهید ادبیان؛ قهرمان ارتشِ اسلام ‌‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۰: «در هفته گذشته ما دو عنصر عزیز، دو قهرمان دو سرباز اسلام را از دست دادیم، دو جوانی که در راه خدا مدت¬های مدید با قاطعیت و با ایمان کامل جنگیده بودند. یکی سروان شیرودی افسر هوانیروز و یکی دیگر سرگرد ادبیان. این دو نظامی مسلمان برای ما خیلی حرف ها دارند. وجود این گونه عناصر در ارتش خیلی معنا دارد. مردم نمی دانند که عناصر مؤمن و مکتبی در ارتش چه می کنند و چگونه عناصری هستند. این دو قهرمان در راه خدا جنگیدند و شهید شدند.» ‌‌ پیکر مطهر شهید ادبیان پس از ۳۸ سال در ارتفاعات بازی‌دراز توسط کمیته جستجوی مفقودین، تفحص و مردادماه ۱۳۹۸ در میان استقبال مردم شهیدپرور کرمانشاه به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، سردار حاج «قاسم‌ سلیمانی» در دیدار با فرزندان شهید غواص حجت‌الاسلام «محمد شیخ شعاعی» در سال 1396 دست نوشته‌ای تقدیم این عزیزان کرد که به بهانه برگزاری سالگرد این شهید بزرگوار آن را مرور می‌کنیم. بسمه تعالی این دفتر یادبود شهیدی است که در رزم به دلیل ایمان و در تأثیر به دلیل اخلاص و در عظمت به خاطر اصرار بر گمنامی و در مقام الهی به دلیل مدت طولانی گمنامی و در قبول سختی‌ها به دلیل انتخاب سخت‌ترین راه، برجسته ترین شهدا ما بود، لشکر ثارالله به خود می‌بالد از داشتن چنین وجود ارزشمندی و حقیر در این دنیا و آن دنیا به خود می‌بالم با تنفس در محیط شهید شیخ شعاعی و هم‌نشینی با او و امید به شفاعتش در آخرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف دل یک مادر شهید: خدا پسرمو پس از 30 سال مفقودالاثری بهم پس داد، درست به همون اندازه اول تولدش! عجب امانتدار درست و پاکیه خداوند @vesaleshahid_ir
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
خواب شهید صدرزاده را دیده بود 🌸دوره آخری که همراه احمد در منطقه بودم، دیگـر خبری از احمد سابق نبود. انگار داشت خودش را آماده پرواز می کرد🕊. کمتر شوخی می کرد، اوقات فراغتش را مشغول قرائت بود.اگر کوچک ترین می شنید ، تذکر می داد یا از مجلس بیرون می رفت. 🌸یک روز وقتی از خواب بیدار شد، ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تا دلیل ناراحتی اش را گفت سید ابراهیم را دیده بود(شهید مصطفی صدر زاده) بعد از شهادت سیدابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید . می گفت:"سید با خنده، ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت: بامعرفتا❗️به شماها هم میگن رفیق‼️ چرابه خانواده ام سر نمیزنید⁉️ 🌸دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت.با کلی اصرار و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم. گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم.توی عالم خواب شروع کردم به گریه کردن که سیدجان پس کِی نوبت من میشه ؟ خسته ام.خودت برام یکاری بکن" 🌸می گفت: سید درجواب لبخند ملیحی زد و گفت: "غصه نخور همه رفقایی که جامانده اند، روزیشون میشه."🕊 حالا که احمد رفته تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است.و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم. راوی:دوست و همرزم
🌷 💠 الطاف الهی 🔰قرار شد برای 💍 برویم پیش یکی از اساتید من برای ، آن استاد تا فهمید هر دوی ما دانشجو هستیم و رضا هم کاری نداره🙁 گفت: اصلا به صلاح نیست ازدواج کنید رضا گفت: اینها حرف نیست🚫 🔰بعد هم گفت: من کسی را می‌شناسم که خیلی خوب می‌گیرد. من هم گفتم : هرچی بیاد قبول✅ آن آقا وقتی استخاره گرفت، گفت: آمده😍 فقط هر چی می گم یاد داشت📝 کن 🔰بسیار بسیار خوب و بوده و شما را به خیرات و برکات عظیم👌 نزدیک خواهد کرد که در راس آن رضا و است. محکم و استوار باشید✊ و به خاطر سختی ها و حرف ها و ها ، این نعمت را از دست ندهید📛 🔰وقتی مدتی بعد صاحب خانه 🏡شدیم، رضا گفت: دیدی صبر کردیم و نعمت هایی که بهمان وعده داده بود یکی یکی دارد به ما عنایت می کند😍 ، شغل ، خانه و... اما بزرگترین نعمت خدا به ما بود ... به نقل از: همسر بزرگوار شهید 🌷