eitaa logo
مَــــــــنِ آرام💜✨
13.1هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
457 ویدیو
17 فایل
🌿﷽‌🌿 با عشق می سازیم زندگیو😍❤️ تبلیغات 😚👇 https://eitaa.com/joinchat/2268005056Ce831854631
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ راستشو بخوای من از جنگیدن خسته نشدم . .
- ‹ راستشو بخوای من از جنگیدن خسته نشدم . . ولی از جنگیدن تو جنگی ك کسی به جز من نیست . خیلی خسته‌م › خسته‌ شدم از دوییدن تو راهی ك مقصدش هر لحظه ازم فاصله‌ میگیره . . خسته شدم از توضیح دادن‌ها و بحث و دعواهایی ك آخرش در عینِ بی‌گناهی ، مقصر منم . منم ك هستم ، منم ك واسم مهمه . منم ك اهمیت میدم . منم ك بی‌خیالِ یه سری چیزا نمیشم و دائم دارم تلاش میکنم برایِ تغییر و بهتر شدنِ اوضاع . . فقط من . این ‹ فقط من › بودن .  همه چیزو خراب میکنه . تو مسیری ك باید شونه‌ به شونه‌یِ هم تلاش کنیم . . فقط منم ك دارم تلاش میکنم همه چیزو درست کنم . فقط منم ك دارم برایِ ما دوتا میجنگم . پس تو؟! اصلا متوجهِ این ك من این همه مدت داشتم . . برایِ ما دوتا میجنگیدم ، شدی؟! تو اصلا منو میبینی؟! نمیدونم ، نمیدونم . . این ندونستم کار رو برام سخت‌تر هم میکنه . تو مثلا فکر میکنی خسته میشم از اینکه برات تلاش کنم؟! و یا مثلا با خودت فکر میکنی من قدرتِ تنهایی تلاش کردن رو ندارم؟؟ نه . . اشتباه نکن . من خوب یاد گرفتم تنهایی جنگیدن رو . . من حتی زخم خوردن از خودی رو هم تو این جنگ دیدم . فقط دیگه نمیخوام برایِ کسی بجنگم . . ك دوست نداره کنارم قدم از قدم برداره . حالا تنها چیزی ك باید خوب یاد بگیرم . اینه ك سکوت کنم . بشم یه آدمی ك ساکت بودن رو . . بهتر از هر کسی بلده . اما قرار نبود ساکت باشم . قرار نبود حرفایی ك باید ازم میشنیدی رو دیگه نشنوی . قرار نبود از هم دور بشیم . . تو اینو برایِ ما دوتا خواستی . تو خواستی ك منو از خودت دور‌ کنی . حالا بعدِ همه‌یِ این‌ها . . تنها چیزی ك بابتش خوشحالم اینه ك ؛ تو میدونی من تا چه حدی دوستت دارم و . . چقدر میتونم به خاطرت بجنگم . حتی تنهایی . . همین برام کافیه ك بدونی . من خیلی خواستم ك دست‌هایِ تو . . سهمم از دنیا باشه :)))!🧡'💭 - لنترن‌ نوشت 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ بین دوراهی گیر کردم..... سلام ب دوستان عزیز من ۱۸ سالمه تو ۱۴ سالگی با ی پسر رفیق شدم پسره حدود ۲۱.۲۲ اینا میشد نزدیک ۲یا ۳ سال باهم بودیم اوایل خیلی خوب پیش میرف و من بهش زیاد محل نمیذاشتم و اون خیلی بهم پیام میداد گذشت.......و بهش وابسته شدم هر ۴.۵ روز ی بار میرفدم پیشش خیلی دوسش داشتم نمیدونم چیشد عاشقش شدم هر کاری ازم میخاس ن نمیاوردم حتا بدون اجازش بیرون نمیرفدم ۴.۵ ماه گذشت ک سر چیزایع الکی قهر میکرد و بلاکم میکرد منم شب و روزم گریه میشد ب رفیقام میگفدم برین بگین برگرده من نمیتونم اینم برمی‌گشت چن بار قهر کرد و من دوباره برگردوندمش الان ۲ سال از اون قضیه میگذره اصن نمیتونم فراموشش کنم اصننن اینم بگم من ی خاستگار پرو پا قرصم دارم ک ۲۸.۲۹ سالشه ولی قیافش خیلی سن بالا میزنه و قیافه نداره ولی از لحاظ اخلاق و کار کردن عالیع چن وقته دارم باهاش چت میکنم هرکاری میگم انجام میده ولی نمیخام زنش بشم میترسم فردا ک زنش شدم بخاطر قیافش مسخرم کنن وگرنه خودم میدونم اگه زنش بشم خوشبختم میشه کمکم کنین نمیدونم چیکار کنم اصن؟🩶🫠 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ همیشه گفتم خدایا من می‌بخشم تو هم ببخش سلام به گلی وهم گروههای عزیز🌷 وقتی به پیامهاتون نگاه میکنم به خودم میگم منم سختی زیاد کشیدم از بی پولی کت خوردن از شوهر و خانواده اش منم همیشه سعی کردم هرکس بزرگتر باشه جلو بشینه واصلا برام مهم نبوده همیشه همسرم به خانواده اش کمک مالی میکرد همیشه بهم بی احترامی کردن اما یکبارم تو دلم از هیچ کدام کینه نداشتم همیشه گفتم خدایا من می‌بخشم تا توهم منو ببخشی وقتی خانومها حرص مادر شوهر میخورن به خودم میگم آفرین واقعا تو ی زن مهربون ودلپاکی با همه ظلمهای ک بهت شده بازم ذره ای تخم کینه تو قلبت کاشته نمیشه من فقط می‌دونم این دنیا زودگذر برای این ب دنیا آمدیم تا رشد کنیم کامل بشیم وآماده بشیم برای زندگی ابدی در اون دنیا خانومها حیف وقتتون برای این حرفها حدر بره وقت کمه ب خدا نزدیک بشین بریزین دور این حرفها رو بزار جلو نشینین بزار کمی از درآمد شوهرتون خرج خانواده اش بشه راستی من از پس انداز خودم ب اسم همسرم کادو میگیرم برای مادر شوهرم میگم مادر برامون دعا کن مادر شوهری ک یک درصد قدر دان هیچی نیست ولی من بازم ب انسان بودن ادامه میدم همه اینها رو گفتم تا بگم من هر ثانیه از این دنیا رو با خدا معامله میکنم من خوبی میکنم جواب بدی رو نمیدم‌ تا انشاالله خدا جوابم رو روز رستاخیز بده یا حق ☺️ 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ سلام خدمت خواهرای گلم من یه چند وقت احساس میکنم از همسرم سرد شدم نمیدونم چه مرگمه دیگه مثل قبل نیستم قبلا روزی س یا چهار بار بهش زنگ میزدم احوالش می‌پرسیدم با کی کجا میری چیکار کردی الان اصلا هیچ برام مهم نیست اصلا دوست ندارم نزدیکم بیاد الان پریودیم ۴ روزه تمام شده الکی میگم هنوز خوب نشدم که باش رابطه نداشته باشم مرد خیلی خوبی هم هست ساده زحمت کش ..چشم پاک .خرجی میده خسیس نیست بعضی از زنها مثلا میگن شوهراشون خیانت میکنه نمیدونم خرجی نمیدن .بد دهن هستن شوهر من اصلا این طوری نیست فقط این روزا با برادر شوهرم خیلی مقایسه میکنم با این که از شوهر من ۳ سال کوچیک تر ولی خیلی تو زندگیش موفق تر خونه ماشین کارش .تفریحش با زن بچه اش از همه لحاظ عالی ولی ما نه ...فکر کنم همین باعث شده ازش سرد شم شوهر من زحمت دنیارو میکشه ولی آخر سر همش ۸تمون گروه ۹ یکمم ساده اس خیلی صبور ....ببخشی سرتون درد آوردم با خواهرم درد دل کردم میگفت زر زیادی زدی بشین سر زندگیت 😚😚دیگه نخواستم حرف دلم به کسی بگم گفتم بهترین کار این تو گروه بگم هیچکی هم دیگرو نمیشناسه 😊 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ شما بگید چیکار کنم سلام لطفا من و راهنمایی کنید ۱۳ سال ازدواج کردم خودم ۳۲و همسرم ۳۵ سالش یه دختر ۹ ساله دارم چند ماه پیش فهمیدم شوهرم خیانت میکنه اومدم قهر و بعد هم آشتی کردیم خیلی هم عوض شد مسافرت برد کل وسایل خونه رو عوض کرد ولی الان یک ماه باز اذیت میکنه یه روز میگه ما نمیتونیم باهم زندگی کنیم یه روز میگه بدون تو نمیتونم یه روز میگه زن میگیرن ک روز بعد میگه کسی هست تو زندگیم فرداش میگه نه شوخی کردم هیچی هم تو گوشیش نیست اصلا الانم میگه دارم بهت میگم هر چی دارم می خوام بفروشم بعد هم برم خارج نمیدونم چیکار کنم تو دوراهی موندم مهریه و اجرا بزارم یانه 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ دو ازدواج ناموفق..... سلام به همگی من ۱۴سالگی نامزد کردم بعد یک سال ازدواج کردم ولی همسرم شب عروسیم بهم خیانت کرد ۶سال آزار اذیت میداد کتک می‌زد که طلاق گرفتم بعد ۲سال با یکی ازدواج کردم اینم کپی همون هم کتک می‌زنه هم خیانت می‌کنه هیچ وقت از هیچ لحاظ کم‌نذاشته بودم همیشه میگ تو از لحاظ رابطه بهترینی ولی نمی‌دونم چرا خیانت می‌کنه خیلی دلم میگیره کاش یه چیزی کم داشتم خیانت میکرد هیچ‌جوره کم‌نذاشتم الآنم هیچ امیدی به زندگی ندارم هر بار دست به خودکشی میخوام بزنم ولی میگم شاید درست شه ولی نمیشه بدترم میشه حالا طوری شده ک پیش من حرف دوس دخترش رو به خواهرش میگ اونم خیلی خوشحال میشه ازکارای داداشش شما بگین چیکار کنم دیگ خسته شدم از زندگی نکبت بار😭😭😭😭 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ اصلاً اصلا اصلا با همسایه زیاد خودمونی نشیدحتی اگه خواهرتون باشه سلام هم گروهی های عزیز دوست دارم یه نصیحت که نه یه تجربه که خودم ازش رنج میبرم باشماهم در میان بگذارم اصلاً اصلا اصلا با همسایه زیاد خودمونی نشیدحتی اگه خواهرتون باشه در حد سلام و علیک نزارید زیاد رفت و آمد کنه خونتون اگرم آمد سر سنگین باشید باهاش تا پاش رو از حدش دراز تر نکنه الان من بخاطر آرامش روحیم مجبور شدم خونه ام رو بفروشم اینقدر به اینا رو دادم که خودشون در باز میکنن میان راجع به دیزان خونه نظر میدن اگه بچه ها اسباب بازی ریخته باشن هی میگن حتی راجع به رفتار شوهرم اینقدر نظر میدن وانتقاد میکنن که من از شوهرمم سرد میشم شب که میاد خونه دیگه یا باید باهاش بحث کنم یا بی محلی کلا با حرفاشون آرامش و به هم میریزند اگه من باهاشون راجع به خانوادم درد دلی کردم دیگه مدام به روم میارن حتی اینقدر وقیح شدند که در مورد ورود و خروج منم کار دارند چرا چند روزه خونه نیسی چرا این موقع شب آمدی خلاصه که واقعاً از لحاظ روحی دیه دارم داغون میشم 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ حواستون به دوستی های خاله خرسه باشه سلام گلی خانم خیلی از راهنمایی ها و نصحیت ها که ما میشنویم فقط اون طرف برای ما اون راهکار را میده ولی خودش و عزیزانش انجام نمیدهند یه زن باید انقدر خودش فکر و عقلش کار کنه که خوب و بد را تشخیص بدهد و هر حرفی را تو زندگیش عملی نکنه مثلا یکی میاد میگه احترام مادرشوهر وظیفه عروسه باید تا میتونید تو خونه مادر شوهر کار کنید یکی میاد میگه تو باید بدی را تحمل کنی ولی من راه خودم را میرم چون هیچ کس جای من نیست که ببینه اخلاق طایفه شوهرم چجوریه مثلا پارسال خواهر بزرگم بهم گفت هر وقت رفتی خونه مادرشوهرت بروف بشور تمیز کن کوتاهی نکن گفتم خواهر جان دختر خودت که الان ۴ ساله ازدواج کرده این کارها را واسه مادرشوهرش میکنه ؟ گفت نه اصلا مادرشوهرش خارج اصلا ایران نیست گفتم خب پس لطفا این راهکار ها را نگه دار واسه دخترت مگه من تراکتورم که کارها خودم را بکنم تازه واسه عزیز شدن برم کلفتی کنم بعدم مادر شوهر بگه عروس ، دختر آدم نمیشه همونجا دهن خاهر بزرگه بسته شد و دیگه دخالت ها و دوستی های خاله خرسه قطع شد حواستون به دوستی های خاله خرسه باشه که از صد تا دشمن برامون بدتره 🍃🌷 آیدی من😇 @mahi_882 لینک کانال جهت ارسال برای دوستان👇 https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69 🍃🍃🌾🍃🍃🌾🍃🍃🌾
‌‍‌‌⊱⋅─━─━──🌾⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌🌸⊱⋅🌾━─━──⋅⊰ دوتا کافی نیست
۹۵۴ من متولد اردیبهشت ۷۲ هستم. وقتی ۱۶ سالم بود کم کم زمزمه‌ خواستگارها از دور و اطراف می‌شنیدم. وقتی همسرم اومد خواستگاریم مهرش به دلم افتاد و خلاصه به لطف خداوند همه‌چیز جور شد و ما ازدواج کردیم. یکسال عقد بودیم و تابستان ۸۹ عروسی‌ کردیم. وقت عروسی پیش‌دانشگاهی بودم و همزمان خانه‌داری و تحصیل رو تجربه کردم. برای کنکور خوندم و دانشگاه شهرمون مشغول ادامه تحصیل شدم. یکسال بعد، بخاطر کار همسرم از شهر خودمون نقل‌ مکان کردیم به تهران. دوری از خانواده و تنهایی خیلی برام سخت شد و تنها انگیزه‌م در زندگی همین درس‌ خوندن بود. بسختی و با دردسر در تهران دانشجو شدم و به تحصیل ادامه دادم😕 از همون ابتدای عروسی با وجود اینکه درس میخوندم اما از بارداری جلوگیری نمیکردم و دوست داشتیم بچه‌دار بشیم. البته خیلی جدی پیگیر نبودیم و حساس نبودم که چرا نمیشه؟ گذشت و گذشت تا اينکه تنهایی و غربت یکهو منو به خودم آورد و دیدم ۳ سال گذشته و من از بارداری جلوگیری نکردم. اما باردار نشدم. اونجا شد آغاز ورود من به پروسه‌ی درمان ناباروری، پروسه‌ای طولانی و سخت. از این دکتر، به اون دکتر. با هر دکتر چندماه پیش میرفتم و وقتی نتیجه نمیداد میرفتم سراغ یک دکتر دیگه. از متخصص و فوق تخصص زنان و زایمان گرفته تا طب سنتی و طبیب و حکیم. اما نتیجه نمیگرفتم. هر دارو و درمانی بگید امتحان کرده بودم فقط مونده بود کاشت. کم کم دچار افسردگی شدم. تحصیل رو نیمه‌کاره رها کردم. متأسفانه خیییلی بابت افسردگی اذیت شدم اما خداوند یک دوست خوب سر راهم گذاشت که اون دوست عزیز مثل یک خواهر شنونده‌ی حرفام بود و یک مشاور کاربلد بهم معرفی کرد و اون خانم مشاور الحمدلله به لطف خدا کمکم کرد تا از افسردگی نجات پیدا کنم. این دوست خوبم خودش قبلا ۵ سال ناباروری داشت و با آی‌وی‌اف بچه‌دار شده بود. خیلی باهم صحبت می‌کردیم. منی که سفره‌ی دلمو هیچ‌جا غیر از در خونه‌ی خدا و اهل‌بیت باز نمیکردم، دل رو زدم به دریا و براش تعریف کردم و... میدونین چی میخوام بگم؛ میخوام بگم خداوند گاهی حرفاشو با یه واسطه به آدم میزنه. ❤️فقط کافیه دل رو بسپاریم به خودش❤️ وقتی دوستم صحبت می‌کرد، احساس می‌کردم از سیاهی و تاریکی رها شدم و صبح نزدیکه. دوستم که خیلی هم خانم با ایمانی هستن. به من گفتن‌ : درسته که ما هرچی داریم از در خونه‌ی خدا و اهل بیت داریم؛ این درسته که تا خداوند نخواد برگی از درخت نمیفته. اما ما مأموریم وظیفه‌ی خودمون رو انجام بدیم و نتیجه رو به خدا بسپاریم. این حرفشون دقیقا زمانی که من از همه‌ی درمانها خسته بودم و میخواستم دیگه هیچ درمانی انجام ندم، یک نیرو و انگیزه‌ی جدید به من داد. ایشون اون بت بزرگی که من از آی‌وی‌اف برای خودم ساخته بودم رو شکست. من همیشه می‌گفتم سخته؛ نمیتونم؛ می‌ترسم؛ ضرر داره؛ گرونه و... خلاصه از انجامش طفره میرفتم. حتی حاضر بودم فرزندخوانده بگیرم اما نمیخواستم به ivf فکر کنم. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۵۴ بعد از حرفهای ایشون، بسم‌الله گفتم و رفتیم مرکز ناباروری ابن‌ سینا. بعد از مشاوره و تشخيص پزشک، یاعلی گفتم و وارد پروسه‌ی آی‌وی‌اف شدم... حس و حالم مثل کسی بود که خودشو روی موجهای دریا رها کرده، سبک...آزاد... رها... موج‌ها من رو به این‌طرف و اون طرف هل‌ می دادن. عکس‌ رنگی‌ رحم، آزمایشات فراواااان، سونوگرافی و چکاپ و.. در نهایت؛ آمپول‌ها..🥲 فقط کسایی که این پروسه‌ها رو طی کردن میدونن من چی میگم؛ درد و کبودی اون همه آمپول‌ یعنی چی و چقققدر سخته اما من همچنان آرام بودم. رها توی دریا احساس می‌کردم خداوند من رو در آغوش گرفته. هیچ زمانی در زندگیم اینقدر خدای مهربونم رو از نزدیک لمس نکرده بودم😭❤️‍🩹 من اصلا نمیدونستم نتیجه‌ی این درمان قراره چی بشه. اینکه قراره مثل همون قبلی‌ها جواب نده یا اینکه جواب بده🤷🏻‍♀ اما داشتم وظیفم رو انجام می‌دادم و نتیجه‌ رو سپرده بودم به خداوند. دوستم خیلی خوب برام مطلب رو جا انداخته بود که انجام این درمانها هیچ مغایرتی با خواست خدا و مصلحت خدا نداره. خدا اگه نخواد همون اسپرم و تخمک با شرایط آزمایشگاهی هم لقاح پیدا نمیکنن. پس اول و آخر خداست. ما فقط وظیفه‌ی عقلیمون رو انجام میدیم و نتیجه رو به خدا می‌سپاریم... به هرحال؛ بعد از پروسه‌ی طولانی پانکچر و هایپر شدن و مصرف داروها و.. نوبت به انتقال رسید. یک هفته قبل از انتقال به کرونا مبتلا شدم و مدتی درگیرش بودم و انتقال کنسل شد. بعد از نقاهتم مجدد سیکل رو شروع کردیم و تابستان۱۴۰۰ انتقال جنین دادم.. و من مادر شدم.😭💔 اون لحظه که فهمیدم با چشم‌گریان برای همه‌ی چشم انتظارها دعا کردم😭 به هر حال؛ بعد از یک بارداری پرماجرا و پر آمپول😅 بالاخره در یک روز بهاری اواسط فروردین ماه، جانِ‌ مادر به روش سزارین به دنیا اومد و شد همه‌‌ی زندگی‌ ما😍😍 توی این مدت مادریم هر لحظه خداروشکر میکنم و برای همه دعا میکنم.. من این تجربه رو فقط به این نیت نوشتم که حتی یک‌نفر؛ که در شرایط ده‌ سال پیش‌ من ایستاده و مردد و بلاتکلیف هست که چیکار کنه، اگر صلاحدید پزشکش اینه که بهتره وارد پروسه‌ی کاشت‌ جنین بشن، از دودلی و بلاتکلیفی دربیاد و یاعلی بگه و قضیه رو کش نده. اگر صلاح باشه ان شاالله نتیجه حاصل میشه و اگرم مصلحت نباشه میدونم که خیییییلی سخته اما لااقل آدم از خودش راضیه و میدونه که کوتاهی نکرده و هرکاری از دستش برمی‌آمده انجام داده. خداوند خییییلی کمک می کنه به افرادی که خسته‌ان، دل‌شکسته‌ان، اما خودشون رو جمع‌وجور میکنن و از جاشون بلند میشن و تلاش میکنن. برای منم دعا کنین بازم بتونم مادر بشم یا علی مدد❤️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075