eitaa logo
شـهــود♡
37 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
592 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 ✍منطقه والفجـر مقدماتی بود. دوتایی رفتیم توی . چند وقتی بود پیدا نڪرده بودیم. مجید جلو معبـر می زد و من پشت سرش می رفتم. 🍁 پشـت سـر هم می گفت" یعنی می شود خـدا امروز بدهد و بشود؟" 🍁رسیدیم به چنـد تا سوخته عـراقی. ڪلی تجهیـزات ریخته بود روی زمیـن. گفتم دیگر نمی شود جلـو رفت. زمیـن سفـت است. باید بیل مکانیڪی بیاوریم. 🍁ول ڪن نبود. گفت با می ڪنیم . به افتاده خـدا امروز نصرت می دهد. 🍁مجید با سـرنیزه می ڪوبید، من با بیـل. یڪ چوب دسته پیـدا شد. 🍁کشیدیمش بیرون. رویش بود 🍃 🍃 از پـرچـم های قدیمی ۸ نجـف بود. آن قدر ڪندیم تا را هم پیدا ڪردیم با همه . 🍃🌹🌹🍃
💎خاطره ای از تفحص شهدا خیلی زیباست جانم امام رضا(ع)💎 اوایل سال 72بود و گرمای ...در منطقه ی عملیاتی ،بین کانال اول  و دوم مشغول کار بودیم .چند روزی می شد که پیدا نکرده بودیم .هر روز صبح  زیارت عاشورا می خواندیم و کار راشروع می کردیم . گره مشکل را،در کار خود می جستیم بودیم که در توسل هایمان اشکالی  وجود دارد....آن روز صبح ،کسی که عاشورا می خواند  توسلی پیدا کرده بود به امام رضا "علیه السلام". کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او می خواند و همه زار زار گریه می کردیم . در این میان مداحی ،از امام رضا طلب کرد که ما را خالی برنگرداند.... ما که در این دنیا ی خواسته و خواهشمان؛فقط بازگرداندن این شهدا به  آغوش خانواده هایشان است و..... هنگام بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به دیگر داشتیم ناامید می شدیم . خورشید می رفت تا پشت تپه ماهورهای روبرو پنهان شود.آخرین بیل ها که  در زمین فرو رفت ،تکه ای لباس توجهمان را جلب کرد. همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند،با احترام و قداست شهید را از خاک در آوردیم. روزی ای بود که نصیبمان شده بود.شهیدی؛ آرام خفته به خاک .یکی از جیب های  پیراهن نظامی اش را که کردیم تا کارت شناسائی و مدارکش را خارج کنیم، در کمال حیرت و ناباوری دیدیم که یک آئینه ی کوچک،که پشت آن تصویری نقاشی از تمثال امام رضا"علیه السلام"نقش بسته ،به چشم می خورد.از آن آئینه هائی که در مشهد،اطراف ضریح مطهر می فروشند.گریه مان در آمد.همه اشک  می ریختند.جالب تر و تر از همه ،زمانی بود که از روی کارت شناسائی اش  فهمیدیم "سید رضا"است .شور و حال بر بچه ها حکمفرما شد. ذکر صلوات و جاری شدن ؛ کمترین چیز بود.... را که به شهرستان ورامین بردند،بچه ها رفتند مادرش تا سرّ ِ این را دریابند.مادر بدون اینکه اطلاعی از این امر داشته باشد ،گفت : "پسر من علاقه و ارادت خاصی به حضرت امام رضا "علیه السلام" داشت...." شادی روح شهدا صلوات .....                                     منبع:کتاب تفحص آقای حمید داوود آبادی