eitaa logo
ویکی فقه؛ دانشنامه علوم اسلامی
3.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
64 فایل
📣 کانال رسمی سایت ویکی‌فقه مدیر سایت ویکی‌فقه: @zolale_andisheh مدیر کانال: @ahmad110 راهنمای کانال: eitaa.com/wikifeqh/7128 مدیر بخش مدرسه فقاهت: @Jamkaraani ویکی‌فقه: wikifeqh.ir مدرسه فقاهت: eshia.ir ویکی پرسش: wikiporsesh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 ♻️ راهنمای کانال ویکی‌فقه: 🔹 🔸 🔸 🔹 🔹 🔸 🔸 🔹 🔹 🔸 🔸 🔹 🔹 🔸 🔸 🔹 🔹 📲 eitaa.com/wikifeqh/8105 🔰 کانال ویکی‌فقه 🌸 🆔 @wikifeqh 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺
💎 | شبهه موضوعی 🔸‌در شبهه موضوعی، شک در موضوع حکم شرعی کلّی می‌باشد. 🔹شبهه موضوعی در جایی است که شک یا در حکمی جزئی باشد، مانند شک در پاکی و نجاست این مایع و یا در موضوعی جزئی، مانند شک در کر بودن این آب، در مقابل آن شبهه حکمی قرار دارد. 🔸‌شبهه موضوعی، مقابل شبهه حکمی، و به معنای شک در موضوع حکم شرعی کلی (مجعول) است. 🔹منشا شبهه موضوعی، اشتباه در امور خارجی می‌باشد، مانند آن که مکلف شک کند مایع موجود شراب است یا سرکه، در حالی که مفهوم شراب و سرکه را می‌داند و از حکم هر یک نیز آگاه است، اما در مصداق خارجی شک دارد، و یا آن که مکلف حکم کلی موضوع خمر را می‌داند، یعنی می‌داند شرب خمر حرام است، اما شک می‌کند که آیا خمر موجود در این ظرف تبدیل به سرکه شده است تا پاک شده باشد یا هنوز خمر است - تا نجس و حرام باشد. 📎 📎 📎 📚 wikifeqh.ir/شبهه_موضوعی 🔘 🆔 @wikifeqh
💎 | فضولی 🔸‌فضولی به کسی گویند که ملک غیر را بدون اذن او بفروشد. 🔹‌بایعی که مال غیر را بدون داشتن ولایت و بدون اذن او بفروشد. 🔸‌عاقدی که نه اصیل و نه ولی و نه وکیل باشد. 🔹‌شاید بهترین تعاریف و جامع‌ترین آن‌ها تعریفی است که مرحوم شیخ انصاری آورده است بدین تعبیر: «هو الکامل الغیر المالک للتصرف و لو کان غاصبا». 🔸‌این کلمه گاهی صفت عقد قرار داده می‌شود مثلا می‌گویند: «عقد فضولی» و به عقیده شیخ این تعبیر نوعی تسامح است. 📎 📎 📎 📚 wikifeqh.ir/فضولی 🔘 🆔 @wikifeqh
💎 | مشتق 🔸‌مشتق، در اصطلاح اصولیون ، اسمی است که بر شخصی یا چیزی حمل گردیده و از صفت یا حالت آن حکایت می‌کند، به گونه‌ای که آن صفت یا حالت، قابل زوال و انفکاک می‌باشد. 🔹‌به عبارت دیگر، مشتق اصولی لفظی است که بر یک ذات به اعتبار اتصاف آن به مبدئی از مبادی اطلاق می‌شود: ✔️خواه اتصاف ذات به اعتبار حلول صفت در آن باشد، مانند: حی و حار (ذات متصف به حیات و متصف به حرارت) ✔️و یا به اعتبار صدور صفت از ذات باشد، مانند: ضارب و قاتل (ضرب و قتل از فرد صادر شده است) ✔️و یا به اعتبار انتزاع وصف از ذات مانند مالک و مملوک (که ملکیت از زید و مال او انتزاع می‌شود). 📎 📎 📎 📚 wikifeqh.ir/مشتق_(اصول) 🔘 🆔 @wikifeqh
💎 | تجنیب 🔹‌‌تجنيب به معنی دور كردن، پرهيز دادن است و از آن به مناسبت در بابهاى طهارت، صلات، حج و طلاق سخن رفته است. 🔸‌پرهيز دادن كودك از تخلی رو، يا پشت به قبله- به تصريح برخى- بر ولی واجب نيست؛ گرچه احتمال وجوب آن داده شده است. 🔹‌‌جلوگيرى كودكان و ديوانگان از ورود به مساجد مستحب است. 🔸‌بعضى حکم يادشده را به صورت خوف آلوده كردن مسجد يا ارتكاب اعمال منافى با شأن و تعظيم مسجد همچون بازى كردن و يا مزاحمت براى نمازگزاران، مقيّد كرده و افزوده‌اند در صورت عدم خوف نسبت به موارد ياد شده تمرين دادن كودكان با آوردن آنان به مسجد مستحب است. 🔹‌‌بر ولیّ كودك و ديوانه‌اى كه به احرام عمره يا حج محرم شده‌اند واجب است آنان را از محرّمات احرام پرهيز دهند. 🔸‌در وجوب پرهيز دادن دختر نابالغ و ديوانه از زینت كردن (حداد) در ايّام عدّه وفات (عدّه) بر ولیّ ايشان، اختلاف است.‌ 📎 📎 📎 📚 wikifeqh.ir/تجنیب 🔘 🆔 @wikifeqh
💎 | حکومت 🔸‌حکومت به توسعه یا تضییق تعبدی دلیل محکوم، توسط دلیل حاکم اطلاق می‌شود. 🔹‌‌حکومت، به معنای نظارت یک دلیل بر دلیل دیگر به منظور تفسیر آن است، چه دلیل حاکم، موضوع دلیل محکوم را تفسیر نماید، چه متعلق آن را و چه حکم آن را. 🔸‌این نظارت و تفسیر می‌تواند به صورت توسعه و یا تضییق باشد، هر چند این توسعه و تضییق حقیقی نیست، بلکه تعبدی است، مانند این که دلیلی بگوید: خمر حرام است و دلیل دیگر بگوید: هر مسکری خمر است؛ در این جا دلیل دوم که ناظر به دلیل اول است و برای بیان و تفسیر آن وارد شده، دایره موضوع دلیل اول را توسعه داده است. 🔹‌‌البته باید توجه داشت که این توسعه تعبدی است؛ یعنی شارع حکم می‌کند که خمر تنها مایع مست کننده گرفته شده از انگور نیست، بلکه به فقّاع (آب جو) و نبیذ (عصاره کشمش) و غیره نیز اطلاق می‌گردد. 🔸‌این تصرفی تعبدی در موضوع است، که عالم تکوین، آن را تایید نمی‌کند؛ بنابراین، در حکومت، دلیل حاکم به طور تعبدی نه حقیقی دلیل محکوم را توسعه داده و یا تضییق می‌کند. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📥 wikifeqh.ir/حکومت_(اصول) 📎 📎 📎 🔰 کانال ویکی‌فقه 🆔 @wikifeqh
💎 | ابضاع 🔹‌‌ابضاع عبارت است از اینکه شخصی سرمایه‌ای را برای تجارت در اختیار دیگری بگذارد با این شرط که سود حاصل از آن تنها از آنِ سرمایه‌گذار باشد و یا هیچ شرطی در عقد ذکر نشود. 🔸‌ابضاع نوعی عقد است و احکام عمومی عقود در آن جاری می‌گردد. در ابضاع، تمامی سود حاصل از تجارت به سرمایه‌گذار تعلّق می‌گیرد؛ چه در عقد شرط شود یا شرط نشود؛ لیکن در اینکه عامل در فرض عدم قصدِ تبرع، مطلقا مستحقّ اجرة المثل است، یا تنها در فرض عدم ذکر شرط در عقد، اختلاف است. 🔹‌‌ابضاع عقدی است جایز که هر یک از مالک و عامل می‌تواند آن را فسخ کند. اگر مالک به قصد ابضاع به عامل بگوید با این مال تجارت کن و سود آن برای من باشد و عامل هم قبول کند، ابضاع واقع می‌شود. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📥 wikifeqh.ir/ابضاع 📎 📎 📎 🔰 کانال ویکی‌فقه 🆔 @wikifeqh
💎 | حقیقت 🔹‌‌حقیقت، به معنای کارگیرى لفظ در معناى وضع شده براى آن گفته می شود. از آن در علم اصول فقه سخن گفته‌اند. 🔸‌استعمال لفظ در معنا دو گونه است: حقیقی و مجازی. 🔹‌‌حقیقت به استعمال لفظ در معنای حقیقی آن اطلاق می‌شود. 🔸‌حقیقت، مقابل مجاز و به معنای به کارگیری لفظ برای رساندن معنای موضوع له آن است؛ 🔹‌‌به بیان دیگر، استعمال لفظ را در معنایی که برای آن وضع شده است، حقیقت می‌گویند. 🔸‌معنای موضوع له را معنای حقیقی می‌نامند. مانند: استعمال لفظ «اسد» در معنای «حیوان درنده». 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📥 wikifeqh.ir/حقیقت_(اصول) 📎 📎 📎 🔰 کانال ویکی‌فقه 🆔 @wikifeqh
💎 | قاعده تسلیط 🔹‌‌ تسلیط در لغت به معنای چیره گردانیدن کسی بر دیگری و مسلط کردن همراه با قهر و غلبه است. 🔸‌ در اصطلاح فقهی عبارت است از تسلط و اختیار مالک برای هرگونه تصرف در اموال خویش. 🔹‌‌ برخی آن را «قاعده سلطنت» یا «قاعده تسلط» نیز نامیده‌اند. 🔸‌ در دوره اخیر، فقهای شیعه قاعده تسلیط را با توجه به حدیث نبوی «انّ الناسَ مسلَّطون علی اموالِهِم» نام‌گذاری و مطرح کرده‌اند، هرچند که در آثار فقهای متقدم شیعه نیز به این حدیث و مفاد قاعده تسلیط استناد شده است. 🔹‌‌ در آثار اهل سنّت به این قاعده تصریح نشده، اما فقها به مقتضای آن عمل کرده‌اند. 🔸‌ برخی فقیهان، مدرک این قاعده را ادله چهارگانه (کتاب و سنّت و عقل و اجماع) می دانند. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📥 wikifeqh.ir/قاعده_تسلیط 📎 📎 📎 🔰 کانال ویکی‌فقه 🆔 @wikifeqh
💎 | استصلاح 🔹‌‌ استصلاح عبارت است از به دست آوردن حکم واقعه‏ ای که نص و اجماعی درباره آن وجود ندارد بر اساس مصلحتی عام که از آن به «مصلحت مرسله» تعبیر می‏شود. 🔸‌ مصلحت مرسله، مصلحتی است که دلیل و شاهدی شرعی بر اعتبار یا عدم اعتبار آن وجود ندارد. 🔹‌‌ واژه استصلاح به عنوان یکی از روش‏های استنباط در فقه اهل تسنن مطرح است و فقهای شیعه در علم اصول فقه به مناسبت بیان ادله احکام از آن سخن گفته ‏اند. 🔸‌ حجیت استصلاح میان مذاهب چهارگانه اهل سنت مورد اختلاف است، اما به اتفاق و اجماع فقیهان امامیه حجیت ندارد. البته اگر عقل مصلحتی را به طور کامل ادراک و به اعتبار آن از ناحیه شارع قطع پیدا کند، عمل بر طبق آن جایز است، اما این مصلحت، «مصلحت مرسله» نیست. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. 📥 wikifeqh.ir/استصلاح 📎 📎 📎 🔰 کانال ویکی‌فقه 🆔 @wikifeqh