⭕الگو باشیم؛ 📌پانزده سال زندگی با شهدا با تالیف کتاب 🌀یاد شهدا همیشه زنده است با نوشتن یک کتاب یا با حضور در مسجد و پایگاه؛ اصلا انگار نمیشه بدون شهدا سر کرد، انگار همیشه در جمع ما حضور دارند، بعضی‌ها نیز مثل خانم امامی برای پی بردن در مسیر رفته شهدا می‌افتند دنبال خاطرات و سرگذشت آن‌ها که چطور شد به آن درجه رسیدند، چطوری پرواز کردند و رها شدند. 🔻خبرگزاری بسیج گفتگویی دارد با بانوی نویسنده زندگی شهدا و ایثارگران شهرستان شاهرود که در ادامه می‌خوانیم. 🔗لینک خبر 🔗 #شهدا #کتاب #اختصاصی_بسیج 🔷@Basijnewsir

☑️لحظه اصابت تیر بر پیشانی راننده لودر و همچنین بر قلب جوانی دیگر حین زدن خاکریز در جبهه 🔻خدا کنه مادر و خواهر این شهدا فیلم رو نبینند، واقعا قلب انسان درد می گیره😭😭😭😭،شادی روح تمام شهدا صلوات بر محمد و آل محمد 🔻مسؤلین و نماینده‌ها بیشتر ببینند و متوجه صندلی که نشستن باشند 🔻برای هر پست حساس در این نظام ۷۳ نفر از جوانان این مملکت شهید شدند، تا شما مسؤل و نماینده بشوید/یادآوری -------------- ☑️اولین نفر از قم با خبر شوید اخبارموثق |جذاب |فوری قـم👇 💢 http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9

▪️قابل توجه مسئولین 🎥 فیلم / شهیدی که به‌خاطر یک پیچ بیت‌المال، هزاران کیلومتر را برگشت! 🔹️روایتی از شهید عبدالله ایجادی که به خاطر بازگرداندن یک پیچ از بیت‌المال هزاران کیلومتر راه رفته را برگشت و آن را تحویل داد. ادامه گزارش در لینک زیر: 🔗hayat.ir/x3Tpp ✔️ @hayat_news

💠داستان زیبا یکی از کارمندان شهرداری اورمیه میگفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار میگشتم. از پله های شهرداری میرفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی میخوای؟ گفتم: کار. گفت: فردا بیا سرکار! باورم نمیشد! فردا رفتم مشغول شدم. بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت میشد. یعنی از حقوق شهید باکری، این درخواست خود شهید بود. @mf_eslami

فقط حق الزحمه دوخت هر شلوار روئی کشی و زیر شلواری سفارشی ۵۰ تومان بدون پارچه و کش ویژه طلاب و بسیجیان و قشر محروم و کم در آمد همچنین چادر زنانه آدرس جواد الائمه علیه السلام علامه طباطبائی پلاک ۸ تلفن تماس ۰۹۱۸۳۶۰۶۲۹۶ به خانم های خیاط هم نیاز داریم محیط کاملا زنانه ترجیحا کسانی که چرخ خیاطی دستی یا صنعتی دارند .

📌بخشی از وصیت نامه شهید محسن وزوایی 🔹️والله قسم وقتى کمى از فشار کارم کم مى‌شود در خود احساس ضعف و کوچکى مى‌کنم... #وصیت_نامه_شهدا #شهید_محسن_وزوایی 🔸️@basijnewsir

🎥 آیا فردای قیامت می‌توانیم پاسخ همین یک نفر را بدهیم؟؟ @TABEIN_14

«این نظام قطعه‌ای از بهشته. به این دلیل باید روی این پلک‌های چشممون حفظش کنیم» #حاج_قاسم ‌ 💫 #مهندس_علیخانی 🆔 @alikhani_r 🆔 @alikhani_r

این تصاویری که می‌بینید ثانیه‌های به چشم نیامده‌ای از سربازان شهیدی است که در لشکر مهدی زین‌الدین به محضر مبارک مهدی فاطمه رسیدند در این روزها یاد کنیم از بچه‌های لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب به امید روز وصالشان…

📷شهیدی که با لب تشنه از دنیا رفت 🔹مادر شهید مهدی بیات می‌گوید: " پسرم به زاهدان رفت که یکساله برگردد اما دو سالی در آنجا بود. سال دوم وقتی ایام عید و تعطیلات رسید و همه به خانه‌هایشان برمی‌گشتند، تصمیم گرفت به جای یکی از دوستانش که زن و بچه داشت، بماند. به ما تلفنی گفت: من جای دوستم می‌مانم تا او بتواند به زن و بچه‌اش سر بزند و پیش آن‌ها باشد. روزی که کارش تمام شده بود و قرار بود به تهران بازگردد، یک عملیاتی پیش آمد. در عملیاتی که پیش از عزیمتش به تهران پیش آمد و در آن حضور داشت، به شهادت رسید." 🔹این مادر شهید به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید اشاره کرد و بیان می‌کند: " مهدی با مرام و معرفت و مؤدب بود. با لب تشنه از دنیا رفت. مهدی همیشه وقتی از دانشگاه به خانه برمی‌گشت یک شاخه گل در دستش داشت که برای من گرفته بود. وقتی می‌رسید اول دست من را می‌بوسید و بعد یک جای خاص در خانه برای شاخه گلش داشت که آن را آنجا می‌گذاشت و می‌گفت بضاعت یک دانشجو در حد همین شاخه گل است. ۱۰ سال از شهادتش می‌گذرد ولی من هنوز هم جای گل او در خانه را با یک گل مصنوعی نشان کرده و یادش را زنده می‌کنم." #معرفی_شهید #شهید_مدافع_وطن @AkhbareFori

هدیه نورانی که شهید برای مادرش از بهشت اختصاصی فرستاد 🔹مادر شهید کاظم نجفی رستگار در خواب پسر شهیدش را می‌بیند، کاظم به او می‌گوید: " در بهشت جایم خیلی خوب است. چی می‌خواهی برای شما بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خواهم؛ فقط جلسه قرآن که می‌روم، همه قرآن می‌خوانند و من نمی‌توانم بخوانم خجالت می‌کشم. می‌دانند من سواد ندارم، به من می‌گویند همان سوره توحید را بخوان! کاظم لبخندی می‌زند و به مادرش می گوید: نماز صبح را که خواندی قرآن را بردار و بخوان! حاجیه خانم صبح هنگام بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد. قرآن را برمی‌دارد و شروع به خواندن می‌کند." 🔹شهید حاج کاظم نجفی رستگار مأموریت جهت توانمندسازی نیروهای «حزب‌الله»، به‌عنوان فرمانده گردان به لبنان اعزام شد و عملیات جنوب را برعهده گرفت. وی در راه آماده سازی شیعیان لبنان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. #معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس @AkhbareFori

حرام است از شهیدان دم نزیم حرفی ا ز کینه خصم نزنیم نان این انقلاب را بخو ریم دم ا ز انقلاب و ا مام نزنیم زمان بزن دررو تما م شده است بزند دشمن نا مردیم نزیم روز انتخابات همه می آئیم تا خواست دشمن رقم نزنیم هر رای ما قطعا تیری است حیف است بر سینه نامحرم نزنیم تا آخر در رکاب ولایت هستیم زیر عهدی که بستیم نزنیم

شهادت امام هادی است امروز مظلوم چو مولایش علی است امروز مزار شریفش بود سامرا گریه کن او حضرت مهدی است امروز یک دوره اما م شناسی دارد زیارت جامعه با قی است امروز

توصیه عجیب شهید برای دختر دانشجو! 🔹پدر شهید علی اکبر نظری ثابت می‌گوید: " همین که نشستم سر مزار فرزندم دیدم دختر خانم جوانی نشسته است کنار قبر فرزند شهیدم و فاتحه می‌خواند و‌ گریه می‌کند. انگار مثل خواهری بود که برای برادرش‌گریه می‌کند؛‌ گریه‌اش که تمام شد گفتم: دخترم شما با این شهید آشنا هستید؟ گفت: نه من بچه سبزوار هستم و در قم درس می‌خوانم چندین شب پیش خواب دیدم که این شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت: آمده‌ام اینجا تا به شما بگویم این اموال و امکاناتی که برای شما خرج و هزینه می‌شود از اموال بیت‌المال است. شما در دو کار سستی و کاهلی می‌کنید اول نماز و دوم درس! همان‌جا از ایشان سؤال کردم مزارتان کجاست؟ که دقیقاً اسم و نشانی مزار خودش را داد. پس از آن حدود سه سال هر عصر پنجشنبه زودتر از من آن دختر خانم می‌آمد و شروع می‌کرد به قرآن خواندن بر سر مزار فرزند شهیدم می‌کرد." #معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس @AkhbareFori

نام زینب با صبر آمیخته است درس صبر را از پدر آموخته است تا قیامت اسوه آزادگان این چراغی است که خدا افروخته است

♦️شهید آدامس‌فروش! 🔹شهید نعمت‌الله آچک‌زهی، نوجوان ۱۵ ساله‌ای که در کرمان چشم به جهان گشوده بود و در کنار درس خواندن، سفره، توپ پلاستیکی و آدامس می‌فروخت. 🔹با وجود سنّ کمش، خانواده‌اش ضمن نشان دادن باقیمانده آدامس‌های فروخته نشده‌اش به تیم مستندساز خبر فوری، از علاقه‌اش به خواندن اشعاری در طلب شهادت بسیار می‌گفتند. علاقه ویژه‌ای نیز به سرود «سلام فرمانده» داشت و مدام آن را تکرار می‌کرد. 🔹چفیه متبرک به مزار حاج قاسم و پرچم ایران را به خانه آورده بود و خیلی به آن احترام می‌گذاشت. شاید تعجب کنید که یک خانواده افغانستانی، اهل سنت و از قوم پشتون (هم‌قومیت با طالبان) چرا باید این اعتقادات را داشته باشد؟ پاسخ را از زبان دایی شهید بشنوید. #معرفی_شهید @AkhbareFori

♦️آرزوی ۳۴ ساله 🔹آرزویش، عکس پس‌زمینه تلفن همراهش و همه رفتار و علایق او شهیدگونه بود. در زمان جنگ رزمنده حاج قاسم بود و از این که شهید نشد و ماند، غصه بسیاری می‌خورد. 🔹با شهادت حاج قاسم، کوه اشک شد و این اشک، راز حاجتی بود که در نهایت گرفت و در کنار مزار حاج قاسم شهادت قسمتش شد. 🔹گاهی برای یک ارزو باید بی از ۳۴ سال صبر کرد... #معرفی_شهید @AkhbareFori

شهید احسان قدبیگی متولد سال 1371 از نخبگان جوان و افتخارات استان مرکزی و فعالان صنعت دفاعی کشور بود که در خردادماه 1401 در حادثه ای در منطقه پارچین به قافله شهدا پیوست. شهید احسان قدبیگی از نخبگان جوان و افتخارات استان مرکزی بودندکه در راه پیشرفت صنعت دفاعی و خدمت به نظام اسلامی مجاهدانه تلاش کرد. شهید احسان قدبیگی سال ۱۳۷۱ در اراک بدنیا آمد و پس از گذراندن دوران تحصیلات خود در عرصه‌های علمی موفق به افتخارآفرینی بسیار شد و سپس در صنعت دفاعی کشور مشغول به فعالیت شد و برای دفاع از آرمان‌ها و افزایش توان داخلی کشور کارنامه پُر افتخار و درخشانی برجای گذاشت. شهید احسان قدبیگی سرانجام پس از ۲ سال و نیم فعالیت در صنعت دفاعی طی حادثه ای ترور شد در یکی از واحد‌های تحقیقاتی وزارت دفاع در منطقه پارچین در چهارمین روز از خردادماه ۱۴۰۱ به شهادت رسید و به خیل شهدا پیوست.

♦️شهیدی که هر روز به مادرش کمک می کند 🔹 مصداق بارز شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند در گفتگو با مادر شهید در برنامه #همسفره @AkhbareFori

💌 این یک دعوت از طرف شهداست💌 🚩 #اینجا_پر_از_عطر_شهداست 💫https://eitaa.com/joinchat/523632757C1a4ff6e186 💠با این ستاره ها میتونی راه پیدا کنی 📒خاطره بازی با شهیدان 🗝خودسازی با شهیدان 👥رفاقت با شهیدان ⭐️ به کانال کلام شهدا بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/523632757C1a4ff6e186

امید: کی پیشونیت بابا زده سنگ کی صورتت بابا زده چنگ کی مو هاتا بابا زده رنگ دلم برات شده بابا تنگ نپرس تو حال من بابااز این ساله نپرس تو حال من بابا از این خرابه نپرس که اومدم بابا پای پیاده نپرس زحال گوشم و گوشواره نپرس زحال این دلم برات کبابه نگو که صورتت چرا داره نشانه نپرس ز چادر و لباس پاره پاره نپرس ز موی سوخته ام شانه نداره نگو که عمه ام چرا حالی نداره مرا ببر بابا دیگه از این زمانه نمیخوام بشونم بگن بابا نداره

دورس استاد رحیم رحیمی سال ۱۴۰۳- ۱۴۰۴ پایه 9 فقه 3(نیم سال اول): ز ابتدای مبحث «الرابع: خیار الغبن» تا ابتدای مبحث «فی الشروط التی یقع علیها العقد و شروط صحتها ...» (جلد 5: صفحه 157 تا صفحه 417) فقه4(نیم سال دوم): از ابتدای مبحث «فی الشروط التی یقع علیها العقد و شروط صحتها ...» تا انتهای جلد 6 (جلد 6: صفحه 11 تا صفحه 314) تفسیر 1(نیم سال اول): جلد 13 تفسیر شریف المیزان رجال(نیم سال دوم): از ابتدای مبحث «مشایخ الثقات» تا پایان کتاب پایه 10 اصول 3(نیم سال اول): از ابتدای مبحث «المقصد الثاني في النواهي» تا ابتدای مبحث «المقصد الخامس، المطلق و المقيّد» ( جلد 1: صفحه 205 تا صفحه 333 ) اصول 4(نیم سال دوم): از ابتدای مبحث «المقصد الخامس: المطلق و المقيّد» تا ابتدای مبحث «المقصد السابع، الأصول العمليّة» (جلد 1: از صفحه 337 تا پایان کتاب و جلد 2: از ابتدا تا صفحه 129) درایه(نیم سال اول): اصول الحدیث و احکامه تفسیر 2(نیم سال دوم): سوره مبارکه کهف ۰۹۹۱۳۳۱۷۹۴۴