🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_دوازدهم
#بخش_دویست_و_هجدهم
در #جستجوی همسر #لایق 🍃🔸🔸
اشاره
یکی از هوشمندترین و خردمندترین عرب مردی بود بنام شن.
روزی گفت:
به خدا سوگند آنقدر دنیا را میگردم تا زنی عاقل و هوشیار مانند خودم را پیدا کنم و با او ازدواج کنم.
با این اندیشه به سیاحت پرداخت. در یکی از مسافرتها با مردی مواجه شد، شن از او پرسید:
کجا میروی؟
مرد: به فلان روستا.
شن متوجه شد او هم به آن روستا که وی قصد آن را دارد، میرود.
به این جهت با وی رفیق شد.
شن در بین راه به آن مرد گفت:
تو مرا حمل میکنی یا من تو را حمل کنم.
مرد گفت:
ای نادان! هر دو سواره هستیم چگونه یکدیگر را حمل کنیم. شن ساکت ماند و چیزی نگفت. به راه خود ادامه دادند تا نزدیک آن روستا رسیدند. زراعتی را دید که وقت درو کردن آن رسیده است. شن گفت:
آیا صاحب زراعت آن را خورده است یا نه؟
مرد پاسخ داد:
ای نادان! میبینی که این زراعت وقت درو آن تازه رسیده است باز میپرسی صاحبش آن را خورده است یا نه؟
شن باز ساکت شد و چیزی نگفت تا اینکه وارد روستا شدند با جنازه ای روبرو شدند.
شن گفت:
این جنازه زنده است یا مرده؟
مرد گفت:
من تاکنون کسی را به اندازه تو نفهمتر و نادان تر ندیده بودم، اینکه جنازه را میبینی میپرسی مرده است یا زنده؟
شن بار دیگر ساکت ماند و چیزی نگفت. در این وقت شن خواست از او جدا شود. ولی مرد نگذاشت و او را با اصرار همراه خود به منزلش برد.
این مرد دختری داشت که او را طبقه مینامیدند. دختر از پدرش پرسید این میهمان کیست؟
مرد گفت: با او راه رفیق شدم، آدم بسیار جاهل و نادانی است. سپس گفتگوهایی را که با هم داشتند برای دخترش نقل کرد.
دختر گفت:
پدر جان! این شخص آدم و نادان نیست بلکه او آدم عاقل و فهمیده است. سپس سخنان او را پدرش توضیح داد، گفت:
اما اینکه گفته است آیا تو مرا حمل میکنی یا من تو را حمل کنم؟ مقصودش این بوده که آیا تو برایم قصه میگویی یا من برای تو داستان بگویم؟ تا راه طی کنیم و به پایان برسانیم.
و اما اینکه گفته است:
این زراعت خورده شده یا نه؟ منظورش این بوده که آیا صاحبش آن را فروخته و پولش را خورده یا نفروخته است؟
و اما سخن در مورد جنازه این بوده آیا مرده فرزندی دارد که بخاطر آن نامش برده شود یا نه؟
پدر از نزد دخترش خارج شد و پیش شن آمد و با او مدتی به گفتگو پرداخت، سپس گفت:
میهمان گرامی! آیا میل داری آنچه را که گفتی برایت توضیح دهم؟
شن پاسخ داد: آری.
مرد سخنان او را توضیح داد.
شن گفت:
این سخن از آن تو نیست و نتیجه اندیشه تو نمی باشد. حال بگو ببینم این سخنان را چه کسی به تو یاد داد.
مرد در پاسخ گفت:
دخترم اینها را به من آموخت. شن متوجه شد او فهمیده است، از آن دختر خواستگاری کرد و پدرش هم موافقت نمود و دختر را به ازدواج شن در آورد.
شن با همسرش نزد خویشان خود آمد.
وقتی خویشان، شن را با همسرش دیدند، گفتند:
وافق شن طبقه، سازش کرده است. و این جمله در میان عرب مثال شد و به هر کس با دیگری سازش کند، گفته میشود. [۱]
- نکته
ازدواج مسئله ای بسیار حساس و مهمی است. باید خیلی مواظب بود و همسر مناسب انتخاب نمود وگرنه انسان در طول زندگی با مشکلات فراوان روبرو گشته، سرمایه عمرش به کلی سوخته و نابود میگردد.
#قلمها از نوشتن #باز ماندند 🍂🔹🔹
هرگاه کسی عایشه را سرزنش میکرد چرا جنگ جمل را به پا کردی؟
می گفت:
قضا کار خود را کرد و قلمها از نوشتن باز ماندند!! مقدراتی بود پیش آمد!
به خدا سوگند! اگر من از پیغمبر صلی الله علیه و آله بیست پسر میداشتم که همه مانند عبدالرحمن بن حارث میبودند، داغ آنها را به وسیله مرگ و یا قتلشان میدیدم، برایم آسان تر از این بود که به علی بن ابی طالب خروج کردم و آن همه دشمنیها درباره او انجام دادم! در این مورد دردم را جز به کسی نخواهم گفت. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: ۱۰۹. ب: ج ۲۳، ص ۲۲۷.
[۱]: ۱۱۰. ب: ۴۴، ص ۳۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫