🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#وقتی #عمر از #امیرالمومنین علی علیه السلام میگوید! 🌺🌸🌸
#بخش_دوازدهم
ابووائل نقل میکند، روزی همراه عمربن خطاب بودم، گفت:
-نزدیک بیا تا از شجاعت و قهرمانی علی برای تو بگویم.
نزدیک رفتم، گفت:
- در جنگ احد، با پیامبر پیمان بستیم که فرار نکنیم و هر کس از ما فرار کند، او گمراه است و هر کدام از ما کشته شود، او شهید است و پیامبر صلی الله علیه و آله سرپرست اوست. در هنگام جنگ ناگهان،! صد فرمانده دلاور، که هر کدام دارای صد نفر جنگجو بودند دسته دسته به ما حمله نمودند، به طوری که توان جنگی را از دست دادیم و با کمال آشفتگی از میدان فرارکردیم. ناگاه! علی را دیدم، که مانند شیر پنجه افکن، مقداری ریگ از زمین برداشت به صورت ما ریخت و گفت:
زشت و بریده و پوشیده سیاه باد، روی شما به کجا فرار میکنید؟
آیا به سوی جهنم میگریزید؟
ما به میدان برگشتیم. بار دیگر بر ما حمله کرد و این بار در
دستش اسلحه بود که از آن خون میچکید! فریاد زد:
- شما بیعت کردید و بیعت شکنی نمودید، سوگند به خدا شما سزاوارتر از کافران به کشته شدن هستید.
به چشم هایش نگاه کردم، گویی مانند دو مشعل زیتون بودند که آتش از آن شعله میکشید و یا مانند، دو ظرف پرازخون. یقین کردم به طرف ما میآید و همه ما را میکشد! من از همه ی اصحاب زودتر به سویش شتافتم و گفتم:
- ای ابوالحسن! خدا را! خدا را! عربها در جنگ گاهی فرار میکنند و گاهی حمله میآورند، و حمله جدید، خسارت فرار را جبران میکند.
گویا خود را کنترل کرد و چهره اش را از من برگردانید. از آن وقت تاکنون همواره آن وحشتی که آن روز از هیبت علی علیه السلام بر دلم نشسته، هرگز فراموش نکرده ام! [۱]
#مراسم #خواستگاری حضرت #فاطمه سلام الله علیها🌸🌺🌺
ضحاک بن مزاحم از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل میکند که آن حضرت میفرمودند:
برخی از صحابه نزد من آمدند وگفتند: چه میشود محضر رسول الله صلی الله علیه و آله برسی و درباره ازدواج فاطمه سلام الله علیها با ایشان سخن بگویی!
من خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله رسیدم، هنگامی که مرا دیدند، خنده ای بر لبانشان ظاهر شد و سپس فرمودند:
- یا اباالحسن! برای چه آمدی؟ چه میخواهی؟
من از خویشاوندی و پیش قدمی خود در اسلام و جهاد خویش در رکاب آن حضرت سخن گفتم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
- یا علی! راست گفتی و حتی بهتراز آنی که گفتی.
عرض کردم:
- یا رسول الله! آیا فاطمه را به همسری من قبول میکنید؟
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
- علی! پیش از تو هم بعضی برای خواستگاری فاطمه آمده اند و چون موضوع را با فاطمه در میان میگذاشتم، معمولا آثار نارضایتی در سیمای وی نمایان میگشت، اما اکنون تو اینجا بمان! من دوباره بر میگردم
رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد فاطمه میروند و فاطمه از جا بر میخیزند و عبای پیغمبر را از دوش گرفته، کفش از پای حضرت بیرون میآورد و آب وضو آماده کرد و با دست خویش پای ایشان را میشویند و سپس در جای خود مینشینند.
آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان میفرمایند:
علی بن ابی طالب کسی است که تو از خویشاوندی و فضیلت و اسلام او به خوبی با خبری و من نیز از خداوند خواسته بودم که تو را به همسری بهترین و محبوبترین فرد نزد خدا در آورد. حال، او از تو خواستگاری کرده است.
در این زمان فاطمه ساکت ماند و چهره شان را از پیامبر بر نمی گرداند!
پیغمبر خدا در سیمای زهرا سلام الله علیها احساس ناراحتی نمی کنند.
آن گاه از جا برخاسته ومی فرمایند:
الله اکبر! سکوت زهرا نشان از رضایت اوست.
پس جبرئیل علیه السلام به نزد حضرت آمد و گفت:
ای محمد! فاطمه را به ازدواج علی در آور! خداوند فاطمه را برای علی پسندیده و علی را برای فاطمه.
با این کیفیت، پیغمبر فاطمه سلام الله علیها را به ازدواج من درآورد.
پس از آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من آمده، دستم را گرفتند و فرمودند:
برخیز به نام خدا و بگو: (علی برکة الله، و ماشأ الله، لا حول الا بالله توکلت علی الله)
آن گاه مرا آوردند درکنار فاطمه سلام الله علیها و فرمودند:
- خدایا! این دو، محبوبترین خلق تو در نزد منند، آنان را دوست بدار و فرزندانشان پر برکت نما و از جانب خود نگهبانی بر آنان بگمار و من هر دوی آنان و فرزندانشان را از شر شیطان رانده شده، به تو میسپارم. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار، ج ۲۰، ص ۵۳
[۱]: بحار، ج ۴۳، ص ۹۱
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫