🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_ششم
#بخش_نود_و_پنجم
#حدود_همسایه 🍃🔸🔸
مردی از انصار خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
من خانه ای در فلان محل خریدهام و نزدیکترین همسایهام آدمی است که امید خیری از او ندارم و از شرش نیز خاطر جمع نیستم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام، سلمان، اباذر و (راوی میگوید: چهارمی شاید مقداد باشد) دستور فرمود که با صدای بلند در مسجد فریاد زنند که هرکس همسایه اش از آزار او آسوده نباشد، ایمان ندارد، آنان نیز در مسجد سه بار فرمایش حضرت را با صدای بلند به مردم اعلان کردند. سپس حضرت با دست اشاره کرد و فرمود:
چهل خانه از چپ و راست و جلو و عقب همسایه محسوب میشود. [۱]
#پرهیز از #غضب 🍂🔹🔹
مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد.
حضرت فرمود:
برو و غضب نکن و عصبانی مباش!
مرد گفت:
مین نصیحت برایم کافی است.
سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است، قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده، مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت.
ناگاه! اندرز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که فرموده بود (غضب نکن) به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی
قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت:
مردم! هرگونه (ضرر و زیان) مثل زخم و قتل... از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست) به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود میپردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است از آنها بگیرید.
بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شده و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند:
ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار هستیم.
بدین گونه با ترک غضب هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کرده، آتش کینه و عدوات در میانشان خاموش گردید. [۱]
#چاره_فراق 🍃🔸🔸
مردی از انصار خدمت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
یا رسول الله! من طاقت فراق شما را ندارم. هنگامی که به خانه میروم به یاد شما میافتم، از روی محبت و علاقه ای که به شما دارم، دست از کار و زندگی برداشته، به دیدارتان میآیم، تا شما را از نزدیک ببینم، آن گاه به یاد روز قیامت میافتم که شما وارد بهشت میشوید در والاترین جایگاه آن قرار میگیرید و من آن روز از جدایی شما ای رسول خدا چه کنم؟
بعد از صحبتهای مرد انصاری، این آیه شریفه نازل شد:
آنان که از خدا و رسولش اطاعت کنند، در زمره کسانی هستند که خدا برایشان نعمتها عنایت کرده: از پیغمبران، راستگویان، صادقان، شهیدان و صالحان و اینان خوب رفیقانی هستند. [۱]
رسول خدا صلی الله علیه و آله آن مرد را خواست و این آیه را برایش خواند و این مژده را به او داد که پیروان راستین پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشت، کنار آن حضرت خواهند بود. [۲]
----------
📚منابع:
[۱]: بحار: ج ۷۴، ص ۱۵۲.
[۱]: بحار: ج ۷۳، ص ۲۷۷.
[۱]: سوره نسأ: آیه ۶۹.
[۲]: بحار: ج ۱۷، ص ۱۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_سیزدهم
#حتی از کمترین #توهین هم باید #پرهیز کرد🍂🍂
کسی که به امام حسن (علیه السلام) ابن فاطمه الزهرا خطاب کرد، فرمود بگو ابن علی بن ابی طالب، پدرم از مادرم بهتر است۴ام الفضل زن عباس عموی پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، با شیر فرزندش قثم، امام حسن (علیه السلام) را شیر داد ۵ امام حسن (علیه السلام) میفرماید بهترین احسان پیش از سؤال کردن است، اگر از پس خواستن بدهی، در مقابل آبروی طرف داده ای ۱۳ کسی اشکال به صلح امام حسن (علیه السلام) گرفت، فرمود ساکت باش که با صلح خویش جان شیعه را حفظ کردم، پس پای مبارکش را در کوفه زمین زد، معاویه را در دمشق، و عمر و عاص را در مصر دیدم، فرمود اگر بخواهم این دو تا را پائین میکشم، لکن بر خلاف
رویّه جدّ و پدرم رفتار نمی کنم ۱۸
می گویند قاطری را که عایشه سوار آن شد، و رجّالههای بنی امیه را تحریک به تیراندازی به نعش امام حسن (علیه السلام) کرد، امام حسن (علیه السلام) آن را به مروان هدیه کرده بود، او عایشه را بر آن سوار کرد ۱۵ جعده پس از زهر دادن به امام حسن (علیه السلام)، به شام پیش پدرش رفت، و از معاویه خواست که به وعده خویش عمل کند، (او را تزویج به یزید کند) معاویه گفت: طبق اقرار خودت، امام حسن (علیه السلام) دارای همه کمالات بود، تو او را کشتی، یزید که در قطب مخالف امام حسن (علیه السلام) است، تو او را نمی کشی؟ پس دستور داد او را کشتند، الحمدلله ۳۲ نگارنده گوید اگر اشتباه نکنم یک جا دیدهام که، دستور داد در لجن فرو بردند، با آل علی هر که درافتاد ورافتاد.
#در مقام #احقاق حق با تمام قد #وایستاد🍃🍃
ولیدبن عتبه امیر مدینه، زمینی از امام حسین (علیه السلام) را میخواست تصرف کند، امام (علیه السلام) در مقام دفاع با تمام قد وایستاد، حتی عمامه ولید را به گردن او پیچید، مروان گفت ندیدم کسی بر امیر خویش این قدر جسور باشد، ولید گفت تو با این حرف نمی خواهی از من دفاع کنی، بلکه میخواهی اختلاف اندازی کنی، حق با امام حسین (علیه السلام) است، من طمع در زمین ایشان کرده بودم، امام فرمود حالا که اقرار کردی زمین از آن تو باشد ۶۶ خدا بر کسی خیر خواهد، محبت امام حسین (علیه السلام) و دوست داری زیارت آن حضرت را، در دلش میاندازد ۷۸.
۲۰۲- به زیارت زائر حسینی (علیه السلام) تشریف برد
امام باقر (علیه السلام) به زیارت کسی که، از سفر کربلا برگشته بود تشریف برد ۸۱.
#این احترام #تنیجه آن #احترام است 🍂🍂
مرحوم شیخ جعفر شوشتری میفرماید: امام حسین (علیه السلام) احترام کعبه را گرفت، و نخواست خونش در مکه ریخته شود، متقابلاً خداوند هم احترام امام حسین (علیه السلام) را گرفت، در روز عرفه اول نظر رحمت به زوّار حسینی (علیه السلام) میکند، بعد به زوّار کعبه ۸۲
چند نفر از متعصّبین اهل سنّت به یک شیعه عوام، فقیر، عجم، گفتند چرا شما در ایام عاشورا دیوانه میشوید؟ خداوند به دل آن آدم درس نخوانده انداخت، در
جواب گفت: اگر در ایام عاشورا سینه نمی زدیم، عاشورا را مثل غدیر لوث میدادید ۱۰۰ ابن عباس گوید پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در وقت اشتداد مرض مرگش، امام حسین (علیه السلام) را به سینه چسبانید و فرمود مالی و لیزید، (من به یزید چه کرده ام) ۱۱۵.
#حق او را به #دستور او دادی از تو جای #تشکر نیست 🍃🍃
عربی از معاویه چیزی میخواست، امام حسین (علیه السلام) وارد شد، معاویه کاملاً متوجه امام (علیه السلام) شده از عرب غافل شد، عرب پرسید این آقا کیست؟ گفتند امام حسین (علیه السلام) است، عرب متوجه امام شد و عرض نمود: ای پسر دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، دستور بدهید معاویه حاجت مرا برآورد، امام (علیه السلام) خواست و مشکل عرب حلّ شد، و از امام (علیه السلام) تشکر کرد، و به معاویه نپرداخت، معاویه گفت عطا را من کردم تو تشکر از آن حضرت میکنی، گفت بلی حق او را به دستور او به من دادی، ۱۲۱.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_هجدهم
#بخش_دویست_و_هشتاد_و_هفتم
#پرهیز از رشوهی #هدیه نما 🍂▪️▪️
و شگفتی از ماجرای عقیل آن است که شخصی [۱] شب هنگام به نزد من آمد و ظرفی سربسته پر از حلوا با خود آورد، حلوایی که آن را من دشمن داشتم و چنان از آن متنفر بودم که گویا با آب دهان مار سمی یاقی آن درست شده بود. (چون برای هدفی نامشروع بود). به او گفتم:
آیا این هدیه است یا زکات، یا صدقه؟ که اینها همه بر ما اهل بیت حرامند.
گفت: نه زکات است و نه صدقه بلکه هدیه است.
گفتم: مادرت در سوگ تو بگرید، آیا از راه دین وارد شدی که مرا فریب دهی، یا نمی فهمی (که از این راه میخواهی مرا بفریبی). یا دیوانه شدی و هذیان میگویی؟
والله لو اعطیت الاقالیمه السبعه تحت افلاکها علی ان اعصی الله فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلته: سوگند به خدا اگر افلاک هفت گانه را با آنچه در زیر
آسمانها است به من بدهند که خدا را نافرمانی کنم، به این که پوست جوی را از دهان مورچه ای به ناروا بگیرم، هرگز چنین نخواهم کرد. و به راستی دنیای آلوده شما نزد من از برگ جویده ای دهان ملخی، پست تر و بی ارزش تر است. علی را با نعمتهای فناپذیر ولذتهای ناپایدار چه کاری است؟
به خدا پناه میبریم از خواب عقل، و بی خبر ماندن او از مفاسد دنیا، زشتی لغزشها، و گمراهی ها، در تمام حالات، و تنها از او یار میجوییم. [۱]
#عمر در #پیشگاه حضرت #علی علیه السلام 🍃▪️▪️
حکم بن مروان میگوید:
برای عمر، مشکلی پیش آمد که از حل آن عاجز بود، روبه مهاجر و انصار کرد و گفت: نظر شما چیست؟
گفتند: تو ملجأ و پناه مایی (از ما سئوال میکنی؟ ) عمر ناراحت شد گفت: یا ایها الذین ءامنوا اتقوا و قولوا قولا سدیدا: [۱] ای اهل ایمان پرهیزکار درست گفتار باشید (با چاپلوسی و تملق سخن نگویید) به خدا سوگند! هم من و همه شما، همه میدانیم که راه گشای این مشکل کیست؟
- منظورت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است؟
- آری، چرا مردم برای حل مشکلشان به او رجوع نکردند و به سوی من آمدند؟
- آیا من میتوانم مانند او شوم؟
- آیا تاکنون هیچ زنی، فرزندی مانند او به دنیا آورده است؟
- کسی را بفرست او را بیاورند.
عمر آهی کشید و گفت:
وی مردی از بزرگان بنی هاشم، نزدیکان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، او به
دستور ما اینجا نمی آید، خوب است شما همراه من نزد او برویم.
عمر با حاضران به سوی آن حضرت حرکت کرد، دیدند آن بزرگوار در باغی مشغول بیل زدن است و این آیه را تلاوت میکند: «ا یحسب الأنسان ان یترک سدی الم یک نطقة من منی یمنی ثم کان علقة فخلق فسوّی» [۱] . این آیه را میخواند و اشک از چشمان مبارکش جاری است، مردم از گریه آن حضرت به گریه افتادند، وقتی که آرام شدند، عمر سؤال خود را پرسید و حضرت پاسخ داد، آنگاه عمر دستهایش را به هم گره کرد و گفت:
خدا تو را خواسته که خلیفه پیامبر شوی، ولی چه کنم که این مردم آن را نپذیرفتند.
حضرت متوجه چگونگی گفتار عمر شد و فرمود:
یا اباحفص! علیک من هنا و من هنا: ای عمر! صدایت را کوتاه کن سپس این آیه را تلاوت نمود: «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا (۱۷) »» [۲] . به راستی روز قیامت، وعده گاه است. (در آن روز حقیقتها روشن خواهد شد). آنگاه عمر از شدت ناراحتی دستهایش را محکم به هم زد و از محضر علی (علیه السلام) برگشت در حالی که چهره اش دگرگون و گرفته شده بود، گو اینکه از میان پرده سیاه نگاه میکرد. [۳]
----------
📚منابع:
[۱]: وی اشعث بن قیس آدم منافق و از سران خوارج و دشمن اهلبیت بود و قرار بود فردای آن شب در دادگاه به پرونده او رسیدگی شود شبانه حلوا را محضر امام برد تا به خیال باطل خود قلب آن حضرت را به خویشتن جلب کند.
[۱]: ج ۴۰، ص ۳۴۸ و ج ۷۵، ص ۳۶۰ و ج ۷۷، ص ۳۹۶.
[۱]: ازاب /۷۰
[۱]: قیمه /۳۶. ۳۷. ۳۸.
[۲]: نبأ /۱۷
[۳]: ب: ج ۴۰، ص ۱۲۲.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110💫