eitaa logo
اشعارآئینی
117 دنبال‌کننده
86 عکس
8 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ♻️مکشوف♻️ 💢 خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا ... 💢 وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا آنقدر بد دیدم که در باور نیاید در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید دیر است اما کاش می شد تا عقیله شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید بر پُشتِ دستم می زنم دیدی چه کردم هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید ای کوفه باتو آرزویم رفت از دست بی آبروها آبرویم رفت از دست در کوچه ها بر خاکها رویم کشیدند در را شکستند و به پهلویم کشیدند در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند با پا زدنهاشان غرورم را شکستند از بس که زخمم می زدند از حال رفتم بینِ جماعت بودم و گودال رفتم عمامه ی من را که غارت کرد نامرد با نیزه ای آمد جسارت کرد نامرد دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند آقا جسارت را به دندانت نبینند با سنگهای خود سرِ من را شکستند انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند 🔹🔹 ای کاش می شد لحظه ی آخر  نیاید یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید وای از دلِ زینب چه می آید سرِ او وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید ✅حسن لطفی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات محرمی با امام زمان عج در شب جمعه شب زیارتی ارباب 💢 دستِ ما گیر كه در ورطه‌ی غم می‌اُفتیم یادِ ما باش كه ما یادِ تو كم می‌اُفتیم باید این‌جا بنشینیم كه ما را بخرند گریه كن، گریه وگرنه ز قلم می‌اُفتیم لطفِ چشمانِ ترِ مادرمان بود اگر كه درِ خانه‌ی اربابِ كَرَم می‌اُفتیم ریشه‌ی ما همه در خاكِ حسینیه‌ی توست دستِ ما نیست كه در پایِ عَلَم می‌اُفتیم می‌زنیم آنقدر از عشق بر این سینه كه باز مثلِ گیسویِ تو بر شانه‌ی هم می‌اُفتیم تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین حق بده پیشِ تو هر نیم‌قدم می‌اُفتیم مادر افتاد زمین تا كه نیوفتیم از پا تا بگوئیم فقط بینِ حرم می‌اُفتیم تا شنیدیم كه بر رویِ كمر دست گذاشت در ورودیِ حرم با قدِ خم می‌اُفتیم ✅حسن لطفی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ♻️ مکشوف♻️ 💢چقدر حرمله دور و برِ من می‌چرخد 💢 میدَرد داغِ تو هر لحظه گریبانِ مرا کاش خاموش کُنی سینه‌ی سوزانِ مرا خنده کردند در این شهر همین که گفتم: برسانید به او حالِ پریشانِ مرا آتش از بام سرم ریخت که گیر اُفتادم شعله سوزاند میانِ همه مژگانِ مرا زجر اینجا به لبم زد که نگویم برگرد ریخت در کاسه‌ی آبی دو سه دندانِ مرا مثل زینب دو پسر داشتم و حالا نَه حیف نشنید کسی هِق هِقِ طفلانِ مرا آه بر حنجرشان بوسه زدم وقتِ وداع گریه کردیم  ببین خیسیِ دامانِ مرا تازه فهمیده‌ام آقا که جگر یعنی چه من ندیدم تو بگو داغِ پسر یعنی چه در هوایت دلِ نامه‌بَرِ من می‌چرخد باز دنبالِ تو چشم ترِ من می‌چرخد میرسی بر سرِ یک نیزه و می‌بینی که می‌شود دست به دست و سرِ من می‌چرخد یک نفر بُرده زره پیرهنم هست بگو چقدر حرمله دور و برِ من می‌چرخد داد انگشترم و در عوض‌اش تیر خرید حال دستِ همه انگشترِ من می‌چرخد می‌زنند بر دو سه تا میخ گره مویم را رویِ قناره زِ بس حنجر من می‌چرخد بند بر پا زده از پا بدنم می‌گردد می‌خورَد هِی به زمین پیکرِ من می‌چرخد وای با خواهرِ تو دخترِ تو همسرِ تو بین بازارچه‌ها دخترِ من می‌چرخد داد از عاقبتِ پیرهنت در گودال کاش می‌شد که نچرخد بدنت در گودال ✅حسن لطفی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷 💢 مناجات با امام زمان صلوات الله عليه در شب دوم محرم -ورود كاروان به کربلا 💢 چه مي شود كه سرانجام، آن زمان برسد و قطره نيز به درياي بيكران برسد محرم است بيا تا كه چشم مرده ما براي گريه در اين روضه ها به جان برسد چقدر نزد تو با آبروست دستي كه براي خرجي اين ماه بر دهان برسد شبيه فاطمه خوشحال مي شوي وقتي براي مجلس جد تو ميهمان برسد به كربلاي شب دومت ببر ما را خبر رسيده قرار است كاروان برسد به عرش مي رسد آقا صداي ناله ي تو اگر به روضه ي گودال، روضه خوان برسد حسين آمده و راس او قرار شده به شمر و حرمله و خولي و سنان برسد ✅محمدعلي بياباني
♻️ مکشوف♻️ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷 💢 تمامِ عمر به لب داشت که خدا نکند 💢   به آه ، دود دلش را به آسمان می‌داد به سینه میزَد و تنها سری تکان می‌داد شنید کرببلا....چشمِ او سیاهی رفت فقط به این تنِ بی جان،حسین جان می‌داد تمامِ عمر به لب داشت که خدا نکند تمام عمر در این راه امتحان می‌داد غبار بود و عطش بود و خار و دلشوره تمامِ دشت فقط بویی از خزان می‌داد به آهی از جگرش قافله به هم می‌ریخت دلِ شکسته غمش را به کاروان می‌داد نکاه کرد به مَشک و عَلَم خدا را شُکر نگاه کرد کنارش علی اذان می‌داد یکی به دوش عمو و یکی به آغوشش یکی نشسته و گهواره را تکان می‌داد برای بردن اصغر غزالها جمع اند رباب کودک خود را به این و آن می‌داد سه ساله چادر او می‌کشید عمه ببین سه ساله گودیِ گودال را نشان می‌داد سپاه آنطرف اما دلش چه می‌لرزید اگر تکان به سرِ نیزه‌اش سنان می‌داد رسید شامِ دهم مَحرمی نبود ، ای کاش به دخترانِ یتیمش کسی امان می‌داد برایِ آنکه حرامی به کودکی نرسد شکسته قامت او ، بویِ خیزران می‌داد برای آنکه ببوسد برادرش را باز تمامِ قوتِ خود را به زانوان می‌داد امان نداد به او تازیانه ور نه خودش عقیقِ خونیِ او را به ساربان می‌داد 🔹🔹 میانِ شام به پیشش کنیزِ خود را دید کسی که داشت به خانم دو تکه نان می‌داد ✅حسن لطفی
♻️ مکشوف♻️ لطافتی♻️ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 خیمه نَزَن که این بیابان خُـوف دارد 💢 از این بیابان بوی غم می آید آری دارد صـدایِ مـادرم می آید آری مادر برایِ تو گرفتـه روضـه برگرد یک دشت می بینم پُر از سَرنیزه برگرد زانو زَده عـباس پیـشِ پایِ مَرکـب دستِ علی اکبر گرفته دستِ زینب شکرِ خدا دور وُ بـَرم نامحرمی نیست حالا که تو هستی کنارِ من غمی نیست خیمه نَزَن که این بیابان خُـوف دارد شک دارم اینجا قطره ای باران ببارد باران بیاید جایِ آب از آسـمانها.... سنگ است وُ تیر وُ نیزه وُ زخمِ زبانها این درد وُ دلهایِ عجیبِ تو مرا کُشت دیگر نگو از خنجـرِ کُندی که از پشت... پیشِ دو چشمِ من رویِ سَر می نشیند یا شعله ای که رویِ معجـر می نشیند تا دارد آن مادر به سینه شیر برگرد تا طفـلِ گـهواره نخورده تیر برگرد دیگر نگو از قاسم وُ سُمهایِ مَـرکب ازجسمِ صد چاک وُ تلاطُمهایِ زینب از مشک وُ چشم وُجسم وُقلبِ چاک خورده از دستهایِ غرقِ خـونِ خاک خورده چیزی نگو از اِزدحـام کُـنجِ گودال از غـارت پیراهنـی وُ آهِ اَطـفال برگرد تا پایِ سَرت سیـلی نخوردم دیگر نخوان روضه...نگو گودال...مُردم این بی قَراری می کُشَد اهلِ حرم را برگـرد تا دُزدی نَبُـرده معجـرم را حال وُ هوایِ روضه هایِ تو عجیب است ندبه نوایِ راوی اَمَـن یُجیـب است ✅ حسین ایمانی 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات محرمی با امام زمان عج در شب دوم محرم 💢 به سویِ ما اگر از سویتان نگاهی هست برایِ گریه ی مان حالِ روبراهی هست "تنت به نازِ طبیبان نیاز مند و مباد" تو گریه می کنی آنقدر که نگاهی هست به تکیه آمده ام تا به عرش تکیه کنم همینکه بیرقتان هست تکیه گاهی هست لباس مشکیِ مان رو سفیدمان کرده گذشت عُمر و غمی نیست این سیاهی هست چه داشتیم که ما را خرید مادرتان در این بساط کمی اشک هست و آهی هست به سوی کرببلا ایستاده می میرم هزار شکر که در سینه قبله گاهی هست حسین گفتم و زینب حرم به ما بخشید همیشه لطفِ شما هست و سر پناهی هست گَهی به سویِ مدینه گَهی به کربُبلا ببین که محملِ زینب سرِ دو راهی هست "بیا مدینه رویم"بهانه اش این بود میانِ قافله ام طفلِ بی گناهی هست ✅حسن لطفی 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶
🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 مناجات با امام زمان عج در روز دوم محرم 💢 اگر تو آه کشی خشک و تَر نمی‌ماند اگر تو گریه کنی که جگر نمی‌ماند بیا و آه مَکش با حرارتِ جگرت که از مجالسِ روضه اثر نمی‌ماند نفَس بزن که نفسهای آخرم برسد که بی تو این نَفَس مختصر نمی‌ماند چنان شکسته شدی که شبیه زهرایی که چون تو دست کسی بر کمر نمی‌ماند لباسِ مشکی‌مان را فقط کفن بکنید برای ما که از این بیشتر نمی‌ماند مدافعان حرم سمت تو به سر رفتند برایِ حامیِ زینب که سر نمی‌ماند به دردِ آخرتِ ما نخورد جز گریه که هیچ چیز چو اشکِ سحر نمی‌ماند غنیمت است نشستن میانِ این روضه که عمر می‌رود و اینقدر نمی‌ماند هر آنچه خرج کنی صد برابرش بِبَری در این معامله حرف ضرر نمی‌ماند تمامِ حاجت ما را نگفته زهرا داد که مادر از دلِ ما بی خبر نمی‌ماند رسید قافله و خواهری پیاده نشد به گریه گفت که زینب دگر نمی‌ماند  نگاه کرد به اکبر :حسین جانِ علی به جانِ تو که زِ باغَت ثمر نمی‌ماند اگر پدر برود می‌شود پسر باشد اگر پسر برود نه  پدر نمی ماند ✅حسن لطفی۱۳۹۶ 🔷🔶🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 صلی الله علیک یا اباعبدالله 💢 شده ام سخت طرفدار اباعبدلله نوکر ساده دربار اباعبدلله کاش با اه دل و قطره ی اشکم بشوم باعث گرمی بازار اباعبدلله مادرش فاطمه با مهر نگاهم کرده شده ام سینه زن و یار اباعبدلله ما زهیریم همه،ختم به خیریم همه همه هستیم بدهکار اباعبدلله کوچه در کوچه به دنبال غمش می گردم شده ام پرچم سیّار اباعبدلله روضه ی روح نوازش شده ارامش من تکیه گاهم شده دیوار اباعبدلله نام ما نیست در ان حدّ خریداری او تا خدا هست خریدار اباعبدلله نام ما را بنویسید شب جمعه ی بعد ای خدا در صف زوّار اباعبدلله ✅حسن کردی 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔶🔷🔶
🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 مناجات با امام زمان(عج) در شب سوم محرم 💢 برای شانه‌ی اُفتاده‌ام پَری بدهید دلِ شكسته‌ی ما را به دلبری بدهید محبتی بكنید و مرا حرم ببرید نشان راه به چشم كبوتری بدهید كجاست خیمه‌ی سبزت؟ مسافرم برگرد برای درکِ شما كاش باوری بدهید شنیده‌ایم كه شب پای روضه‌ها هستی برای آنکه بنالیم حنجری بدهید چقدر مثل شما می‌شویم با گریه به چشم ما هم از آن مهر مادری بدهید برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است چه می‌شود كه به ما جای بهتری بدهید نمی‌رود به خدا جای دور جان شما اگر براتِ حرم را به نوكری بدهید خبر رسیده خرابه شكسته‌ای می‌گفت: چه می‌شود كه به ما چند روسری بدهید ✅حسن لطفی 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 مناجات با امام زمان عج در شب سوم محرم 💢 زودتر آمدهام زودتر احسان بکنی اول صبح نگاهی به گدایان بکنی باز هم مثل همیشه شدهام مهمانت رسم این است پذیرائی مهمان بکنی روحِ من از بدنم، جانِ تو بیمارتر است آمدم گریه کنم تا که تو درمان بکنی بی‌تو در زندگی ما اثری از دین نیست باید این بار مرا از نو مسلمان بکنی آنقدر مردم این شهر به تو بد کردند تا که مجبور شدی رو به بیابان بکنی تا نمردم برس و داغ به قلبم نگذار نکند نام مرا مرده‌ی هجران بکنی بارم افتاد زمین از تو خجالت‌زدهام می‌شود لطف به این سر به گریبان بکنی؟ روضهی عمه به پا شد نظری کن آقا دیده را باید از این مرثیه گریان بکنی دختری گمشده از گم‌شدنش میترسد کمکی کاش به این طفل هراسان بکنی گریه میکرد به چشمان ترش خندیدند به کبودی روی بال و پرش خندیدند ✅سید پوریا هاشمی 🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 مناجات با امام حسین علیه السلام در شب سوم محرم 💢 مارا کشانده اند به میخانه حسین تا مستمان کنند ز پیمانه حسین پروا نمیکنیم از آتش، حسین هست آتش حرام گشته به پروانه حسین دست تو سر پرستی ما را سپرده اند ما را گذاشتند دم خانه حسین «حب الحسین اجننی» ای عاقلان شهر یعنی شدیم ما همه دیوانه حسین نام رقیه است که "باب الحسین" ماست سوگند میخوریم به دردانه حسین... ... جان همان سه ساله مرا کربلا ببر منعم مکن بخاطر ریحانه حسین ✅آرش براری 🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶