شب تاسوعا
پاشو علمدار حرم هنوز علمداری، هنوز علمداری
پاشو آوردم دستاتو علم رو برداری، هنوز علمداری
پاشو میخام بدونن، که کاشف الکروبی
پاشو میخام تو صحرا، علمتو ببینم
---
قربون چشم های قشنگت ای علمدارم، پاشو سپه دارم
برای چی در نمی آد دیگه صدای تو داداش فدای تو
می خوام که تیرو دربیارم از چشم های تو، داداش فدای تو
یه تیرمیون چشم، هزار تا توی سینه
رو فرقتم که جای عمود آهنینه
----
تو میدونی که بعد تو چی به سرم می آد، چی به سرم میاد
خودم که هیچ به سر اهل حرم میاد، چی بر سرم میاد
خواهرمون به غیر از منو تو یار نداره
الان داره تو خیمه گوشواره در میاره
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
ای یاورم ای تکیه گاهم
بعد از تو بی پشت و پناهم
ای پهلوان با من بمان تو ایی توانم
خواهم که برخیزم ز جا نمی توانم
ای بین خون نشسته ، ای یار دیده بسته
بار غمت برادر پشت مرا شکسته
برخیز علمدار رشیدم
مکن امیدم نامیدم
سقای من غیر از تو من یاری ندارم
بردار علم را که علمداری ندارم
تا دست تو قلم شد،تا سرنگون علم شد
دشمن دگر به فکر ، رفتن سوی حرم شد
بعد از تو کار من تمام است
بی تو حرم بی احترام است
باید به نیزه غریبی سر گذارم
از گوش طفلان گوشواره دربیارم
بعد از تو در اسارت، در شام قتل و غارت
بر دختران زهرا، دشمن کند جسارت
التماس دعا
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 زبان حال حضرت زینب (س) با حضرت عباس (ع) در مسیر کوفه و شام 💢
بعد از تو، غم به سینه ی لیلا پناه برد
مجنون دل شکسته به صحرا پناه برد
برخیز ای پناه حرم ، گوشواره ای
با دلهره به زینب کبری پناه برد
پُرکرده حرمله همه جا، شاه بی سپاه
از بی کسی به خیمه ی زنها پناه برد
قولت چه می شود؟به تو امید بسته است
دیدی خودت رباب به سقا پناه برد
بعد از تو،خیمه های حرم زود گُر گرفت
زینب همین که سوخت،به زهرا پناه برد
با احترام قافله برگشت تا حجاز!
در خواب هم رقیه به رویا پناه برد
بعد از تو،حرف از سرِبازار می زنند
هشتادوچار کودک و زن زار می زنند
✅وحید قاسمی
#اسارت_شعر_روضه
#حضرت_زینب_شعر_روضه
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💢سبک زمزمه -واحد سنگین شب نهم 💢
پاشو علمدار
جلو چشام قدم بزن
زندگيمو رقم بزن
يه سر به اين حرم بزن
پاشو علمدار
اينقدر نده منو عذاب
گريه نكن جونه رباب
به خاطر چند قطره آب
حالا ديگه نشد به قولي كه دادي عمل كني
دستي به تن نداري كه بخواب منو بقل كني
با موندنت ميتوني مشگله ربابو حل كني
'سقاي دشت كربلا ، ادرك اخا ادرك اخا'
————
از دور ميديدم
چه جوري افتادي زمين
به فرق تو اي نازنين
زدن عمود آهنين
تا كه رسيدم
بالا سرت برادرم
ديدم با چشماي ترم
اومده اينجا مادرم
صداي مادرم مياد داره ميگه آخ پسرم
بالا سرت منم با گريه هي ميگم آخ كمرم
اگه بري ديگه به قتلگاه ميفته گذرم
' سقاي دشت كربلا ، ادرك اخا ادرك اخا'
————-
شده پر از درد
دلي كه بي تو مضطره
اين خواهشه يه دختره
يه كاري كن عمو نره
به خيمه برگرد
رقيه چشم به راهته
دلتنگ روي ماهته
منتظره نگاهته
رقيه وابستت شده بدون تو چيكار كنه
دلت مياد دشمن رقيه مو ذليلو خار كنه
تو ازدحام نميتونه از دست زجر فرار كنه
✅میلاد قبایی
#زمزمه_ده_شب_محرم
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
دستاتو قدم قدم، از رو زمین بر میدارم
مثل آیههای قرآن، روی چشمم میزارم
پاشو ای شیر نرِ اُمِّ بنین
دورمون لشگرِ گرگارو ببین
من بمیرم، صورتت خاکی شده
دیدم از دور، چه جوری خوردی زمین
خدا اون روز و نیاره بی تو من زنده باشم
چقدر کم شده قدِّ رشیدِ گُل داداشم
قوّتِ قلبِ حرم، دیگه خم شد کمرم
نمیتونم که تنت رو، تا به خیمه بِبَرم
***
رو تنِ پارۀ مَشک، مونده هنوز جای لبات
دردم اینه که داداش، غرقِ به خونه مژههات
دلمو دریایِ ماتم میکنم
قدمو رویِ تنت خم میکنم
نگا کن، با چه مصیبتی دارم
از رو خاکا، سر تو جمع میکنم
پاشو از جا که دیگه، دخترم آواره نشه
تا میونِ این سپاه، صحبتِ گوشواره نشه
قوّتِ قلبِ حرم، دیگه خم شد کمرم
نمیتونم که تنت رو، تا به خیمه بِبَرم
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
دارن نگا میکنن همه، به چشمای نَمورم
پاشو نذار پیش چشماشون، شکسته شه غرورم
پاشو ببین که همه نگاها، به سویِ منه
بلند شو عباس، که صحبتِ آبرویِ منه
بگو چه جوری، سمتِ خیمه برم، تکیهگاه حرم
بلند شو ببین، کوه من که شکسته، دیگه کمرم
نمیتونم از، رو زمین پاشم
نزار که حیرونِ صحراشم
نزار که انگشت نما باشم
*
اگه خمید، قامتِ حسین، فدایِ قدّ و بالات
اگه که ریخت آبرویِ مَشک، داداش فدایِ چشمات
جلو نگاهم، رویِ زمین، بازوهاتو نکِش
دارم میمیرم، تو رو خدا، دیگه پاتو نکِش
امید حرم، یا علی بگو و، از زمین پاشو
آبروی من، قطره قطره بازم، جمع شو، دریا شو
آخه بچههام، آبرو میخوان
گُلای من، رنگ و بو میخوان
نمیخوان آبو، عمو میخوان
*
بزار بگم، رازیو داداش، دلم اسیرِ درده
برام امون نامه که اومد، سینمو پاره کرده
برایِ این که، بدم جوابی، به قاتلِ تو
میخوام که بال و، پَرم بسوزه، مقابلِ تو
آتیش میگیرم، وقتی دخترِ تو، دستمو میگیره
تورو نشونم میده، میگه عمو جون، دِلش نگیره
نمیخوام بری، دیگه تشنم نیست
تو پیشِ بابامی، دیگه غم نیست
و اطراف ما هم نامحرم نیست
*
تو آغوشت، مَشک پاره و، نگات به سمتِ آبه
غمت نباشه برادرم، علی داره، می خوابه
فقط دعا کن، که من بتونم، نفس بزنم
و این شغالارو از کنارِ، تو پس بزنم
تو خوبه ندونی، چه حرفایی دارن، به هم میزنن
داداش همگی، فکرِ غارت و، فکرِ، آتیش زدنن
برادر غمِ تو، چه سنگینه
امیدِ رقیه و سکینه
پاشو دخترم، داره می بینه
*
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
واشد گره از ما به نگاهی، به اباالفضل
هرگاه که گفتیم الهی، به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی، به اباالفضل
آقای همه ارمنیان، جان سنه قربان
ای مقصد حاجاتگران، جان سنه قربان
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
هدایت شده از اشعارآئینی
واشد گره از ما به نگاهی، به اباالفضل
هرگاه که گفتیم الهی، به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی، به اباالفضل
آقای همه ارمنیان، جان سنه قربان
ای مقصد حاجاتگران، جان سنه قربان
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
هدایت شده از اشعارآئینی
ای یاورم ای تکیه گاهم
بعد از تو بی پشت و پناهم
ای پهلوان با من بمان تو ایی توانم
خواهم که برخیزم ز جا نمی توانم
ای بین خون نشسته ، ای یار دیده بسته
بار غمت برادر پشت مرا شکسته
برخیز علمدار رشیدم
مکن امیدم نامیدم
سقای من غیر از تو من یاری ندارم
بردار علم را که علمداری ندارم
تا دست تو قلم شد،تا سرنگون علم شد
دشمن دگر به فکر ، رفتن سوی حرم شد
بعد از تو کار من تمام است
بی تو حرم بی احترام است
باید به نیزه غریبی سر گذارم
از گوش طفلان گوشواره دربیارم
بعد از تو در اسارت، در شام قتل و غارت
بر دختران زهرا، دشمن کند جسارت
التماس دعا
#حضرت_اباالفضل_زمزمه