eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
83 عکس
8 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام سبک شور؛ ساقی ساقی دل بر سر پیچ و خم گیسوی تو دادم ساقی سر بر دم تیغ کج ابروی تو دادم ساقی لب بر می و مینای مه روی تو دادم ساقی ساقی ساقی آخر کُشَد آن نرگس شهلای تو مارا ساقی تا کی کند این دل ز فراق تو مدارا ساقی یک رحمت شاهانه نما حال گدارا ساقی مه رو ابالفضل و دلجو ابالفضله یار کمان ابرو سیه گیسو ابالفضله جنت ابالفضل و شوکت ابالفضله فرمانروای کشور غیرت ابالفضله چشم شهلا نداری که داری عباس سرور طوبا نداری که داری عباس در دلم جا نداری که داری عباس قمر فقط قمر العشیره شاه دلم حضرت امیره بنددوم ساقی ساقی یک دم بزن آن سو و نقاب از رخ خود گیر ساقی با تیغ نگاهی بزن آن ضربه ی شمشیر ساقی صیادی و من صید توام در دل نخجیر ساقی ساقی ساقی پیمانه به پیمانه زدم از قدح ناب ساقی یک دم بنشین پیش گدا حضرت ارباب ساقی هستی به شب تار دلم پرتو و مهتاب ساقی زیبا ابالفضل و رعنا ابالفضله هر سو نظر افکنده ام آنجا ابالفضله دنیا ابالفضل و عقبا ابالفضله میخانه دار عالم بالا ابالفضله روی زیبا نداری که داری عباس قد رعنا نداری که داری عباس ماه سیما نداری که داری عباس قمر فقط قمر العشیره شاه دلم حضرت امیره بند سوم ساقی ساقی شد سرمه ی چشمان گدا خاک ره تو ساقی من مستمو و مجنون و اسیر نگه تو ساقی روزم رخ تو شب شده زلف سیه تو ساقی ساقی ساقی نظم دو جهان را زده بر هم خم مویت ساقی خورشیده زده سجده برآن طلعت رویت ساقی می میچکد از نرگس جادوی نکویت ساقی ساغر ابالفضل و ساقی ابالفضله عالم همه فانی فقط باقی ابالفضله سردار ابالفضل و دلدار ابالفضله سر لشکر خون خدا سالار ابالفضله حُسن مولا نداری که داری عباس مست و شیدا نداری که داری عباس کلب رسوا نداری که داری عباس قمر فقط قمر العشیره شاه دلم حضرت امیره
‍ 🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶 شور حماسی حضرت رقیه،حضرت عباس و امام زمان ➖➖➖➖➖ عالمی دارم من با رقیه خاتون حرفم اینه یا مرگ یا رقیه خاتون من باعشق بی بی زندگیمو ساختم فرش این قلبم رو زیر پاش انداختم به الفبای رقیه حرف راء یعنی رحیم حرف قاف به معنیِ قدیسه ی رب عظیم حرف یاء یعنی که یاقوت یل ام بنین حرف هاء مخفّفِ هادیِ راه مستقیم یارقیه محشری نور چشم اکبری تاکه چادر سر کنی همه میگن مادری به صحابه رهبری بچه شیر حیدری با سلاح گریه تو یه تنه یک لشکری یارقیه جان مدد ➖➖➖➖➖ ای خدای احساس کوه غیرت عباس یا کفیل الزینب اعلی حضرت عباس اسم زیبات آقا افضل از هر لفظه من توسل دارم به شما هر لحظه بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم سگ عباسم و از گفته ی خود دلشادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم قمر کرب و بلا ساقی خون خدا شهر ایثاره حسین و اباالفضل بابُها ابوفاضل مه جبین ای نگار نازنین به رکاب اهلبیت تویی آقا چون نگین یااباالفضل یا قمر ➖➖➖➖➖ العجل یا مهدی ذکر رو لبهامه خواب وصل ارباب رویای شبهامه بی نسیم مِهرِش به خدا بی چارم این شبا من تاصبح به دعا بیدارم حمدلله که گدای حجت بن الحسنم خاک پای نوکرای حجت بن الحسنم الهی بشم وهب مادرمم امّ وهب ببینه که من فدای حجت بن الحسنم اباصالح الدخیل ای امیر بی بدیل خادم دربار تو میکائیل و جبرئیل تویی شبه مصطفی إبن شاه لافتی قهرمان آخرِه قصه ی کرب و بلا
هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم لب تشنه به سرچشمه ی احساس رسیدیم با شبنمی از اشک به الماس رسیدیم وقتی به در خانه ی عباس رسیدیم ای عشق! دخیلیم به لبخند ملیحت پر می کشم امشب به تمنای ضریحت تا بودم و تا هستم و تا عشق تو باقی ست تا در دلم احساس خوش یاس و اقاقی ست تا در سر من شور حجازی و عراقی ست سرمستم و مستی من از حضرت ساقی ست ساقی نجف! از می سقای تو مستم مابین دوراهی نجف-علقمه هستم امشب حرم کعبه همین بیت گلین است بنت اسد امشبمان ام بنین است با نام علی نام ابالفضل قرین است والله اسدالله همین است همین است یعنی که علی آمده از راه دوباره بنت اسد آرد اسدالله دوباره خوب است که من بعد نیاید سحر از راه وقتی که بلند است شب از طلعت این ماه ماهی که درخشیده به دستان یدالله ای دست نگاه حسد از روی تو کوتاه شب بارقه ای در دل چشمان سیاهت لاحول ولا قوه الا به نگاهت آیا قلمی هست که روزی بتواند تا مدح تو را بر خط دفتر بنشاند اوصاف تو باید به جنونم برساند جا دارد اگر عالمی از شوق بخواند ای اهل حرم میر و وعلمدار رسیده سقای حسین سید و سالار رسیده کافیست قدم رنجه کنی در دل پیکار کافیست بگیری به کفت تیغ، علی وار دشمن شود از ضربه ی شمشیر تو بیزار کی آینه ی تیغ تو گیرد رد زنگار ای معرکه مغلوب تو و غرش خشمت بی جان شده جسم همه با تیغ دو چشمت در وصف تو در کام گرفتیم زبان را مشتاق تو دیدم طپش هر ضربان را عشق تو برانگیخته ادیان جهان را مسحور خودش کرده دل ارمنیان را چون آذریان امشب، می خوانمت از جان قربانون اولوم عباس جانیم سنه قربان من قطره ی وامانده ی دریای وصالم من سائل هر روز و گدای سر سالم نام تو به لب دارم و بهتر شده حالم مشتاق زیارت شده ام بین خیالم در حسرت تو دل به دل اشک سپردم ماندم که چرا از غمت هجر تو نمردم ✅محمد علي بياباني