من بندهای آزادهام، عبدالحسینم
بر عشق تو دلدادهام، عبدالحسینم
شکرِ خدا که در مسیر عشق بازی
در دام تو افتادهام، عبدالحسینم
تنها نه من آوارهی عشق تو هستم
همراه خانِوادهام عبدالحسینم
این عشق را از والدینم ارث بردم
الحق که بنده زادهام، عبدالحسینم
چشمان من سرچشمهی جوشان اشک است
رنگ تو دارد بادهام، عبدالحسینم
وقتی ملک جاروکش این آستان است
من یک غلام سادهام، عبدالحسینم
بیمعرفتها هر چه میخواهند بگویند
پای رهت اِستادهام، عبدالحسینم
زهرا دعایم کرد تا اینجا رسیدم
در این مسیر و جادهام، عبدالحسینم
ای کاش بینم مثل یاران خمینی
در راه تو سر دادهام، عبدالحسینم
من اربعینِ کربلا را دوست دارم
آلودهام اما شما را دوست دارم
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
برکهای بودم دلم را جلوهی مهتاب برد
سجدهام را فکر ابروی تو در محراب برد
بگذر از من، بیوضو گاهی صدایت کردهام
مستی نامت چنین از خاطرم آداب برد
رحمت بی انتها هستی و کشتی نجات
دلبرا، دل از گنه کاران همین القاب برد
خواب دیدم بوسهای میگیرم از شش گوشهات
ای ضریح عشق، رویایت ز چشمم خواب برد
گریه کردم تا که نامت را شنیدم یا حسین
آنقدر که نامهی اعمال من را آب برد
در صف دوزخ به هم مردم نشانم میدهند
دیدی آخر دست نوکر را گرفت ارباب برد
تو حسینی تو به قدر عالمی پیمانه داری یا حسین
تو چه کردی؟ این همه دیوانه داری یا حسین
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
#فاخر
دلم شراره ی شمعی شده در انجمنت
صدای زخمی من وقف زخم های تنت
روا بود که ملایک برند سجده زعرش
بر آن حصیر که هنگام دفن شد کفنت
تو آن صحیفه ی صد پاره ای که بنوشتند
هزارو نهصد و پنجاه زخم بر بدنت
تو غرق بوسه ی پیغمبری ز پا تا سر
روا نبود زند چوب بوسه بر دهنت
تمام عمر، رضا بوده ای به زخم قضا
از آن رضاً بقضائک شد آخرین سخنت
به آتشِ دلِ پروانه های بی شمعت
که سینه سوختگانند شمع انجمنت
ترنج وار گریبان خویش پاره کند
هزار یوسف مصری ز بوی پیرهنت
تو هم نشین خدا در دلی زصبح ازل
همیشه در وطنِ دلﹾ خداست هم وطنت
تو بر هزار سلیمان کنی سلیمانی
روا نبود کُشَد سی هزار اهرمنت
قبول حضرتت افتد که سال ها میثم
زپاره های جگر، گل فشانده در چمنت
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
#فاخر
اميري حسينٌ و نعم الامير
خوابت به چشم آمد و بیدارتر شدیم
مستِ لبت شدیم که هشیارتر شدیم
یوسف ترین شدی و سر کوچه آمدی
ما بی کلاف نیز خریدارتر شدیم
باران، هیچ سال به ما خدمتی نکرد
در روضه ات چه بود که پر بارتر شدیم
گفتند این قبیله گره باز می کند
چه باز کردنی که گرفتار تر شدیم
کاری نمی کنیم ولی مُزد میدهی
هر وقت آمدیم بدهکارتر شدیم
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
#فاخر
اهل زمین، چرا کمر آسمان خم است؟
جاری ز چهار رکن حرم اشک زمزم است
در چشم خلق روز قیامت مجسم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
روح الامین به خون جگر شسته آستین
هر اختری به دیده شده گوی آتشین
خون از یسار جوشد و فریاد از یمین
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این سوز و ناله و فریاد و اشک و آه چیست؟
خلقت عزا گرفته خدایا عزای کیست؟
دود از زمین بلند شد و آسمان گریست
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیر عام که نامش محرم است
گویی جهان و خلق جهان نوحه میکنند
حتی فرشتگان به جنان نوحه میکنند
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
*
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
*
آنقدر تشنه بود امّا شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
*
بمیرم بمیرم که غارت شدی
میرم خواهش از دشمنت میکنم
میرم پس میگیرم لباس تو رو
خودم پیرهنت رو تنت میکنم
با جسم چاک چاک نزن چنگ روی خاک
تنها امید خیمهی زنها بلند شو
دارند میزنند به تو پیرمردها
از دستشان بگیر عصا را بلند شو
*
یا ابن شبیب تشنهی بی حال دیدهای؟
یا ابن شبیب گودی گودال دیدهای؟
یا ابن شبیب آینه و سنگ دیدهای؟
یا ابن شبیب قتلگه تنگ دیدهای؟
یا ابن شبیب آه جگرچاک میکشید
از شدت عطش پا بخ روی خاک میکشید
یا ابن شبیب تیغ به روی گلوش بود
یا ابن شبیب عمهی ما رو به روش بود
یا ابن شبیب آتش قلبم جوانه زد
نامحرمی به عمهی ما تازیانه زد
یا ابن شبیب جز غم غربت غمی نداشت
یا ابن شبیب عمهی ما محرمی نداشت
یا ابن شبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
#ورودیه
(مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست) ۲
هزار جان گرامی فدای جانت ای دوست
چنان به دام تو الفت گرفته مرغ دلم) ۲
که یاد می نکند اهل آشیان ای دوست
(دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست) ۲
بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
#فاخر
اشکی شود جاری جوابش با حسین است
روضه به پا شد هر کجا آنجا حسین است
نامش که میآید به هم میریزد عالم
نامی که هر دم میکند غوغا حسین است
بر دل نباشد ترسی از فردای محشر
آنکه شفاعت میکند فردا حسین است
از روز اول تا ابد هستیم سائل
از ابتدا تا انتها آقا حسین است
لطفش همیشه شامل حال گدا شد
قطره صفت هستیم تا دریا حسین است
محشور میگردد هر آن کس با مُحبّش
معشوق و محبوب و عشق ما حسین است
مشکل گشای مشکلات سخت تنها
از پردهی دل ذکر أدرکنا حسین است
حتی بهشتی را که سبحان وعده داده است
رمز ورودش گفتن یک یا حسین است
تحریف گشته قصهی لیلی و مجنون
مجنون قصه زینب و لیلا حسین است
آن کس که بی سر بود اما باز بخشید
انگشت و هم انگشتر خود را حسین است
زهرا کنارش بود در تنگی گودال
حاشا بگویم بی کس و تنها حسین است
«اهل القُری» آقای ما را دفن کردند
عریان تنی که ماند در صحرا حسین است
شبهای جمعه کربلا باب الکرامة است
فریادهای حیدر و زهرا حسین است
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب
هرکجا پرچم به دیوار است زهرا میرسد
زودتر از ما خود بی بی به اینجا میرسد
پیرهای روضه دلهایی جوان دارند پس
زورشان در نوکری بر ما جوانها میرسد
هر کسی تعظیم کرده بر حرم، تعظیم شد
قد خم پای شما تا عرش اعلی میرسد
آنقدر جارو زدن در روضه شأنش بی حد است
که برایش کار بین ما به دعوا میرسد
ظرف دل را شب به شب بشکن خدایی راضی ام
شکر، بر مجنون شکستنهای لیلا میرسد
از نفس افتاده اینجا میشود صاحب نفس
از تن سینه زنان بوی مسیحا میرسد
نهضت ارباب را زینب جهانی کرده است
ناله یا زینب ما کل دنیا میرسد
کربلا هر کس نرفته با رضا مطرح کند
از میان پنجره فولاد امضا میرسد
صبر هم از صبر زینب تا ابد شرمنده شد
پیش چشمش چکمه بر پهلوی آقا میرسد
***
#امام_حسین_شعرروضه_کلی
#غزل_ارباب