#امام_زمان #امام_حسین_درددل یا دَمِ هوی کسی یا دم تیغ دو سری بر دل خسته‌دلان می‌کند آخر اثری سال‌ها حلقه زدم بر در میخانه‌ی تو که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری زین چهارت که بگویم به طهارت بفرست کوثری، جام طهوری، شرری، چشم تری ز تو خواهم که مرا از گنه آزاد کنی به نگاهی که اسیرم کنی و خود بخری غرض از آمد و شد دیدن بالای تو بود لحظه‌ای یا که دمی یا که شبی یا سحری سالیانی است که من در هوس کنج قفس ریختم بی‌خبر از دام غمت بال و پری آمدم تا که بیابم سر کویت سر و پا شهره گشتم سر کوی تو به بی پا و سری تو چه خورشیدجمالی که نبینند تو را جز دو سه مشتری حُسن به سالی قمری بس کن ای دل که نگنجند عزیزان در بیت آسمان قاب ندارد که به منزل ببری #محمدسهرابی #امام_حسین_شعرروضه_کلی

به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا #محمدسهرابی #تک_بیت #مستانه

«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»   شنیده‌ام که گدا موج می‌زند به درت سرای جود تو خالی ز مستمند مباد #محمدسهرابی #مستانه #تک_بیت

هوای بی کسی‌ام بود، آشنای تو گشتم خیال عمر ابد داشتم، فدای تو گشتم   علیل کوی تو از هر طبیب و درد معاف است خیال عافیتم بود، مبتلای تو گشتم   #محمدسهرابی #مستانه