#بچه_محل
#راوی_همسایه_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#علی_هاشمپور
ما با شهید علی هاشمپور همسایه و بچه محل بودیم. دوران کودکی و نوجوانی همبازی بودیم و با هم قد کشیدیم و بزرگ شدیم. روزها با بچه های محل تو کوچه ها بازی می کردیم. چون امکانات نبود معمولا بازی های محلی مانند گوی بازی یا یک قل دوقل بازی می کردیم. زمانی هم که به مدرسه رفتیم علی آقا کلا دو سال درس خواند اما زمانی که به جبهه رفت با کمک رزمندگانی که با سواد بودند تلاش می کرد به علم و دانشش بیافزاید تا خودش بتواند نامه بنویسید و جواب نامه ها را بخواند. دوران نوجوانی ما هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود ولی اکثر مردم در کارهای انقلابی شرکت می کردند آن زمان من به اصفهان رفته بودم و در روستا نبودم ولی آخر هفته ها به دستجرد می آمدم و برای اینکه ما هم در کارهای انقلابی نقشی داشته باشیم مثلا با بچه های محل شهید علی هاشمپور و علی حیدری و عبدالمجید حیدری و حسین حیدری که تقریبا هم سن و سال بودیم می رفتیم نزدیک منزل آسید یدالله یکی از اهالی دستجرد تا ماشین ژاندارمری پارک بود چهار چرخش را پنجر کنیم. بعد هم پا به فرار می گذاشتیم. مامورین ژاندارمری که می فهمیدند کار ما هست به دنبال ما می آمدند ما هم با سرعت می دویدیم تا خسته شوند و برگردند. کوچه های محله قدیم خیلی تنگ و باریک ساخته بودند و تعقیب و گریز در این کوچه ها خیلی سخت بود برای همین مامورین زود خسته می شدند و می گفتند این ها یک مشت بچه اند و برمی گشتند و دست از تعقیب ما بر می داشتند.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
هدایت شده از شهیدمدافع حرم سید احسان میرسیار