#دستگیری_سربازان
#راوی_خواهر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#حسن_احمدی
قبل از انقلاب زمانی که سربازها به امر امام از پادگانها فرار کردند. برادر ماهم که از پاگان فرار کرده بود وبه منزل آمده بود. یک روز دائیمان از تهران تماس تلفنی گرفت و به ما گفت: در تهران سربازهای فراری را شناسایی می کنند و به درب منازلشان می روند و آنها را دستگیر می کنند. شما مراقب حسن باشید. ما با شنیدن این خبر یک استرسی در دلمان بوجود آمد و هر بار که نا آشنایی درب منزل را می زد با ترس و دلهره می رفتیم ببینیم چه کسی پشت درب منزل است. فقط آن زمان منزل ما یک امتیاز خوبی که داشت این بود که منزلمان دو تا درب داشت که یکی در کوچه اصلی باز می شد و یکی در کوچه پشت منزل باز می شد. ما هم بخاطر همین هر وقت کسی درب اصلی را می زد صدای حسن می زدیم تا از درب پشتی فرار کند که مبادا گیر ماموران شاه بیفتد و بعد که اوضاع آرام می شد حسن به منزل باز می گشت تا ببیند چه کسی به سراغش آمده بود. اما خدارا شکر همه چیز بخیر می گذشت و کسی برای دستگیری حسن نیامد. ولی تا مدتی همه اهل منزل بویژه برادرم حسن از این وضعیت نابسامان اذیت شدیم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398