eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
589 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
حفظ آثار شهدای دستجرد
👇👇👇👇👇 باسلام خدمت شما کاربران گرامی.. این خاطره یک واقعیتی است که هنوز بعد از سالها عده ای از اهالی روستا بخاطر دارند. اما درست واقعیت را نمی دانند. و خاطره را هر طور که می خواهند برای دیگران تعریف می کنند. برای همین طی تحقیقاتی که انجام شد ما این خاطره را نشر دادیم تا مردم از اشتباه بیرون بیایند و راست و درست ماجرا را بدانند. این ماجرا را به شکلهای مختلف بیان می کنند ولی اصلش این است که ما خدمت شما ارائه می دهیم. سالی که پس از ۱۵ سال مفقودیت پیکر پاک شهیدان قاسمعلی حیدری و محمد حیدری را به روستا آوردند مردم در امامزاده جمع شدند. تا پیکر پاک این دو شهید والامقام را تا گلزار شهدا تشییع کنند. من هم همراه چندتا خانم کنار مزار فرزند شهیدم علی فصیحی نشسته بودیم. که یکی از آن خانمها بسیار گریه می کرد و حالش بد شد. وقتی کمی آرام شد رو به من کرد و گفت: شنیدم هر کس هفت مرتبه سوره انا انزلناه را بخواند خداوند به او نظر می کند. بعد از اینکه مردم همراه پیکر شهدا از امامزاده بیرون رفتند و آنجا خلوت شد. من هم هر بار که پیکر شهدا را می آوردند داغ علی پسرم برایم تازه می شد. آن روز هم حالم خیلی دگرگون بود. وقتی دورم خلوت شد نشستم هفت مرتبه با دلی شکسته سوره انا انزلناه را خواندم. همان لحظه دیدم پسرم علی با لباس به رنگ خاکی جبهه که حتی پوتین هایش هم پایش بود با همان سن و سالی که شهید شده بود جلوی چشمم حاضر شد و پائین پای مزارش ایستاد. من در حین ناباوری و بهت به پسرم خیره ماندم و اونیز به من خیره مانده بود. هر دو تا چند ثانیه بهم نگاه می کردیم. و دیدم علی شهیدم بدون اینکه به من پشت کند و برود عقب عقب با احترام رفت تا محو شد. یک آن به خودم آمدم و فکرم بهم ریخت که خدایا این چه صحنه ای بود که من دیدم. یعنی واقعا من پسرم را بعد از سالها دیدم. از خوشحالی نمی دانستم چه کنم. به که بگویم و همینطور اشک می ریختم. فردای آن روز رفتم و از آن خانم که به من گفت هفت بار سوره انا انزلناه را بخوان تشکر کردم و بعد پیش یک روحانی رفتم و از ایشان سوال کردم آیا ممکن است که این صحنه را به واقع دیده باشم یا نه فکر و خیال بوده است. ولی آن روحانی حرفم را تائید کرد و گفت: برای مادران شهدا یک همچین موردهایی پیش می آید و خدا از سر لطف و کرمش به آنها نظر می کند و اجازه دیدار می دهد. البته این را هم بگویم آن خانمی که به من گفت سوره انا انزلناه را بخوان خانمی مومن و خدا ترس است و بی شک خدا بر زبان ایشان این حرف را جاری ساخت تا به گوش من برسد که مرا از دلتنگی و فراق پسرم راه نجاتی دهد. و آن صحنه را روئیت کنم و من همیشه دعا گوی آن خانم هستم. ان شاء الله خدا یار و یاورش باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
سالی که پس از ۱۵ سال مفقودیت پیکر پاک شهیدان قاسمعلی حیدری و محمد حیدری را به روستا آوردند مردم در امامزاده جمع شدند. تا پیکر پاک این دو شهید والامقام را تا گلزار شهدا تشییع کنند. من هم همراه چندتا خانم کنار مزار فرزند شهیدم علی فصیحی نشسته بودیم. که یکی از آن خانمها بسیار گریه می کرد و حالش بد شد. وقتی کمی آرام شد رو به من کرد و گفت: شنیدم هر کس هفت مرتبه سوره انا انزلناه را بخواند خداوند به او نظر می کند. بعد از اینکه مردم همراه پیکر شهدا از امامزاده بیرون رفتند و آنجا خلوت شد. من هم هر بار که پیکر شهدا را می آوردند داغ علی پسرم برایم تازه می شد. آن روز هم حالم خیلی دگرگون بود. وقتی دورم خلوت شد نشستم هفت مرتبه با دلی شکسته سوره انا انزلناه را خواندم. همان لحظه دیدم پسرم علی با لباس به رنگ خاکی جبهه که حتی پوتین هایش هم پایش بود با همان سن و سالی که شهید شده بود جلوی چشمم حاضر شد و پائین پای مزارش ایستاد. من در حین ناباوری و بهت به پسرم خیره ماندم و اونیز به من خیره مانده بود. هر دو تا چند ثانیه بهم نگاه می کردیم. و دیدم علی شهیدم بدون اینکه به من پشت کند و برود عقب عقب با احترام رفت تا محو شد. یک آن به خودم آمدم و فکرم بهم ریخت که خدایا این چه صحنه ای بود که من دیدم. یعنی واقعا من پسرم را بعد از سالها دیدم. از خوشحالی نمی دانستم چه کنم. به که بگویم و همینطور اشک می ریختم. فردای آن روز رفتم و از آن خانم که به من گفت هفت بار سوره انا انزلناه را بخوان تشکر کردم و بعد پیش یک روحانی رفتم و از ایشان سوال کردم آیا ممکن است که این صحنه را به واقع دیده باشم یا نه فکر و خیال بوده است. ولی آن روحانی حرفم را تائید کرد و گفت: برای مادران شهدا یک همچین موردهایی پیش می آید و خدا از سر لطف و کرمش به آنها نظر می کند و اجازه دیدار می دهد. البته این را هم بگویم آن خانمی که به من گفت سوره انا انزلناه را بخوان خانمی مومن و خدا ترس است و بی شک خدا بر زبان ایشان این حرف را جاری ساخت تا به گوش من برسد که مرا از دلتنگی و فراق پسرم راه نجاتی دهد. و آن صحنه را روئیت کنم و من همیشه دعا گوی آن خانم هستم. ان شاء الله خدا یار و یاورش باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398