(زحمت اقای باقری )
به نظر می رسه یکی از متن های بسیار صریح علامه طباطبایی که می تواند بسیاری از نزاع ها در باب چگونگی تحقق ماهیت را انتها بخشد بحثی است که ایشان در کتاب بررسی های اسلامی ج2 ص 140 تا ص 142 انجام داده اند در ذیل متن این بخش را می گذارم
👇👇👇👇
اتصاف ماهيت با وجود: چنان كه از بحثهاى گذشته به دست آمد، هر يك از موجودات خارجيه كه مشهود ما هستند واقعيتى است واحد و منشأ انتزاع دو مفهوم وجود و ماهيت و لازمه آن اين است كه مصداق يكى از دو مفهوم بالذات اصالت و واقعيت داشته باشد و ديگرى به عرض آن از اصالت و واقعيت بهرهمند شود. و نظر به
بررسى هاى اسلامى، ج2، ص: 140
اينكه ترتب آثار كه ملاك اصالت مىباشد و منوط به انتزاع وجود مىباشد، اصالت از آن وجود است و ماهيت به عرض آن از تحقق و اصالت بهرهمند و در حدّ ذات خود اعتبارى است.
البته بنابراين معناى اعتباريت ماهيت اين نيست كه امرى پندارى و وهمى بوده و از مطلق واقعيت ساقط بوده و موطنش تنها ذهن و پندار باشد، بلكه ماهيت موجودى است خارجى آنچه هست اين است كه عين واقعيت و بالذات داراى اصالت نيست، بلكه به عرض وجود داراى اصالت است و به حسب حقيقت ماهيت حدّ وجود و مرزى است كه وجود خود را از وجود ديگران جدا مىكند.
و از همينجا فساد قول ديگرى روشن مىشود و آن اين است كه از ماهيت آنچه در وجود خارجى از خارجيت بهرهمند است تحقق دارد وگرنه پندارى بيش نيست.
وجه فساد اين ماهيت ذهنى به موجب ادله وجود ذهنى وجود ذهنى ماهيت خارجى است كه به حسب ذات خود عين ماهيت خارجى و موضوعى است عقلى براى احكام و آثار واقعى و اگر وهمى و پندارى باشد اصل ماهيت پندارى بوده و به كلى واقعيت حتى واقعيت بالعرض را نيز از دست خواهد داد.
بهعلاوه، قضاياى حقيقيه كه شامل حال افراد محققةالوجود و مقدرةالوجود مىباشند به مفاهيم پندارى تبديل شده و علوم به كلى به وادى بطلان خواهد رفت؛ مثلًا طبيب كه در طب خود مىگويد هر انسان قلب دارد يا حكيم كه مىگويد هر انسان مركب از نفس و بدن است، تنها از افراد انسان شامل حال آنانى خواهد بود كه گوينده در خارج مشاهده نموده و با گذشت گوينده مىگذرد و علم با اين وضع از علميت خواهد افتاد.
علاوه بر اينكه احكام خود ماهيت كه عوارض ذاتى خود ماهيت با صرفنظر از وجود ذهنى و خارجى مىباشند، مانند جنسيّت و فصليّت و ذاتيّت و عرضيّت و غير آنها، از ميان خواهد رفت.
بررسى هاى اسلامى، ج2، ص: 141
بلى اينان غالباً در وجود ذهنى به اشباح قائلاند و صورت علميه را كه مصداق خارجى را نشان مىدهد مانند نقشى مىدانند كه مثلًا از اسب و ديوار منقوش شود! و ديدن آن اسب خارجى را به ياد انسان بياورد!
ولى بطلان اين قول از واضحات است، زيرا در صورتى كه ادراك ما جز نقش و صورت چيزى را نايل نمىشود و از درك صاحب صورت خارجى به كلى محروم است چگونه متصور است كه از درك صورت به درك صاحب صورت خارجى كه خبرى از آن به هيچوجه ندارد مىتواند نايل شود؟
و بنابر اين قول به اشباح سفسطه صريح است.
#علامه_طباطبایی
#ماهیت
#بررسی_های_اسلامی
#فواید_و_ضرورت_های_تاریخ_علم
وقتی به هویت تاریخ فلسفه و لوازم کاری آن توجه می کنیم متوجه می شویم مطالعه این علم این کمک را به دانش پژوه می کند که
1- مطالعات و تحقیقات او به دلیل آشنایی با فراز و فرود های علم و شناخت اشخاص تاثیر گذار آن ،شکل هدفمندی به خود بگیرد و او با نظام تتبعی که در این سیر علمی به دست آورده از سرگردانی در مطالعات خود رها گردد.
2- ضمن شناخت مکاتب فکری مختلف قدرت نقد و تحلیل آن ها را به دست آوردِ و با خودآگاهی بیش تری مسیر مطلوب علمی خود را انتخاب کند
3- با به دست آوردن نقشه کلان علم و آشنایی با نقاط مختلف آن به این بصیرت و دانش برسد که بتواند برای مدیریت آینده علم توصیه های مثمر ثمری را ارائه دهد.
4- با توجه به این که دانشمندان و مکاتب فکری مختلف بنای دانش خود را برساختمان اندیشمندان و مکاتب گذشته استوار کرده اند، مطالعه ی تاریخ علم این کمک را به دانش پژوه می کند که خواستگاه یک اندیشه را بهتر تشخیص داده و فهم صحیح تری از آن داشته باشد.
5- با روشن شدن محل نزاع ها و گاها اشتباهات مشهور تاریخی از درگیری های بیهوده اجتناب کرده و از تورم بیهوده علم جلوگیری کند.
6- امور ثابت در تاریخ علم این پیام را برای او داشته باشد که در فرآیند علم، در کنار امور متغیر، امور ثابتی هم داریم، پس فراز و فرود های علم باعث نشود که گوهر واقعیت را دستنایافتنی بداند و دچار شکاکیت گردد.
#ثمره_تاریخ_علم
#ضرورت_کار_تاریخی
#تاریخ_علم
#اصول_تاریخ_نگاری
در تاریخ نگاری یک علم شخص باید از تعصب ورزی به دور باشد و خود را از نگاه های خاص پیشینی رها کند و با بی طرفی و تتبعی جامع به نقل آراء اندیشمندان و مکاتب مختلف بپردازد و سپس نظری را به آن ها نسبت دهد، ضوابط اجتهاد تاریخی را دارا باشد به صورتی که بتواند منابع مختلف را از یکدیگر تمییز دهد و ارزش گذاری کند، دارای قدرت در علم بوده و با قدرت علمی خود به فهم و تحلیل اقوال بپردازد
#تاریخ_علم
نحوه ی علم به وجود
حقيقة الوجود لا تحصل بكنهها فى ذهن من الأذهان، اذ ليس الوجود أمرا كلّيّا، و وجود كلّ موجود هو عينه الخارجىّ، و الخارجىّ لا يمكن أن يكون ذهنيّا. و الذى يتصوّر من الوجود هو مفهوم عامّ ذهنىّ يقال له الوجود الانتسابىّ الذى يكون فى القضايا. و العلم بحقيقة الوجود لا يكون الا حضورا اشراقيّا و شهودا عينيّا، و حينئذ لا يبقى الشكّ فى هويّته، مشاعر، ص24
#وجود
فالحق أن المتقدم منهما على الآخر هو الوجود لكن لا بمعنى أنه مؤثر في الماهية (13) لكونها غير مجعولة كما مر بل بمعنى أن الوجود هو الأصل في التحقق و الماهية تبع له لا كما يتبع الموجود للموجود بل كما يتبع الظل للشخص و الشبح لذي الشبح من غير تأثير و تأثر فيكون الوجود موجودا في نفسه بالذات و الماهية موجودة بالوجود أي بالعرض فهما متحدان بهذا الاتحاد مشاعر، ص8
#وجود_و_ماهیت