eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
516 دنبال‌کننده
148 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(زحمت اقای باقری ) به نظر می رسه یکی از متن های بسیار صریح علامه طباطبایی که می تواند بسیاری از نزاع ها در باب چگونگی تحقق ماهیت را انتها بخشد بحثی است که ایشان در کتاب بررسی های اسلامی ج2 ص 140 تا ص 142 انجام داده اند در ذیل متن این بخش را می گذارم 👇👇👇👇 اتصاف ماهيت با وجود: چنان كه از بحث‏هاى گذشته به دست آمد، هر يك از موجودات خارجيه كه مشهود ما هستند واقعيتى است واحد و منشأ انتزاع دو مفهوم وجود و ماهيت و لازمه آن اين است كه مصداق يكى از دو مفهوم بالذات اصالت و واقعيت داشته باشد و ديگرى به عرض آن از اصالت و واقعيت بهره‏مند شود. و نظر به‏ بررسى هاى اسلامى، ج‏2، ص: 140 اين‏كه ترتب آثار كه ملاك اصالت مى‏باشد و منوط به انتزاع وجود مى‏باشد، اصالت از آن وجود است و ماهيت به عرض آن از تحقق و اصالت بهره‏مند و در حدّ ذات خود اعتبارى است. البته بنابراين معناى اعتباريت ماهيت اين نيست كه امرى پندارى و وهمى بوده و از مطلق واقعيت ساقط بوده و موطنش تنها ذهن و پندار باشد، بلكه ماهيت موجودى است خارجى آنچه هست اين است كه عين واقعيت و بالذات داراى اصالت نيست، بلكه به عرض وجود داراى اصالت است و به حسب حقيقت ماهيت حدّ وجود و مرزى است كه وجود خود را از وجود ديگران جدا مى‏كند. و از همين‏جا فساد قول ديگرى روشن مى‏شود و آن اين است كه از ماهيت آنچه در وجود خارجى از خارجيت بهره‏مند است تحقق دارد وگرنه پندارى بيش نيست. وجه فساد اين ماهيت ذهنى به موجب ادله وجود ذهنى وجود ذهنى ماهيت خارجى است كه به حسب ذات خود عين ماهيت خارجى و موضوعى است عقلى براى احكام و آثار واقعى و اگر وهمى و پندارى باشد اصل ماهيت پندارى بوده و به كلى واقعيت حتى واقعيت بالعرض را نيز از دست خواهد داد. به‏علاوه، قضاياى حقيقيه كه شامل حال افراد محققةالوجود و مقدرةالوجود مى‏باشند به مفاهيم پندارى تبديل شده و علوم به كلى به وادى بطلان خواهد رفت؛ مثلًا طبيب كه در طب خود مى‏گويد هر انسان قلب دارد يا حكيم كه مى‏گويد هر انسان مركب از نفس و بدن است، تنها از افراد انسان شامل حال آنانى خواهد بود كه گوينده در خارج مشاهده نموده و با گذشت گوينده مى‏گذرد و علم با اين وضع از علميت خواهد افتاد. علاوه بر اين‏كه احكام خود ماهيت كه عوارض ذاتى خود ماهيت با صرف‏نظر از وجود ذهنى و خارجى مى‏باشند، مانند جنسيّت و فصليّت و ذاتيّت و عرضيّت و غير آنها، از ميان خواهد رفت. بررسى هاى اسلامى، ج‏2، ص: 141 بلى اينان غالباً در وجود ذهنى به اشباح قائل‏اند و صورت علميه را كه مصداق خارجى را نشان مى‏دهد مانند نقشى مى‏دانند كه مثلًا از اسب و ديوار منقوش شود! و ديدن آن اسب خارجى را به ياد انسان بياورد! ولى بطلان اين قول از واضحات است، زيرا در صورتى كه ادراك ما جز نقش و صورت چيزى را نايل نمى‏شود و از درك صاحب صورت خارجى به كلى محروم است چگونه متصور است كه از درك صورت به درك صاحب صورت خارجى كه خبرى از آن به هيچ‏وجه ندارد مى‏تواند نايل شود؟ و بنابر اين قول به اشباح سفسطه صريح است.
وقتی به هویت تاریخ فلسفه و لوازم کاری آن توجه می کنیم متوجه می شویم مطالعه این علم این کمک را به دانش پژوه می کند که 1- مطالعات و تحقیقات او به دلیل آشنایی با فراز و فرود های علم و شناخت اشخاص تاثیر گذار آن ،شکل هدفمندی به خود بگیرد و او با نظام تتبعی که در این سیر علمی به دست آورده از سرگردانی در مطالعات خود رها گردد. 2- ضمن شناخت مکاتب فکری مختلف قدرت نقد و تحلیل آن ها را به دست آوردِ و با خودآگاهی بیش تری مسیر مطلوب علمی خود را انتخاب کند 3- با به دست آوردن نقشه کلان علم و آشنایی با نقاط مختلف آن به این بصیرت و دانش برسد که بتواند برای مدیریت آینده علم توصیه های مثمر ثمری را ارائه دهد. 4- با توجه به این که دانشمندان و مکاتب فکری مختلف بنای دانش خود را برساختمان اندیشمندان و مکاتب گذشته استوار کرده اند، مطالعه ی تاریخ علم این کمک را به دانش پژوه می کند که خواستگاه یک اندیشه را بهتر تشخیص داده و فهم صحیح تری از آن داشته باشد. 5- با روشن شدن محل نزاع ها و گاها اشتباهات مشهور تاریخی از درگیری های بیهوده اجتناب کرده و از تورم بیهوده علم جلوگیری کند. 6- امور ثابت در تاریخ علم این پیام را برای او داشته باشد که در فرآیند علم، در کنار امور متغیر، امور ثابتی هم داریم، پس فراز و فرود های علم باعث نشود که گوهر واقعیت را دستنایافتنی بداند و دچار شکاکیت گردد.
در تاریخ نگاری یک علم شخص باید از تعصب ورزی به دور باشد و خود را از نگاه های خاص پیشینی رها کند و با بی طرفی و تتبعی جامع به نقل آراء اندیشمندان و مکاتب مختلف بپردازد و سپس نظری را به آن ها نسبت دهد، ضوابط اجتهاد تاریخی را دارا باشد به صورتی که بتواند منابع مختلف را از یکدیگر تمییز دهد و ارزش گذاری کند، دارای قدرت در علم بوده و با قدرت علمی خود به فهم و تحلیل اقوال بپردازد
کلامی از مرحوم در گوهر مراد به نقل از دکتر نصر در مورد تفاوت حکمت و
نحوه ی علم به وجود حقيقة الوجود لا تحصل بكنهها فى ذهن من الأذهان، اذ ليس الوجود أمرا كلّيّا، و وجود كلّ موجود هو عينه الخارجىّ، و الخارجىّ لا يمكن أن يكون ذهنيّا. و الذى يتصوّر من الوجود هو مفهوم عامّ ذهنىّ يقال له الوجود الانتسابىّ الذى يكون فى القضايا. و العلم بحقيقة الوجود لا يكون الا حضورا اشراقيّا و شهودا عينيّا، و حينئذ لا يبقى الشكّ فى هويّته، مشاعر، ص24
فالحق أن المتقدم منهما على الآخر هو الوجود لكن لا بمعنى أنه مؤثر في الماهية (13) لكونها غير مجعولة كما مر بل بمعنى أن الوجود هو الأصل في التحقق و الماهية تبع له لا كما يتبع الموجود للموجود بل كما يتبع الظل للشخص و الشبح لذي الشبح من غير تأثير و تأثر فيكون الوجود موجودا في نفسه بالذات و الماهية موجودة بالوجود أي بالعرض فهما متحدان بهذا الاتحاد مشاعر، ص8