#دکتر_نصر( فلسفه در سرزمین نبوت)
ایشان مقاطع فلسفه اسلامی را به شکل زیر تقسیم بندی کرده و برای هر قسمت توضیحی کوتاه ارائه می دهند:
#خاستگاه_فلسفه_اسلامی: در اینجا به خوبی به تاثیر قرآن و وحی در مواجهه مسلمانان با فلسفه اشاره می کنند.
#مشاییان_اولیه: تذکر می دهند که فلسفه اسلامی صرفا ترجمه متون یونانی نیست و موسسان آن از جمله فارابی و ابن سینا ابتکارات فراوانی داشته اند.
#فلسفه_اسماعیلی: با اشاره به این مطلب که ایشان به امور باطنی توجه داشته اند و در روش به نوعی نوفیثاغورثی به حساب می آمدند، اجملا به بعضی از فلاسفه آن ها مثل حمیدالدین کرمانی و گروه #اخوان_الصفاء می پردازند.
#فیلسوفان_مستقل_در_قرون_اولیه_اسلامی: در اینجا به شرح حال کوتاهی از افرادی مثل بیرونی و #رازی توجه می کنند.
#متکلمان_بر_علیه_فیلسوفان: به #غزالی و #فخر و فعالیت های آن ها علیه فلاسفه می پردازند و تذکر می دهند که تقریبا از این زمان است که می توان گفت کلام شروع به عقلی شدن می کند.
#فلسفه_اسلامی_در_اسپانیا: با اشاره به فلاسفه ای مثل #ابن_باجه و #ابن_طفیل به این بحث می پردازند که اگر #ابن_رشد را کنار بگذاریم، فلسفه در غرب جهان اسلام گرایش های #شهودی قابل توجه ای دارد.
#سهروردی و مکتب اشراق: در اینجا به ارتقایی که جناب سهروردی در روش فلسفی خود داشتند می پردازند و اشاره می کنند که می توان گفت #حکمت_اسلامی از اینجا کار خودش را آغاز کرده است.
#تلفیق_میان_مکاتب_فکری_مختلف: با پرداخت به #خواجه و #مکتب_شیراز و اشاره به اشخاصی مثل ابن ترکه و #قطب_شیرازی نشان می دهند که چگونه این افراد سعی در جمع فلسفه، کلام و عرفان داشته اند که ثمره آن را به خوبی در مکتب اصفهان می بینیم.
#مکتب_اصفهان و فلسفه در هند و ترکیه عثمانی: اشاره می کنند به مکتب #میرداماد و شاگرد برجسته ایشان جناب #صدرا و اثراتی که این مکتب از خود برجای گذاشت.
#فلسفه_اسلامی_در_جهان_معاصر: با ذکر ظرفیت های #فلسفه_اسلامی به تبیین ارزش های آن در جهان معاصر و مواجهه با چالش های جدید می پردازند.
توجه کردن به بسترهای اسلامی، مکاتب مختلف فلسفی و ظرفیت های معاصر از نقاط تحسین برانگیز این دوره بندی می باشد، اما با در نظر گرفتن این نکته که در یک #دوره_بندی باید به ذکر جریان هایی پرداخت که حداقل بر دوره بعد از خود به صورت جدی تاثیرگذار باشند، ذکر فیلسوفان مستقل، فلسفه اسلامی در اسپانیا و فلسفه اسماعیلی وجهی پیدا نمی کند، ضمن اینکه لازم بود ایشان علاوه بر بحث از ظرفیت های اسلامی، به جریان #ترجمه نیز اشاره ای می کردند.
#دوره_بندی
#طرح_مطلوب
از نظر ما #تاریخ_فلسفه_اسلامی به شش دوره کلان که خود دارای بخش های مختلفی هستند تقسیم می شود:
#دوره_تمهید( از آغاز اسلام تا نیمه قرن دوم، قبل از منصور دوانیقی): این دوره را می توان یکی از بال های تفکر عقلانی مسلمانان به شمار آورد، دعوت اسلام به #فکر کردن و #استدلال کردن مسلمین را در شرایطی قرار می دهد که ضمن به وجود آوردن نحله های مختلف فکری، به شکلی فعال با اندیشه های دیگر همچون #اندیشه_یونانی رو به رو گردیده و محتوای مطلوب خود را از آن دریافت کنند. در اواخر این دوره و زمان بنی امیه است که با ترجمه برخی از متون طبی و نجومی ما برای اولین بار با پدیده #ترجمه در جهان اسلام رو به رو می گردیم.
#نهضت_ترجمه( نیمه دوم قرن دوم تا حدود اوایل قرن پنجم): در این دوره با حمایت دستگاه #خلافت از نهضت ترجمه رو به رو هستیم؛ با حمایت خلفا از نهضت ترجمه، افراد و خانواده های سرشناس بسیاری به ورود در این وادی تشویق می شوند. این پدیده باعث به وجود آمدن ظرفیتی عظیم برای تحقق نهضت ترجمه به شکلی دقیق می گردد. در این دوره است که ما باید نوع مواجههٔ #اهل_بیت_علیهم السلام با نهضت ترجمه را واکاوی نموده و بررسی کنیم که این نهضت چگونه باعث ظهور فلاسفه ای مستقل همچون #کندی گردیده است.
#تکوین_مشاء به دست #فارابی و تکامل آن به دست #ابن_سینا: در این دوره ضمن پرداخت به بعضی از فلاسفه مثل سجستانی و اخوان الصفاء و...، به صورت تفصیلی به #فلسفه_مشاء در قالب کار جناب فارابی و ابن سینا پرداخته می شود و نشان داده می شود که فلسفه اسلامی به چه نحو تکون یافت و دلیل اسلامیت آن چه چیزی می باشد.
#افول_مشاء_و_شروع_اشراق: این دوره را می توان به دو بخش #افول_مشاء و ظهور #اشراق تقسیم بندی کرد. در بخش اول فلسفه با موضع گیری شدید افرادی چون #غزالی و #فخررازی به صورت جدی ضربه دیده و تا مرز نابودی پیش می رود، اما با ظهور جناب شیخ اشراق و توجه ایشان به کاستی های مشاء و ارائه راه حل های بدیع برای رفع این نواقص، فلسفه اسلامی به نوعی نجات یافته و راه خود را در فضای حکمی ادامه می دهد.
#تجدید_حیات فلسفه و امتزاج فلسفه وکلام با نیم نگاهی به شریعت و عرفان نظری( بعد از #جناب_خواجه تا #جناب_صدرا): جناب خواجه با توجه به جایگاه علمی و اجتماعی که داشتند و با تدریس کتب مشاء و اشراق و پاسخ گویی به شبهات متکلمین بخصوص فخررازی در مثل شرح اشارات و نقدمحصل باعث رونق دوباره فلسفه می گردند، ایشان با تالیف کتاب تجرید و تلفیق فلسفه و کلام عملا کاری می کنند که از این زمان به بعد هرکس درصدد تحصیل #کلام برمی آید مجبور به مطالعه فلسفه نیز گردد، در ادامه این فضا می باشد که ما با جناب میر سید شریف رو به رو می شویم که ایشان با به وجود آوردن #مکتب_شیراز زمینه جمع میان فلسفه، کلام، دین و حتی عرفان نظری را فراهم تر می کنند.
#شکل_گیری_و_رواج_حکمت_متعالیه: این دوره را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
بخش اول، شکل گیری #حکمت_متعالیه توسط جناب صدراست. حکمت متعالیه توسط ایشان و با ظرفیتی که پیشتر مکتب شیراز، مکتب اشراق و جناب #میرداماد ایجاد کرده بودند تحقق یافت؛ اما متاسفانه حکمت متعالیه در این بازه به دلیل عظمت افکار جناب میرداماد، بروز فتنه افغان و تضعیف #حوزه_اصفهان، به طرز شایسته ای گسترش نیافت؛ اما با ظهور #مرحوم_بیدآبادی و شاگرد ایشان جناب #ملاعلی_نوری، فلسفه صدرایی جانی دوباره گرفته و شهرت قابل توجهی پیدا کرد. جناب ملاعلی نوری با تربیت شاگردان برجستهای مانند #جناب_ملاهادی_سبزواری و #زنوزی پدر، #فلسفه_صدرایی را در نقاط مختلف ایران گسترش دادند؛ به طوری که برای مثال زنوزی پدر با تاسیس #حوزه_فلسفی_تهران، زمینه تربیت شاگردانی را فراهم کردند که در دوره های بعد و با هجرت ایشان به حوزه های نجف و قم، شاگردانی همچون #علامه_طباطبایی و #امام_خمینی رحمه الله علیهما پرورش یافتند. پس از این دوره، فلسفه صدرایی وارد بخش سوم خود که وجه بارز آن مواجهه با مکاتب فکری مختلف بخصوص #فلسفه_غرب است، می گردد. همچنین در این زمان، حکمت متعالیه با شکل گیری انقلاب اسلامی وارد عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده و چالش های جدیدی را تجربه می کند که این امر تاکنون نیز ادامه دارد.
#دوره_بندی
فالعاملة: قوة هى مبدأ محرك لبدن الإنسان، إلى الصناعات المرتبة الإنسانية المستنبط ترتيبها، بالروية الخاصة بالإنسان. تهافت ص۲۴۱
ظاهرا ایشان عقل عملی را محدود به عقل مهنی کرده است. چیزی که در کلام ما بعد ابن سینا عکسش رخ داده و از این مورد تقریبا غفلت شده. چیزی که در کار ارسطو و فارابی پررنگ است.
#عقل_عملی
#غزالی