eitaa logo
یادداشت خوانی
122 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
4 فایل
✔️مجالی برای مطالعه 🍃متن کامل یادداشت تحلیلگران را اینجا بخوانید. 🍃 انتشار هر محتوایی، به معنای تأیید نیست‌‌‌. ⛔️ این کانال را به هر خواننده ای پیشنهاد ندهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتی برای جلال (1) 🖌 حسین قدیانی 🔻سین‌جیم عاشقانه‌ی دهم آذر 🔺از سین سیمین تا جیم جلال ح‌ق: برای هر آدمی بعد از جلوت جشن تولد، نوبت خلوت عزاداری است: «سالی دیگر بر من گذشت!» در همین گزاره‌ی یک خطی، غمی لعنتی نهفته است غم‌بارتر از روز درگذشت؛ چه این‌که نزدیک شدن به مرگ، از خود مرگ ترس‌ناک‌تر است. اگر روز مرگ، در حکم روز پایان است، هر سال‌روز تولدی، آژیر خطر نزدیکی به خط پایان را بلندتر از سال قبل می‌کشد. ما نه فقط خلقت‌مان در رنج بوده بل‌که اساساً در رنج هم زندگی می‌کنیم و نیک که بنگری، روز تولد هر آدمی، سال‌روز تأمل بیش‌تر روی همین مفهوم مظلوم است. در مظلومیت مضاعف رنج همین بس که همه‌ی ما به چشم ظالم نگاهش می‌کنیم؛ حال آن‌که اولین و آخرین و مهم‌ترین و ماندگارترین دوست هر آدمی رنج اوست. هر آدمی، به میزان رنجی که می‌برد، قد می‌کشد و قدر آدم‌ها بسته به مساحت رنج‌شان است. وطن هر آدمی، رنج اوست و هر چه این زمین، پهن‌تر و هر چه این سرزمین پهناورتر باشد، جلال آن آدم مجلل‌تر می‌شود. بی‌خود نیست که سال هزار و سی‌صد و بیست و شش، آل احمد ضمن شروع تدریس در مدارس تهران، هفت داستان کوتاه نوشت با عناوین دره‌ی خزان‌زده، زیرآبی‌ها، در راه چالوس، محیط تنگ، اعتراف، آبروی از دست‌رفته و روزهای خوش؛ همه را هم جا داد در کتابی با نام زیبای «از رنجی که می‌بریم». به اسامی قصه‌های جلال نگاه کنید. انگار دارد غصه‌های ما را روایت می‌کند. متولد ده آذر سی‌صد و دو- درست صد سال قبل- چقدر خود ما بود و چقدر ما همه آل احمدیم؛ مدام در جست‌وجو، مدام در حیرت، مدام در حسرت، مدام در پریشانی، مدام در پشیمانی، مدام در رنج و مستدام از رنجی که می‌بریم. اگر از خانه‌ای برید که پدرش در قامت یک آخوند پدرسالار، تمرد هر بچه‌ای را توجیه می‌کرد، ما نیز بریدگان از خانه‌ی بزرگ‌تری هستیم که در رأسش یک پدر آخوندسالار نشسته است که حتی موسم نهی از منکر دوقطبی‌سازی، خود بدترین دوقطبی را می‌سازد: «همه‌ی کسانی که ولایت فقیه را قبول دارند، با هم برادرند.» نمردیم و آن روی سکه‌ی «ایران متعلق به حزب‌اللهی‌ها» را هم دیدیم. این‌که گاهی می‌نویسم «ره‌بر سوپرانقلابی‌ها» طعنه نیست؛ عین واقعیت است.‌ عوض آن‌‌که به بسیجی‌ها‌ی‌شان بگویند به مخالف ولایت فقیه هم به چشم برادر نگاه کنید، این‌جور تخم مصباح را در خاک وطن امام موسی می‌پاشند. بی‌چاره که توهم زده بود قرار است در گذر از انقلاب اسلامی، به انسانی در تراز صدر برسیم. بی‌چاره زن جلال، بی‌چاره خود جلال، بی‌چاره ما. پشت ویترین مسیح لبنان، پر از یهودای پایداری بود... ▪️ادامه در متن بعد👇