eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
183 دنبال‌کننده
55 عکس
51 ویدیو
5 فایل
سحرم مرغ جرس ناله برآورد بخوان! که همه فلسفه ی ماندنِ‌تو خواندنِ توست! ✔صمیمانه مشتاق نظرات گهربارتان هستم @Abdolmajidd
مشاهده در ایتا
دانلود
✍مذهبی‌ها اینگونه‌اند؟ 🔹این بخش از حرفهای خواهر شهید الداغی(شهید غیرت) برایم جالب بود: "بعضیا فکر میکنن فقط کسانی میتونن با غیرت باشن که یقه‌شون رو میبندن و شلوار پارچه‌ای می‌پوشند و... در حالیکه حمیدرضا اینجوری نبود! " سوال: این 《》چه درصدی از جامعه هستند؟ شاید از نظر ایشان بسیاری از مذهبی‌ها، چنین نگاه منفی ای به افراد《به ظاهر غیر مذهبی》دارندو گمان می کنند فقط افرادی که《یقه‌بسته و شلوار پارچه ای》هستند مولفه های اخلاقی و دینی را رعایت می کنند و بقیه کلا بی دین اند! واقعا مذهبی ها این نگاه را به دیگران دارند؟ و امثال را غیرمذهبی می‌دانند؟ 🔹کلام ایشان یک مثال است (اصلا شاید مقصودشان چیز دیگری بوده) اما اگر افراد زیادی چنین تصوری از مذهبی‌ها داشته باشند، فاجعه است! (اساسا افراد جامعه به مذهبی و غیر مذهبی درست نیست و عموم مردم ایران مذهبی‌اند، البته با سطوح متفاوت) 🔹به عنوان کسی که حدود ۱۰ سال است در بین طلبه ها زندگی می‌کنم_ که تابلو و محسوب می شوند_ در اطراف خودم به این نگاه‌ها برخورد نکرده‌ام، یعنی ندیده‌ام(یا به ندرت دیده‌ام) طلبه‌ای این نگرش منفی را به غیرمذهبی‌ها داشته باشد! 🔹نکته این است که این نگاه از طرف افرادِ(ظاهرا)غیرمذهبی به مذهبی‌ها و اصلا تقسیم بندی مردم به مذهبی و غیر مذهبی، یک و ایجاد می‌کند که همان خواست است! در نتیجه‌ی این نگاه، بخشی از جامعه به خود می‌کند که《من مذهبی نیستم و با مذهبی ها فاصله دارم!》این افراد بتدریج خود را از جمع‌های مذهبی و حتی مراسم و آئین‌های دینی، جدا می‌کنند. 🔹شاید این روزها که بحث حجاب داغ شده، از بین بردن این دوقطبی ضرورت بیشتری بطلبد؛ البته تاکید بر اصول و و خصوصا (و تفاوت محجبه و بدحجاب) نباید مورد غفلت واقع شود! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
روحانیتِ جامعه یا جامعه‌ی روحانیت؟! ✍در یک روز تعطیل آمده‌ایم نیاسر(کاشان)؛ پله های آبشار را یکی یکی پایین می‌روم. نگاه‌هایشان نشان می‌دهد انتظار حضور یک را بین این جمعیت ندارند! هم کسانی که باما پایین می‌روند هم کسانی که برمی‌گردند هم کسانی که زیراندازی انداخته و نشسته‌اند با تعجب نگاه می‌کنند! مردمی خوب، که دوست دارند یک روز تعطیل را با طبیعت باشند؛ هست، با حجاب و هست، بدحجاب هم هست؛ بدحجابهایی که اگر نبود، شاید الان چادری بودند! 🔹از پشت سرم مرد جوانی به همسرش می‌گوید: "آخوندهای..." به این گمان که ترکی متوجه نمی‌شوم فحشی کاملا ترکی می‌دهد و می‌رود! و من که تُرک‌ام و متوجه اهانتش شده‌ام با خودم می‌گویم کاش دست به شانه‌اش می‌زدم و چندقدم هم‌صحبتش می‌شدم که "برادرم آنچه نسبت به روحانیت در ذهنت پر کرده اند درست نیست و ما طلبه‌ها..." تا من تصمیم بگیرم و کلامی آماده کنم رفته‌اند... به سمت آبشار! شاید فکرمی‌کند این فحش دادن _آن هم طوری که شخص متوجه نشود_ حداقل اعتراضی‌ست که می‌توانم به حکومت بکنم؛ از نظر او این لباس نماینده‌ی حاکمیت است و جواب کم‌کاری‌ها یا حتی خیانت‌های همه‌ی مسئولین را از وزیر و نماینده‌ی مجلس گرفته تا کارمندان سازمان‌های مختلف(که اتفاقا اکثرشان هستند نه !) باید همین طلبه بدهد! مسئولینی که به راحتیِ آب خوردن زحمت‌های خمینی کبیر و خون دل‌های سیدعلی عزیز را هدر می‌دهند! 🔹درحال قدم زدن از خودم می‌پرسم: بودنِ یک روحانی در این ازدحام جمعیت که مجبوری پشت سر زنانی با لباسهای بدن‌نما راه بیفتی چه وجهی دارد؟ غیرازاینکه خودت را در معرض قرار بدهی؟ خودم پاسخ می‌دهم: چاره ای نداریم، ما برای همین‌ مردم شده‌ایم؛ خوب،بد،زشت،عالی... همین است، ما روحانیِ همین جامعه‌ایم و نمی‌توانیم برای خودمان بسازیم! راهکار اصلاح جامعه از‌ نیست، گفتگو ست، گفتگویی عالمانه اما صمیمی. حضور یک یاچند روحانی اگر در از بین بردن منکرات اثر نداشته باشد(که قطعا دارد!)، حداقل قوت قلبی ست برای حضور افراد مذهبی در این قبیل مکان‌ها. قوت قلبی برای برخی از خانوم‌های چادری که شیطان در گوششان پچ پچ میکند: الان دیگر چادر پوشیدن... ! و شاید قوت قلبی برای نیروهای انتظامی که حوصله‌ی ورود به پارک را هم ندارند؛ و شاید انگیزه‌ای هم برای برخورد با منکرات...! 🔹می‌دانم این صدای دلنشین آبشار و برخورد آب با سنگ‌ها و صخره‌ها را در قم پیدا نخواهم کرد؛ اما چه کنم که بیشتر نمی‌توانم بمانم، موسیقی تند و بی‌ربطی که مدعیان پخش می‌کنند مانع و لذت بردن ماست، البته حضور خانوم‌های بی‌حجاب و بد‌حجاب برای تلخ کردنِ تفریح نیم‌‌روزی‌مان کافی ست اما باز هم دعایشان می‌کنیم، ان‌شاءالله به همه خوش‌ بگذرد و خون از دماغ این مردم خوب نیاید! 📌به امید حضور بیشتر روحانیون مجاهد در بین مردم و همین پارک‌ها و مراکز تفریحی... یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
✍بنده‌های‌آزاد! 🔹چند وقت پیش در یک جمع فامیلی صحبت از ارتباط ایران و عربستان و امکان سفر حج شد. یکی می‌گفت پولی که برای حج مصرف می‌شود اگر صرف تولید شود و هزینه ی جهیزیه چند دختر جور شود بهتر است، دیگری می‌گفت به نظر من... خلاصه هر کس 《نظر من》می‌گفت و... به عنوان یک روحانی منتظر نظر بنده بودند، گفتم: ما قرار است نظر خودمان را اعمال کنیم یا نظر خدا را؟ اصلا ما 《بنده》ایم یا 《آقا و آزاد》؟ اگر دستورِ آقا(بخوانید خدا، بخوانید ربّ، بخوانید صاحب!) این باشد که "در طول عمرت یک‌بار باید به حج بروی، یا پولت را باید فلان جا خرج کنی" باید دنبال نظر خودمان باشیم یا نظر او؟ او که صاحبِ پول و صاحبِ نفَس‌های ماست؛ نفَس هایی که کشیده ایم و کار کرده و پولی درآورده ایم همه از اوست! 🔹مطلب به ظاهر برایشان روشن بود و شاید تکراری، اما پذیرشش سخت! بارها شنیده بودند که ما 《بنده ایم》اما شاید توجه به لوازم این 《بندگی》نداشتند! اینکه بنده از خودش نظری ندارد، بلکه منتظر دستور مولاست! 🔹حج یک نمونه است، برای تمامی دستورات الهی از حج و نماز گرفته تا و ولایت فقیه، اول باید این مسئله حل شود که ما 《بنده ایم》 نه آزاد! کسی که خود را می‌داند هر طور دوست دارد یا هر طور کرده زندگی می‌کند و کسی که حواسش به بودنش هست، دنبال نظرِ هست! کسی که خودش را بنده نمی‌داند خودش را هر طور می‌خواهد انتخاب می‌کند و سوالش این است که "چرا من در انتخاب پوشش‌ام نیستم؟!" 🔹گویی ما مسلمان‌ها، در عین اعتقاد به《خدا》، توجهی به《بنده بودنِ》 خودمان نداریم! راهکار دینی کردن رفتار مردم، جا انداختن همین مسئله‌ی به ظاهر ساده است:《ما آزادیم یا بنده؟》 یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
هشداری به اهل علم! استاد حاج آقا مصطفی خامنه ای در ابتدای درس خارج فقه، یک روایت اخلاقی ذکر می‌کنن؛ از جمله روایاتی که برام جالب (و البته !)بود این روایته👇 يَا هِشَامُ مَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا ذَهَبَ خَوْفُ الْآخِرَةِ مِنْ قَلْبِهِ وَ مَا أُوتِيَ عَبْدٌ عِلْماً فَازْدَادَ لِلدُّنْيَا حُبّاً إِلَّا ازْدَادَ مِنَ اللَّهِ بُعْداً وَ ازْدَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ غَضَبا کسی که حب دنیا در دل دارد، خوف آخرت از قلبش می‌رود. 🔹علم را خدا می‌دهد و همه کارهای دیگر(تحقیقات، مطالعات، پژوهشها و ...) إعداد است برای حصول علم. (مقصود استاد این است که علم دست ما نیست ما فقط زمینه سازی می‌کنیم) اگر زیاد شدن علم در فرد باعث زیادتر شدن مَحبت فرد به دنیا شد بُعدش از خدا بیشتر می‌شود. در واقع به لحاظ مرتبه با وجود این علم پایین‌تر می‌آید و خدای متعال هم غضبش بر او زیاد می‌شود❗️ 🔹شاید نکته اش هم این باشد که این علم بنا بود چراغ باشد و باعث شناخت راه از چاه باشد اما معلوم می‌شود برایش قطع موضوعی شده است یعنی کاری به مودای و مفاد آن ندارد؛ 👈خوشحال است که علومی را دارد که خیلی‌ها ندارند. اثرش این است که مَحبتش به دنیا بیشتر می‌شود. فردی است که چراغ دارد و بیراهه می‌رود. این فرد خیلی است.😔 یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امام‌رضا ع در زِندان (دوربین مخفی) 🔸به زِندانی که هیچ کَس و کاری نداره میگن: یک نفر ضامنت شده. زندانی با تعجب جواب میده: من که هیچ کَسو ندارم🥺 السلام علیک یا معین الضعفاء 😭 حتما ببینید ... یه کلیپِ حال‌خوب کن👌 یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
جدی‌ترین اتفاقِ عالم! 🔹باور میکنی روزی کودکان هم از شدت ترس و غصه پیر شوند؟ همه‌ی کودکان! باور میکنی روزی همه‌ی مادران باردار از هول و وحشت جنین‌شان را سقط کنند؟ 🔹باور میکنی همه‌ی مادران از شدت ترس، فرزند شیرخوارشان را فراموش کنند؟ کِی؟کجا؟ از ترسِ چه؟ آن روز احساس و عاطفه مادران کجا رفته؟ کدام روز ؟ باور میکنی روزی همه‌ی مردم مست و گیج به نظر برسند؟ همه‌ی مردم! چرا؟ عقل‌شان را چه می‌شود؟ 🔹روز واقعه را می‌گویم! باور کن بنده‌ی عزیزم، باور کن! بارها گفته‌ام: در آیه‌ی ۱۷ سوره‌ی مزّمل گفته‌ام، در آیه‌ی ۲سوره‌ی حج گفته‌ام و... 🔹من دوستت دارم، دلم می‌خواهد خودت را برای چنین روزی آماده کنی! من خیرخواه توام، مهربانم!(: إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ) 🔹جدی‌ترین اتفاقِ عالم همین است عزیزم، حواست هست؟ خبر دیگری نیست، غیر از این، همه چیز بازی است و افسانه! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
🔹صیغه عقد اخوت و برادری در روز غدیر👇 دست راست خود را بر دست راست برادر مؤمن خود بگذار و بگو: 🔹واخَيْتُكَ فِي اللّٰهِ، وَصافَيْتُكَ فِي اللّٰهِ، وَصافَحْتُكَ فِي اللّٰهِ، وَعاهَدْتُ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ وَكُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَالْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عَلَىٰ أَنَّي إِنْ كُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفاعَةِ وَأُذِنَ لِي بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لَاأَدْخُلُها إِلّا وَأَنْتَ مَعِي. 🔹در راه خدا برادرت شدم و در راه خدا دوست با صفایت گشتم و در راه خدا با تو دست دادم و با خدا و فرشتگان و کتاب‌هایش و رسولان و پیامبرانش و امامان معصوم (درود بر آنان) عهد کردم، بر اینکه👈 اگر از اهل بهشت و شفاعت بودم و به من اجازه داده شد که وارد بهشت شوم، به بهشت وارد نشوم مگر اینکه تو هم با من باشی‼️ 🔹آنگاه برادر مؤمن بگوید: قَبِلْتُ: (پذیرفتم) 🔹سپس بگوید:أَسْقَطْتُ عَنْكَ جَمِيعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّةِ مَا خَلَا الشَّفاعَةَ وَالدُّعاءَ وَالزِّيارَةَ. همه حقوق برادری را از تو ساقط کردم، به جز شفاعت و دعا و زیارت. یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
✅نكته‏‌اى را كه بعضى از دوستان در اينجا گفتند، مورد تأكيد بنده است، كه اولًا مورد اهتمام قرار بگيرد، ثانياً سمت و سوى پرداختن به را پيدا كند. يعنى حقيقتاً پژوهش‌هائى بكنيم كه مورد نياز ماست. من بارها هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى به آن دوستان عرض كرده‏‌ام، هم شايد اينجا گفته‏‌ام: ما ‏‌مان را درج مقالات در نبايد قرار بدهيم‌❗️ ما نمى‏‌دانيم آنچه كه پيشنهاد مى‏‌شود، تشويق مى‏‌شود برايش، آن مقاله‏‌نويس احترام مى‏‌شود، دقيقاً همان چيزى باشد كه كشور ما به آن احتياج دارد. 🔹ما خودمان بايد مشخص كنيم كه در باره‏‌ى چى مقاله مى‏‌نويسيم، در باره‏‌ى چى تحقيق مى‏‌كنيم. البته انعكاس در مجامع جهانى لازم است، ضرورى است؛ و انعكاس هم پيدا خواهد كرد. مقصود اين است كه ما پژوهش را تابع قرار بدهيم. (بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها ۸/۶/ ۸۸) ✅بياييد روى ايجاد يك مركز فكر كنيد و در اين خصوص با كشورهاى اسلامى وارد مذاكره شويد. ما خوشبختانه در بين كشورهاى اسلامى، پيشرفته هستيم. 🔹البته ايجاد اين مركز اسلامى معنايش اين نيست كه رابطه‌ى خود را با مجلات ISI در دنيا كنيم؛ نه، اين مركز را هم به‌وجود بياوريم تا متعلق به خودمان باشد؛ اين هم بشود يك . از اين كارها هرچه بيشتر بكنيد، ان‌شاءاللَّه به پيشرفت كشور بيشتر كمك خواهيد كرد. (بيانات در ديدار جمعی از رؤساى دانشگاه‌ها ۱۷/ ۱۰/ ۸۳) یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
دهه‌‌‌ی محرمی مثل دهه‌های قبل! ✍این‌که ده روز محرم مثل محرم‌های قبل گذشت، طبیعی ست، این‌که ده روز برای آقای‌مان برای امام‌مان، برای حقیقتِ خودمان! عزاداری کردیم این هم طبیعی ست؛ ایران عزادار و تبریزِ عزادار دیده بودم، مردم عزادار، بازار عزادار، خودروهای عزادار و... پیر و جوان، زن و مرد. 🔹پس چه چیز جدید و عجیب بود؟ عجیب این بود که محرم امسال هم مثل محرم‌های سال قبل برگزار شد بلکه پرشورتر! اما شیاطین این را نمی‌خواستند؛ آرزو داشتند مردم را مقابل هم قرار دهند، آرزو داشتند با اجیر کردن چند زنِ بی‌هویت، به جنگ بروند به جنگ زن حسینی و ایرانِ حسینی! آرزو داشتند مردم خود را فراموش کنند، باحجاب و کم‌حجاب، اما نکردند! به مدد سیدالشهدا ع، آرزوهایشان را به گور خواهند برد، قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ! 🔹این محرم، مثل محرم‌های قبل نیست! محرمی پس از فتنه‌ است؛ فتنه نه، فتنه‌ها! نقشه‌ها! نقشه‌هایی که به زعم خودشان 《جبهه‌ی ایمان و انسانیت 》 را از بیخ و اصل‌ش برکنند! اما کور خوانده‌اند، وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ! عجیب این بود که مردم در بمباران رسانه‌ای که : " مردم بی‌اعتقاد شده اند و عزاداری ها از رونق افتاده و چه و چه..." همچنان پای منبر حسینی و روضه‌ی حسینی نشستند! 🔹عجیب نبود؟ یک محرم دیگر آمد و مردم کماکان عاشق حسین اند؛ همه چیز ایده‌آل بود؟ نه! جامعه‌ی حسینی مطلوب همین است؟ نه! فاصله‌ی ما با اهداف امام‌مان زیاد است خیلی زیاد! اما دشمن از پایایی و استقامت این مردم انگشت به دهان مانده! تا رسیدن به راه زیاد است اما این مردم حسینی اند و همین برای دشمن سنگین است! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
نامسئله‌ها! 🔹"بی‌حجاب‌ را به هیئت راه بدهیم یانه؟" این سوال از پرتکرارترین سوالات دهه‌ی محرم بود، موافق و مخالف به این مسئله پرداختند، نوشتیم و تحلیل کردیم و... . اما مسئله‌ی ما این بود؟ با حل این مسئله چه گرهی از جامعه‌ی مومنین باز می‌شد؟ اصلا چطور می‌شود جامعه ( آن هم جامعه‌ی مومنین) چیزی را مسئله می‌پندارد؟ چطور نامسئله‌ها برای ما مسئله می‌شوند؟ آری؛ این رسانه است که برای ما تصمیم می‌گیرد به کدام مسئله، کِی و در چه حدی بپردازیم! غافل از اینکه اولویت‌های ما چیز دیگری ست! 🔹اگر به جای این سنخ 《نامسئله‌‌ها》به این می‌پرداختیم که《چطور نهی از منکر کنیم؟ از کجا شروع کنیم؟ چطور آموزش ببینیم و آموزش دهیم؟و...》 الان چند قدم جلو بودیم! در دهه‌ی امربه‌معروف، چیزی که به آن نپرداختیم امر‌به‌معروف بود! 🔹واجبِ‌فراموش‌‌شده‌ای که تنها راه حل معضل امروز ماست! راهگشاتر از تصمیمات قانونی و الزامات حکومتی(که در جای خود ضروری ند)، همین است که مردم _تمامی مردم_ باور کنند و یاد بگیرند که امر به معروف و نهی از منکر بهترین راه اصلاح مشکلات جامعه است! از مشکلات اخلاقی گرفته تا آسیب‌های اجتماعی و حتی سیاسی! مخاطب ما در امر به معروف می‌تواند یک سیاستمدار بزرگ باشد یا نوجوانی در خانواده و فامیل و همسایه، یا یک هم‌کار و هم‌کلاس در اداره و دانشگاه و... یادمان باشد《امر به معروف و نهی از منکر 》واجب بزرگ و مهمی است که تمام واجبات دینی وابسته به همین واجب است؛ بِها تُقامُ الفَرائضُ! برای دانلود کتاب واجب‌فراموش‌شده‌، کلیک کنید یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
شیرانِ عَلَم! ✍مثل خیلی از شب‌های جمعه امشب هم مهمان کریمه‌ی اهل بیت علیهم السلام بودیم، از حرم که آمدیم بیرون به ذهنم آمد که این بار از سمت رودخانه به خانه برگردم(بخلاف همیشه که از خیابان اراک برمی‌گشتم )، با اینکه مسیر طولانی تر می‌شد اما گفتم شاید ترافیک کمتری داشته باشد! اتفاقا ترافیک رودخانه سنگین‌تر شد و مسیر طولانی‌تر! همسرم تعجب می‌کرد که چرا میخواهی اینقدر از مسیر را دوباره برگردی به سمت حرم و...؟ برای او هم این مسیر کمی عجیب بود! 🔹در طول حدود ۱۰ سال اقامت در شهر حضرت معصومه سلام الله علیها، بود که این مسیر را می آمدم، وارد رودخانه که می‌شدم به خودم می‌گفتم این چه بود؟ با خودم کلنجار می‌رفتم که چه کار خنده داری کردی و... خلاصه رفتیم و رفتیم و با اینکه مسیر حدودا ۴ لاین بود، کاملا از لاین سمت راست رفتیم! 🔹در همین حین در ترافیک رودخانه رفیقم را دیدم که ماشین‌ش را پارک کرده، کاپوت را بالا زده و کنار ماشین منتظر کمک است. صدایش زدم: _"آقای حسن‌پور ماشینت خراب شده؟ بیام؟ _آره، دستت درد نکنه..." پیاده شدم کمی تلاش کردم دیدم راه حلی بلد نیستم گفت: "اگه شماره‌ی یه باطری ساز داشتم زنگ میزدم کمک میگرفتم." اتفاقا شماره ی باطری ساز هم داشتم، باز هم ! تماس گرفت و قرار شد باطری ساز بیاید و... 🔹راهی شدیم به سمت خانه، به همسرم می‌گفتم: "میدونی فلسفه‌ی این مسیر طولانی که امروز کردم چه بوده؟ همین که به این بنده خدا کمکی کرده باشیم! خدا میخواسته کار بنده‌اش راه بیفته! خودشه که مسیرها رو انتخاب می‌کنه..." 🔹چقدر خنده دار و ساده‌لوحانه است بگوییم همه‌ی اینها بوده! 🔹دوباره مرور می‌کنم: _انتخاب یک مسیر طولانی! _رفتن از مسیری که در طول ۱۰ سال یک بار هم از آنجا نرفتی! _افتادن به لاین سمت راست آن هم آخرین لاین که دقیقا کنار خیابان است! 📌در نگاه توحیدی نداریم! در نگاه توحیدی تو مستقل و جدا از اراده‌ی الهی نیست! عَرفْتُ اللّه َ سُبحانَهُ بفَسْخِ العَزائمِ ، و حَلِّ العُقودِ در نگاه توحیدی، انسان همه‌کاره نیست؛ اختیارش، های و هو و تلاشش، دوندگی‌هایش همه و همه دستِ کسی ست که صاحب اختیار عالم است! 🔹اوست که تکه‌های پازل را می‌چیند که از کدام خیابان بروی و چند ثانیه توقف کنی و چند ثانیه بیش‌تر گاز بدهی تا دقیقا برسی به جایی که او می‌خواهد! تو عروسک خیمه‌شب بازی هستی و عروسک گردان را نمی‌بینی! حالا می‌خواهی زندگی‌ات را به رحمت و حکمت‌اش بسپار و به او تکیه کن تا خیالت راحت شود یا به پول و تحصیلات و خانواده‌ات تکیه کن تا یک عمر نفَس‌نفَس زنان بِدوی و زمین بخوری! 🔹چه زیبا سرود مولوی بزرگ(ره): ما چو ناییم و نوا در ما ز《تو》ست ما چو کوهیم و صدا در ما ز《تو》ست ما که باشیم ای《تو》 ما را جان جان تا که ما باشیم با《تو》 درمیان؟ ما همه شیران، ولی شیرِ عَلَم! حمله‌شان از باد باشد دم‌به‌دم(۱) حمله‌شان پیدا و ناپیداست 《باد》 آنک ناپیداست هرگز گم مباد! پ.ن: (همچون تصویر شیری روی پرچم که باد باعث حرکتش شده و انسان ظاهر بین حرکت را به خود شیر نسبت می‌دهد و باد را نمی‌بیند) یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
از تمامی محققین دنیا درخواست می‌کنیم روی این روایت تحقیق کنند و برای بشریت توضیح دهند 👇 امام صادق علیه السلام: زائرِ حسین(علیه السلام) وقتى به قصد زيارت از خانه‏‌اش خارج شد، سايه‏‌اش بر "چيزى" نمی‌افتد مگر اینکه آن "چيز" برايش "دعا" می‌کند.... (کامل الزیارت ، ص۲۷۹) این معارف با عقل زنگار زده‌ی بشری قابل فهم است؟🤔 _چطور ممکن است هر چیزی برای انسان دعا کند؟ _دعای اشیاء چگونه است؟ _چطور می‌فهمند این شخص زائر حسین علیه السلام است؟ _اصلا زیارت امام، چه تاثیری در اشیا می‌گذارد که آنها دعاگوی انسان شوند؟🤔 از امروز ۵۰سال فرصت دارید فکر کنید و جواب دهید! بسم الله! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
طلبه های "مدرنیته" ! 🔹نمازش تمام می‌شود، سلام آخر را که می‌دهد را از جیب درآورده پیامی را پاسخ می‌دهد و شروع می‌کند به بررسی کانال‌ها، گروه‌ها و... جای تعقیبات نماز وتسبیح حضرت زهرا س را می‌دهد به فضای مجازی! تعجب می‌کنم، نمی‌توانم بی‌اعتنا باشم، دستم را به سمتش دراز می‌کنم: "قبول باشه، میگم این گوشی‌ ما طلبه‌ها رو هم معتاد کرده ها! سر نماز هم ول‌مون نمی‌کنه " لبخندی زده و تایید می‌کند: "آره دیگه؟ گاهی تو خونه می‌بینم خودم و خانومم که تو گوشی هستیم بچه‌ها هم از ما یاد گرفتن هر کدوم تو یه گوشی مشغول‌ند" با اینکه خودش هم واقف است، جهت تذکر بیشتر ادامه می‌دهم: "مسجد پیامبر اعظم ص رو که میشناسین، امام جماعتش یه عادت خوبی دارن که هنگام دعا و صلوات، دستهاشونو کامل بالا می‌برن🤲، همین کار ساده‌ی ایشون باعث شده منم یاد بگیرم، الان دیگه عادت کردم خیلی وقتا دستامو بالا میبرم وقتی دعا می‌کنم! مردم هم به ما طلبه‌ها نگاه می‌کنن، یاد می‌گیرن و اثر می‌پذیرن! " باز هم تایید می‌کند، مثل خودم از درد ناراحت است! نماز دوم هم تمام می‌شود و خداحافظی می‌کنیم! 🔹مسئله، فقط تعقیبات نماز و دعاهای مستحبی نیست، بحث در تاثیرپذیری مردم از "الگوهای دینی" خود است؛ حتی کسانی که اعتقادی به روحانیت ندارند، انتظار دارند روحانیون در اوج معنویت و ایمان باشند که انتظار درستی است! رفتار ما از رانندگی و تعاملات خانوادگی گرفته تا نحوه‌ی تعقیبات نماز و... در مردم اثر دارد. 🔹طلبه‌ای که هنگام دعا به جای التماس به معبود، چشم در گوشی دارد و بعد از تعقیبات نماز، ایتا و روبیکا و... را چک می‌کند ناخواسته همین را به مردم یاد می‌دهد که بازی با گوشی، مهم‌تر از خلوت با معبود است! در مقابل، کم نیستند علمایی که توجه و خلوت‌شان با معبود بی‌اختیار مردم را به سمت معنویت سوق می‌دهد! بی آنکه کلامی حرف بزنند، بوی خدا می‌دهند و به سمت خدا می‌برند! 🔹اعتیاد به "رسانه" که نتیجه‌ی حاکمیت مدرنیته هست و داستان درازی دارد، تبعاتش تا تعقیبات نماز و معنویت روحانیت و... می‌رسد! ریشه‌ی همه‌ی این گرفتاری‌ها به همین حاکمیتِ ‌و برمی‌گردد، بریده از و ماده‌ی بریده از ملکوت خروجی‌اش همین زندگی است! رحمت خدا بر خمینی کبیر که سرپیچی از عبودیت و را به این امت یاد داد؛ به امیدی خلاصی کامل بشریت از چنبره‌ی ! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
...و خداوند قومی را آفرید مخصوص خدمت به زائران حسین علیه‌السلام!و نام آن‌ها را "ملت عراق" نامید! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
تو فقط "زائر" باش! تفضل زائر! مای بارد، زائر! حلیب حارّ، زائر! مبیت، زائر! سکن، زائر! آب خنک، زائر! شیر داغ، زائر! حلیم داغ، زائر! مکان خواب و استراحت و... زائر! ✅تکرار این پسوند زیبا یعنی فقط "زائر" بودنت موضوعیت دارد و بس! چون "زائر حسین‌" هستی، نوکرت هستیم! ایرانی هستی یا عراقی؟ ترک؟ فارس؟ عرب؟ کرد؟ لر؟ مهم نیست، فقط زائر حسین باشی کافی‌ست! طرفدار کدام حزب سیاسی هستی؟ عکس چه کسی را حمل میکنی؟ رابطه‌ات با صادق شیرازی و مقتدی صدر و عمار حکیم و... مهم نیست! عضو فلان فرقه‌ و گروهک هم باشی کاری نداریم! 🔹نه اینکه همه‌ی افکار و جریان‌ها حق باشند و بی‌اشکال، بحث این است که چه کسی می‌تواند این همه نگاه و فکر را یک‌جا جمع کند؟ چطور ممکن است این‌قدر "یکی" کرد؟ کدام قدرت است که تمامی رنگ‌ها و شکل‌ها را از بین می‌برد و انسان‌ها را به "وحدت" می‌رساند؟ یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
تبلیغ در اربعین 🔹حدود ۲ساعت بود که با چند جوان اهل ورامین داشتم صحبت می‌کردم از طرفی خسته‌ی پیاده‌روی هم بودم، خواستم چند دقیقه استراحت کنم که دیدم نزدیک اذان ظهره، می‌خواستم عمامه رو بذارم کنار کوله و برم تجدید وضو و سرویس و... باخودم گفتم شاید همین جلوی موکب هم کسی سوالی یا کاری داشت، عمامه سرم باشه بهتره؛ موکب احباب الرضا ع عمود۸۴۰. از موکب که بیرون آمدم بزرگواری که مسئول فرهنگی موکب بود آمد و گفت حاج آقا امام جماعت میخایم. گفتم چشم، چند دقیقه سخنرانی هم میتونم بکنم. موکب بزرگی بود، پر از زائران ایرانی که با فاصله‌های میلیمتری نشسته بودن. نماز جماعت رو که خوندیم میکروفون رو گرفتم گفتم من رو منبر نمیشینم تا فک نکنید یه ساعت میخام صحبت کنم😊 فقط چند نکته میگم... 🔹چند روز بود به این فکر بودم که چرا مردم آنطور که باید نمی‌تونن از حرم‌های مقدسه استفاده کنن. اینکه هر کسی به روش خودش با امامش درددل میکنه و ائمه به همه‌ی زائرا عنایت دارن، درسته. اما از سوالات مردم می‌فهمیدم غالبا فلسفه‌ی زیارت رو نمیدونن، امام رو نمی‌شناسن و... ۹۰ درصدشون سراپا گوش بودن، وسط صحبتهام گفتم من بعد از منبر خدمتتون هستم سوالی مطلبی اگر بود بفرمائید... 🔹بعد از منبر چند نفر اومدن بازخوردهای خوبی دادن تشکر هم کردن چند نفر هم سوال پرسیدن و با بعضی‌هاشون بحث کردیم و... به این فکر می‌کردم که اگر نبودم یا اگر عمامه رو‌ میذاشتم تو موکب و بدون عمامه میرفتم بیرون، توفیق این رو داشتم؟ 📌جای تو موکب‌ها به شدت خالی بود، کوچکترین راهنمایی و توضیح در مورد و... شدیدا خریدار داشت! ای کاش رفقای بیشتر بودن... یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
🖤سوگ‌سنگین امام علی (علیه‌السلام) هنگام غسل دادن پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله): 🔹پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا!  ...اگر به شکیبایی امر نمی‌کردی، و از نهی نمی‌فرمودی، آن‌قدر  می‌ریختم تا اشک‌هایم تمام شود... 🔹چه باید کرد که زندگی را دوباره نمی‌توان بازگرداند، و نمی‌توان مانع مرگ شد! 🔹پدر و مادرم فدای تو! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و در خاطر خود نگهدار! ! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
✅جز به ضرورت نمی گفت و می فرمود: از نشانه های دانایی آدمی این است که در مسائل اندک سخن گوید، بنده به اوج نمی رسد، جز آنکه زبان خویش را نگه دارد. - پایان خطابه اش استغفار بود. ✅مردی نزدش آمد و چیزی خواست، فرمود: چیزی ندارم ، اما به حساب من هرچیزی نیاز داری بخر پول دستمان آمد به جای تو می پردازم. عمر گفت: ای رسول خدا، خداوند مجبورت نکرده چیزی را که نداری برعهده گیری. پیامبر از سخن عمر خوشش نیامد. مرد نیازمند هم گفت: بپرداز و نترس... . پیامبر خندید. شادمانی از چهره اش معلوم بود. ✅می‌فرمود بهترین شما، کسانی هستند که برای خود بهترین (شوهر) باشند و من از همه ی شما برای ام بهترم. - هر مردی که با زبانش زنش را بیازارد، پروردگار نه انفاقش در راه خدا را می پزیرد و نه نماز مستحبی اش را ، تا زنش را کند، و اگر آن مرد روز ها روزه گیرد و شب ها به نماز برخیزد ؛ باز هم نخستین کسی خواهد بود که به دوزخ می رود. ✅به مردان می فرمود: به همسرانتان، بشمار می آید. _بدترین زنان شما زنی است کم حیا ترش رو زبان دراز و بد دهن _بهترین زنان شما زنی است که اگر خود یا همسرش خشمگین شوند به همسرش می گوید دستم در دست توست چشمانم به خواب نمی رود اگر از من خرسند نشوی یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
✅راوی می گوید: به حضور پیامبر رفتم و آن حضرت در حال نماز بود، و آوای گریستن او، همچون آوای جوشیدن دیگ بود. - دو برابر نمازهای واجب، نماز مستحبی می خواند. ✅می فرمود: _خداوند بندگانی دارد که آنان را برای مردمان آفریده است. مردمان به آنها پناه می آورند و آنان در روز رستاخیز از عذاب خداوندی در امان اند. - کسی که بشنود مردی فریاد می زند: "ای مسلمانان! "و پاسخش را ندهد، مسلمان نیست. ✅به هر کسی می رسید ، بزرگ و پیش از او می کرد. - می فرمود:سلام، نامی از نام های خداوند است، پس آن را میان خودتان بپراکنید؛ هرگاه مسلمانان به عده ای سلام کند ، اگر آنان پاسخش را ندهند، کسی که بهتر و پاکیزه تر از آن هاست، جوابش را می گوید. ✅با مهربانی و بسیار، اشتباه دیگران را اصلاح می‌کرد: معاویه ، پسر حکم سلمی می گوید:هنگامی که با رسول خدا مشغول نماز بودم، مردی عطسه کرد. گفتم : خدایت بیامرزد! دیگر نمازگزاران با نگاهشان برایم خط و نشان کشیدند. مامومین ،دستانشان را بر ران هایشان زدند.چون دیدم با این کارشان مرا به سکوت دعوت می کنند. ساکت شدم. هنگامی که نماز تمام شد پیامبر مرا خواست. سوگند به خداوند،نه بر سرم فریاد کشید و نه کتکم زد و نه دشنام داد. فرمود: در نماز نباید حرف زد؛ نماز ، نیایش کردن ، تکبیر گفتن و قرآن خواندن است. یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
🔅کمی درباره «زخم گلوی امپراتور»🔅 🔸«خیلی اهل عبادت بوده‌اند و رسیدگی زیادی به فقراء داشته‌اند و اخلاق خوب‌شان همه را تحت‌تاثیر قرار می‌داده و کلی حدیث و معارف اجدادشان را برای دیگران نقل می‌کرده‌اند و...» این توصیفی از سیره ائمه است که معمولاً می‌گویند و می‌شنویم. اما دشمنان بزرگ و حرفه‌ای، مثل ما ساده و بسیط نیستند که آن حقیقت‌های پیچیده را با همین سادگی و بساطت ما، توصیف کنند. 🔹بخاطر همین بود که «منصور دوانیقی» (امپراتوری که تثبیت «بنی‌عباس» با اقتدار او ممکن شد و فتوحات را تا «طبرستان» گسترش داد و قیام‌های متعددی از «نهضت اسحاق» و «جنبش راوندیه» تا «خیزش سادات حسنی» را سرکوب کرد و با چند هزار صنعتگر در طول چهار سال، شهر «بغداد» را بنیان گذاشت) وقتی می‌خواست «جعفر بن محمد» را توصیف کند، می‌گفت: «هذا الشجا المعترض فی حلوق الخلفاء... این استخوان گیرکرده در گلوی خلفاء» و فقط به یاد خِرخِر نفَس‌های حکومتش و زخم‌خوردگی گلوی خودش نمی‌افتاد بلکه همه خلفای هم‌عصر با اباعبدالله را در این بیچارگی شریک می‌کرد. 🔸حتی وقتی غوغای سادات حسنی، حجاز و عراق را در برگرفت و خواب را از چشمان منصور گرفت، باز هم از پیچیدگی‌های رفتار «جعفر بن محمد» می‌لرزید: «قد کنت مُصرّاً علی قتل جعفر... و کان امره ـ و ان کان ممّن لایخرج بالسیف ـ اغلظ عندی و اهمّ علیّ من امر عبدالله بن حسن و قد کنتُ اعلم هذا منه و من آبائه علی عهد بنی امیّه... من بر کشتن جعفر اصرار داشتم و قضیه او ـ گرچه از کسانی است که قیام مسلحانه نخواهد کرد ـ سخت‌تر و بااهمیت‌تر از قضیه عبدالله بن حسن [رهبر قیام‌های مسلحانه‌ی سادات حسنی] در نزد من است. من این رفتار را از او و پدرانش در عهد بنی امیّه هم سراغ داشتم...» 🔹بدون لشگر و سلاح و پول‌پاشی بین طرفداران و در اوج تقیّه، برای یک امپراتوری خطرناک‌تر از اهالی قیام مسلحانه باشی و پیچیدگی و کیاستی در علم حدیث و کلام و فقه و اعتقادات و اخلاقت موج بزند که از شمشیر سخت‌تر و برنده‌تر باشد و لقمه‌ی گلوگیر ِ یکی از دو ابرقدرت جهان در آن روزگار شود. این باورنکردنی‌ها، وقتی به آستان «جعفر بن محمد» و پدرانش می‌رسند، به واقعیت‌های معجزگون تبدیل میشوند. البته فهم این معجزات و پیدا کردن نسخه امروزین آن، به فقاهتی نیاز دارد که گویا باید خیلی دقیق‌تر از تفقه در احکام نماز و روزه و حج و... باشد. فقاهتی که اگر در میان حوزه‌های ما پا گرفته بود، دیگر علمائی پیدا نمی‌شدند که به اسم دینداری خالص و ولایت و برائت و دوری از سیاست، در اخلاق خوب و عبادات فراوان و دروس خارج مفصّل خودشان غوطه‌ور شوند اما بدون شباهت به مولای‌شان امام صادق، نه گلوگیر امپراتورهای مدرن شوند و نه مباحث علمی‌شان برنده‌تر از سلاح در مقابل ابرقدرت‌ها به حساب بیاید. ♥️ تقدیم به مردی که به قول رهبری، «آیت‌الله‌العظمای واقعی خود او بود»؛ فقیه جعفری خالصی که مثل استخوان در گلو، خواب راحت را از بت‌پرستی مدرن و کاهنان معابد آن گرفته بود و گرفته است و خودش را در یکی از پیام‌هایش این طور روایت کرد: «قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه وتنها هم بماند به‏‎ ‎‏راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهد و به یاری‏‎ ‎‏خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه‌های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت‏ را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند‏‎ ‎‏سلب خواهد کرد.» ✍️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری ✅https://eitaa.com/HossiniehAndisheh
﷽ ✍قیامت؛ ظهورِ خودت! 🔹گاهی یک درخت پرشکوفه میبینی و گاهی یک نهال کوچک "می‌کاری" و تبدیل به درختی پرثمر می‌شود، اولی برایت جذاب است اما دومی چیز دیگری است! چرا؟ گاهی یک جوان رعنا می‌بینی و گاهی نوزادی را "بزرگ کرده ای" و فرزندی برومند داری؛ چرا دومی اینقدر برایت مهم است؟ 🔹چرا بزرگ شدن درخت یا کودک همسایه برایت چندان مهم نیست اما اگر خودت رشدش داده ای لذت می‌بری؟ چون خودت را می‌بینی، حاصل چند سال زحمتت را! آدمی "محصول خودش" را "خودش" می‌پندارد و از کمال او احساس کمال می کند و همین لذت دارد! 🔹تازه اینها هیچ کدام، "تو" نیستند؛ فقط منسوب به تو اند! حالا فکر کن خودت را رشد داده ای، و آن روز آمده، آن روز که "خود واقعی" تو بیرون می‌آید، 👈 یوم تبلی السرائر! خودت را می‌بینی؛ شفاف، بی کم و کاست ، بی‌تغییر، همان که بودی همان که سال‌ها در این دنیا ساخته‌ای، 👈لایظلمون نقیرا! نه ذره ای از تو کم کرده اند و نه افزوده اند، خودتی! 🔹آن وقت اگر این "بذر وجودت" را خوب ای و رشدش داده ای، چه لذتی خواهی برد! به به، این منم چقدر خوب رشد کرده ام چقدر بزرگ شده ام، چقدر سرمایه دارم، چقدر خوب اندوخته‌ام... برعکس‌ش هم حسرت است و پشیمانی! چقدر دستم خالی است؟! چرا اینقدر مانده ام؟ چرا نکردم؟ من این همه سال در دنیا چه‌کار می‌کردم؟! حالا فهمیدم الدنیا مزرعة الآخره یعنی چه! 🔹رشد نکردن درخت و گل را می‌توانی به آب و خاک و باد نسبت دهی، اما رشد نکردن خودت را نه، فقط گردن خودت است و بس! انکار هم نمی توانی بکنی! رازِ عمیق بودنِ عذاب‌های آخرتی همین است، نعمت‌هایش هم همین طور! 🔹این نگاه به عالم آخرت نگاهی "واقع‌بینانه" است، اینکه من قرار است محصولِ خودم را درو کنم! محصولی که سال‌ها کاشته‌ام، نام این محصول "نامه‌ی اعمال" است و نامه همان "من" ام، نه کاغذی جدا از من! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 بزرگ‌مردِ کوچک! "ما همیشه مقاوم هستیم" 🔹اینها را از که یاد گرفته ای مرد؟! هم‌سالان تو الان مشغول بازی اند یا مشق‌های‌شان را می‌نویسند؛ تو اما مشق کرده ای، درس مقاومت را در چه مکتبی خوانده ای که اینطور منتظر شهادتی؟ 🔹آهای لیبرالیسم! اومانیسم! سوسیالیسم! و تمام ایسم‌های مدعی! کودکان‌تان را که نه، دانشمندان‌تان را بیاورید برای شاگردی در این مکتب! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
🔹لقاءالله چیه؟ دلیلی نداره بگیم دیدن عذاب قیامت و... بلکه لقاءالله یعنی دیدن خود خدا! (البته با شهود باطنی، نه به چشم سر!) 🔹این دیدار باید در کجا باشه؟ قاعدتا تو همین دنیا! 🔹اینهایی که لقاءالله رو تکذیب کردن فقط مشرکین زمان پیامبر ص بودن؟ نه! ما تکذیب نمی‌کنیم؟ به زبان تکذیب نمی کنیم به عمل چطور؟ 🔹چرا می‌فرماید: خسارت دیدند، نه اینکه خسارت خواهند دید؟ چون قطعیه! مثل اینکه قراره اتفاق بدی برا ما بیفته و بگیم: بدبخت شدم رفت! یعنی قطعیه! ترجمه: آنها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلماً زیان دیدند؛ (و این تکذیب، ادامه می یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید؛ می‌گویند: «ای افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهی کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش می‌کشند؛ چه بد باری بر دوش خواهند داشت! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر جای اینا خالیه 😢 🎥 "اگر کار برای خدا باشه لحن باید یکی باشه"! 🔹چقدر اینا رو خودشون کار کرده بودن! اینکه آدم از جونش بگذره بره زیر گلوله های داغ، بره روی مین، این واقعا سخته خیلی هنر میخاد. اما سخت تر از اینا اینه که اینقدر اهل تهذیب نفس باشی که این ریزه کاری ها یادت باشه، الان ما هم میتونیم حرف این شهید رو به زبان بگیم یا بنویسیم، ولی تو جبهه تو اون شلوغی و خستگی حواست به اینها باشه واقعا عجیبه! 🔹نشانه ی اینه که دغدغه ی دائمی این شهید( و امثال این شهید) فقط "خدا" بوده! و برا خودش برنامه ریخته بوده، برنامه ی مبارزه با نفس! یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بیانی زیبا از علامه حسن‌زاده ره: خودت را درست بساز❗️ عجیب است؛ بسیاری از معارف دین یا حتی غلط معرفی شده اند! 🔹مثلا نامه‌ی عمل؛ هنوز هم بسیاری از مسلمانان نامه‌ی عمل را نوشته‌ای کاغذی می‌دانند، این نگاه باعث می‌شود "نتیجه‌ی عمل" را جدا از خودمان بدانیم! اما اگر بدانیم تک تک "اعمال و رفتار" ما حتی "نیت‌ها" تبدیل به حقیقتی می‌شوند که در زندگی بعدی (یا همان عالم آخرت )این را به ما نشان خواهند داد؛ در این صورت ‌نگاه ما به "دین و معارف اسلام" متفاوت خواهد بود. در کلیپ فوق علامه حسن‌زاده ره، به گوشه‌ای از این حقایق اشاره می‌کنند: "علم و عمل !" یعنی ما، شخصیت حقیقی ما را می‌سازند! و در عالم بعدی، این هویت، بروز و ظهور خواهد داشت! یادداشت‌های یک طلبه👇 https://eitaa.com/yaddashtthayeyektalabeh