eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
266 دنبال‌کننده
180 عکس
153 ویدیو
11 فایل
سحرم مرغ جرس ناله برآورد بخوان! که همه فلسفه ی ماندنِ‌تو خواندنِ توست! ✔صمیمانه مشتاق نظرات گهربارتان هستم @Abdolmajidd
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرانِ عَلَم! ✍مثل خیلی از شب‌های جمعه امشب هم مهمان کریمه‌ی اهل بیت علیهم السلام بودیم، از حرم که آمدیم بیرون به ذهنم آمد که این بار از سمت رودخانه به خانه برگردم(بخلاف همیشه که از خیابان اراک برمی‌گشتم )، با اینکه مسیر طولانی تر می‌شد اما گفتم شاید ترافیک کمتری داشته باشد! اتفاقا ترافیک رودخانه سنگین‌تر شد و مسیر طولانی‌تر! همسرم تعجب می‌کرد که چرا میخواهی اینقدر از مسیر را دوباره برگردی به سمت حرم و...؟ برای او هم این مسیر کمی عجیب بود! 🔹در طول حدود ۱۰ سال اقامت در شهر حضرت معصومه سلام الله علیها، بود که این مسیر را می آمدم، وارد رودخانه که می‌شدم به خودم می‌گفتم این چه بود؟ با خودم کلنجار می‌رفتم که چه کار خنده داری کردی و... خلاصه رفتیم و رفتیم و با اینکه مسیر حدودا ۴ لاین بود، کاملا از لاین سمت راست رفتیم! 🔹در همین حین در ترافیک رودخانه رفیقم را دیدم که ماشین‌ش را پارک کرده، کاپوت را بالا زده و کنار ماشین منتظر کمک است. صدایش زدم: _"آقای حسن‌پور ماشینت خراب شده؟ بیام؟ _آره، دستت درد نکنه..." پیاده شدم کمی تلاش کردم دیدم راه حلی بلد نیستم گفت: "اگه شماره‌ی یه باطری ساز داشتم زنگ میزدم کمک میگرفتم." اتفاقا شماره ی باطری ساز هم داشتم، باز هم ! تماس گرفت و قرار شد باطری ساز بیاید و... 🔹راهی شدیم به سمت خانه، به همسرم می‌گفتم: "میدونی فلسفه‌ی این مسیر طولانی که امروز کردم چه بوده؟ همین که به این بنده خدا کمکی کرده باشیم! خدا میخواسته کار بنده‌اش راه بیفته! خودشه که مسیرها رو انتخاب می‌کنه..." 🔹چقدر خنده دار و ساده‌لوحانه است بگوییم همه‌ی اینها بوده! 🔹دوباره مرور می‌کنم: _انتخاب یک مسیر طولانی! _رفتن از مسیری که در طول ۱۰ سال یک بار هم از آنجا نرفتی! _افتادن به لاین سمت راست آن هم آخرین لاین که دقیقا کنار خیابان است! 📌در نگاه توحیدی نداریم! در نگاه توحیدی تو مستقل و جدا از اراده‌ی الهی نیست! عَرفْتُ اللّه َ سُبحانَهُ بفَسْخِ العَزائمِ ، و حَلِّ العُقودِ در نگاه توحیدی، انسان همه‌کاره نیست؛ اختیارش، های و هو و تلاشش، دوندگی‌هایش همه و همه دستِ کسی ست که صاحب اختیار عالم است! 🔹اوست که تکه‌های پازل را می‌چیند که از کدام خیابان بروی و چند ثانیه توقف کنی و چند ثانیه بیش‌تر گاز بدهی تا دقیقا برسی به جایی که او می‌خواهد! تو عروسک خیمه‌شب بازی هستی و عروسک گردان را نمی‌بینی! حالا می‌خواهی زندگی‌ات را به رحمت و حکمت‌اش بسپار و به او تکیه کن تا خیالت راحت شود یا به پول و تحصیلات و خانواده‌ات تکیه کن تا یک عمر نفَس‌نفَس زنان بِدوی و زمین بخوری! 🔹چه زیبا سرود مولوی بزرگ(ره): ما چو ناییم و نوا در ما ز《تو》ست ما چو کوهیم و صدا در ما ز《تو》ست ما که باشیم ای《تو》 ما را جان جان تا که ما باشیم با《تو》 درمیان؟ ما همه شیران، ولی شیرِ عَلَم! حمله‌شان از باد باشد دم‌به‌دم(۱) حمله‌شان پیدا و ناپیداست 《باد》 آنک ناپیداست هرگز گم مباد! پ.ن: (همچون تصویر شیری روی پرچم که باد باعث حرکتش شده و انسان ظاهر بین حرکت را به خود شیر نسبت می‌دهد و باد را نمی‌بیند) یادداشتهای یک طلبه👇 https://eitaa.com/joinchat/3598844148Cfcd3daff42
یادداشت‌ های یک طلبه
گاهی فکر میکنم برخی از شعرای ایران اول مجتهد و عارف بودند بعد شاعر شدند! 🔹این مطلب در مورد امثال حاف
✍مادرِ موسی داستان شیرین مادر موسی از پروین اعتصامی(ره) 👇 مادر موسی، چو موسی را به نیل در فکند، از گفتهٔ رب جلیل خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه گفت کای فرزند خرد بی‌گناه گر فراموشت کند لطف خدای چون رهی زین کشتی بی ناخدای؟ گر نیارد ایزدِ پاکت به یاد آب خاکت را دهد ناگه بباد؟ 🔹تا اینجا مادر موسی نگران است، و طبق داستان، تمام هستی را در دستِ حضرت _جلّ و علا_ نمی بیند! ادامه‌ی شعر 👇 وحی آمد کاین چه فکر باطل است؟ رهرو ما اینک اندر منزل است پردهٔ شک را برانداز از میان تا ببینی سود کردی یا زیان گرفتیم آنچه را انداختی دست را دیدی و نشناختی در تو، تنها عشق و مهر مادری است شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است نیست بازی کار حق، خود را مباز آنچه بردیم از تو، باز آریم باز 🔹اینها هم به نوعی توبیخ و تنبّهی از طرف خداست. اما ۳ بیت زیر نقطه ی شعر است از نظر توحیدی! و در عین سادگی؛ فوق العاده زیباست!👇 رودها از خود نه طغیان میکنند آنچه میگوئیم ، آن میکنند ، به دریا حکم طوفان میدهیم به سیل و موج فرمان میدهیم قطره‌ای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود!!! الله کبر از این همه زیبایی! 📌 فقط این نیست که بدانیم یک خدا داریم، اینکه بدانیم و بلکه ببینیم: همه‌ی انسان‌ها و بلکه همه‌ی ذرات هستی تحت مدیریت ، این توحید است؛ خدایی که سر صحنه حاضر است، نخواییده، چیزی از یادش نرفته و هستی کماکان تحت تدبیرش قرار دارد! ادامه ی شعر را در لینک زیر بخوانید 👇https://ganjoor.net/parvin/divanp/mtm/sh139 یادداشتهای یک طلبه👇 @yaddashtthayeyektalabeh
✍در فراق چند مسئول! کجا می‌روید مردم؟ چه خبر است؟ چند شخصیت سیاسی از دنیا رفته‌اند، همین! مگر می‌شود عاشق چند سیاستمدار شد و در فراق‌شان گریست؟ مگر می‌شود برای تشییع‌شان اینطور به پا کرد؟ 🔹نکند سخن خمینی کبیر را باور کرده‌اید که در می‌توان انسان بود و حتی بود؟ می‌شود به دور از اختلاس و مافیاسازی و لابی‌گری فقط خدمت کرد! می‌شود؟ خمینی می‌خواست به دنیا نشان دهد ما در اوج سیاست و حکومت‌داری می‌توانیم را تجلی دهیم، نکند این شعارها عملی شده؟ 🔹کجا می‌روید مردم؟ شما را چه شده که اینگونه به هم ریخته‌اید؟ محرم است؟ عاشوراست؟ شب قدر است؟ نه! پس این اجتماع عظیم برای چیست؟ عزیزتان را از دست داده‌اید؟ مگر امام جمعه و رئیس جمهور و وزیر و... هم می‌شود باشد؟ 🔹چه می‌کنید؟ صدای هق‌هق گریه‌هایتان را همه‌ی دنیا می‌شنود! باورهای دنیا را به هم ریخته اید! هیچ جای دنیا مردم شان نمی‌شوند، در فراق‌ش اشک نمی‌ریزند؟ این‌ها معجزه‌ی جمهوری اسلامی است و فقط در و پیروان او معنا می‌یابد! چه می‌کنید مردم؟ اینجا چه خبر است؟ یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
✍معرفت ذهنی یا معرفت قلبی؟ 🔹بشرِ مادی با ذهن مادی و کوچکش دوست دارد همه چیز را بفهمد، به همین عادت کرده و اساسا تنها راه فهم و درک را ذهن می داند! در نتیجه آنچه با ذهن درک نمی‌شود را نامفهوم می‌پندارد و آنجا که دوست دارد بیشتر بفهمد و جلوتر بفهمد خود را به تکاپوی بیشتری وا میدارد! غافل از اینکه ذهن با تمام اهمیتش ابزاری کوچک و ناقص برای درک حقایق است؛ در معارف دین ذهن یکی از سربازانِ ۷۵ گانه‌ی عقل است! نه خودِ عقل!( لینک روایت ) تازه عقل نیز تمام حقیقت انسان نیست! 🔹با این توضیحِ مختصر معلوم می‌شود چرا علمای اخلاق به جای اصرار بر معرفت ذهنی بر و قلبی تاکید داشته‌اند! معرفتی که میوه‌ی عمل است! و تنها از راه عمل به دستورات دینی حاصل می‌شود! 🔹فهم بخش مهمی از معارف دین متوقف بر بازشدن و استفاده از این ابزار کلیدی است؛ از جمله به عنوان اصلی‌ترین و ضروری‌ترین معرفت دینی؛ که تنها راه فهمِ آن و رسیدن به آن همین است! (رزقنا الله و ایاکم🤲) اصرار بر اینکه تمام معارف دین را از دریچه‌ی کوچک ذهن بفهمیم بدلیل غفلت از دیگر ابزارهای فهم است! 📌برداشتی از کتاب فطرت، استاد علیپور یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
به اندازه‌ی توحید! ✍آن روزها محل اقامتشان نیشابور بود، با همراهان از میان شهر عبور می‌کردند که چند نفر از بزرگان شهر که حافظ قرآن و احاديث نبوی هم بودند مقابل حضرت‌شان آمده و با احترام زائد الوصفی گفتند: 🔹"آقاجان اگر مقدور است، پرده‌ی هودج را کنار بزنید تا مردم چهره‌ی مبارک‌تان را مشاهده کنند، ضمنا حديثی از پدران خود بفرمایید تا یادگاری از سفرتان به خراسان باقی بماند، امام رئوف، جلوی استر را کشيده و دستور فرمودند پرده‌ی محمل را بالا برند چون چشم مردم به چهره‌ی نورانی فرزند پيغمبر افتاد ناگهان فريادها برآوردند بسياری از مردم از خود بيخود شده یا بی‌اختيار می‌گريستند. هيچ نيروئی نمی‌توانست جلوی احساسات مردم را گرفته و آنها را وادار به آرامش کند. روز به نيمه رسيد و همين طور مردم دسته دسته از دور و نزديک می آمدند. بالاخره عده‌ای از پيشوايان، اجتماع نموده و بطور دسته جمعی مردم را وادار به سکوت کردند. آنها به مردم می‌گفتند خاموش باشيد و فرزند پيغمبر را بيش از اين آزار نرسانيد گوش فرا داريد تا حديثی از آن حضرت بشنويد. بعد از ساعتی سر و صداها خاموش و مردم منتظر حديث حضرت ايستادند. نوشته‌اند شماره‌ی دواتهائی که جهت نوشتن آن حديث آماده شده بود بالغ بر بيست و چهار هزار بوده و اين سوای جمعيتی بود که به شنيدن و حفظ حديث اکتفا نمودند. 🔹حضرت کلامشان را شروع کردند: "خداوند جل جلاله می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است." گویی مسئله‌ای مهمتر از نبود که حضرت‌ به آن اشاره کنند، امام برای بشرِ دور افتاده از حقیقتِ فطرت، چاره‌ای جز بازگشت به توحید نمی‌دیدند، مرکب راه افتاده بود، مردم کلام حضرت را تمام شده می‌دیدند ؛ اما هنوز چیزی باقی مانده بود! چه مسئله‌ای؟ مگر توحید کافی نیست ؟ کدام حقیقت است که بدون آن توحید است؟ و اصلا بدون آن نمی‌شود به توحید رسید؟ کدام مسئله مهم است؟ امام دوباره پرده را کنار زدند و فرمودند: " [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم" 📌امام می‌خواست بگوید: بدون نمی‌توانید به توحید برسید، بدون ولایت زحماتتان هدر است و عباداتتان بی‌فایده! حالا دیگر کلامش را رسانده بود، مرکب به راه افتاد و چشم‌ها پشت سر حضرت‌ش در حسرت... یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
﷽بسم الله الرحمن الرحیم ✍چرا اول هر نوشته یا هر حرفی یا هر تصمیمی یه نمیگیم؟ بسم الله الرحمن الرحیم یعنی توجه دارم به به ! و این به کار ما برکت میده.
الان در عالم اتفاقی عجیب‌تر از این داریم؟ دیدار با نخبگان، کجا؟ تهران، حسینیه امام خمینی ره. جایی که مکانش کاملاً برای دشمن واضح است! کِی؟ روزی که دشمن تهدید کرده و دیشب به او ضربه زده ای! رژیمی که بزرگترین ارتش‌های دنیا پشت او هستند گفته نفر بعدی ما رهبر ایرانه و...! 🔹این یعنی چه؟ یعنی رهبر ایران شجاع است؟ نترس و قدرتمند و...؟ نه، فقط اینها نه! بلکه این یعنی ! یعنی این انسان الهی می‌داند: لاموثر فی الوجود الا الله! یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
﷽ هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از👇 «محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور». 🔹 «توحید» در جنبه‌ی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید است. اصل دین و همه‌ی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است که حالا جای بحث و حرف و توضیح و تبیین دارد که مجالش اینجا نیست. امام خامنه ای۱۴۰۳/۸/۱۷ یادداشت‌های یک طلبه 👇 @yaddashtthayeyektalabeh
📝 : تعبیری آقای طباطبایی در تفسیر المیزان دارند، می‌فرمایند: اگر تمام تعلیمات اسلامی اعمّ از اصول عقاید، تعلیمات اخلاقی، مقررات اسلامی و حتی واجبات و مستحبات و محرمات و مکروهات را تجزیه و تحلیل کنیم می‌بینیم به برمی‌گردند و توحید را اگر ترکیب کنیم به اینها منتهی می‌شود! در واقع ایشان می‌خواهند بگویند نبوت همان توحید است ولی در یک مرحله و شکل خاص، امامت همان توحید است در یک شکل خاص، معاد همان توحید است در یک شکل خاص، و حتی «نماز بخوانید» هم همان توحید است در شکل خاص. بنا بر این بیان شیرین و لطیف، و در درجه اول تعلیمات اعتقادی اسلامی، ترکیبی از است؛ یعنی همه تعلیمات اسلامی با تحلیل به توحید برمی‌گردند و توحید را اگر ترکیب کنیم، همه تعلیمات دیگر نتیجه می‌شود. 📚 انسان شناسی قرآن، ص12 @yaddashtthayeyektalabeh
از جملات زیبای ایشون: ما روضه‌ی خدا رو می‌خونیم چون مظلوم‌ترینه! ایشون از بزرگانی هستند که دغدغه‌ی اصلی شون تعلیم و ترویج بود!
🎥دیگه بیچاره شدیم اسرائیل حمله کرد و جنگ شروع شد و ... ✅ بیان شیوای حجت الاسلام رمضانی از داستان قوم موسی علیه السلام. {فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!}61 سوره شعراء @yaddashtthayeyektalabeh