🌷 ۴ خرداد ۱۳۶۷ — سالروز شهادت بهروز مرادی ، معلم، هنرمند، رزمنده🕊🕊
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
💠 همسایههای جنگ و صلح
✍️ عنایت صحتی شکوه
سوم خرداد ۱۳۶۱ رزمندگان اسلام موفق شدند در عملیات "الی بیت المقدس" اشغالگران بعثی ارتش صدام را از خرمشهر اخراج کنند.
در اولین ساعت بعد از آزادی خرمشهر، بچههای خرمشهر که پاییز 1359 بیش از ۳۴ روز دلیرانه جلوی صدامیها مقاومت کرده بودند، با ذوق و شوق فراوان وارد شهر شدند.
بهروز مرادی، به محض ورود به شهر، یاد چیزی افتاد. چند تا از نیروها را با خود همراه کرد و به طرف میدان فرمانداری رفت.
از قدیم، نرسیده به میدان، کتابخانهای قرارداشت. بهروز با اضطراب وارد ساختمان یک طبقۀ کتابخانه شد. به محض ورود، همه در جا خشکشان زد.
تعدادی اسکلت، وسط سالن کتابخانه دور هم افتاده بودند. کتابهای قفسهها، روی آنها ریخته بودند.
بهروز با بغض و اشک گفت:
- آبان ۱۳۵۹ که عراقیها داشتند خرمشهر را اشغال میکردند، اینها ۱۲ نفر از تکاوران نیروی دریایی ارتش مستقر در خرمشهر و چندتایی هم بچههای سپاه بودند که در کتابخانه پناه گرفته بودند و نمیگذاشتند عراقیها به پل خرمشهر نزدیک شوند.
آن موقع یکی دو بار آمده بودم پیش آنها. بعداً شنیدم گلولۀ خمپارۀ بعثیها به سقف کتابخانه خورده و همۀ آنها شهید شدهاند. از آبان ۵۹ تا امروز (سوم خرداد ۱۳۶۱) منتظر بودم تا بیایم و ببینم چه بر سر اینها آمده است.
بچهها، آرام و با احترام، کتابها را کنار زدند و استخوانها را از میان آوار سقف درآوردند تا برای خانوادههای شان که بیش از یک سال و نیم دنبال بچۀ خود میگشتند، بفرستند.
آن کتابخانه امروز نوسازی شده است.
نمیدانم آیا در سالن کتابخانه نوشتهاند:
12 رزمندۀ غیرتمند ارتشی و سپاهی که هرکدام از یک نقطۀ ایران برای دفاع از وطن خویش به خرمشهر آمده بودند، در این کتابخانه، بیش از یک سال با "جنگ و صلح"، "بینوایان" و "پیرمرد و دریا" همسایه بودند؟!
بهروز مرادی، رزمنده، عکاس، نقاش، خبرنگار و نویسندۀ اهل خرمشهر ۴ خرداد ۱۳۶۷ آخرین روزهای جنگ، در شلمچه به شهادت رسید و در خرمشهر به خاک سپرده شد.
بازنوشتۀ حمید داودآبادی
-------------------------------------------
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
(ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌴 رزمندگان خطه جنوب - اوایل جنگ
📷 حسین فخری، مداح و شهید بهروز مرادی رزمنده هنرمند خرمشهری نیز در تصویر دیده میشوند
⏳ دوران #دفاع_مقدس
🌴 رزمندگان خطه جنوب - اوایل جنگ
📷 حسین فخری، مداح و شهید بهروز مرادی رزمنده هنرمند خرمشهری نیز در تصویر دیده میشوند
⏳ دوران #دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۴ خرداد سالروز شهادت بهروز مرادی گرامی باد.
🔹روح انقلابی و کمال گرایی دینی شهید را در این ویدئو که مربوط به ساعاتی قبل از شهادت ایشان را با هم ببینیم. وصیت نامه شهدا نه فقط کاغذی است که شهید با خودکار اندیشه های خود را در آن نوشته، بلکه همه صحبت های شفاهی و سبک زندگی او هم شامل می شود.
🔹همیشه صحبت های موضوع این فیلم برایم جالب بود تا اینکه امروز فهمیدم تابلو «به خرمشهر خوش آمدید، جمعیت ۳۶ میلیون نفر» اثر ایشان است. زمانی که بعثی ها وارد خرمشهر شدند بر یکی از دیوارهای شهر نوشتند «جئنا لنبقی» یعنی «آمده ایم که بمانیم» و او خواست با نوشتن این تابلو پاسخی به ارتش بعث و حامیانش بدهد و بگوید که مردم ایران همه با هم اتحاد دارند.
🔹تابلوی معروف «این شهر به خون شهدا مطهر است با وضو وارد شوید» هم اثر این شهید بزرگوار است. شهیدی که دانشجوی رشته صنایع دستی دانشگاه هنر بود و همانند شهید آوینی هنر و تخصصش را در راه گسترش فرهنگ دفاع مقدس به کار گرفت و ۲۰۰۰ عکس در آرشیو دفاع مقدس یادگار تلاش او در به تصویر کشیدن مظلومیت خرمشهر و رزمندگان آن است.
♦️شهید آوینی: «روی تابلوی ورودی شهر نوشته است: کوچههای این شهر به خون شهدا آغشته است با وضو وارد شوید. این تابلو را بر دروازه خرمشهر، شهید بهروز مرادی نگاشته است، مردی از سلاله جوانمردان. او تا سال ۱۳۶۷ که به شهادت رسید، پای از جبههها بیرون نگذاشت. خانه شهید بهروز مرادی در خیابان نقدی، کنار مسجد اصفهانیها قرار دارد. در این خانه سه شهید زیستهاند، بهروز مرادی، پدر و برادرش»
🔸منبع کتاب «گنجینه آسمانی
🔷 ۴ خرداد، دزفول پایتخت مقاومت، شهری که در شیرینی آزادی خرمشهر گم شد!
🔹عراقی ها به آن بلد الصواریخ و ایرانی ها به آن شهر هزار موشک می گفتند. شهر کوچکی که در طول ۸ سال ۱۷۶ موشک بعضاً ۹ و ۱۲ متری در کوچه های ۳ متری آن فرود آمد و بماند ۳۰۰ راکت هواپیما و ۲۵۰۰ گلوله توپ خالی شده بر سر مردمش!
🔹شهری که بیشترین شباهت را به غزه امروز داشت و از ۲۶۰۰ شهیدش، بیشتر آنان را زنان، کودکان و شهروندان بی دفاع تشکیل می داد. شهری که در آن یک موشک ۱۲ متری به منزل «حاج ابراهیم آریانپور» برخورد و ۲۳ نفر از اعضای خانواده وی از جمله عروس، داماد، پدر، مادر، خواهر، برادر، نوه و مادربزرگ او را به کاروان عاشورا رساند.
🔹شهری که میگهای عراقی وقتی قصد بمباران جایی را داشتند و در آن خصوص موفق نمیشدند، برای اینکه موشک های خود را به عراق بازنگردانند آنها را بر سر مردمش خالی میکردند!
🔹علی رغم همه فشارهای عجیبی که در طول ۸ دفاع مقدس بر دزفول بود اما این شهر نه تنها هیچ گاه تخلیه نشد، بلکه رونق هم گرفت! همان شهری که مردمش هشت سال شبانه چراغ خانه خود را روشن نکردند اما چراغ های زندگی و دل خود را روشن تر از قبل نگه داشتند و امروز دزفول نام یک موشک ایرانی است!
🔹امام خمینی (ره): «شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. شما دین خود را به اسلام ادا کردید.»
♦️شهید آوینی: «صراط مستقیم از متن جهنم می گذرد، جهنمی که با دست اغواشدگان شیاطین بر کره زمین برپا شده است. هر کس به پیامبر اسلام (ص) گرویده، مأموریت به استقامت دارد.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 صحنه هایی تلخ از
موشک باران صدام
بر سر مردم دزفول
۴ خرداد، روز مقاومت و پایداری دزفول گرامیباد
#دزفول_قهرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویدئوی کمتر دیده شده از آزاد سازی خرمشهر و لحظه ورود رزمندگان به خرمشهر و خروج قواى عراقى از داخل سنگر و به اسارت درآمدنشان
#فتح_خرمشهر_فتح_خاک_نیست
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🌹شهید قاسم یار احمد
🕊🕊 شهادت : عملیات بیت المقدس ۴
خرداد ۱۳۶۷
دربندیخان، شاخ شمیران
فردای عملیات بیت المقدس ۴ در منطقه دربندیخان عراق،
اکثر ارکان گردان حمزه، زخمی شده بودند.
نزدیکی های ظهر بود، دیدم برادر حسین گلستانی زیر بغل شهید قاسم یار احمد رو گرفته و به زور داره میاره عقب!
سریع خودم را به اونها رسوندم و کمک برادر گلستانی کردم و دو نفری قاسم را آوردیم لب دریاچه دربندیخان تا با قایق به عقب بره.
یه ترکش از سمت راست خورده بود توی شکمش.
قصد داشتیم برای مداوا به اورژانس صحرایی منتقل بشه، اما او اصرار می کرد که عقب نره!!
دائم به بردار گلستانی التماس می کرد و می گفت : هیچکس توی خط نمونده، من چیزیم نیست، میتونم خط رو نگهدارم!
بالاخره قایق از راه رسید و ما قاسم را توی قایق گذاشتیم تا سریع به مرکز درمانی منتقل بشه.
او رفت و بعد از چندی برگشت و در کنار بچه ها در خط مقدم مستقر شد تا این که در خرداد ۶۷ به آرزویش رسید و در ارتفاعات "شاخ شمیران" پرکشید🕊🕊
روح مطهر شهید یاراحمد را ملائک با خود بردند و جسم مجروحش در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها قطعه ۴۰ ردیف ۹۵ شماره ۲ آرام گرفت.
— راوی: خلیل نقیب زاده
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
خرمشهر گرامی باد
سرداران شهید:
سیدمحمدعلی جهان آرا، احمد متوسلیان، محسن وزوایی، حسین قجه ای، محمود شهبازی، حسین خرازی، مهدی باکری، احمد کاظمی، بهروز مرادی، علی صیاد شیرازی ...
و همه بسیجیان دلاور
دوستان شهید:
رضا شکری، اسماعیل کیارستمی، مصطفی طاهری، رضا علی نواز، امیر محمدی، رحمان خلیق فرد، مرتضی عبدالعظیمی، سیدمحمود میرعلی اکبری، جهانشاه کریمیان، علی شفیعی و ...
این تابلو، نمونه ای از فعالیتهای فرهنگی ام در دهه 60 است.
حدود یک هفته وقت گذاشتم تا این تابلو را بر روی مقوا نقاشی کنم و خرداد 1363 به مناسبت سالگرد آزادی خرمشهر به دیوار مسجد بچسبانم.
این تابلو امروز زینت بخش دفتر کارم است.
حمید داودآبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #ببینید
ای شهر نخل های تا ابد جاوید
ای شهر زلال آبی کارون
ای دشت لاله های به خون نشسته سرزمین من
ای شهر خرم من
خرمشهر!
🌴 سوم خرداد سالروز حماسه عظیم #فتح_خرمشهر
🎞 به همراه فیلم و تصاویری از شهید جهان آرا (فرمانده سپاه خرمشهر در روزهای مقاومت) . . . صحنه هایی از نبرد رزمندگان . . . . و شادی مردم از کسب این پیروزی بزرگ
ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
مُسِن ترین شهید شهر مبارکه اصفهان
#شهید_حاج_علیمحمد_ضیایی
⚪️ متولد سال ۱۳۰۷
🌷شهادت: آبان ۱۳٦۲
او خود افتخار پدر شهیدی را هم دارد. فرزند برومند او، شهید محمدعلی ضیایی نیز در خرداد ۱۳٦۴ به فیض شهادت نایل آمد🕊🕊
🌿 روحشان شاد
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
📷☝️ عکس فوق در منطقه دالپری خوزستان - در اواخر سال ۱۳۶۰
قبل از عملیات فتح المبین به ثبت رسیده
🌴تجمع گردانهای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 5 خرداد 1364- آغاز مرحله دوم جنگ شهرها توسط صدام
💠 مرحله دیگر حملات هوایی و موشکی رژیم بعث عراق به مناطق مسکونی بی دفاع کشورمان از 5 خرداد آغاز و تا 24 خرداد1364 ادامه یافت.
🔹 درطی این هجوم وحشیانه 27 شهر و چندین روستا 150بار مورد اصابت قرار گرفت که علاوه بر وارد آوردن خسارت های مادی فراوان، 570 شهید و 1332 زخمی برجای گذاشت.
🎥 ☝️☝️حال و هوای مناطق مسکونی ایران بعداز حملات دشمن به روایت خبرنگار فرانسوی
عراق با هواپیماها و موشک های اهدایی از ابرقدت های شرق وغرب (شوروی آن زمان - آمریکا و اروپا) به قتل عام شهروندان بی گناه ما میپرداخت
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✍️پ.ن: در اویل جنگ، آسمان ایران جولانگاه جنگنده های ارتش متجاوز صدام بود. علاوه بر آن دشمن دون با استفاده از موشک های دوربرد اهدایی بلوک شرق (وابسته به شوروی) عمق خاک کشورمان از جمله مناطق مسکونی را هدف قار می داد و به خاک و خون می کشید.
از همان زمان مردم شعار "موشک جواب موشک" فریاد می کشیدند و از این رو
سردارانی مانند حسن طهرانی مقدم مجدانه پیگیر تهیه موشک (از لیبی) و بدنبال آن ساخت موشک شدند (با استفاده از مهندسی معکوس)
حاصل سختکوشی و تلاش شبانه روزی متخصصان ایرانی پس از ده ها سال، ایران اسلامی را به جایی رسانده که اکنون جزء معدود کشورهای صاحب این صنعت پیچیده است. ... از اینروست که دیگر کسی جرات نمی کند علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد.
🔴 لذا حملات وحشیانه هوایی و موشکی دشمن در دهه 60 نقطه آغاز پیشرفت های شگرف م.شکی ایران شد. تمام این دستاوردها تحت مدیریت شهید حسن طهرانی مقدم بدست آمد
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #امام_خمینی: اسلام و احکام اسلام پیشِ ما امانت است...
📌اگر انقلاب و جمهوری اسلامی از دست ما برود، همه ما مسئولیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت فتح متعلق به لشگر 17 علی ابن ابیطالب علیه السلام از دوران دفاع مقدس
قسمت 0⃣8⃣
🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت فتح متعلق به لشگر 17 علی ابن ابیطالب علیه السلام از دوران دفاع مقدس
قسمت 0⃣8⃣
🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
44.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت فتح متعلق به لشگر 17 علی ابن ابیطالب علیه السلام از دوران دفاع مقدس
قسمت 4⃣8⃣
🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 یک روایت،
یک مرثیه
و یک دِین ملی،
برای ۵۰ روز دیگر
حاج منصور ارضی:
خانمش کُشت خودشو بدن رو ببینه، اجازه ندادیم.😭
┄═❁๑🍃๑🏴๑🍃๑❁═┄
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#شهید_جمهور
#کلیپ #نماهنگ
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
در نبندیم به نور ،
در نبندیم به آرامش پُر مهر نسیم
رو به این پنجره با شوق
سلامی بکنیم ...
#صبح_بخیر
#سلام_بر_شهدا
#اعزام_به_جبهه
#لشکرویژه_۲۵کربلا
#شهید_نادعلی_رضایی
#شهید_محمدرضا_وطنی
💠 @bank_aks
در ۱۰ تیرماه ۱۳۶۵
در عملیات کربلای یک
وقتی خمپاره در کنارش اصابت کرد
در لحظه شهادت به یارانش گفت:
« سلام مرا به امام برسانید و بگویید
صفرخانی دِین خود را به اسلام ادا کرد»
#شهید_علیاصغر_صفرخانی
#فرمانده_گردان_شهادت
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
#سالروز_شهادت
💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 هفتم خرداد ۱۳۶۷ - سالروز شهادت سردار علی بسطامی، فرمانده اطلاعات عملیات لشکر امیر المؤمنین (ع) - ایلام
🌷 شهید بسطامی در عمر کوتاه خود در عرصه معنویت، عبودیت و اطاعت از خدای تعالی و پیروی از فرامین ولایت فقیه و نیز در میدان نبرد با دشمنان سرآمد بود. او در طی جنگ ۸ ساله در عملیت های مختلف شرکت فعال داشت.
🌴 تقوا و دینداری، بارزترین خصوصیت اخلاقی بسطامی بود؛ او اهل نماز شب بود؛ همرزمانش بارها شاهد تهجد و اشک های شبانه او بوده اند.
🌴 دوران دفاع مقدس
┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
ایتــــا https://b2n.ir/x23438
روبیکا https://b2n.ir/n78716
تلگـــرام https://b2n.ir/z13564
واتـسآپ https://b2n.ir/h44131
✅مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
[۱۲/۸، ۰۰:۲۵] +98 918 270 6498: تشکر .. بله همینطور است ....من سال 66 دیپلم برق ( الکتروتکنیک) گرفتم در کنکور شرکت کردم ..برای اداره برق ...و دانشگاه امام حسین نیز قبول شدم ...برای معلمی نیز بدون کنکور قبول شدم با مشورت دوستان ،،دانشگاه امام حسین رفتم ...سه نفر از همکلاسی هایم...رفتن اداره..برق ...الان یکیشان مسئول برق رباط کریم است باش ارتباط مجازی دارم ...می گفت 30 حقوق میگیرم بیرون هم 20 تومانی گیرم میاد...مجموعا" 50 درآمد دارم ...یکیشان مهندس سلطانی رئیس اداره برق سنندج است...می گفت 46 تومان می گیرم ...یکیشان مهندس اسدی
مسئول برق کرمانشاه است ...این هم می گفت حدود 50 میگیرم ....بنده لیسانس مخابرات ...حقوق درجه سرتیپ 2 می گیرم ...یک مقطع بسیجی هم دارم...کل حقوقم 10/5 میباشد... سه داماد ..چهار نوه .. یک پسر که سال نهم راهنمائی حقوق میگیره
[۱۲/۸، ۰۰:۲۶] +98 918 270 6498: سال سوم راهنمائی درس میخانه
#خاطرات_جنگ
سایت لَری
اواخر پاییز سال 1364 بود که تازه از سفر آموزشی ژاپن بازگشته و تهران بودم. از منطقه تماس گرفتند که عملیاتی (عملیات والفجر نُه) در منطقه سلیمانیه ـ چوارتا عراق انجام خواهد گرفت و لازم است برای ارتباطات تلفن FX آنجا تدبیری صورت گرفته و طراحیهای لازم انجام گیرد. با برادر محمد مرادی که در باختران بود تماس گرفته و بنا شد که بررسیهای لازم را انجام دهد. او هم به منطقه رفته و تنها از روی نقشه، پروفایل کشیده و سایت اصلی و رله را بر روی قله کوه لَری در نظر گرفته بود. بنا بر این طرح، خطوط تلفن از سایت وزنه به لری انتقال مییافت و از آنجا با استفاده از ماکس به نقاط مورد نظر انتقال مییافت: قرارگاه عملیاتی، بیمارستان صحرایی دشت شیلِر، قرارگاه ارتش و ... . پس از بازگشت از مرخصی، دستگاههای مورد نیاز و ملزومات نصب و راه اندازی ارتباطات رادیوماکس را آماده نموده و به اتفاق دیگر برادران عازم مریوان شدیم. در پادگان شهید عبادت مستقر شدیم. در آنجا اطلاع یافتیم که باید هرچه زودتر ارتباطات FX منطقه برقرار برقرار شود. مجدداً با تجهیزات و دستگاهها به طرف دشت شیلر به راه افتادیم. شب هنگام به آنجا رسیدیم. هوا بسیار سرد و زمین پوشیده از برف بود. سراغ ارتفاع لری را گرفتیم و کوهی بلند را نشان دادند که کاملاً در ابر و مه فرو رفته بود. راه رسیدن به قله را پرسیدیم و قسمت مشرق ارتفاع را نشان دادند که میتوان از آنجا به بالای کوه رسید. خود را به آنجا رساندیم. جادهای یافتیم که رو به بالا میرفت. 70-60 متری که جلو رفتیم ماشینهایمان به گل نشست و دیگر امکان ادامه مسیر نبود. به پایگاه ارتش که در آن نزدیکی بود رفته و از آنها درخواست کمک کردیم و گفتیم که بناست ارتباط تلفنی برقرار کنیم و در صورت که به ما در حمل وسایل به بالای ارتفاع کمک کنید این امکان فراهم میشود که نیروهای کمک کننده بتوانند در آنجا با خانوادههایشان تلفنی صحبت کنند. این گفته برای آنها باورنکردنی بود چرا که در مریوان که هیچ، در سنندج هم به سختی و با هزار مشکل و ترافیک خطوط و راه ندادن کُد و صف طولانی انتظار افراد در مرکز مخابرات، میشد با شهرهای دیگر ارتباط تلفنی برقرار نمود. و حالا قول تلفن را به سربازهای پایگاه داده بودیم و آنها سر از پا نشناخته به کمک ما شتافتند. در همان جایی که ماشینها در برف فرو رفته بودند، اقلام بار زده شده در تویوتوها را تک تک به افراد دادیم. دستگاههای رادیو ماکس را یک نفری یا دو نفری بلند کرده و به راه افتادند و بقیه اقلام را نیز به همین ترتیب: آنتنها، شارژ، کابلها، لوازم نصب، میلههای تاکتیکی، جعبههای ابزار، چادر و پتوها، بار و بنه، گالنهای بنزین.... و نیز باطریهای اسیدی و موتور برق که واقعاً حمل آنها به بالا آن هم در کورهراهی گِلی و پوشیده از برف، کاری بس طاقت فرسا بود، ولی آن چه که این سختی را برای آنها تحمل پذیر کرده بود وعده ما به آنها بود که میتوانید وقتی به قله رسیدیم با خانواده خود تلفنی صحبت کنید!! (این در آن اوضاع جنگی و سختیها و محرومیتها، بیشتر به معجزه شبیه بود!!) به هر حال، قولی داده بودیم و آنها همچنان در آن شب تاریک، اسباب و وسایل را در سربالای تند ارتفاع، نفس زنان و عرق ریزان، آرام آرام با خود به بالا کشیدند.ای کاش لااقل برانکادری داشتیم که وسایل را با برانکادر حمل میکردیم. بندگان خدا، سربازها، یکی آنتنها را سر دوش گرفته، دیگری گالن بنزین در دست داشت، افراد دیگر دستگاههای رادیو ماکسهای شش کاناله را بر دوش گرفته، چند نفری موتور برق سنگین را با دست حمل کرده، سربازهای دیگر نیز باتریهای اسیدی را بغل کرده!!! و با خود به بالا میکشیدند. ساعتها مسیر سخت سربالایی را در برف و گِل طی کردیم و شاید آن چه در ذهن سربازها میگذشت، رؤیای تلفن زدن و صحبت کردن با پدر مادرشان بود که مدتها بود آنها را ندیده بودند و شنیدن صدای آنها در آن منطقه جنگی و در نزدیکیهای دشمن، برایشان غیر قابل باور بود. بالاخره به بالای بلندی رسیده، وسایل را پیاده کردیم. کمی که از غلظت مه کم شد، دیدیم که ما تازه روی تپهای در دامنههای لَری قرار گرفتهایم و تا بالای کوه، فاصله بسیار است. بندگان خدا سربازها از نا افتاده بودند و آنها که باتریها را بغل کرده بودند، لباس و اورکت آنها به اسید آغشته و سوراخ سوراخ شده بود. دست از پا درازتر به پایگاه خود بازگشتند. برادر برخورداری و ... بر روی آیفای سوخته عراقی (که از قبل در آنجا بود) از سرما آتش روشن کرده و تا صبح کنار آن بودند. من و برادر کریمی در چالهای که در آنجا بود، روی گل و لای و برف آن، پلاستیکی پهن نموده، پتویی انداخته و دو نفری با یک کیسه خواب!! تا به صبح خوابیدیم. بعد از نماز صبح که هوا روشن شده بود آثار و بقایای اجساد عراقی را در کنارمان دیدیم.