eitaa logo
اشعار امام زمان ارواحنافداه
312 دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
0 فایل
یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی کانال اشعار مناجات: https://eitaa.com/yatim128 ماجرای پروفایل: https://eitaa.com/mesbahyazdi_ir/5956
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیا ندارد قیمتی وقتی که آقا نیست در عصر غیبت زندگی کردن که زیبا نیست باید بسوزیم و بسازیم از فراق یار هرکس نمی‌سوزد در این هجران که از ما نیست باید به قصد فتح، سمت قله راه افتاد پس جا بماند هرکسی اهل تقلا نیست مهدی به دنبال من آماده می‌گردد بیچاره من وقتی دلم اصلاً مهیا نیست تب می‌کنیم آقای‌مان تب می‌کند با ما دارد هوای شیعه را...، پس شیعه تنها نیست دل‌هایمان حکم حرم دارد؛ در این دل هم جز مهدی زهرا برای هیچ کس جا نیست جوینده یابنده‌ست، می‌گردیم دنبالش لبخندی از یوسف مگر سهم زلیخا نیست؟ دنبال راه وصل اگر می‌گردی ای عاشق راهش به‌جز دل کندن از لذات دنیا نیست باید برای قبر خود امروز کاری کرد آه از دل غافل که قدری فکر فردا نیست! باید همیشه زینت‌اش باشم ولی صدحیف آلوده‌ای مانند من در شأن مولا نیست جایی که بین روضه زهرا می‌رود از هوش باور بفرمایید که جای تماشا نیست زهرای مرضیه سرش را در بغل دارد آقای لب‌تشنه ته گودال تنها نیست از محضر او قاتلش هم دست پُر برگشت هرجا حسین فاطمه باشد فراوانی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشید‌ن‌مان، بی تو مایه‌ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده، می‌دانم ببین که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده‌ام جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سال‌هاست بی رنگ است * * شنیده‌ایم که مادر، به بستر افتاده شنیده‌ایم درِ خانه‌ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا ... برای گریه‌ی از داغ مادرم تنگ است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فانی‌ام... آغاز و پایانی ندارم جز خودت غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت سال‌ها محتاج نانم از تنور خانه‌ات از کسی در سفره‌ام نانی ندارم جز خودت باز هم دارم غزل‌ها را بهانه می‌کنم قصدی از شعر و غزل‌خوانی ندارم جز خودت هر کسی که دل به او بستم، دلم را زد شکست با دل ویرانه خواهانی ندارم جز خودت چاره‌ای کن، غفلتم از تو جدایم کرده است چاره‌ای هنگام حیرانی ندارم جز خودت تا به کی باید باید تو را این قوم انکارت کنند؟ مثل یعقوبم که برهانی ندارم جز خودت پاره کردم این گریبان را بدانی عاشقم بهرِ کس پاره گریبانی ندارم جز خودت از گناهانم پشیمانم، نگاهم کن کریم مقصدی از این پشیمانی ندارم جز خودت بین خلوتگاه قبرم شک ندارم آخرش فاتحه‌خوانی و مهمانی ندارم جز خودت در قیامت هم بهشت من تویی یابن الحسن خوب می‌دانی که رضوانی ندارم جز خودت آرزویم کربلا رفتن به همراه شما است همسفر در کوی جانانی ندارم جز خودت * * مادرت در پشت در فرمود: مهدی جان بیا... ...منتقم بر زخم پنهانی ندارم جز خودت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زیاد خون به دلت کرده‌ام، حلالم کن تو خوب بوده‌ای و من بدم، حلالم کن چقدر قدر تو مخفی‌است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم! حلالم کن نه مُقبلم، نه کمیتم، نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشم‌های دریایی‌است میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله‌ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه‌ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره‌ی عباس و چشم پُر خونش تو را به حق دو دست قلم حلالم کن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزگار دلم به سامان نیست من کویرم! خبر ز باران نیست سخت با خود کنار می‌آیم ساختن با فراق آسان نیست غم کوری نمی‌خورد یعقوب یوسفش تا میان کنعان نیست در جوانی تو سَربه‌راهم کن دم پیری زمان جبران نیست آدمیّت گدایی از در توست آدمت هرکه نیست سلطان نیست بی تو یا با تو گریه خواهم کرد فکر عاشق وصال و هجران نیست هیچ جایی برای ما مردم مثل قم نیست! چون خراسان نیست! آخر کار می‌رسم به حسین آخر کار غیر جانان نیست روزگارم خوش است پای غمش بر سرم مانده سایه‌ی علمش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است من در میان جمع و دلم سمت سامراست آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است دیری‌ست رفته است و دگر و برنگشته است دیری‌ست آسمان دلم بی‌کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می‌زند صدایم و ما گوش‌مان کر است آواره‌ایم در هیئات و شنیده‌ایم در روضه احتمال حضورش قوی‌تر است شاید صدای گریه‌ی آقا بلند شد چون روضه‌های مادر او گریه‌آور است در فاطمیه پهلوی او تیر می‌کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟ یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می‌شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است گرچه پر از گناه ولی در رکاب‌تان آخر شهید می‌شوم، این حرف آخر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دگر ای دوست مرا در حرمت مَحرم کن رفتم از دست، نگاهی به دل من‌هم کن من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار التفاتی کن و این فاصله‌ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه‌ی ما فکر چشمان پُر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه‌کن سابق نیست پای بر دیده نِه و چشم مرا زمزم کن می‌رسد بوی تو اما خبری نیست زتو یوسفا چاره‌ی این شام پُر از ماتم کن کاش می‌شد که شبی خواب تو را می‌دیدم دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن دست و پا می‌زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و ناله‌ی پُر دردم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه‌ی گرم مرا تکیه‌گهِ پرچم کن * * همچنان ام بنین، سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
  تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری تو از تنهایی اولاد پیغمبر خبر داری تو همچون نور در صُلب حسین ابن علی بودی تو از سوزِ دل صدیقه‌ی اطهـر خبر داری عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما تو خود از آن‌چه پیش آمد به پشت در، خبر داری تو می‌دانی علی با چاه کوفه شب چه‌ها می‌گفت تو از ناگفته‌غم‌های دلِ حيدر خبر داری تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی تو از آن کشته‌ی بی چشم و دست و سر، خبر داری تو با جد غریبِ خود به دشت کربلا بودی تو از قلب وی و داغ علی‌اکبر خبر داری تو روی شانه‌ی خورشید دیدی ماه کوچک را تو از پیکان و ذبحِ حنجر اصغر خبر داری تو دیدی عمه‌ات زینب کنـار قتلگاه آمد تو از بوسیدن آن نازنین‌حنجر خبر داری تو می‌دانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد تو از این بنده‌ی بی دست و پا، بهتر خبر داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با کدام آبرویی روزشمارش باشیم عصرها منتظر صبح بهارش باشیم کاروانِ سحرش بهر همه جا دارد تا که جا هست، چرا گرد و غبارش باشیم سال‌ها منتظر سیصد و اندی مردست آن‌قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم سالها در پی کار دل ما راه افتاد یادمان رفت ولی درپی کارش باشیم ما چرا؟! خوب‌ترین‌ها به فدای قدمش حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم :: اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد :: تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عصر هر جمعه‌ی دلگیر، تو را می‌خواند دم به دم کوچه‌ی تقدیر تو را می‌خواند مادری چشم به راه است بیایی از راه کنج خانه پدری پیر تو را می‌خواند ندبه‌ها اشک شد و از تو نیامد خبری قطره‌ی اشکِ سرازیر تو را می‌خواند عالمی منتظر جلوه‌ی مولایی توست هر نفس قبضه‌ی شمشیر تو را می‌خواند ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید صبح و شب عرصه‌ی تدبیر تو را می‌خواند یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو دل وامانده‌ی ما دیر تو را می‌خواند مادری پشتِ در خانه صدایت می‌کرد مادری خسته، زمین‌گیر، تو را می‌خواند دارد از حنجره‌ای خشک صدا می‌آید دختری در غل و زنجیر تو را می‌خواند از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن عصر هر جمعه‌ی دلگیر تو را می‌خواند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e