هدایت شده از تسبیحات
➕️ از آیت الله بهاءالدینی نقل شده که فرمود زمانی که آقا روح الله روز ١٢ بهمن وارد تهران شد و به سمت بهشت زهرا سلاماللهعلیها میآمد دیدم که چقدر مَلَک همراه او بود.
#امام_خمینی ره
#آیت_الله_بهاءالدینی ره
▪️ @Tassbihat
وحید یامین پور
➕️ از آیت الله بهاءالدینی نقل شده که فرمود زمانی که آقا روح الله روز ١٢ بهمن وارد تهران شد و به سمت
🔺️
خیلیها دوست دارند با انکار و استبعاد از هر مطلب معنوی و کشفی و اشراقی، از خودشون وجههی اصطلاحاً واقعبینانهای ترسیم کنند. من برعکس؛ برای طرد و دفع راسیونالیته و عقل سرد خودبنیاد ناسوتی، روی بازنشر و بازگویی مطالب مستند اشراقی و معنوی تاکید دارم.
گر تو نمیپسندی، پس لفت ده کانال را
👆انترنال دوست نداره از تعبیر "مرگ" یا "جان باختن"، یا حتی "کشته شدن" برای سرنشینان هواپیمای آمریکایی حرفی بزنه. یه هواپیمایی سقوط کرده که ۶۴ تا سرنشین داشته، همین.
آمریکایی نامیراست!
➕️ @Yaminpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این واقعا فکر کرده بود با یه معذرتخواهی مردم میگن باشه تو شاه بمون؟
➕️ @Yaminpour
رونمایی اثر استاد علی بحرینی
با عنوان "حضور"
و روایتی از امام باقر علیهالسلام که مضمون این اثر هنری است.
➕️ @Yaminpour
🔺️چند روز پیش در دانشگاه شریف در جشنواره جهادگران دقایقی درباره روایت، قصه و خاطره حرف زدم.
اینکه، روایت از طریق قصه ما را وارد رابطه "اُنس" با اشیاء، مکانها، زمانها و انسانها میکند. همه چیز و همهکس داستانی دارد و ما تا وارد آن داستان نشویم، بیگانه میمانیم. بدون اُنس، رابطهها همه خنثی و بیمعنا و تهی از شناخت حقیقی است. شناخت حقیقی در متن مؤانست رخ میدهد و بهخاطر معنادار شدن همهچیز به آرامش منتهی میشود. بنابراین انسانی که بیرون از قصههای چیزها و انسانهاست، در اضطراب ناشی از بیگانگی است.
➕️ @Yaminpour
وحید یامین پور
🔺️چند روز پیش در دانشگاه شریف در جشنواره جهادگران دقایقی درباره روایت، قصه و خاطره حرف زدم. اینکه، ر
ادامه:
روایتها زمانی تبدیل به قصه میشوند که ما را درگیر یک گره دراماتیک میکنند یا یک خاطره را بهیاد میآورند.
ولی روایتها میتوانند واقعی یا ساختگی باشند. روایتهای ساختگی نتیجه تحمیل ذهنیت راوی بر صحنه و رویداد است و در مقابل روایت حقیقی تسلیم در برابر آن است.
روایت ساختگی غذای پروپاگاندا و تبلیغات است و روایت حقیقی فقط به زبان هنر در میآید. تاثیر پروپاگاندا، تاثیری ذهنی و روانی است و بیرون از دایرهی اُنس است.
➕️ @Yaminpour
🔺|سفر در روحِ تاریخ و جغرافیای مقاومت|
[درباره کتاب عربیکا(نوشته دکتر وحید یامینپور)]
سفرنامه خواندن و سفرنامه نوشتن، توصیف مشتی سنگ و چوب و یا وصف حرکتهای وضعی و انتقالی چند موجود دوپا نیست. بلکه سفر در آفاقِ نفوس و ارواح آدمیان است. اساسا روایت از پس رؤیتِ روح و معنای چیزی ممکن میشود، و الا توصیف وجنات یک چیز مادامی که راه به کشف جوهره آن باز نکرده اساسا توصیف محسوب نمیشود. سفرنامه «عربیکا» شرح چنین سفری است. در آن ضاحیه توصیف میشود، به همین معنا؛ یعنی روح ضاحیه توصیف میشود؛ روح لبنان، روح مقاومت ، روح انسان مجاهد لبنانی. ما این التفات را خصوصا از روایتهای شهید آوینی در مستندهای روایت فتحش میشناسیم. او بود که به ما آموخت روایت جنگ و جهاد، شرح آمار و ارقام تیر و ترکشها و اصابتها نیست. بلکه همه این آمارها بر بستر یک معنای اشراقی از روح جهاد و مجاهد تازه معنا و مفهوم پیدا میکند. آنچه که در عربیکا رویتپذیر است، تولد دوباره چنین التفاتی است. رستن از دام تحلیلهای نظامی و ژئوپلیتیک که در این یکسال و اندی فضا را اشباع و اشغال کرده است-و در بسیاری از موارد مانع از فهم معنای قذسی این نبرد شده است- تنها و تنها با چنین نظرکردنی ممکن میشود.
نقطه قوت دیگر عربیکا، نگاه روندی به مقاومت است. یعنی برای آنکه قدر لحظه و آن را معلوم کند، تاریخ و روند مقاومت را همچون موجودی زنده و پیشرونده برای مخاطب حاضر میکند. همین مطلب کتاب را از یأسهای معمول نجات داده و خواننده هرچند سختی و جدیت میدان را در آن نظاره میکند، اما دستِ باز و امکانات فراوانی که پیش روی مقاومت است را هم مشاهده میکند. این نگاه روندی همان چیزی است که ما در بیانات رهبران مقاومت، رهبر عزیز ما و امثال خود شهیدسیدحسن نصرالله بارها و بارها میدیدیم و میبینیم. البته معمولا در این بیانات از ذکر جزئیات پرهیز میشود، اما عربیکا متعهد است این جزئیات را ولو موجز مطرح کند. در واقع باوجود اینکه نگاه روندی در کتاب حاضر است این نگاه کلی با ارجاعات مدامش به جزئیات تاریخی و میدانی، کاملا عینی و ملموس شده است. بنابراین هرچند این سفرنامه شرح سفری در روزهای مشخصی از ایام بعد از شهادت سیدعزیزما است، اما مخاطب در آن به ملاقات مقاومت در کلیت وسعت تاریخی و جغرافیاییاش مینشیند.
همه آنچه گفته شد، علاوه بر یک نکته اصلی است؛ نکتهای که هر سفرنامهای( و شاید هرکتابی) باید واجد آن باشد و البته خیلی از کتابها واجد آن نیستند؛ عربیکا «شیرین» است. کتاب کتاب شیرینی است. این شیرینی وقتی با طراوت شهود و رویت شکوه مقاومت، و لمس گرمای تجربه لحظه ورق خوردن تاریخ عجین میشود، چیز عجیبی میسازد که بعید است به مخاطب اجازه دهد کتاب را زمینبگذارد.
از این سه نکته پیدا است که خواندن عربیکار را شدیدا توصیه میکنم؛ حتی برای آنان که مقاومت در مرکز توجهشان نیست.
کناش|حمیدرضا میررکنی
وحید یامین پور
ادامه: روایتها زمانی تبدیل به قصه میشوند که ما را درگیر یک گره دراماتیک میکنند یا یک خاطره را به
قسمت سوم:
قدرت جویبار بیشتر است یا سیلاب؟
ذهن عجول اذعان میکند که سیلاب قویتر است. چون سنگهای بزرگ را میغلتاند و از سر راه برمیدارد. اما هیچ سیلابی نمیتواند سنگ را بشکافد و رخنه و روزنهای بگشاید و از میان آن، عبور کند.
در کودکی که در درّههای کوهستانی تفرّج میکردم، شگفتانگیزترین صحنه، رخنهها و روزنههایی بود که طی سالها بر اثر فرو افتادن قطرههای آب، در صخرهها و تختهسنگهای بزرگ ایجاد شده بود. هیچ سیلابی توان جابجایی صخرهها را نداشت. اما جویبارهای آرام و صبور و قطرات که به آرامی چکیده بود، بدون آنکه زمین و دشت و کوه را بیازارد، با قدرت آرام خود راهش را گشوده بود.
پروپاگاندا که جوهر وحشی رسانههای مدرن است، ارادهی معطوف به تسلط بر انسان و تبدیل کردن مخاطب به عنوان منبعی برای بهرهبرداری است. اما هنر، رهایی از این اراده است.
روایت و قصه چون جویبار، راه خود را با قدرت آرامشان میگشایند بدون آنکه چیزی را از سر راهشان بردارند.
آنکس که در سودای تسلط بر هستی است، بیگانه با هستی است. تاثیر و قدرت تاثیر، در رهاشدگی از سودای قدرت و تاثیر است و این تعارض، همان ذات رازآلود هستی است.
#یادگاری
➕️ @Yaminpour