eitaa logo
مقتل "یارالی آقام "
228 دنبال‌کننده
243 عکس
37 ویدیو
13 فایل
الله 🔸یارالی یعنی آقای من حسین، که جسمش پر از زخم بود. 🔸یارالی کلمه ای آذری است که به معنی کسی که بر جسمش زخم فراوان دارد ، این کلمه معنایی عمیق دارد که تداعی غم و مصیبت بزرگی می نماید. کانال های دیگر: @qalalsadegh135 @azizamhosen
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه👆 📋《وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ فَأَقَامُوا عَلَى ذَلِکَ أَیَّاماً》 ♦️و زنان آن آبادى نیز با ایشان به عزادارى پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند.(۶) کاروان اسراء تا دل سیر گریه کردند، چیزی که در ایام اسارت حتی اجازه گریستن هم به آنان نمی دادند. ابن جوزی می نویسد : هنگامی که اسرای کربلا را به همراه سرهای شهداء وارد بازار دمشق کردند. 📋《إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حَارِسٌ بِسَوطِهِ》 ♦️هرگاه یکی از اسرا با دیدن سرها گریه می‌کرد، نگهبانان او را با تازیانه می‌زدند. يزيد لعین دستور داد تا سر امام حسين(ع) را بر در بياويزند، در حالى كه اهل بیت امام(ع) در اطرافش بودند. همچنين یزید به نگهبانان دستور داد كه؛ 📋《إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَاَلطَمَوهَا》 ♦️هرگاه يكى از آنان گريست، او را بزنيد. 📋《وَ إنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ(ع) فَبَكَت و قالَت : يا جَدّاه! تُريدُ رَسولَ اللّه(ص) هَذَا رَأسُ حَبِيبِكَ الحُسَينِ(ع) مَصلوبٌ، وَ بَكَت، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ وَ لَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَهَا، وَ شَلَّت يَدُهُ مَكَانَهُ》 ♦️اُمّ كلثوم، سرش را بلند كرد و سرِ برادر را ديد و گريست و گفت : یا جداه! اين سرِ حبيب تو حسين(ع) است كه آويزان شده است، سپس گريست. يكى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد و در دَم، دست نگهبان، از كار افتاد.(۷) یا اینکه امام محمد باقر(ع) می فرماید : از پدرم علی بن حسین(ع) درباره ماجرای شام پرسیدم و ایشان فرمود : 📋《حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ وَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) عَلى عَلَمٍ ونِسوَتُنا خَلفِي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏ وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ》 ♦️مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين(ع) بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند و كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر چشمی از يكى از می گریست، او را با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم و جارچى جار زد : 📋《يا أهلَ الشّامِ! هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏》 ♦️اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند.(۸) اما در نقلی درباره حضرت زینب(سلام الله علیها) آمده است که؛ 📋«هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا تَجِفُّ لَهَا عَبْرَةٌ وَ لَا تَفْتُرُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ» ♦️اما زینب کبری(س) با تمام مصیبتها [و ممنوعیتها]، پیوسته مى‏ گریست و اشک و آهش تمامى نداشت.(۹) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم مسافر از برای یار سوغات آورد اما من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل! که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را به آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم 👤سازگار 📚منابع : ۱)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۸۱ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۲۲ ۴)اخبار الطوال دینوری، ص۲۶۱ ۵)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۳ ۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴ ۷)بستان الواعظین ابن جوزی، ص۲۶۳ ۸)الاقبال سید بن طاووس، ج۳، ص۸۹ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۰۱ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین،  أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ》🔷🔹 ✅وقتی امام حسین(علیه السلام) بدن‌ هاى پاك و پاره پاره‏ ی یارانش را دید كه بر روى خاک كربلا افتاده است و دیگر كسى نمانده است كه از او حمایت كند و نیز بی‌ تابى اهل‌بیت(علیهم السلام) را مشاهده فرمود، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود : 📋《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》 ♦️آیا یارى کننده‌‏اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‏‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار می‌کرد. 📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ》 ♦️وقتی نداى استغاثه امام حسین(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.(۱) این استغانه ی امام(ع) در دل دشمن اثرى نگذاشت. از همین رو امام(ع) مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود : اى حبیب بن مظاهر! و اى زهیر بن قین! و اى مسلم بن عوسجه! اى دلیران و اى پا در ركابان روز كارزار! 📋《فَلا تُجیبُونِی وَادْعُوکُم فَلا تَسمَعُونِی! وَ اَدعُوكُم فَلَا تُجيِبُونَ؟! وَ اَنتُم نِيَامُ اَرجُوُكُم تَنتَبِهُونَ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ(ص) فَقَدْ عَلاهُنَّ مِن بَعدِکُم النُّحُولُ! فَقُومُوا عَنْ نَوْمَکم، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ آل الرَّسُولِ(ص) الطُغَاةَ اللّئامَ》 ♦️چرا شما را ندا مى‏ كنم ولى كلام مرا نمى‌ شنوید؟! شما را فرا مى‏ خوانم، ولى مرا اجابت نمى‌ كنید؟! پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عاصیان پست از آل رسول(ص) دفاع کنید.(۲) سپس امام(ع) راهی میدان نبرد شد و شمشیر از نیام کشید و مبارز طلبید. و چندین بار رجز خواند و در قسمتی از رجزهایشان فرمودند : 📋《أَنَا ابْنُ عَلِیِّ الطُّهْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ کَفَانِی بِهَذَا مَفْخَراً حِینَ أَفْخَرُ وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ أَکْرَمُ مَنْ مَضَى وَ نَحْنُ سِرَاجُ اللَّهِ فِی الْخَلْقِ نَزْهَرُ وَ فَاطِمُ أُمِّی مِنْ سُلَالَةِ أَحْمَدَ وَ عَمِّی یُدْعَى ذَا الْجَنَاحَیْنِ جَعْفَرُ وَ فِینَا کِتَابُ اللَّهِ أُنْزِلَ صَادِقاً وَ فِینَا الْهُدَى وَ الْوَحْیُ بِالْخَیْرِ یُذْکَرُ وَ نَحْنُ أَمَانُ اللَّهِ لِلنَّاسِ کُلِّهِمْ نُسِرُّ بِهَذَا فِی الْأَنَامِ وَ نَجْهَرُ وَ نَحْنُ وُلَاةُ الْحَوْضِ نَسْقِی وُلَاتَنَا بِکَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَیْسَ یُنْکَرُ وَ شِیعَتُنَا فِی النَّاسِ أَکْرَمُ شِیعَةٍ وَ مُبْغِضُنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَخْسَرُ》 ♦️من پسر علی طاهر(ع)، از آل هاشم هستم. اگر بخواهم فخر کنم همین افتخار مرا کافی است. و جدّ من رسول الله(ص) ارجمندترین پیامبران است و ما مشعل فروزان الهی برای هدایت خلق هستیم. و مادرم فاطمه(س) از سُلاله پیامبر(ص) است و عمویم جعفر طیار، صاحب دو بال نامیده شده است. در خاندان ما کتاب الهی، قرآن نازل شده است که صادق است،‌ و در خاندان ما هدایت و وحی الهی به نیکی یاد می‌شود. و ما امان الهی برای همه مردم در آشکار و پنهان هستیم. و ما صاحب حوض کوثریم و محبان خود را با پیاله رسول الله(ص) سیراب می‌کنیم،‌ و در این کار هیچ انکاری وجود ندارد. پیروان ما در بین مردم بهترین پیروان هستند، و مبغض ما در روز قیامت زیان‌کاران خواهند بود.(۳) سپس شروع به نبرد کرد و هر که در برابرش قرار گرفت، به خاک هلاکت می افتاد؛ عده زیادی از نیروهای دشمن را به جهنم فرستاد تا وقتی که دیگر هیچ‌کس جرأت به میدان آمدن نداشت.  فرياد عمر سعد بلند شد كه مادرتان به عزايتان بنشيند، به مبارزه كي رفته ايد؟ 📋《هَذَا ابنُ قَتَّالِ العَرَبُ! فَاحمِلُوُا عَلیَه مِن کُلِّ جَانِبِ!》 ♦️اين پسر كشنده عرب، علي بن ابيطالب(ع) است! از هر طرف او را احاطه کنید و به تنهايي به جنگ او نرويد.(۴) ادامه مطلب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 امام حسین(ع) به تنهایی، ساعاتی چند با دشمن مبارزه کردند و به هر طرف حمله می‌کردند گروهی را به هلاکت می‌رسانید. هرگاه برای آن حضرت(ع) فرصتی به دست می‌آمد، به خیمه‌ها بر می‌گشتند و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی می‌دادند و بار دیگر با آنان خداحافظی می‌کرد. تا اینکه امام(ع) برای آخرین بار برای وداع به خیمه ها آمد. و پس از توصیه اهل بیتش به سکوت، با خواهران، زنان، فرزندان و کودکان خویش وداع کرد. درخواست کرد که پیراهنی برایش بیاورند و فرمود : 📋《ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ》 ♦️برایم جامه کهنه‏‌اى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مى‌‏دانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد.(۵) حضرت(ع) پیراهن را از چند جا پاره کرد تا از دستبرد سپاه کوفه مصون بماند و آن را زیر لباس‌ها پوشید، پس از شهادت امام(ع)، این پیراهن نیز غارت شد. سپس با یکایک زنان حرم خداحافظی کردند. و بعد بر بالین امام سجّاد(ع) حاضر شد. هنگامی که امام(ع) مشغول وداع با اهل حرم بود، به دستور عمر بن سعد، سپاه کوفه به خیام او حمله ور شدند و او را هدف تیرهای خود قرار دادند؛ به گونه‌ای که برخی تیرها چادرها را درید و موجبات وحشت اهل حرم را فراهم آورد. امام حسین(ع) در این موقع به امام سجاد(ع) فرمود : «فرزندم! تو پاک‌‏ترین ذریّه و برترین عترت منى و تو جانشین من بر این بانوان و کودکانى. آنان غریب و بى‌‏کس‏‌اند که تنهایى و یتیمى و سرزنش دشمنان و سختى‏‌هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه که ناله سر دادند آنان را آرام کن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نیکو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا که کسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم‏‌هایشان را به وى باز گویند. بگذار آنان تو را ببویند و تو آنان را ببویى و آنان بر تو گریه کنند و تو بر آنان.» آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود : 📋《یا زَیْنَبُ وَ یا امَّ کُلْثُومِ وَ یا سَکینَةُ وَ یا رُقَیَّةُ وَ یا فاطِمَةُ، اسْمَعْنَ کَلامی وَ اعْلَمْنَ أَنَّ ابْنی هذا خَلیفَتی عَلَیْکُمْ، وَ هُوَ إِمامٌ مُفْتَرِضُ الطَّاعَةِ》 ♦️اى زینب! اى امّ کلثوم! اى سکینه! اى رقیّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنوید و بدانید که این فرزندم جانشین من بر شماست و او امامى است که پیروى از او واجب است. سپس به فرزندش فرمود : 📋《یا وَلَدی! بَلِّغْ شیعَتی عَنِّیَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ : إِنَّ أَبی ماتَ غَریباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى‏ شَهیداً فَابْکُوهُ》 ♦️فرزندم! سلامم را به شیعیانم برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه به شهادت رسید پس بر او اشک بریزید.(۶) در این حین اهل بیت، زنان، دختران، کودکان، همه دویدند و حلقه وار ابی عبدالله(ع) را محاصره کردند. بعضی از بچه ها فریاد العطش زدند و آب خواستند و وقتی جراحات و زخم های بدن حضرت را دیدند، صیحه زدند. 📋《وَ صَحِنَ النِسوَهُ وَ لَطَمنَ وُجوهَهُنَّ》 ♦️و به صورت های خودشان لطمه زدند.(۷) سپس ندا زدند : 📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ》 ♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۸) ادامه مطلب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 امام حسین(ع) مجدد راهی میدان جنگ شد. در ابتدای کار مردى از سپاه دشمن به نام ابوالحتوف تیرى به سوى امام(ع) رها کرد. تیر به پیشانى امام اصابت کرد. آن را بیرون کشید و خون بر چهره و محاسن امام(ع) جارى شد، عرض کرد : 📋《اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَرى‏ ما أَنَا فیهِ مِنْ عِبادِکَ هؤُلاءِ الْعُصاةِ، اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تَذَرْ عَلى‏ وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً》 ♦️خدایا! تو شاهدى که از این مردم سرکش به من چه مى‏‌رسد. خدایا! جمعیّت آنان را اندک کن و آنان را با بیچارگى و بدبختى بمیران، و از آنان کسى را بر روى زمین مگذار و هرگز آنان را نیامرز.(۹) سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که مى‏‌رسید او را با شمشیرش بر خاک مى‌‏افکند، این در حالى بود که تیرها از هر سو مى‌‏بارید و بر بدن امام(ع) مى‌‏نشست و مى‏‌فرمود : 📋《یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّاىَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ》 ♦️اى بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر(ص) بد عمل کردید. آرى! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بنده‏‌اى از بندگان خدا هراسى ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامى بدارد. آنگاه از جایى که گمان نمى‏‌برید انتقام مرا از شما بگیرد. حصین بن مالک سکونى فریاد برآورد و گفت : (اى پسر فاطمه! چگونه خداوند انتقام تو را از ما بگیرد؟) امام(ع) فرمود : 📋《یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ》 ♦️نزاع و اختلاف در میانتان مى‌‏افکند و خونتان را مى‌‏ریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار مى‏ سازد.(۱۰) امام(ع) همچنان مى‌‏جنگید تا آن که زخم‌‏هاى بسیارى بر بدن مبارکش وارد شد. هنگامى که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیر به گلوى امام(ع) اصابت کرد و فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَى اللَّهِ》 ♦️به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویى جز از جانب خدا نیست و این شهیدى است در راه رضاى خدا!(۱۱) 📋《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》 ♦️در همان حال که حضرت(ع) ایستاده بودند، سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت(ع) اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست. امام (دعاى قربانى خواند) و فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلى‏ مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا(ص). آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد : 📋《إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلى‏ وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِىٍّ غَیْرَهُ》 ♦️خداى من! تو آگاهى که اینان کسى را مى‏‌کشند که در روى زمین پسر پیامبرى جز وى نیست. سپس تیر را بیرون کشید و خون همچون ناودان جارى شد.(۱۲) حضرت(ع) دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود : 📋《هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّى‏ أَلْقى‏ جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ : یا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ!》 ♦️آرى، به خدا سوگند! مى‌‏خواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله بروم و بگویم : اى رسول خدا(ص)! فلان و فلان مرا شهید کردند.(۱۳) امام(ع) بر روی مرکب نشسته بود و بر نیزه خود تکیه کرده بودند که در این لحظه تاب و توان امام(ع) رفت و از اسب به زمین افتاد ولی به زحمت مجدد برخاست. امام باقر(ع) می فرماید : 📋《لَقَد قُتِلَ بِالسَّیف وَ السَّنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ وَ بِالعَصا وَ لَقَد أوطئوه الخِیل بَعدَ ذلک》 جدّم ابی عبدالله را با شمشیر، با نیزه، با سنگ، با چوب، با عصا کشتند، و بعد هم اسب بر بدن او تاختند.(۱۴) ادامه مطلب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 در ظهر عاشورا وقتی حضرت زینب کبری(س) دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) داخل گودال افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ..》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۱۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت،  نه ذولجناح دگر تاب استقامت داشت، کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد، به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد،  هوا ز جور خالف، چون قیرگون گردید، عزیز فاطمه(س) از اسب سرنگون گردید،  بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد، اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد! 👤مُقبل کاشانی 📚منابع : ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۶ ۲)معالی السبطین مازندرانی، ج۲، ص۱۷ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۴۹ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۰ ۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۶)معالی السبطین مازندرانی، ج۲، ص۲۰ ۷)وقعه الطف یوسفی غروی، ص ۲۶۰ ۸)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۴۷ ۹)المصباح کفعمی، ص۶۲۲ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۵۲ ۱۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۱ ۱۲)اللهوف سید بن طاووس، صص۱۲۰-۱۲۱ ۱۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۴ ۱۴)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۹۱ ۱۵)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا اَبٰاعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(علیه السلام)، اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا اَبٰاالفَضلِ العَبَّاسِ(علیه السلام)》🔷🔹 ✅طبق نقل مقاتل، شهادت حضرت عباس(علیه السلام) در برخی موارد، مشابه شهادت امام حسین(علیه السلام) بود. 1⃣هر دو توسط دشمن تیر باران شدند، به نوعی که بدن آنان مانند خارپشت شد. ۱)در مورد امام حسین(علیه السلام) آمده است؛ در روز عاشورا که امام حسین(ع) تنها مشغول جنگ کردن بود، دستور تیر باران حضرت(ص) را دادند. 📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِّبَالِ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ(ع) بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ》 ♦️او را تير باران می کردند، و هنگامی که بر امام حسین(ع) جراحات بسیاری وارد گردید، همانند خارپشت شد.(۱) ۲)در مورد حضرت عباس(ع) نیز آمده است؛ 📋《وَ اَحَاطُوا بِهِ مِن کُلِّ جَانِبِِ فَحَارَبَهُم مُحَارِبَةَ الاَبطَالِ فَاَخَذُوا يَرمُونَهُ بِالنِّبَالِ مِن کُلِّ جَانِبِِ حَتَّی صَارَ دَرعُهُ کَالقُنفُذِ مِن کَثرَةِ السِّهَامِ》 ♦️دشمن سر راه او قرار گرفت و مانع از رسيدن عباس(ع) نزد امام حسين(ع) شد و او را محاصره کردند. عباس(ع) هم با قهرمانانی که نامدار بودند و از خيل دشمنان محسوب مي‏ شدند، درگير شد. دشمنان دسته جمعی او را تيرباران کردند به حدی که زره او مانند خارپشت شد.(۲) 2⃣هر دو از شدّت جراحات، از روی مرکب به روی زمین افتادند! ۱)در مورد امام حسین(ع) آمده است؛ 📋《طَعَنَهُ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ الْمُرِّیُّ عَلَى خَاصِرَتِهِ طَعْنَةً فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ(ع) عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ》 ♦️ملعونى به نام صالح بن وهب ضربتى سخت با نیزه بر ران مبارک امام حسین(ع) زد که امام حسین(ع) به سبب آن ضربت، از روى اسب با گونه راست مبارک بر زمین افتاد.(۳) ۲)در مورد حضرت عباس(ع) آمده است؛ هنگامی که ملعونی از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت عباس(ع) کوبید. 📋《فَانقَلَبَ عَن فَرَسِهِ》 ♦️سپس عباس(ع) از بالاى اسب خود، به روی زمين افتاد.(۴) اما فرقی که بین فعل (سَقَطَ) و (اِنقَلَبَ) هست، این است که (سَقَطَ) به معنای افتادن می باشد، اما (اِنقَلَبَ) به معنای واژگون شدن است. و این تعبیر شاید به خاطر این باشد که عباس(ع) دست در بدن نداشت و از افتادن ایشان، به این عبارت تعبیر شده است. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد 👤مُقبل کاشانی 📚منابع : ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۵۰ ۲)مناهج البكاء حويزی، ص۱۴۰ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۵۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۳ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(علیهما السلام) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔷🔹 ✅در مقاتل کلمه «طشت» درباره دو امام معصوم آمده است! 1⃣لحظه شهادت : در مورد لحظه شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) آمده است که «جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه» می گوید : 📋《دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَشْتٌ یُقْذَفُ فِیهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ الَّذِی أَسْقَاهُ مُعَاوِیَةُ》 ♦️پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(علیه السلام) در لحظات آخر عمر شریفان، به حضور ایشان شرف یاب شدم. دیدم در پیش روی ایشان، طشتی گذاشته شده و پاره پاره جگر مبارکشان به خاطر زهری که معاویه به وسیله جعده به ایشان خورانیده بود، در آن طشت ریخته می شود.(۱) 2⃣لحظه شهادت : در مجلس یزید نیز این جریان اتفاق افتاد و یزید دستور داد که سر مبارک را نزد او حاضر کردند و درون طشتی قرار بدهند. 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَشْتِِ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(علیه السلام) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد  و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد  خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت  خود را تهی زخون دل چند ساله کرد  نبود عجب که خون جگر، گر شدش بجام  عمریش روزگار همین در پیاله کرد  نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش  ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد  زینب درید معجر و آه از جگر کشید  کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد  هر خواهری که بود روان کرد سیل خون  هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد  یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت  آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت  👤وصال شیرازی  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۴ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیکَ یابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)، یَا وَصِیَّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)، أَشْهَدُ أَنَّکَ عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیتَ شَهِیدَاً》🔷🔹 ✅مقایسه یاران و اصحاب سه امام :👇 1⃣یاران : امام علی(علیه السلام) در میان سپاهیان خود، نیروی ویژه ای به نام «شُرطَةُ الخَمِیسِ» داشت که اینان گروهی از رزمندگان جان بر کف و فدائیان راستین زمان امیرالمؤمنین(ع) بودند، که با آمادگی کامل در همه جا برای امام علی(ع) جانفشانی می‌کردند. علت نامگذاری این لشکر به خمیس این بوده که لشگر به پنج قسمت «مقدمه، ساق، مِیمَنه(جناح راست)، مِیسرِه(جناح چپ) و قلب» تقسیم می‌ شده است. فرمانده این گردان نیز اصبغ بن نباته بود و مهمترین اعضای آن؛ افرادی از قبیل عمار بن یاسر، مالک بن حارث اشتر، محمد بن ابی بکر، حبیب بن مظاهر، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، قیس بن سعد، جابر بن عبدالله انصاری، حُکیم بن جبل، اویس بن عامر قرنی، و میثم بن یحیی تمّار و رُشید هجری و عمر بن حمق خزایی و حذیفة بن یمان و عدی بن حاتم طایی و ابوالهَیثَم بن تَیهان و خُزیمة بن ثابت و کمیل بن زیاد و.. بودند. که تعداد آنها طبق روایتی از امام صادق(ع) که فرمود : 📋《كَانُوا شُرطَةُ الخَميسِ سِتَّةَ آلافِ رَجُلٍ أَنصَارَهُ》 ♦️تعداد نیروهای شرطه الخمیس با به شش هزار نفر می رسید.(۱) اینان با امام علی(ع) عهدی دو طرفه بسته بودند. از اصبغ بن نباته سؤال شد، که چرا شما را شرطة الخمیس می‌گفتند؟ او گفت : 📋《اِنَّا ضَمَّنَا لَهُ الذِّبْحَ وَ ضَمَّنَ لَنَا الْفَتْحَ》 ♦️ما برای امیرمؤمنان(ع) خون‌دادن و از جان گذشتن را به عهده گرفتیم و او برای ما فتح و پیروزی را بر عهده گرفت.(۲) در نقلی دیگر آمده است که، اصبغ بن نباته در پاسخ به پرسشی درباره جایگاه امام(ع) نزد شرطه الخمیس، چنین گفته است : 📋《أَنَّ سُیوفَنَا کانَتْ عَلَی عَوَاتِقِنَا فَمَنْ أَوْمَی إِلَیهِ ضَرَبْنَاهُ بِهَا، وَ کانَ یقُولُ لَنَا تَشَرَّطُوا فَوَاللهِ مَا اشْتِرَاطُکمْ لِذَهَبٍ وَ لَا لِفِضَّةٍ وَ مَا اشْتِرَاطُکمْ إِلَّا لِلْمَوْت》 ♦️ما شمشیرهای مان بر شانه های مان بود؛ حضرت(ع) به هر کس اشاره می کرد؛ او را از پا درمی آوردیم. ایشان به ما می فرمود : قسم به خدای من که با شما به طلا و نقره شرط نمی کنم، بلکه پیمان ما با شما مرگ و شهادت است.(۳) امیرمؤمنان(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) به اصحاب خود چنین فرمود : 📋《تَشَرَّطوا! فَإِنّي لَستُ اُشارِطُكُم إلّا عَلَى الجَنَّةِ》 ♦️پیمان ببندید؛ همانا من با شما جز برای بهشت پیمان نمی بندم.(۴) آنان همیشه مسلح، آماده و همراه امام علی(ع) بودند و در جنگ‌ها پیشرو سپاه بودند و همیشه گوش به فرمان و آماده بودند و در اجرای فرمان امام(ع) تعلل نمی‌کردند. و با آن حضرت(ع) تا پای جان بیعت کرده بودند و مردانی وارسته، فرهیخته و باتقوا بودند و از قبایل مختلف تشکیل یافته و در غیر زمان جنگ نیز آماده و همراه امام(ع) بودند و ماموریت‌های مهم همچون اجرای حدود، بر عهده آنان بود. حتی برخی از آنان همچون عمار بن یاسر و مالک اشتر و اویس قرنی و ابوالهَیثَم بن تَیهان و خُزیمة بن ثابت، پیش از شهادت امام علی(ع) جان خود را فدا نمودند و به شهادت رسیدند. 2⃣یاران : ابوحمزه ثمالى در روايتى از امام سجّاد(علیه السلام) ماجراى وفادارى ياران و خاندان حضرت(ع) را در شب عاشورا بازگو مى‏ كند، تا آنجا كه امام حسین(ع) یاران را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید : 📋《يَا أَهْلِي وَ شِيعَتِي! اتَّخِذُوا هَذَا اللَّيْلَ جَمَلًا لَكُمْ وَ انْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ فَلَيْسَ الْمَطْلُوبُ غَيْرِي وَ لَوْ قَتَلُونِي مَا فَكَّرُوا فِيكُمْ فَانْجُوا بِأَنْفُسِكُمْ رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَأَنْتُمْ فِي حِلٍّ وَ سَعَةٍ مِنْ بَيْعَتِي وَ عَهْدِ اللَّهِ الَّذِي عَاهَدْتُمُونِي》 ♦️ای یاران من! این شب است که سیاهی و تاریکی آن را فرا گرفته، پس چون شتری راهوار از آن بهره ببرید و خودتان رو نجات دهید. مقصود اين گروه ستمکار من هستم و غير از من کسی را نمی خواهند. اگر مرا بکشند، به فکر کشتن شما نمی افتند، پس خودتان را نجات دهید. خداوند شما را مورد رحمتش قرار دهد. من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود و پیمان خداوند، که با من بسته بودید را از گردن شما برداشتم. در این هنگام؛ برادران و یاران امام(ع) به یک بار گفتند : 📋《وَ اللَّهِ يَا سَيِّدَنَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ(ع) لَا تَرَكْنَاكَ أَبَداً أَيْشٍ يَقُولُ النَّاسُ تَرَكُوا إِمَامَهُمْ وَ سَيِّدَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ وَ نَبْلُو بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عُذْراً وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ أَبَداً أَوْ نُقْتَلَ دُونَكَ》 ادامه مطالب :👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 ♦️ای مولای ما! به خدا سوگند! هرگز تو را ترک نخواهیم کرد که مردم در مورد ما زبان که کنایه باز کنند و بگویند که آنها افراد بی وفایی بودند که امامشان و آقایشان و رهبرشان رو تنها گذاشتند تا اینکه کشته شد. و آن روز بین ما و خدایمان عذری نخواهد بود. و تو را رها نمی‌کنیم تا آن‌که در کنار تو کشته شویم. سپس امام(ع) فرمود : 📋《يَا قَوْمِ! فَإِنِّي غَداً أُقْتَلُ وَ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَحَدٌ》 ♦️من فردا کشته می‌شوم، همۀ شما نیز با من کشته خواهید شد و کسی از شما نمی‌ماند. و همگی بابت این بشارت، خدا را شکر گفتند.(۵) در روایتی دیگر، حضرت(ع) خطاب به آنان فرمود : 📋《تَفَرَّقُوا فِی سَوادِ هذَا اللَّیْلِ وَ ذَرُونِی وَ هؤُلاءِ الْقَوْمَ، فَإِنَّهُمْ لا یَطْلُبُونَ غَیْرِی》 ♦️اکنون در این سیاهى شب، پراکنده شوید و مرا با این گروه دشمن تنها بگذارید، که آنان تنها مرا مى طلبند!(۶) کلام امام(ع) تمام شد و حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم عرضه داشت : 📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》 ♦️خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را رها کنیم و به‌سوی شهر خود برگردیم.(۷) و زهیر بن قین به نمایندگی از غیر بنی هاشم ایستاد و گفت : 📋《وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَكَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَدْفَعُ بِذَلِكَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِكَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْيَانِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ》 ♦️به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!(۸) امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود : 📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》 ♦️به راستی که من اصحابی را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمی دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۹) حضرت(ع) بعد از این جریان با خواهرش زینب کبری(س) دیدار کرد تا دل نگرانی ایشان را تسکین بخشد. حضرت زینب(س) عرضه داشت : برادر! آیا یاران خود را خوب آزموده‏ اى؟! امام (ع) در پاسخ فرمود : 📋《وَاللّهِ لَقَدْ بَلَوْتُهُمْ فَما وَجَدْتُ فيهِم الَّا الأَشْوَسَ الأَقْعَسَ يَسْتَأنِسُونَ بِالمَنيّة دُونِى‌ إِسْتِيناسَ الطِّفْلِ إِلى‌ مَحَالبِ أُمِّهِ!》 ♦️آرى به خدا سوگند که آن‌ها را آزمودم و آنان را جز دلاور مردانی غرّنده و باصلابت و استوار نیافتم، آنان به كشته شدن در ركاب من، از كودك شيرخوار به سينه مادر مشتاقترند.(۱۰) 3⃣یاران : در تاریخ آمده است که وقتی امام حسن مجتبی(ع) در ساباط خواست یاران خود را امتحان کند و میزان اطاعت پذیری آنها بداند و از این طریق دوست را از دشمن تشخیص دهد، به دلیل خیانت برخی فرماندهان و نبود اصحابی برای جنگ با معاویه، از پیشنهاد صلحی که معاویه به امام(ع) داده بود، سخن به میان آورد و خطبه خواندند و سپس به خیمه خود بازگشتتند. در این میان، سپاه امام(ع) گفتند : 📋《كَفَرَ وَاللَّهِ الرَّجُلُ! ثُمَّ شَدُّوا عَلَى فُسْطَاطِهِ فَانْتَهَبُوهُ حَتَّى أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ثُمَّ شَدَّ عَلَيْهِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ أَزْدِيُّ فَنَزَعَ مِطْرَفَهُ‏ عَنْ عَاتِقِهِ فَبَقِيَ جَالِساً مُتَقَلِّداً السَّيْفَ بِغَيْرِ رِدَاءٍ!》  ♦️به خدا قسم، اين مرد کافر شده است و بـه خيمه ی حضرت(ع) حمله ور شدند! حتى سجاده ايشان را از زير پايش غارت کردند و عبدالرحمن ازدى به طرف آن بزرگوار یورش برد و «مِطرَف»(شال بزرگى که روى شانه ها انداخته می شود) را از گردن آن حضرت(ع) کشید، پس آن حضرت(ع) در حالی که شمشيرش را به گردن آويخته بود، نشست.(۱۱) تا جایی که یاران، ایشان را این چنین خطاب می کردند : 📋《عَلَیْکَ السَّلامُ یَا مُذِلَّ الْمُومِنِینَ!》 ♦️سلام بر تو ای کسی که مؤمنان را خوار و ذلیل کرده ای!(۱۲) مظلومیتی تا این حد! {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : هرگز دلی ز غم، چو دل مجتبی نسوخت  ور سوخت ز اجنبی، دگر از آشنا نسوخت  هر گلشنی که سوخت ز باد سموم سوخت  از باد نوبهار و نسیم صبا نسوخت  چندان دلش از سرزنش دوستان گداخت  کز دشمنان و زهر بدو ناسزا نسوخت  👤علامه کمپانی 📚منابع : ۱)الاختصاص مفید، ص۲ ۲)الاختصاص مفید، ص۶۵ ۳)بحار ج۳۲، ص۶۱۸ ۴)الاختصاص مفید، ص۳ ۵)الهدایه الکبری ص۲۰۴ ۶)اللهوف ص۹۰ ۷)الارشاد مفید، ج۲، ص۹۱ ۸)الارشاد مفید، ج۲، ص۹۲ ۹)مثیرالاحزان ، ص۵۲ ۱۰)مقتل الحسين مقرم، ص۲۱۹ ۱۱)الارشاد مفید، ج۲، ص۱۱ ۱۲)تُحف العقول، ص۳۰۸ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۵ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ》🔶🔸 ✅از دیرباز، عریان بودن و یا عریان کردن در یک عملی، امری مذموم شمرده شده است و اسلام نیز با این امر به شدت مخالفت کرده است. یکی از عادات زشت عرب جاهلیت در مراسم حج، طواف در حال برهنگی و عریانی بود. تا جایی که خداوند متعال این روش را ممنوع کرد و آیه ۳۱ سوره اعراف را نازل نمود و به این رسم جاهلی پایان داد. 📋《یا بَنی‏ آدَم‏! خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ》 ♦️اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! در جنگهای پیش از اسلام نیز عریان کردن جنگجوی مغلوب، توسط جنگاوران، امری ناپسند و در حق او ناجوانمردی محسوب می شد و اگر شخصی در این میان، این امر را مرتکب می شد، باید سرزنش های دیگران را به جان می خرید. ولی غالبا این امر، برای اینکه شدّت خفت و خواری شخص را نمایان گردد، انجام می شد. در تاریخ نقل شده است که؛ «عَمرو بن عَبدِوُدّ» از برترین جنگجویان قریش بود که در سال پنجم هجری در جنگ خندق، به دست امام علی(ع) کشته شد. با اینکه او دشمن خدا و رسول خدا(ص) بود، اما امیرالمومنین علی(ع) در نهایت جوانمردی او را کشت و با تمام تجهیزات جنگی اش، او را تحویل سپاه دشمن داد. تا جایی که در برخی نقلها آمده است که؛ هنگامی که خواهر عمرو بن عبدودّ برادرش را دید که كشته شده است، پرسيد : 📋《مَنْ قَتَلَهُ؟》 ♦️چه کسی برادر مرا كشته است؟ به او گفتند : او به دست على بن ابى طالب(ع) كشته شده است. در این هنگام خواهر عمرو گفت : 📋«كُفْوٌ كَرِيمٌ!》 ♦️به درستى كه على بن ابى طالب(ع) همتاى خوبى است. بعد از آن، این شعر را سرود : 📋《لَوْ كَانَ قَاتِلُ عَمْرٍو غَيْرَ قَاتِلِهِ لَكُنْتُ أَبْكِي عَلَيْهِ آخِرَ اَلْأَبَدِ لَكِنَّ قَاتِلَهُ مَنْ لاَ يُعَابُ بِهِ مَنْ كَانَ يُدْعَى قَدِيماً بَيْضَةَ اَلْبَلَدِ》 اگر كشنده ی عمرو بن عبدود، غير كشنده ی او يعنى على بن ابى طالب(ع) بود، هر آينه تا آخر الزمان گريه مى‌ كردم. اما كشنده ی عمرو كسى است كه نمی توان بر او عيب گرفت، کسی که از قدیم الایام او را «بيضة البلد»(کنایه از کمال مدح) خوانده اند.(۱) اما مصیبت امام حسین(ع) فراتر از این نوع مصیبت ها بود که با احدی قابل قیاس نیست. طبری می نویسد : 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۲) و به نقل ابن طاووس؛ 📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(ع) مُجَرَّدَاً》 ♦️حسین(ع) در قتگاه، عریان رها شد.(۳) دشمن خونخوار می خواست که این عمل در تاریخ بماند و مورّخان بنویسند که حسین(ع) عریان در قتلگاه، ذلیلانه جان داد! در حالی که این عمل، مایه ی عزتی شد برای حسین(ع)! زیرا همه فهمیدند که حسین(ع) لباس تنش ربوده شد اما حاضر نشد، لباس ذلت بپوشد! در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) به جدّ غریبش این گونه سلام می دهد : 📋《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ》 ♦️سلام بر آن کسی که جامه تنش را به غنیمت بردند.(۴) مصیبت امام حسین(ع) به قدری سنگین بوده، که از حضرت صادق(ع) روايت شده كه فرمودند : 📋《مَا اكْتَحَلَتْ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا اخْتَضَبَتْ وَ لَا رُئِيَ فِي دَارِ هَاشِمِيٍّ دُخَانٌ خَمْسَ حِجَجٍ حَتَّى قُتِلَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ》 ♦️از قبيله بنی هاشم، هيچ زن هاشمیّ سرمه نكشيد و خضاب نكرد و تا پنج سال دود از خانه ی احدی از بنی هاشم، بلند نشد تا اين كه پسر زياد كشته شد.(۵) در نقلی دیگر آمده است؛ 📋《مَا تَحَنَّأت اِمرَأَةُ مِنَّا، وَ لَا أَجَالَت فِي عَينِهَا مَرُودَاً، وَ لَا امتَشَطَت حَتَّي بَعَثَ المُختَارُ رَأسَ عُبَيدِاللهِ بنِ زِيَادِِ》 ♦️زنی از قبيله ی ما بنی هاشم، حنا به دست و پا نگذاشت و ميلی از سرمه به چشم نكشيد، شانه بر سر نزد، تا آن كه مختار، سر پسر زياد را فرستاد.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست  این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست  آئینه تر از روی تو خورشید ندیده  این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست  آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو  برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست   با این همه لشکر چه کنی ای گل زهرا  این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست   ای یوسفم از غارت این گرگ صفت ها  جز پیرهن کهنه تو را چاره گشا نیست  👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)الفصول المختارة علم الهدی، ج۱، ص۲۹۲ ۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۴ ۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۰ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۸۶ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۸۶ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۶ 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر بود، برای قانع کردن امام علی(علیه السلام) برای بیعت با ابوبکر و صرف‌نظر از خلافت، خطاب به امام(ع) گفت : 📋《اِنَّکَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ هَؤُلَاءِ مَشِیخَةُ قَومِکَ لَیسَ لَکَ مِثلَ تَجرِبَتِهِم وَ مَعرِفَتِهِم بِالأُمُورِ》 ♦️تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی! در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۱) همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابن‌عباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند. در حالی که حضرت علی(علیه السلام) در آن زمان ۳۳ سال داشت. سالیانی گذشت تا اینکه تمام محاسن علی(ع) مانند پنبه سفید شد. این نکته جالب است که حضرت رسول اکرم(ص) در سن شصت و سه سالگی از دنیا رفتند و امام علی(ع) نیز در همین سن به شهادت رسیده اند. اما با این تفاوت که به نقل سیره نویسان، پیامبر اکرم(ص) هنگام رحلت؛ 📋《مَا كَانَ فِي رَأْسِهِ [وَ لِحیَتِهِ] إِلَّا سَبْعَ عَشْرَةَ أَوَ ثَمَانِ عَشْرَةَ [شَعرَةً]》 ♦️فقط هفده یا هجده موی سفید بر سر و محاسن مبارک داشت.(۲) اما در تاریخ هست که وقتی؛ 📋《اِنْصَرَفَ عَليُّ(ع) مِنْ صِفّينَ فَکَأنَّهُ رأسُهُ وَ لِحْيتُهُ قُطْنَةٌ》 ♦️امام علی(ع) از جنگ صفین بر می گشتند، سر ومحاسن حضرت(ع) مانند پنبه سفید بود.(۳) ودر روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《هِیَ یَومَئِذِِ بَیضَاءُ》 ♦️محاسن حضرت(ع) در روزهای آخر حیات شریفشان سفید گشته بود.(۴) در اواخر عمر شریفشان، اصحاب به ایشان گفتند : 📋《لَوْ غَيَّرْتَ شَيْبَتَكَ‏ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️کاش می شد با خضاب کردن پیری ات را تغییر دهی! امام(ع) می فرمود : 📋《الْخِضَابُ زِينَةٌ وَ نَحْنُ‏ قَوْمٌ‏ فِي‏ مُصِيبَةٍ وَ يُرِيدُ بِهِ رَسُولَ اللهِ(ص)》 ♦️با اینکه خضاب زینت است، اما ما خانواده داغدار و عزادار مصیبتی هستیم. و منظور حضرت(ص) مصیبت پیامبر اکرم(ص) بود.(۵) البته شاید علت خضاب نکردن امام علی(ع) این باشد که پیامبر اکرم(ع) به ایشان بشارت داده بود که محاسنت به خون سرت خضاب خواهد شد و علی(ع) منتظر این لحظه بود. در طی روایتی، پیامبر اکرم(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ(ع)! أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ، فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ》 ♦️ای علی(ع)! گویا می‌بینم تو در حال نماز برای پروردگار خویشی، که نگون‌ بخت‌ ترینِ اوّلین و آخرین، بر می خیزد و بر فرق سرت ضربتی می‌زند و محاسنت، از خون سرت رنگین می‌شود.(۶) و در روایتی آمده است که؛ 📋《أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》 ♦️اینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود.(۷) در روایتی آمده است که؛ امام علی(ع) پس از پیروزی بر خوارج به کوفه آمد و به مسجد رفت، پس از خواندن دو رکعت نماز بر فراز منبر رفت، به جانب فرزندش امام حسن(ع) نظری افکند و فرمود : 📋《يَا أَبَا مُحَمَّدٍ(ع)! كَمْ مَضَى مِنْ شَهْرِنَا هَذَا؟ فَقَالَ : ثَلَاثَةَ عَشَرَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️ای ابا محمد! چه قدر از این ماه گذشته است؟ ایشان جواب داد : سیزده روز مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! امام علی(ع) رو به جانب امام حسین(ع) کرد و فرمود : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)! كَمْ بَقِيَ مِنْ شَهْرِنَا [رَمَضَانَ] هَذَا؟ فَقَالَ : سَبْعَ عَشْرَةَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️یا اباعبدالله! چقدر از این ماه مانده است؟ امام حسین(ع) گفت : هفده روز باقی مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! در این هنگام؛ 📋《فَضَرَبَ يَدَهُ إِلَى لِحْيَتِهِ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ بَيْضَاءُ فَقَالَ : لِيَخْضِبَنَّهَا بِدَمِهَا إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا》 ♦️حضرت(ع) دست خود را به محاسن خود که در آن روز سفید شده بود زد و فرمود : این محاسن با خون سرم رنگین خواهد شد هنگامی که آن شقی بیاید.(۸) آری! علی(ع) را نبود پیامبر(ص) پیر کرد، غم فاطمه(س)، خانه نشینی و غربت، بی وفایی کوفیان پیر کرد! بعد از جنگ صفین وقتی امام علی(ع) به کوفه بازگشت، در حالی که داغدار یارانی با وفا بود، در مسجد کوفه آخرین خطبه ی دوران حیات شریفشان را خواند و مردم را جنگ مجدد با معاویه دعوت کرد. اما وقتی حضرت(ع) با بی میلی مردم کوفه برای جنگ، رو به رو شد، در این هنگام، یادی کرد از یاران با وفای خود و فرمود : 📋《أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟》 ♦️کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟ ادامه👇 حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 سپس فرمود : 📋《أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟》 ♦️عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟ 📋《ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ》 ♦️سپس امام على(ع) دست در محاسن شريف و كريم خود زد و گريه ی طولانی کرد و فرمود : 📋《مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ》 ♦️برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند، خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد.(۹) 🏴این امت بی وفا، بیست سال بعد از این جریان، یک پیرمرد محاسن سفیدی رو باز تنها گذاشتند و حتی دشمن او نیز به پیری اش اذعان کرد! در مقاتل آمده است که؛ در شام پس از آنکه بازماندگان اهل بیت امام حسین(ع) را به مجلس یزید وارد کردند. 📋《إنَّهُ لَمّا جِيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ(ع) أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ، وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ و يَقولُ : لَقَدْ أسْرَعَ إِلَیْکُ الشَّیْبُ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ》 ♦️هنگامى كه سر امام حسين(ع) آورده شد، یزید فرمان داد كه آن را، جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد، در حالی که مى گفت : اى ابا عبد الله! چقدر زود پير شدى؟!!(۱۰) [محاسنت سفيد گشته است!]  {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : خوب شد تیغ تو بشکافت سرم را دشمن  هم تو بر آرزوی خویش رسیدی هم من  آمدی دیر چرا چشم براهت بودم  از همان شب که تن فاطمه ام گشت کفن  شادی ام بود همان دم که توأم تیغ زدی  عمر من بود سراسر همه اندوه و مِحَن  در همان لحظه که شمشیر تو بالا می رفت  نشنیدی به جنان فاطمه می گفت نزن!  مسجد و منبر و ویرانه و چاه و صحرا  هر کجا بود سخن بود ز مظلومی من  مسجد کوفه خموش است چراغش اکنون کو علی تا که کند بیت خدا را روشن؟ 👤سازگار  📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۲ ۲)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۲، ص۶۶۴ ۳)نثر الدّر ابوسعد آوی، ج۱، ص۳۰۷ ۴)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۱، ص۱۶۵ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۹۵ ۷)الکافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۲۸۲ ۸)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ ۹)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۹ ۱۰)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۷ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ(عَلَیهِ السَّلامُ) الَّذِّی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلَى مَنْ أَطَاعَ اللهَ فِی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ》🔶🔸 ✅حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند : «ثَلاثَةٌ لا یَستَخِفُّ بِحَقِّهِم إلاّ مُنافِقٌ : ذُو شَیبَةِِ فِی الإِسلَامِ، وَإمَامُ مُقسِطُ، وَمُعَلِّمُ الخَیرِ» ♦️سه کسانند که جز منافق درحقّ آنان بى‏ حرمتى نکند : ۱)ریش سفید مسلمان ۲)امام و پیشوای دادگر ۳)آموزگار خوبی ها!(۱) 🏴امام حسین(علیه السلام) مصداق هر سه مورد فرمایش حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) بود. یا رسول الله(ص)! در شام پس از آنکه بازماندگان اهل بیت امام حسین(علیه السلام) را به مجلس یزید وارد کردند. شیخ صدوق نقل می کند که؛ 📋《إنَّهُ لَمّا جِيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ(ع) أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ، و جَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ》 ♦️هنگامى كه سر امام حسين(علیه السلام) آورده شد، یزید لعین فرمان داد كه آن را جلويش در طشتى از طلا گذاشتند و او نیز مدام شراب می نوشید و در حالت مستی، با خویش شعری کفر آمیز زمزمه می کرد : 📋《لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْ لاََهَلُّوا وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاً وَ لَقالُوا یا یَزِیدُ لاَ تَشَلْ فَجَزَیْناهُ بِبَدْر مَثَلا وَ أَقَمْنا مِثْلَ بَدْر فَاعْتَدَلْ لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ مِنْ بَنِی أَحْمَدَ مَا کانَ فَعَلْ》 ♦️فرزندان هاشم با سلطنت بازى کردند، و در واقع نه خبرى از سوى خدا آمده بود و نه وحی اى نازل شده است. کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند، امروز مى دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زارى آمده است. در آن حال، از شادى فریاد مى زدند و مى گفتند : اى یزید دستت درد نکند. امروز کیفر ماجراى بدر را به آنان دادیم و همانند بدر با آنان معامله کردیم و در نتیجه برابر شدیم! من از فرزندانِ «خِنْدِفْ» نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.(۲) و در این حال؛ با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى حضرت(ع) می زد و مى گفت : 📋《لَقَدْ أسْرَعَ إِلَیْکُ الشَّیْبُ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ》 ♦️اى ابا عبد الله! چقدر زود پير شدى؟!(۳) [محاسنت سفيد گشته است!]  {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چوب مزن پیش نگاه همه بر لب و دندان گل فاطمه پاک کن از چهره گل خاک را ضربه مزن این رخ صد چاک را خاک فنا گیر و تو بر سر بریز جام شرابت سوی دیگر بریز این سر پر خون که به طشت زر است راس جگر گوشه ی پیغمبر است 👤والی 📚منابع : ۱)مجموعه ورّام، ج۲، ص۲۱۲ ۲)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۷ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۸ 🔸حضرت امام حسن علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه می گوید : 《دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَشْتٌ یُقْذَفُ فِیهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السمِّ الَّذِی أَسْقَاهُ مُعَاوِیَةُ》 ♦️پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، به حضور ایشان شرف یاب شدم. دیدم در پیش روی ایشان، طشتی گذاشته شده و پاره پاره جگر مبارکشان به خاطر زهری که معاویه به وسیله جعده به ایشان خورانیده بود، در آن طشت ریخته می شود. عرض کردم، چرا خود را درمان نمی کنید؟ حضرت(ع) فرمودند : 📋《بِمَاذَا أُعَالِجُ الْمَوْتَ؟》 ♦️مرگ را به چه چیز علاج می توان کرد؟ و من هم گفتم :《إِنَّا لِلّه و إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ!》 جناده می گوید : 📋《ثُمَّ انْقَطَعَ نَفَسُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ حَتَّى خَشِیتُ‏ عَلَیْهِ》 ♦️سپس نفَس حضرت(ع) به شماره افتاد و رنگ مبارکش زرد شد به طورى که بر آن حضرت(ع) ترسناک شدم. در این هنگام؛ امام حسین(ع) وارد شدند. 📋《فَانْکَبَّ عَلَیْهِ حَتَّى قَبَّلَ رَأْسَهُ وَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَعَدَ عِنْدَهُ وَ تَسَارَّا جَمِیعَاً》 ♦️آن حضرت(ع)، امام حسن مجتبی(ع) را در بر گرفت و سر مبارکش و میان دو دیدگانش را بوسید و نزدش نشست، پس مقدارى آهسته با هم صحبت کردند. سپس ندای《إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏》بلند شد.(۱) هنگام دفن امام حسن مجتبی(ع) در قبرستان بقیع، امام حسین(ع) وارد قبر شد و بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت و سپس این ابیات را در سوگ آن حضرت(ع) زمزمه کرد. 📋《فَلَيْسَ حَرِيبَاً مَنْ أُصِيبَ بِمَالِهِ‌ وَ لَكِنَّ مَنْ وَارَى أَخَاهُ حَرِيْبٌ‌》 ♦️غارت زده آن کس نیست که مالش ربوده شده، بلکه غارت زده، کسی است که برادرش را در دل خاک، بپوشاند. 📋《أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ اَطِيبُ مَحَاسِنِي، وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ؟》 ♦️آیا من، موی سرم را روغن بزنم و یا محاسنم را معطر کنم، در حالی که سر تو روی خاک است و تو مانند درخت شاخ و برگ ریخته، شده‌ای!(۲) از سال ۵۰ هجری تا واقعه کربلا امام حسین(ع) محاسن خود را خضاب نکرد. اما چرا امام زمان(ع) در زیارت ناحیه می فرماید : 📋《أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ》 ♦️سلام بر آن کسی که محاسنش خضاب شد!(۳) محاسن مبارک امام حسین(ع) در چند جای کربلا به خون خضاب شد. 1⃣هنگام شهادت : وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، جوان برومندش را، در حالی که بر زمین افتاده بود و نفس های آخر را می کشید، مشاهده کرد، خود را به بالین او رساند و او را به آغوش کشید. در این هنگام؛ 📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت و محاسن امام(ع) به خون صورت علی اکبر(ع) خضاب شد.(۴) 2⃣هنگام شهادت : در مقاتل آمده است که؛ امام حسین(ع) به درب خیمه آمد و طفل خویش را برای وداع درخواست کرد و آن طفل به نزد امام(ع) آورده شد. در این هنگام؛ حرمله تیری به سوی او افکند که به گلویش اصابت کرد و سرش را جدا نمود. 📋《فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ(ع) الدَّمَ بِكَفَّيْهِ حَتَّى امْتَلَأَتَا وَ رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ》 ♦️امام حسین(ع) دو دستانش را از خون پر نمود و به سوی آسمان پاشید و سپس با خون علی اصغر(ع) محاسن مبارک خود را خضاب کرد.(۵) 3⃣هنگام شهادت خود : در روز عاشورا نیز امام حسین(ع) در لحظات شهادت خود، دعاى قربانى را خواندند و فرمودند : 📋《بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلى‏ مِلِّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦️به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا(ص)! 📋《ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْيَتِهِ》 ♦️سپس حضرت(ع) دست مبارک خود بر روی جراحت گذاشت و دست خود را از خون مبارکش پر نمود و آن را به سر و محاسن خود کشید و محاسن خود را خضاب کرد.(۶) 📝شعر : شورش روز قیامت به جهان برپا بود  آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود  خصم چون دایره گرد حرم و شاه شهید  در دلِ دایره چون نقطه ی پا برجا بود  عرصه ی دشت چو دیبای مُنَقّش از خون  و آن همه صورت زیبا که در آن دیبا بود  جان به قربان ذبیحی که به قربانگه دوست  با لب تشنه روان می شد و خود دریا بود  در همه مُلک بلا نیست به جز ذکر حسین  قاف تا قاف جهان صوت همین عنقا بود  👤نیّر تبریزی  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴ ۲)مناقب ابن‌ شهر آشوب، ج۴، ص۴۵ ۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۶)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۰۹ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《أَلسَّلامُ عَلَى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرَى، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَن مَاتَ شَهِیدَاً عَطشَانَاً، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَا عَبْدِاللهِ الحُسَینِ(علیه السلام)》🔶🔸 ✅حضرت رسول اکرم(ص) با گروهی از یارانش در نیمه  سال دوم هجری به تعقیب کاروان قریش که به سر پرستی ابوسفیان عازم شام بود، تا نقطه‌ای به نام عشیره پیش رفتند، اما اثری از کاروان قریش نیافتند. در یکی از روزها که در عشیره بودند، حضرت اکرم(ص) بر بالین امام علی(ع) و عمار آمد. 📋《لَمَّا رَآهُ مُعَفِّرَاً وَجْهَهُ فِي اَلتُّرَابِ》 ♦️حضرت(ص) دید آنان خوابیده‌اند و بر سر و صورت علی(ع) خاک نشسته است. حضرت(ص) آن دو را با مهربانی و ملاطفت بیدار کرد و خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《قُمْ! يَا أَبَا تُرَابٍ!》 ♦️ای ابوتراب! برخیز!(۱) پس علی(ع) پدر خاک بود. و فاطمه(س) مادر آب! در روایتی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که فرمود : 📋《جُعِلَتْ‏ نِحْلَتُهَا مِنْ عَلِيٍّ(ع) خُمُسَ الدُّنْيَا وَ ثُلُثَيِ الْجَنَّةِ وَ جُعِلَتْ لَهَا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةُ أَنْهَارٍ الْفُرَاتُ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ نَهْرَوَانُ وَ نَهْرُ بَلْخٍ》 ♦️مهریه حضرت فاطمه(س) از همسرش، یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، و چهار نهر که عبارتند از : نهر فرات در عراق، نهر نیل در مصر، نهر نهروان و نهر بلخ قرار داده شد.(۲) اما حسین(ع) نه خاک شد و نه آب خورد! در مقاتل آمده است که؛ امام سجاد(ع) در فرمایشی ندبه کنان خطاب به پدر مظلوم خود، می فرماید : 📋《وَا اَسَفَا! عَلَيکَ يَا اَبَتَاه! تَبقِي ثَلَاثَةَ اَيَّامِِ بِلَا دَفنِِ وَ اَنتَ اَبنُ بِنتِ رَسُولِ اللهِ(ص)!》 ♦️وامصيبتا! چقدر مايه‏ ی تأسف است ای پدرم! که جنازه‏ ات سه روز بدون دفن، روي خاک زمين باقي ماند، با اينکه تو پسر دختر رسول خدا(ص) هستی!(۳) با اینکه طبق روایت، نهر فرات مهریه حضرت فاطمه زهرا(س) بود، امام حسین(ع) در صحرای کربلا از مهریه مادرش ممنوع شد و تشنه لب به شهادت رسید. در روز عاشورا، دشمن مشغول عربده های مستانه خود بود، تا جایی که در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی فریاد کشید و خطاب به امام حسین(ع) گفت : 📋《يَا حُسَيْنُ(ع)! أَلَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ كَأَنَّهُ كَبِدُ السَّمَاءِ؟! وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً!》 ♦️ای حسین! آیا این آب را که در صفا و زلالی بسان رنگ آسمانی است، نمی بینی؟ به خدا سوگند، که قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : پدر خاک! کجایی؟ پسرت خاک نشد! مادر آب! کجایی؟ پسرت آب نخورد! 👤کریمی 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۱ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۱ ۳)الأئمة الإثني عشر، معروف الحسنی، ج۲، ص۱۱۵ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۰ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(علیه السلام)》🔶🔸 ✅«ابن عبدالبرّ قُرطَبی» از ابوهُریره روایت می ‎کند که می گفت : چشم‌ هایم دید و گوش‌ هایم شنید که رسول اکرم(ص)، هر دو دست حسین(ع) را گرفته بود و پاهای حسین(ع) بر روی پاهای حضرت(ص) بود و آن گاه فرمود : 📋《تَرَقَّ عَيْنَ بَقَّةَ》 ♦️بالا بیا ای چشم کوچولوی من! امام حسین(ع) بالا رفت تا پاهایش را بر سینه ی رسول اکرم(ص) گذاشت. سپس حضرت(ص) فرمود : 📋《إِفْتَحْ فَاکَ》 ♦️دهان باز کن! سپس او را بوسید و فرمود : 📋《أللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّي أُحِبُّه》 ♦️خدایا او را دوست بدار، زیرا من او را دوست می‎دارم.(۱) 🏴در مقاتل آمده است که؛ در یک صفر سال ۶۱ هجری کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد. امام صادق(علیه السلام) درباره نحوه ورود اُسرای کربلا به مجلس یزید، می فرماید : وقتی که سر مبارک امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، در این هنگام امام سجاد(ع) به همراه دختران امیرالمومنین(ع) نیز وارد مجلس کردند. در حالی که؛ 📋《كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا》 ♦️دست و گردن و بازوی جد اسیرم، امام سجاد(ع) به غُل و رنجیر بسته شده بود.(۲) و در نقلی دیگر؛ 📋《وَ أَجسَادُهُم مُجَرَّدَةً وَ ثِيابُهُم مُرَمَّلَةً، وَ خُدُودُهُم مُعَفَّرَةً》 ♦️و اسرای اهل بیت(علیهم السلام) که لباس های خونین و صورت های خاک آلود بودند.(۳) یزید نیز در حالی که شراب می نوشید؛ 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، و آن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۴) شیخ صدوق روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل می کند که ایشان فرمود : 📋《..ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ》 ♦️یزید آن‌ گاه باقی مانده آن‌ را در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین می‌ریخت.(۵) در این هنگام بود که «ابوبرزه اسلمی» صحابی رسول اکرم(ص) با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد : ای یزید! وای بر تو! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین(ع) می‌زنی؟ با چشمان خودم دیدم که رسول اکرم(ص) دندانهای حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را می‌ مکید و می‌بوسید و به ایشان می فرمود : 📋《أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيرَاً》 ♦️شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟! یزید از کار او عصبانی شد و دستور داد او را از مجلس اخراج کنند.(۶) و یزید همچنان بر لب و دندان امام حسین(ع) می زد و می گفت : 📋《لَقَدْ أسْرَعَ إِلَیْکُ الشَّیْبُ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ》 ♦️اى ابا عبد الله! چقدر زود پير شدى؟! [محاسنت سفيد گشته است!](۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من  یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من  یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم  یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من  ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان  بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من  در احد جد تو دندان پیمبر را شکست  باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من  سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است  چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من  👤سازگار 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۸۸ ۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ ۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۰ ۴)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ ۵)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹ ۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰ ۷)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا /۱۱۱ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَیکَ یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءَ(سلام الله علیها) سَيِّدَةَ نِسَاءِ العَالَمِينَ》🔷🔹 ✅قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) در کربلا، مهاجمین به خیمه گاه امام حسین(علیه السلام) حمله کردند. در بين حمله كنندگان، شمر بن ذى الجوشن دست به حمله برد، او با نيزه‌اش به خيمه ی حسين(ع) ضربه‌اى زد و فرياد كشيد : 📋《عَلَيَّ بِالنَّارِ حَتَّى أُحْرِقَ هَذَا اَلْبَيْتَ عَلَى أَهْلِهِ》 ♦️برايم آتش بياوريد تا اين خيمه را بر اهلش آتش بزنم! زنان فرياد كشيدند و از خيمه خارج شدند! امام حسین(ع) با ديدن اين صحنه، فرياد كشيد : 📋《يَابْنَ ذِي اَلْجَوْشَنِ! أَنْتَ تَدْعُو بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ بَيْتِي عَلَى أَهْلِي؟! حَرَّقَكَ اَللَّهُ بِالنَّارِ!》 ♦️اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‌ خواهى تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بكشانى‌؟! خدا تو را با آتش بسوزاند!(۱) 🏴این یکی از اتفاقاتی بود که در واقعه کربلای سال ۶۱ هجری رخ داد، اما این جنایت، پیشتر از سوی دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) در مدینه به وقوع پیوسته بود و سابقه داشته است. شهرستانی می نویسد : 📋《فَأَقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نَّارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》 ♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت. سپس گفت : 📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》 ♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۲) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود : 📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》 ♦️ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت : 📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّةُ》 ♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آتش زدن به خیمه زبس ظالمانه بود صحرای کربلا همه غرق زبانه بود تاکس میان خیمه نسوزد با اشک وآه رینب میان خیمه وآتش روانه بود سیلی امان نداد به طفلان خسته جان رخسار کودکان همه پرُ از نشانه بود مقصود خصم کشتن آل رسول بود سیلی وتازیانه زدن ها بهانه بود شرمم کُشد که فاش بگویم ولی بپرس از لاله های گوش چرا خون روانه بود بُردند از خیام حرم دشمنان دین گهواره ای که جلوۀ طفلی یگانه بود وقتی شکست سینۀ مولا زسُم اسب آوای واحسین به لبها ترانه بود زینب به یاد توصیه های حسین خود گرم نماز وذکر دعای شبانه بود زان پس چراغ عشق وفائی نشد خموش سرهای روی نیزه چراغ زمانه بود 👤وفایی 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۸ ۲)الملل و النحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۲ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸حضرت زینب سلام الله علیها یکی از فضائلی که به امام حسین(علیه السلام) اختصاص یافته، این است که حضرت رسول اکرم پسر خودش ابراهیم را، به خاطر شدّت محبت به امام حسین(علیه السلام) فدای حسین(علیه السلام) کند. این جریان از ابن عباس چنین نقل شده است؛ روزی نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که؛ 📋《..وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْسَرِ اِبْنُهُ إِبْرَاهِيمُ وَ عَلَى فَخِذِهِ اَلْأَيْمَنِ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ هُوَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً يُقَبِّلُ هَذَا》 ♦️پیامبر اکرم(ص) فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و نوه‌اش امام حسین(علیه السلام) را بر زانوی راست خود نشانده بود. و یک بار حسین(ع) را می بوسید و یک بار ابراهیم را! سپس جبرئیل نازل شد و گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ رَبَّكَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ : لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا لَكَ فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ》 ♦️ای محمد(ص)! خدا به تو سلام می‌رساند و می‌ فرماید : ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی گذاریم، یکی از آنها را فدای دیگری گردان! 📋《فَنَظَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِلَى إِبْرَاهِيمَ فَبَكَى وَ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَبَكَى وَ قَالَ : إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَى مَاتَ لَمْ يَحْزَنْ عَلَيْهِ غَيْرِي وَ أُمُّ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَاطِمَةُ(س) وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ(ع) اِبْنُ عَمِّي لَحْمِي وَ دَمِي وَ مَتَى مَاتَ حَزِنَتْ اِبْنَتِي وَ حَزِنَ اِبْنُ عَمِّي وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَيْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِي عَلَى حُزْنِهِمَا! يَا جَبْرَئِيلُ! يُقْبَضُ إِبْرَاهِيمُ فَدَيْتُهُ لِلْحُسَيْن(ع)!》 ♦️حضرت نگاهی به صورت حسین(علیه السلام) کرد و نگاهی به صورت ابراهیم، و گریه کرد، پس فرمود :  اما ابراهیم مادرش کنیز است، هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی شود، اما حسین(علیه السلام) مادرش فاطمه(سلام الله علیها) و پدرش علی(علیه السلام) است که به منزله گوشت و خون من است، هر گاه حسین(علیه السلام) بمیرد دخترم فاطمه(سلام الله علیها) محزن و غصه دار می شود، پسر عمم علی(علیه السلام) هم محزون می شود و خودم هم محزون می شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها! ای جبرئیل! ابراهیم بمیرد، او را فدای حسین(ع) کردم.  ابن عباس می گوید : 📋《فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلاَثٍ فَكَانَ اَلنَّبِيُّ(ص) إِذَا رَأَى اَلْحُسَيْنَ(ع) مُقْبِلاً قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَايَاهُ وَ قَالَ فُدِيتُ مَنْ فَدَيْتُهُ بِابْنِي إِبْرَاهِيمَ》 ♦️ابراهيم پس از سه روز از دنیا رفت. لذا پیامبر اکرم(ص) هر گاه امام حسین(علیه السلام) به سويش مى‏‌آمد، او را مى‏‌بوسيد و بر سينه مى‌‏چسباند و دهانش را مى‏‌‌مكيد و می فرمود : «من به فدای کسی شوم که پسرم ابراهیم را فدای او گردانیدم.»(۱) پیامبر اکرم(ص)، امام حسین(ع) را بسیار دوست می داشت و این عشق و علاقه به حدی بود که، ابن مسعود نقل می کند : 📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(علیهما السلام) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۲) و در روایتی دیگر آمده است که ؛ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود : 📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》 ♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۳) 🏴در مقاتل آمده است که؛ وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه رسیدند، بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(ع)》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(علیه السلام) را براى تو آورده‏ ام.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست  پسر خاک سیه منزل و ماوای تو نیست  خاک عالم به سرم کز اثر تیغ و سنان  جای یک بوسه ی من، بر همه اعضای تو نیست  قاصدی کو که فرستم دمی از کرب و بلا  در نجف با خبر از حال تو بابای تو نیست  دادی ای شاه به میدان محبت سر خویش  از خدا غیر خدا هیچ تمنای تو نیست 👤صامت بروجردی  📚منابع : ۱)بحار، ج۲۲، ص۱۵۳ ۲)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۳ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋َ《إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) لَمَّا وُلِدَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَبْرَئِيلَ أَنْ يَهْبِطَ فِي أَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُهَنِّيَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ جَبْرَئِيلَ》 ♦️وقتی امام حسين(علیه السلام) متولد شد، خداوند به جبرئيل دستور داد با هزار فرشته فرود آيند و حضرت رسول اکرم(ص) را از طرف او تهنیت گويند. 📋《فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَمَرَّ عَلَى جَزِيرَةٍ فِي الْبَحْرِ فِيهَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ فُطْرُسُ‏ كَانَ مِنَ الْحَمَلَةِ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِي شَيْ‏ءٍ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِ فَكَسَرَ جَنَاحَهُ وَ أَلْقَاهُ فِي تِلْكَ الْجَزِيرَةِ فَعَبَدَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهَا سَبْعَمِائَةِ عَامٍ حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️پس جبرئيل فرود آمد و به جزيره ‏اى در دريا گذشت كه فرشته ‏اى به نام فطرس از حاملان عرش، كه پرش شكسته بود و در آن جزيره افتاده بود، مكان داشت و هفتصد سال در آنجا، تا تولد امام حسين(ع)، خدا را عبادت كرده بود. سپس آن فرشته به جبرئيل گفت : كجا مي روید؟ جبرائیل گفت : 📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) بِنِعْمَةٍ فَبُعِثْتُ أُهَنِّئُهُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي!》 ♦️خدا به محمد(ص) نعمتى داده و مى‏ روم از طرف خدا و خود تبریک گويم. فطرس گفت : 📋《يَا جَبْرَئِيلُ! احْمِلْنِي مَعَكَ لَعَلَّ مُحَمَّداً(ص) يَدْعُو لِي!》 ♦️مرا با خود ببرید، شايد محمد(ص) برايم دعا كند. پس او را با خود بردند. 📋《فَلَمَّا دَخَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) هَنَّأَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْهُ وَ أَخْبَرَهُ بِحَالِ فُطْرُسَ!》 ♦️وقتی که جبرائیل بر پیامبر اکرم(ص) وارد شد، از طرف خداوند و خود تبریک و تهنيت گفت و گزارش فطرس را هم به عرض ایشان رساند. پيغمبر اکرم(ص) به آن فرشته فرمود : 📋《تَمَسَّحْ بِهَذَا الْمَوْلُودِ وَ عُدْ إِلَى مَكَانِكَ!》 ♦️اين مولود را لمس کن و به مقام خود برگرد! 📋《فَتَمَسَّحَ فُطْرُسُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) وَ ارْتَفَعَ!》 ♦️پس فطرس ملک خود را به حسين(ع) ماليد و بالا رفت.(۱) در روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) شَأْنَکَ بِالْمَهْدِ فَتَمَسَّحْ بِهِ وَ تَمَرَّغْ فِیهِ! فَمَضَى فُطْرُسُ إِلَى مَهْدِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) وَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَدْعُو لَهُ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : اینک به گهواره حسین(ع) پناه ببر و خود را به گهواره او بمال و به آن تبرک بجو! فطرس به‌جانب گهواره امام حسین(ع) رفت و خود را به آن مالید و پیامبر(ص) نیز برایش دعا می‌کرد.(۲) در این هنگام؛ فطرس که بالا رفت، عرضه داشت : 📋《يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! أَمَا إِنَّ أُمَّتَكَ سَتَقْتُلُهُ وَ لَهُ عَلَيَّ مُكَافَاةٌ أَلَّا يَزُورَهُ زَائِرٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ عَنْهُ وَ لَا يُسَلِّمَ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ سَلَامَهُ وَ لَا يُصَلِّيَ عَلَيْهِ مُصَلٍّ إِلَّا أَبْلَغْتُهُ صَلَاتَهُ》 ♦️يا رسول خدا(ص)! همانا امت تو او را خواهند كُشت و او بر گردن من دینی دارد كه هر كس زيارتش كند به او برسانم و هر كس بر او درود فرستد به او برسانم و هر كس طلب رحمت برايش كند به او برسانم. سپس فطرس ارتفاع گرفت و به آسمان رفت.(۳) امام حسن عسکری(علیه السلام) در دعای روز سوم شعبان می فرماید : 📋《اللّٰهُمَّ وَ هَبْ لَنا فِى هٰذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَةٍ .. عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ》 ♦️خدایا! ببخش بر ما در این روز بهترین بخشش را و برآور برای ما هر خواسته‌ای را، چنان‌ که حسین(ع) را به محمّد جدّش عطا کردی و آنجا فطرس به گهواره‌اش پناهنده شد. و پس از شهادتش ما نیز پناهنده به مزار او پناهنده می شویم و بر تربتش حاضر می‌شویم و بازگشتش را انتظار می‌ کشیم.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : حُسن یکتا را ببین، زلف دو تا دارد حسین بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟ تا قیامت بر کف بانگ رسا دارد حسین سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین 👤احمد عزیزی 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۷ ۲)بحار، ج۲۶، ص۳۴۱ ۳)امالی صدوق، ص۱۳۸ ۴)مصباح طوسی، ص۸۲۶ /اقبال الاعمال ص۶۸۹ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۴ 🔸حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🔸حضرت امام علی علیه السلام 🔸حضرت امام رضا علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَضْعَةُ النَّبِیِّ(صلوات الله علیه و آله)》🔶🔸 ✅حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به «بَضْعة»(پاره تن) کرده است. 1⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي》 ♦️بدانید که همانا علی(علیه السلام) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) 2⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》 ♦️همانا فاطمه(سلام الله علیها) پاره ی تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) 3⃣ :👇 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 ♦️به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن می شود، که هيچ مؤمنی او را زيارت نمی کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 🔎مورد چهارمی هم هست اما حضرت رسول اکرم(ص) صریحا او را تعبیر به «بَضْعة» نکرده است، بلکه نقل است که «لبابة دختر حارث»(ام الفضل) همسر عباس بن عبدالمطلب، نزد رسول اکرم(ص) آمد و گفت : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! رَأَيْتُ اَلْبَارِحَةَ حُلْماً مُنْكَراً!!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! من در شب گذشته خواب ناخوشايندی ديدم. حضرت(ص) فرمودند : چه خوابی ديده ای؟ عرض کرد : خيلی سخت است. حضرت(ص) فرمودند : آن چيست؟ گفت : 📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ قِطْعَةً مِنْ جَسَدِكَ قُطِعَتْ فَوُضِعَتْ فِي حَجْرِي》 ♦️ديدم قطعه ای از بدن شما جدا شد و در دامانم قرار گرفت. حضرت(ص) فرمودند : 📋《رَأَيْتَ خَيرَاً تَلِدُ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) إِن شَاءَ اللهُ غُلَامَاً فَيَكُونُ فِي حِجْرِكِ》 ♦️خواب خوبی ديده ای! ان شاء الله دخترم فاطمه(سلام الله علیها) پسری به دنيا می آورد که در دامان تو جای می گيرد و تو از او پرورش و نگه داری می کنی! ام الفضل می گوید : 📋《فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ(سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا) الْحُسَيْنَ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَكَانَ فِي حِجْرِي كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) امام حسین(علیه السلام) را به دنیا آورد، او همانگونه که رسول اکرم(ص) فرموده بود، در دامن من پرورش یافت.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است   ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است   چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه(ص) با آبروتر است   ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است 👤لطیفیان 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ۴)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۴، ص۳۲۳ منبع: اسناد المصائب حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۵ 🔸حضرت امام حسن علیه السلام 🔸حضرت امام حسین علیه السلام 🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَی رِیحَانَتَیِ الرَّسُولِ(ص)، سَیِّدَی شَبَابِ اَهلِ الجَنَّةِ الحَسَنِ(علیه السلام) وَ الحُسَینِ(علیه السلام)》🔷🔹 ✅حضرت رسول اکرم(ص) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) علاقه وافری داشت و آنان را همواره دوست می داشت. ابن مسعود نقل می کند : 📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ(ع) عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ(ع) عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(ع) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۱) و در روایتی دیگر آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود : 📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》 ♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۲) 🏴اما با دردانه های حضرت رسول اکرم(ص) چه کردند؟! آنچه در تاریخ آمده، نشان از جنایات امت در قبال این دو بزرگوار است. وجه اشتراک این جنایات این بود که هر دو بزرگوار را مورد هدف تیر قرار دادند. ابن شهر آشوب در مناقب نقل می کند؛ هنگام حمل جنازه امام حسن مجتبی(ع) به سمت مسجد حضرت رسول اکرم(ص)؛ 📋《وَ رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّى سَلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلَاً》 ♦️جنازه‌‏ی آن‌ حضرت(ع) را تیر باران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌‏ی تیر به تابوت آویخته شد.(۳) در مورد امام حسین(ع) نیز آمده است؛ در روز عاشورا که امام حسین(ع) تنها مشغول جنگ کردن بود، دستور تیر باران حضرت(ص) را دادند. 📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِّبَالِ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ(ع) بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ》 ♦️حضرت(ع) را تير باران کردند، و هنگامی که بر امام حسین(ع) جراحات بسیاری وارد گردید، همانند خارپشت شد.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : جنت، بهارِ پیرهنت، أیّها الکریم از نور جامه ای به تنت، أیّها الکریم ای همدم تو زمزمه های زلال وحی ای جبرئیل همسخنت أیها الکریم تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود پروانه های انجمنت أیها الکریم نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم اما تو که غریب نواز مدینه ای هستی غریب در وطنت أیها الکریم حتی شهادت تو نداده ست خاتمه بر روضه های دل شِکَنت أیها الکریم مادر نبود تا که ببیند در آن غروب تشییع شد چگونه تنت أیها الکریم بیرون کشید با دل غرق به خون، حسین هفتاد تیر از بدنت أیها الکریم شد روضه خوان کشته ی مظلوم کربلا تابوت و پیکر و کفنت أیها الکریم آنجا ولی شراره ی غم پُر گُدازه بود یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود 👤رحیمی 📚منابع : ۱)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۴ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۵۰ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ا ﷽ ا /۱۱۶ 🔸حضرت امام حسین علیه السلام ✅طبق نقلها، کاروان اهل بیت(علیهم السلام) در روز ششم ماه ربیع الاول سال ۶۱ قمری وارد مدینه شد. ابن نما حلی می نویسد : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(علیهم السلام) به مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند ودر آن جاى بگیرند و حضرت(ع) «بشیر بن جذلم» را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد وآنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدر شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَابْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى. اى پسر رسول خدا(ص) من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. سپس بشیر گفت : 📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》 ♦️این على بن حسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه ی شهر فرود آمده اند و من فرستاده ی او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۲) در نقلها آمده است که؛ بشیر هنگامی که وارد مدینه شد، در مسیر خود با حضرت ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد. در این هنگام؛ ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر پرسید :  📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باشد.(۳) هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛ 📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۴) و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :  📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》 ♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۵) بعد از اجتماع مردم مدینه، امام سجاد(ع) برای آنان خطبه خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋《وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا》 ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند! ادامه 👇 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham
ادامه 👆 منظور امام سجاد(ع) از سفارش رسول اکرم(ص) «آیه مودّت» بود که خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود؛ «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌ کنم جز دوست‌ داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]!(شوری۲۳) سپس فرمود : 📋《أَيُّهَا الْقَوْمُ! إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِيلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ عَظِيمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِيَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْيَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِي الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً!》 ♦️ای مردم، اباعبدالله(ع) و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد.(۶) بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام)》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده‏ ام.(۷) در این هنگام؛ حضرت سکینه(سلام الله علیها) نیز خود را به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) رساند و عرضه داشت : 📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》 ♦️اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم! 📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یَا حُسَیْنُ(علیه السلام)؟!》 ♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(علیه السلام)؟!(۸) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم، رو سفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم : نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری می کنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تُرا، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربه نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی، علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من 👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۴ ۳)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶ ۴)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴ ۵)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ ۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷ ۸)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶ منبع: اسناد المصائب حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @yaraliagham