•🌈•
#بهروایتمادر💛
#مجـید خیلےداداش دوست داشت.بہ بچہهایـے هم کہ برادر داشتند،خیلے حسودے مےکردومےگفت چرا منبرادر ندارم.😔
دخـتردومم که به دنیا آمد
مجـید نمےدانست دختراست و علـیرضا صدایش مےکرد.
شایدباورتان نشود.#مجـید وقتے فہـمید بچہ دختراست،دیگرمدرسہ نرفت.
ولے خیلے باهم جوربودند.
حتےگاهے داداش صدایش مےزد.آخرش هم کلاساول را نخـواند.
مجبورشدیم سالبعد دوباره اورا کلاس اول بفرستیم.بہشدت بہمن وابستہ بود.طورےکہ ازاولدبسـتان تا اول دبیـرستان بااو بہ مدرسہرفتم و درحیاط مےنشستم تادرس بخـواند؛😌
اماازسال بعد گفتم:#مجـید من واقعا خجالت مےکشم بیایم.
همینهمشد کہ دیگر مدرسہرا هم گذاشت و نرفت.
اماذهنش خیلےخوب بود.هیچشمارهاے درگوشے ذخیره نکردهبود.شمارۂهرکےرا مےخواست ازحفظ مےگرفت.
وقتے هم کہخدمت رفت،حرف گوش نمےداد.بہ جاے پوتین با #دمپایـے درپادگان مےگشت کہ بااین کارها فرماندهاش را ناراحت مےکرد.
اگر قراربود دربرف پستدهد،زنگ مےزد خانہ کہ من دربرفنمےمانم.
ماتماس مےگرفتیم و خواهش مےکردیم نگذارند در برف نگہـبانےدهد.
همینچـیزها بود کہ باعث تعجبمان مےشد وقتے مےخواست برود #سوریہ.
یکسال قبل از سوریہ رفتنش #ڪربلا رفتہبود وآنجا از امامحسین"علیہالسلام"خواستہبود #آدمشود. و وقتے برگشتہبود حتے قلیانکشیدن را هم کنارگذاشتہبود.?
پیشازسال۹۳ کہ#مجـید بہ #ڪربلا سفرکرد،خیلے پسرشـرےبود.همیشہ چاقو در جیبشبود.خالکـوبـےداشت.خیلےقلدر بود و همۂکوچکترها باید بہحرفشگوش مےدادند.
امابعداز سفـر#ڪربلا تغییرکرد.
شایداهلنماز نبود اما #شہـادت روزےاش شد.چون بہ بچہیتیم رسیدگے مےکردودست فقـرا را مےگرفت و بہ پدرومـادر خیلےاحتـرام مےگذاشت.
•| @yaraneakharozamany |•
•🌈•
#شہـیداززبـانهمـسر
منهمیشہمےگویم ازدواجمـان از#دوتـوسل شروعشد.💞
ماجراےاین توسـلکردن براےخودمان هم خیلےجالببود.
#شہـیدنورے همیشہ مےگفت:مـن،شمارا از حضـرتزهـرا"سلاماللہعلیہا"گرفتم.
تعریف مےکرد یکروز کہبہ #مشہـد رفتہ بود،درحـرم امامرضا"علیہالسلام"نذر مےکند۴۰#زیـارتعاشـورا بہ حضرتزهـرا"سلاماللہعلیہـا"هدیہ بدهد تا خـدا یک همـسرخوب نصیبش بکند.ایشان ۴۰شب پشتسرهم این زیارتعاشـورا رامےخواندودقیقا درآخـرین شبـے کہ زیارتعاشورا را مےخواند،فـردایش شوهـرخالہاش مرا بہ ایشان معرفےکرد.
آنزمان خودم درکنگـرۂشہـدا کارمےکردم و یکهفتہاے مےشدکہ بہ#شہـدا متوسل شدهبودم و مےخواستم #یکےمثلخودشان نصیبم کنند.
نتیجۂتوسلهایـمان این شد کہدر اسفندسال۱۳۸۸،#شہـیدنورے بہ خواستگارے من آمدوباهم آشنا شدیم وبعداز آشنایـےهاے اولیہ،کامـلا سنتے مراسم خواستگارے برگزارشد.
ازهمانروزےکہ بہ خواستگارےام آمد،مطمئـن بودم #علیـرضا با #شہـادت از پیش من مےرود.🙂
ازقبل ازاینکہ بخواهـد بحث #سـوریہ را پیشمن مطرح کند،وقتےکہ هشتماهہ باردار بودم یکشب "خواب دیدم همسـرم براے ماموریت بہ #عراق رفتہ و شـشماه مےشود کہ خبرے از ایشـان نیست.تااینکہ بعداز شـشماه،یکےازدایـےهایم خبرآورد کہ #علـیرضا مجروح شده وبہ حـرم امامحسیـن"علیہالسلام" پناه برده وآنجا پیدایـش کردهاند."
دقیقا همینخواب بہنوعے برایم تعبیـرشد.
چون هنگـامشہـادت،من شـش روزاز ایشان خبـرنداشتم دایـےهایم بہ من خبردادند کہ #شہـیدشدهاست.
مندرهرگزینہاے کہ نگاه مےکنم،ایشان در همۂمـوارد نسبت بہ بقیہ بہترین بود.ازلحـاظ خوشرو و خوشاخلاقبودن نمـونہبود.وهمیشہ خنده برلب داشت.وبعداز شہـادت کسانےکہ مےخواستند ازشہـیدیاد کنند،از #خندهرو بودنش مےگفتند.☺️
خیلےازغیبت و دروغ بیزار بود.اگرگاهے پشت تلفن حرفے پیش مےآمد،مےگفت من راضےنیستم ازاین تلفن و دراینخانہ بخواهےغیبت کنے.
نہخودش غیبت مےشنید و نہ مےگذاشت کسے جلویش غیبت کند.
۲۰روز سوریہبود و ۲۹اسفند۹۳،ساعت۸:۴۵ #صبحجمعہ شہـیدشد.🥀
زمان دقیقش را هم بہ خاطـراین مےدانم کہ لحظۂشہـادت ساعتش روے مچدستش بوده و موج انفجـار باعث مےشود باترےساعت بخوابد.
حلقۂازدواج وساعتش را بعدازشـشماه در#روزتولدم برایم آوردند.
یکبارسـرمزارخواستم هدیۂتولد برایم بفرستد،کہ روز تولدم یکےازهمرزمانـش این وسایل را برایـمآورد.کتابارتباطباخـدا بادفترچہاے کہ عربـے جملاتے رویش نوشتہ بودوعکس منداخلش بود هم جـزءوسایل بود.
اما شہادتشان اینگونہبود:
نمازصبح را کہ مےخوانند،درحالت خوابوبیدار داعـش غافلگیـرانہ بہ پایگاهشان حملہ مےکندو دورتادور را محاصـره مےکند.
سربازان سورےهم درپایگاه ودرخـوابعمیقے بودند و تاآمدند بہ خودشان بجنبند،شہـیدشدهبودند.
دراتاقشان،آرپۍجۍ پرتاب مےکنند وراکتش بہ سـر#علیـرضا برخورد مےکند و باعث #شہـادتش مےشود.😔
"یادشونباذڪر#صلوات"
•☘•
•| @yaraneakharozamany |•
•🌈•
#شہـیداززبـانهمـسر
اولیندیدارما درکتابخـانۂدانشکدۂ روانشناسےبود.
#رضـا آمدهبود کتابـےرا بہ امانت بگیرد و منرامےبیند.مندانشـجوروانشناسے بودم و #رضـا دانشجوسالدوم رشتۂالکـترونیک بود.
مدتے بعد وےخانوادهٔخود را بہ دانشگاه آورد و پس ازگفتوگویـےکوتاه با خواهرشہـید دردانشگاه،براے #خواستگـارے بہ منزلمان آمدند و سـرانجام زندگےما با یک ازدواج دانشجویـےساده آغازشد.💞
زمانےکہ ما ازدواج کردیم،#رضـا تامدتها دانشجوبود.اعتقادات همسرم وبہخصوص پاےبندے وے براےخواندن #نمازاولوقت مہـمترین معیارمن براےازدواجبود.
ایمـان#رضـا باعثشد تابااطـمینان وےرا انتخابکنم.
سال۱۳۸۰بودکہازدواجکردیم.
#رضـا تااسفندسال۱۳۸۲ کہپاسدارشود،بیکاربود.
#آقـارضـا بسیارراستگوودرستکاربود.
بہنحوےکہ طے۱۲سال زندگےمشترک هیچگاه از وے #دروغ نشنیدم.
احترام ویژهاے براے#پدرومادر قائـل بود و همیشہ بہمن و بچہها احترام بہ والدین را تاکیدمےکرد.
#رضـا علاقۂبسیارےبہ#حضرتآقا داشت.💚
هرکجا کہ مےرفت،هدیہ براےمن تصویرے از حضرتآقامےآورد.آخرین مرتبہ گفت:
«اینباربہـترین هدیہرابرایت آوردم».
کہچہـارتصویرسہبعدےازحضرتآقابود.
تمامتلاشخودرا مےکردم کہ هیچگاه مانع #رضـا نباشم.
#سوریہ تنہـا یکےازاین موارداست.ما درتمامسفرها،حتےبراے#مـاهعسل پدرومادر #رضـا را باخود میبردیم.سہسال درکنارآنہـا زندگےکردیم.
#آقـارضـا حتےبراےخریدهاےکوچک خودرا ملزم مےکردکہ پدرومادرش رابیاورد؛ومن هیچگاه کوچکترین ناراحتےرا بروزندادم.چراکہ نمےخواستم مانعخیرباشم و #رضـا درپیشگاهخدا پاسخگوباشد.
خوشـحالهستم کہخداچنین صبرےرا بہ من هدیہنمودهاست.
مطمئناً #شہـادتآرزوےرضـابود.
آخرین نیمۂشعبانےکہ کنارهمبودیم،بچہهارا صداکردم کہ بیایند دعـاکنیم.
امشب،هرکس هرجایـےدعاکند،برآورده مےشود.
بچہهادعا کردند کہ ماشینکنترلےبزرگے داشتہباشند.وقتےاز #رضـا پرسیدم"شما چہدعایـےکردید؟"،خندید و چیزےنگفت.
مےدانست اگـرازآرزوےخود بگوید،ما آرزوهاےخودرا ازدست مےدهیم.
#وجـودهمۂمابستہبہوجودرضـابود.💔
"یادشونباذڪر#صلوات"
•☘•
•| @yaraneakharozamany |•