🕋صفحه ۳۴ سوره بقره 🕋
🌹تصویر آیات و ترجمه🌹
#انس_باقرآن
#هر_روز_با_قرآن
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
انس با قرآن صفحه ۳۴.mp3
5.1M
.
🕋صفحه ۳۴سوره بقره آیات۲۱۶ تا۲۱۹🕋
✨جلسه سی و چهارم✨
#انس_باقرآن
#هر_روز_با_قرآن
#نکات_قرآنی
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 امام صادق (علیه السلام):
🔹 إنَّ اَلْغِنَى وَ اَلْعِزَّ يَجُولاَنِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ اَلتَّوَكُّلِ أَوْطَنَاهُ.
🔸 همانا بىنيازى و عزت در گردشند، پس آن هنگام كه به منزلگاه توکل برسند سكنى گزينند.
📚 تحف العقول (باب الامام الصادق)
جلد ۱ صفحه ۳۷۳
⬅️ با نشر این حدیث در ثواب آن شریک هستید.
#حدیث
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 دمشق شهرِ عشق 🎬قسمت هشتم 💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای گلوله؛ نمی
🔰 دمشق شهرِ عشق
🎬قسمت نهم
💠 دیگر نمیخواستم دنبال سعد آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ میکردم بلکه بتوانم بنشینم و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم :«فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!»
طوری معصومانه تمنا میکردم که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود، خودش را بالای سرم رساند. کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدریاش را شکسته بود که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و عاشقانه نجوا کرد :«هرچی تو بخوای!»
💠 انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبهای که نگرانم بود، تصاحب عشقم را به رخش بکشد که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند :«هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!»
میفهمیدم دلواپسیهای اهل این خانه به خصوص مصطفی عصبیاش کرده و من هم میخواستم ثابت کنم تنها عشق من سعد است که رو به همه از همسرم حمایت کردم :«ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!»
💠 صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد، مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم که نگاهش را به زمین کوبید و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم :«بخدا فردا برمیگردیم ایران!»
اشکهایم جگر سعد را آتش زده و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش اشکم را پاک کرد و رو به من به همه طعنه زد :«فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!»
💠 سمیه از درماندگیام به گریه افتاده و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند که دوباره به پشتی تکیه زد، ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بیهیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد، به سمت سعد چرخید و با خشمی که می-خواست زیر پردهای از صبر پنهان کند، حکم کرد :«امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز اردن دیگه امن نیست.»
حرارت لحنش به حدی بود که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد. با نگاهم التماسش میکردم دیگر حرفی نزند و انگار این اشکها دل سنگش را نرم کرده و دیگر قید این قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد :«دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم تهران سر خونه زندگیمون!»
💠 باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید :«خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!»
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه خرجی میکرد خجالت میکشیدم و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و عاشقانه نگاهم میکرد. دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود که برایمان شام آوردند و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم.
💠 از حجم مسکّنهایی که در سِرُم ریخته بودند، چشمانم به سمت خواب خمیازه میکشید و هنوز خوابم نبرده بود که با کابوس خنجر، پلکم پاره میشد و شانهام از شدت درد غش میرفت.
سعد هم ظاهراً از ترس اهل خانه خوابش نمیبرد، کنارم به دیوار تکیه زده و من دیگر میترسیدم چشمانم را ببندم که دوباره به گریه افتادم :«سعد من میترسم! تا چشمامو میبندم فکر میکنم یکی میخواد سرم رو ببره!»
💠 همانطور که سرش به دیوار بود، به سمتم صورت چرخاند و همچنان در خیال خودش بود که تنها نگاهم کرد و من دوباره ناله زدم :«چرا امشب تموم نمیشه؟» تازه شنید چه میگویم که به سمتم خم شد، دستم را بین انگشتانش گرفت و با نرمی لحنش برایم لالایی خواند :«آروم بخواب عزیزم، من اینجا مراقبتم!»
چشمانم در آغوش نگاه گرمش جا خوش کرد، دوباره پلکم خمار خواب شد و همچنان آهنگ صدایش را میشنیدم :«من تا صبح بالا سرت میشینم، تو بخواب نازنینم!» و از همین ترنم لطیفش خوابم برد تا هنگام سحر که صدایم زد.
💠 هوا هنوز تاریک و روشن بود، مصطفی ماشین را در حیاط روشن کرده، سعد آماده رفتن شده و تنها منتظر من بود. از خیال اینکه این مسیر به خانهمان در تهران ختم میشود، درد و ترس فراموشم شده و برای فرار از جهنم درعا حتی تحمل ثانیهها برایم سخت شده بود.
سمیه محکم در آغوشم کشید و زیر گوشم آیتالکرسی خواند، شوهرش ما را از زیر قرآن رد کرد و نگاه مصطفی هنوز روی صورت سعد سنگینی میکرد که ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند...
ادامه دارد...
#دمشق_شهرِ_عشق
#هر_روز_با_شهدا
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دیدار رهبر انقلاب با خانواده رئیس جمهور شهید
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی شامگاه گذشته با حضور در منزل شهید رئیسی رئیسجمهور فقید کشورمان با خانواده ایشان دیدار و گفتوگو کرده بودند.
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 انتشار نخستین گزارش ستاد کل نیروهای مسلح از حادثه بالگرد رئیسجمهور
متن گزارش به این شرح است:
«به اطلاع مردم عزیز و شریف ایران اسلامی میرساند هیئت عالی رتبه ستادکل نیروهای مسلح برای بررسی ابعاد و عوامل به وجود آورنده سانحه بالگرد حامل رئیس جمهور، شهید حضرت آیت الله ابراهیم رئیسی و همراهان آن شهید والامقام با سازماندهی گروههای کارشناسی تخصصی و فنی صبح روز دوشنبه مورخه ۱۴۰۳٫۲٫۳۱ ساعت ۵:۳۰ بامداد از تهران اعزام و رأس ساعت ۹ صبح همان روز در محل سانحه بالگرد حاضر شدند.
بخش قابل توجهی از اطلاعات در زمینههای مختلف تخصصی، فنی و عمومی که می توانست در وقوع سانحه دخیل باشد جمع آوری گردیده است.
برخی از اقدامات برای اظهار نظر قطعی نیاز به زمان بیشتری دارد که در دست بررسی بوده و برخی از موارد را میتوان با قاطعیت اعلام نمود که مورد اشاره قرار میگیرند:
۱- بالگرد در مسیر پیش بینی شده از قبل ادامه مسیر داده و از مسیر تعیین شده پروازی خارج نگردیده است.
۲- حدود یک و نیم دقیقه قبل از سانحه بالگرد، خلبان بالگرد سانحه دیده با دو بالگرد دیگر گروه پروازی ارتباط برقرار نموده است.
۳- آثار اصابت گلوله و یا موارد مشابه آن در اجزای باقی مانده بالگرد سانحه دیده مشاهده نگردیده است.
۴- بالگرد سانحه دیده پس از برخورد با ارتفاع، دچار آتش سوزی شده است.
۵- به دلیل پیچیدگی منطقه، مه گرفتگی و درجه حرارت پایین، عملیات تجسس به شب کشیده شده و در طول شب نیز استمرار مییابد و در بامداد صبح روز دوشنبه (ساعت ۵ صبح) با کمک پرندههای بدون سرنشین (ایرانی) نقطه دقیق محل سانحه مشخص و نیروهای زمینی عملیات تجسس در آن نقطه حضور پیدا میکنند.
۶- در مکالمات برج مراقبت با گروه پروازی نیز مورد مشکوکی مشاهده نگردیده است.
در پایان یادآوری میشود؛ بخش قابل توجهی از اسناد و مدارک مرتبط با سانحه بالگرد یاد شده جمع آوری شده است و برای بررسی برخی از قطعات و اسناد، نیاز به زمان بیشتری میباشد که پس از اتقان سنجی و کار تخصصی و کارشناسی دقیقتر در اطلاعیههای بعدی به سمع و نظر ملت شریف و انقلابی ایران خواهد رسید؛ لذا تقاضا دارد به اظهارنظرهای غیرکارشناسی که بر اساس گمانه زنیهای بدون اطلاع دقیق از واقعیات صحنه و یا بعضاً با هدایت رسانههای بیگانه در فضای مجازی و ... منتشر میگردد توجه نشود.»
در پایان یادآوری میشود؛ بخش قابل توجهی از اسناد و مدارک مرتبط با سانحه بالگرد یاد شده جمع آوری شده است و برای بررسی برخی از قطعات و اسناد، نیاز به زمان بیشتری میباشد که پس از اتقان سنجی و کار تخصصی و کارشناسی دقیقتر در اطلاعیههای بعدی به سمع و نظر ملت شریف و انقلابی ایران خواهد رسید؛ لذا تقاضا دارد به اظهارنظرهای غیرکارشناسی که بر اساس گمانه زنیهای بدون اطلاع دقیق از واقعیات صحنه و یا بعضاً با هدایت رسانههای بیگانه در فضای مجازی و ... منتشر میگردد توجه نشود.»
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel