eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
13.8هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 هلوکاست بریتانیا در هند سال ۱۹۴۳ ✍تصویری دردناک از قحطی بنگلادش زمانیکه هند مستعمره انگلیس بود. به لاشخورهای روی دیوار توجه کنید http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 بیانات رهبری در باب مسائل منطقهٔ فلسطین، غزه، لبنان و... 🔹سیاست مظلوم نمایی رژیم غاصب پس سیلی خو
🔰 بیانات رهبری در باب مسائل منطقهٔ فلسطین، غزه، لبنان و... 🔹 مظلوم‌نمایی اسرائیل نکته چهارم: این مظلوم نمایی را رژیم اشغالگر بهانه قرار داده است برای اینکه بتواند باز به ظلم مضاعف خودش ادامه بدهد حمله به غزه حمله به خانه‌های مردم حمله به غیر نظامیان. قتل عام و کشتار دسته جمعی مردم غزه. این مظلوم نمایی دستاویزی است برای اینکه باز بتواند این جنایات را چند برابر کند؛ با مظلوم نمایی میخواهد این جنایات خودش را توجیه کند عرض کردم این هم یک محاسبه غلط است. سران و تصمیم گیران رژیم غاصب و حمایت کنندگانشان بدانند که همین کار بلای بزرگتری بر سر آنها خواهد آورد؛ بدانند واکنش این ظلمها سیلی سنگین‌تری بر رخسار زشت آنها است عزم جوانان شجاع فلسطینی عزم از جان گذشتگان فلسطینی با این جنایتها استوارتر میشود؛ امروز این جور است. گذشت آن روزی که کسانی می آمدند بلکه بتوانند با زبان با نشست و برخاست با ظالم برای خودشان در فلسطین یک موقعیتی ایجاد کنند؛ آن زمان دیگر گذشت امروز فلسطینیها بیدارند جوانها بیدارند طراحان فلسطینی با مهارت کامل مشغول کارند، بنابراین، این محاسبه دشمن هم غلط است که خیال میکند باید مظلوم نمایی کند تا بتواند حمله جنایت کارانه خودش را ادامه بدهد. البته دنیای اسلام در مقابل این جنایتها نبایستی ساکت بمانند، بایستی عکس العمل نشان بدهند. نکته پنجم: طوفان الاقصی کار فلسطینیها و طراحان هوشمند و جوانان شجاع آنان یاوه گویی آنان در معرفی ایران اسلامی پشت این حرکت ناشی از عدم شناخت و دست کم گیری ملت فلسطین ضمن دفاع از فلسطین مبارزین و افتخار به آنان ضرورت حمایت دنیای اسلام از فلسطینی ها طوفان الاقصی گام بزرگ برای نجات فلسطین. نکته آخر: حامیان رژیم و بعضی از افراد خود رژیم غاصب یاوه گوییهایی در این دو سه روز کرده اند و ادامه دارد. از جمله اینکه ایران اسلامی را پشت این حرکت معرفی می‌کنند؛ اشتباه می‌کنند. البته ما از فلسطین دفاع می‌کنیم ما از مبارزات دفاع می‌کنیم ما پیشانی و بازوی طراحان مدیر و هوشمند و جوانان شجاع فلسطینی را می‌بوسیم ما به آنها افتخار می‌کنیم این هست اما آنهایی که می‌گویند کار فلسطینی ها ناشی از غیر فلسطینی ها است ملت فلسطین را نشناخته اند ملت فلسطین را دست کم گرفته اند؛ اشتباهشان در همین است؛ اینجا هم محاسبه غلط می‌کنند. البته همه دنیای اسلام موظف است که از فلسطینی ها حمایت کند و باذن الله حمایت. (بیانات در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری نیروهای مسلح - ۱۴۰۲/۰۷/۱۸) http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
چرا ما به راحتی از ابزارهای بعد پنجم جنگ علیه خودمان استفاده می کنیم؟ - بخش سوم ....................
55.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 موبایل ارزان در ازای محتوایی که در ذهن دارید! - بخش چهارم ........................... در این ویدیو، به بررسی این موضوع می‌پردازیم که اگر آیفون و آیپد در آمریکا تولید شوند، قیمت آن‌ها ۲ تا ۴ برابر خواهد شد. هوش استعماری آمریکایی آن‌ها را در چین و هند تولید می‌کند تا در ازای گوشی ارزان‌تر ایده‌ها و داشته‌های افراد را به ارزان‌ترین شکل ممکن از آن خود کند. همچنین، به نقش شرکت‌هایی مانند استارلینک و تأثیرات آن‌ها بر دسترسی به اینترنت ارزان در ازای جمع‌آوری اطلاعات می‌پردازیم. در نهایت، به مسئله شفافیت و مخاطره اخلاقی در اقتصاد اشاره می‌کنیم و توضیح می‌دهیم که چگونه فضای سایبری توانسته با جمع‌آوری اطلاعات برای طرف غربی دقت بیشتر در تصمیم‌گیری‌ها نسبت به دشمنانشان به وجود آورد. در واقع جمع‌آوری اطلاعات گسترده توسط شرکت‌ها و دولت‌های غربی می‌تواند به شفافیت بیشتر و کاهش مخاطره اخلاقی به نفع آن‌ها منجر شود. این اطلاعات به آن‌ها امکان می‌دهد تا از فریب و تقلب طرف مقابل جلوگیری کنند اما خودشان در نسبت با طرف مقابل فریبکاری کنند. همچنین، به نقش هوش مصنوعی در تحلیل داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات هوشمند اشاره شده است. در نهایت، به تأثیر این فرآیندها بر امنیت و کنترل در فضای سایبری به نفع صاحبان آن یعنی طرف‌های غربی پرداخته می‌شود. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🕊️پرواز دیده‌بان🕊️ 📖فصل پنجم 😭بروز بیماری ″لذت بیماری″ همسر شهید: شاید اگر تغییرات حشمت را بعد
🕊️پرواز دیده‌بان🕊️ 📖فصل ششم 🌷🕊️عـــــروج ″شب مهتابی″ خواهر شهید یکی از شبهای جمعه برای ملاقات حشمت‌اله به خانه‌شان رفته بودم که دیدم از شدت عفونت و زخمهای زبان و دهان و حنجره دیگر حتی آب را هم به سختی می‌خورد. لبهایش خشک شده بود و همسرش برای رفع تشنگی‌اش مدام تکه ای گاز استریل را مرطوب میکرد و روی لبش می‌گذاشت. دیگر تحمل دیدن آن وضعیت را نداشتم به یاد خوابهایی که نزدیکان دیده بودند افتادم و حس کردم فردایی غمگین در انتظارمان است. در دلم غوغایی برپا شده بود و مثل سیر و سرکه می‌جوشید. بلند شدم خداحافظی کنم که حشمت با اشاره دست به من فهماند نزدیکش بروم جلو که رفتم نگاه پر التماسش را به من دوخت و آهسته گفت «خیلی برایم دعا کن خواهر جان» من متأثر از حال و روز برادرم اشک در چشمانم حلقه زده بود و سعی می کردم اندوهم را پنهان کنم با زحمت لب باز کردم تا دلداری اش دهم. داداش خدا همیشه و همه جا با ما بوده و هست؛ ما هم که کار دیگری از دستمان بر نمی آید ما به اهل بیت(ع) متوسل شده ایم! من مطمئنم که شما شفا می‌گیری لبخندی زد بعد آهی کشید و گفت: «هرچه خواست خدا باشد؛ راضی‌ام به رضایش.» هر کاری کردم نتوانستم بغضی که راه گلویم را گرفته بود فرو ببرم خدا میداند که با چه حالی خداحافظی کردم. دست پسرم مجتبی را گرفته بودم و می‌رفتم که محسن گفت من هم می‌خواهم با عمه بروم. نگاهی به حشمت انداختم از اشاره‌اش فهمیدم که باید محسن را با خودم ببرم. تعجب کردم حشمت علاقه شدیدی به محسن داشت و کمتر او را از خودش جدا میکرد یادم آمد هر بار که محسن می‌خواست با من به خانه‌مان بیاید. حشمت می‌گفت: پسرم شاید تو تحمل دوری مرا داشته باشی اما من نمی‌توانم بدون تو شب را صبح کنم؟ ولی حالا به راحتی اجازه داده بود. وقتی همسر برادرم لباس محسن را پوشاند و چهره خندان برادرزاده‌ام را دیدم از فضای سنگین و غم زده چند لحظه پیش بیرون آمدم و محسن را در آغوش کشیدم و گفتم عمه به قربانش. من محسن را می‌برم و صبح خودم بر می‌گردانمش، خیالتان راحت. حشمت آهی کشید و شنیدم که زیر لب گفت کدام صبح، صبحی در کار نیست حالت و لحن صدایش طوری بود که خیلی نگرانم کرد؛ اما نمی‌توانستم به خودم بقبولانم که این حرف را شنیده ام. محسن در آغوشم بود و چیزی نپرسیدم ... همسر شهید یادم هست حدود نیمه مرداد بود و شب ۱۳ ربیع الثانی، قرص ماه تقريباً کامل بود آن شب حال حشمت خیلی وخیم بود؛ گاه از پنجره به آسمان نگاه می‌کرد تا نیمه‌های شب صدای مناجاتش را می‌شنیدم. محسن خانه نبود و من همه حواسم به حشمت بود. روی سجاده‌اش نشسته بود و داشت ذکر می گفت که من برای کاری به آشپزخانه رفتم. غرق در افکار خودم بودم که ناگهان صدایش به گوشم خورد، به نظرم آمد دارد کسی را صدا می‌زند. از آشپزخانه بیرون آمدم دیدم به حالت سجده افتاده است و با صدای بلند پشت سر هم مادر سادات را به اسم می‌خواند «یا زهرا یا زهرا یا زهرا» و در همان حال مثل ابر بهار اشک می‌ریخت و زار میزد انگار از خود بیخود شده بود. جا خوردم با اضطراب و نگرانی بالای سرش رفتم و صدا زدم حشمت خوبی؟ چیزی شده؟ حشمت حشمت جواب نمی‌داد. کنارش زانو زدم و دستم را روی شانه اش گذاشتم و سعی کردم آرامش کنم ولی اصلاً به حال خودش نبود. محکم تکانش دادم که یک دفعه از حالت بهت و حیرت درآمد و نشست گفتم: «حشمت، جان محسن بگو چه شده؟ تو را به خدا حرف بزن» با ناله و صدایی لرزان گفت: «صديقه.. صديقه... شفایت را از خانم بخواه... شفایت را از حضرت بخواه چند بار پشت سرهم این را گفت و من هاج و واج نگاهش می‌کردم و مانده بودم که چه کار باید بکنم مقابلش نشستم و گفتم شفایم را از کی بخواهم حشمت؟ ادامه...👇
چند دقیقه ای طول کشید تا حشمت به خودش بیاید؛ بعد سرش را بلند کرد و با چشمان اشک آلود به من نگاه کرد و با عتاب و اعتراض گفت: «رفت رفت رفت چرا سلام نکردی؟ چرا شفایت را از او نخواستی؟» مدتی بود که من کمر درد شدیدی داشتم و نزد پزشک می‌رفتم و حشمت هم گاهی نگران من بود. حالا توی این وضعیت به فکر من بود متعجب و خیره خیره نگاهش می‌کردم خیلی ترسیده بودم با خودم گفتم که خدایا شوهرم مریض بود؛ اما عقل و فهمش عیبی نداشت یعنی عقلش ضایع شده هذیان میگوید؟ یک لحظه هم به فکرم خطور نکرد که شاید حشمت کسی را می‌بیند که من نمی‌بینم یا شاید وجود کسی را درک میکند که من درک نمی کنم من فکر می‌کردم او متوجه حرفهایش نیست و از شدت بیماری هذیان می‌گوید. ترس وجودم را پر کرده بود و با اینکه احساس کردم به شدت از بی تفاوتی من ناراحت و عصبانی است فریاد زدم حشمت بس کن تو را به خدا، آرام بگیر جان به لبم کردی. حشمت با شنیدن حرفم سرش را پایین انداخت و یک دفعه ساکت شد. سرش را بین دستهایش پنهان کرده بود و دیگر چیزی نمی گفت کمی بعد به خودم آمدم و متوجه شدم اتفاقاً هوش و حواسش كاملاً جمع است و می داند چه می‌گوید و چه می‌شنود حشمت آگاه است. وای بر من و هزار افسوس... او فقط می‌خواست مرا متوجه آنچه حس کرده بود بکند و من بیچاره از عالم او دور بودم. دور از وجود پاک و دردمند او که حجابها برایش کنار رفته بود و چیزهایی را می‌دید که من از آن بی خبر بودم. من کجا بودم و او کجا بود. من در عالم خاکی و او در عالم دیگری سیر می کرد. لحظاتی در سکوت گذشت. دیگر در مورد این موضوع نه او صحبتی کرد و نه من چیزی پرسیدم کمی بعد شروع کرد به دعا کردن. با حال خوشی که داشت برای مادرش و بهبودی او و تک تک اعضای خانواده دعا کرد و من آمین گفتم. وقتی توی مناجاتش برای محسن دعا کرد. از او خواستم که برای محسن دعا کند؛ دعا کند که محسنم سرباز امام زمان بشود. بعدها که به آن شب فکر می‌کردم متوجه شدم وقتی حشمت کاملاً هوشیار شد. دیگر نخواست چیزی بگوید. هنوز هم گاهی که به ماجرای آن شب فکر می‌کنم این شعر مولانا برایم معنا پیدا می کند: عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند هر که را اسرار کار آموختند مهر کردند و دهانش دوختند. ادامه دارد... برگرفته از کتاب: پرواز دیده‌بان http://eitaa.com/yaranhamdel
45.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 پروژه دیّاران چیست؟! ❓علی یعقوبی کیست؟! 🎬قسمت اول ⚠️ادامه این برنامه را در قسمت‌های بعدی حتما دنبال کنید⚠️ http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ولایت فقیه؛ نقطه مقابل سکولاریسم هدف از تصویب این اصل (ولایت فقیه)، رسمیت بخشیدن به ادغام سیاست و مذهب و اطمینان یافتن از این نکته است که رئیس جدید مملکت با هر عنوانی که باشد باید از میان رهبران روحانیت شیعه انتخاب شود. 📙اسناد لانه جاسوسی | ج۲ | ص ۳۱۴ ✍منطقه و‌ جبهه مقاومت، امروز از ثمره همین اصل تغذیه می‌کند و در مقابل مستکبرین و جنایتکاران عالم می‌ایستد و گسترۀ مقاومت در سایه فرامین این دو رهبر تمام منطقه را فرا خواهد گرفت. http://eitaa.com/yaranhamdel