eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
108 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 🌸🌱یادت باشد🌱🌸 قسمت (۸) حمیدی که به خواستگاری من آمده بودهمان پسرشلوغ کاری بودکه پدرم اسم او و برادر دوقلویش را پیشنهاد داده بود.همان پسرعمه ای که باسعیدآقا همیشه لباس یکسان میپوشید؛بیشترهم شلوارآبی بالباس برزیلی بلند باشماره های قرمز! موهایش راهم ازته میزد؛یک پسر بچهٔ کچل فوق العاده شلوغ و بی نهایت مهربان که از بچگی هوای من را داشت. نمیگذاشت با پسرها قاطی بشوم. دعواکه میشدطرف من را میگرفت، مکبر مسجد بود و باپدرش همیشه به پایگاه بسیج محل میرفت.اینهاچیزی بودکه ازحمید میدانستم. زیرآینه روبروی پنجره ای که دیدش به حیاط خلوت بودنشستم.حمیدهم کناردربه دیوارتکیه داد.هنوزشروع به صحبت نکرده بودیم که مادرم خواست در را ببندد تا راحت صحبت کنیم. جلوی در را گرفتم و گفتم:"ماحرف خاصی نداریم. دوتا نامحرم که داخل اتاق دررو نمی بندن!" سرتاپای حمید را ورانداز کردم. شلوارطوسی وپیراهن معمولی؛آن هم طوسی رنگ که روی شلوارانداخته بود.بعدا متوجه شدم که تازه از ماموریت برگشته بود،برای همین محاسنش بلندبود.چهره اش زیادمشخص نبودبه جز چشمهایش که ازآنهانجابت میبارید. مانده بودیم کداممان بایدشروع کند.نمکدان کنارظرف میوه به داد حمید رسیده بود؛ ازاین دست به آن دست بانمکدان بازی میکرد.من هم سرم پایین بودوچشم دوخته بودم به گره های فرش شش متری صورتی رنگی که وسط اتاق پهن بود؛خون به مغزم نمیرسید.چنددقیقه ای سکوت فضای اتاق راگرفته بودتااینکه حمید اولین سوال راپرسید: "معیار شمابرای ازدواج چیه؟" به این سوال قبلاخیلی فکرکرده بودم،ولی آن لحظه واقعا جاخوردم. چیزی به ذهنم خطور نمیکرد.‌ گفتم:"دوست دارم همسرم مقیدباشه ونسبت به دین حساسیت نشون بده.ما نون شب نداشته باشیم بهتر ازاینه که خمس و زکاتمون بمونه." گفت: "این که خیلی خوبه.من هم دوست دارم رعایت کنیم."بعدپرسید:"شمابا شغل من مشکل نداری؟! من نظامیم، ممکنه بعضی روزها ماموریت داشته باشم، شبهاافسرنگهبان بایستم، بعضی شبهاممکنه تنهابمونید."جواب دادم:"باشغل شماهیچ مشکلی ندارم.خودم بچه پاسدارم.میدونم شرایط زندگی یه آدم نظامی چه شکلیه.اتفاقا من شغل شماروخیلی هم دوست دارم." بعدگفت:"حتما ازحقوقم خبردارین.دوست ندارم بعداً سراین چیزها به مشکل بخوریم. ازحقوق ماچیززیادی درنمیاد."گفتم:"برای من این چیزهامهم نیست.من باهمین حقوق بزرگ شدم.فکرکنم بتونم باکم وزیاد زندگی بسازم." همان جایادخاطره ای ازشهیدهمت افتادم وادامه دادم:"من حاضرم حتی توی خونه ای باشم که دیوارکاه گلی داشته باشه، دیوارها رو ملافه بزنیم،ولی زندگی خوب ومعنوی ای داشته باشیم"؛حمیدخندیدوگفت:"بااین حال حقوقمو بهتون میگم تاشماباز فکراتون رو بکنین؛ ماهی ششصدوپنجاه هزارتومن چیزیه که دست مارومیگیره." زیادبرایم مهم نبود.فقط برای اینکه جوصحبتهایمان ازاین حالت جدی ورسمی خارج بشود،پرسیدم:"اون وقت چه قدر پس انداز دارین؟"گفت:"چیززیادی نیست،حدودشش میلیون تومن."پرسیدم:"شمابا شش میلیون تومن میخوای زن بگیری؟!" درحالی که میخندید،سرش راپایین انداخت وگفت:"باتوکل به خداهمه چی جور میشه. "بعدادامه داد:"بعضی شبها هیئت میرم،امکان داره دیربیام."گفتم:"اشکال نداره،هییت رومیتونین برین،ولی شب هرجاهستین برگردین خونه؛حتی شده نصفه شب." قبل ازشروع صحبتمان اصلافکرنمیکردم موضوع این همه جدی پیش برود.هرچیزی که حمیدمیگفت موردتایید من بودوهرچیزی که من میگفتم حمید تایید میکرد.پیش خودم گفتم:"این طوری که نمیشه،باید یه ایرادی بگیرم حمید بره.بااین وضع که داره پیش میره بایددستی دستی دنبال لباس عروس باشم!" به ذهنم خطورکرد ازلباس پوشیدنش ایراد بگیرم، ولی چیزی برای گفتن نداشتم.تاخواستم خرده بگیرم، ته دلم گفتم:"خب فرزانه! توکه همین مدلی دوست داری."نگاهم به موهایش افتادکه به یک طرف شانه کرده بود،خواستم ایراد بگیرم،ولی بازدلم راضی نشد،چون خودم راخوب میشناختم؛این سادگیهابرایم دوست داشتنی بود. وقتی ازحمید نتوانستم موردی به عنوان بهانه پیداکنم،سراغ خودم رفتم.سعی کردم ازخودم یک غول بی شاخ ودم درست کنم که حمید کلا از خواستگاری من پشیمان شود،برای همین گفتم... 🗨️ادامه دارد... شهید مدافع حرم ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
4_6014561773414255721.mp3
7.39M
📚🎧 رمان صوتی ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ افسرده نباشید، برای خدا کار کنید ➕هر هفته یک نکته اخلاقی از امام خمینی(ره) ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 این قدر باید این فیلم دست به دست بشه ، که ان شاءالله امسال همه برای عیدغدیر سنگ تموم بزارن. ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایتی از حاج احمد متوسلیان از زبان شهید دستواره 🔸 تازه حقوق گرفته بودیم. با حاج احمد توی راه بودیم که یه زن با بچه توی بغلش کنار پیاده‌رو نشسته بود و گریه می‌کرد. 🔸 حاج‌احمد رفت جلو و گفت: «چه مشکلی پیش اومده؟» اون خانوم در جواب گفت «شـوهرم، گذاشته و رفته تفـنگ‌چی کومله شده و برای همین غذایی برای خوردن نداریم.» ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلوله غذای کودکان گرسنه!! 🌷بهار ۵۹ در اوضاعی که بحران اقتصادی و وضعیتی رقت‌بار بر شهر سنندج حاکم بود و کمبود دارو، روغن نباتی، سوخت، آذوقه و مایحتاج عمومی کمر مردم را خم کرده بود، گروه‌های مسلح غیرقانونی در قامت مدیران تحمیلی حاکم بر شهر سنندج سرگرم جنگ قدرت، فزون‌طلبی و سهم‌خواهی بودند. آن‌ها ضمن به کارگیری ترفند برون فکنی، همچنان ضعف‌های اداره شهر را به دوش پاسداران انقلاب و شبه نظامیان کُرد که شهرهای جنوب، شمال غربی و شمال شرقی سنندج را تحت کنترل داشتند می‌انداختند. 🌷گفته می‌شود به دلیل توسعه روز افزون تشکیلات سیاسی نظامی گروه‌ها و افزایش حجم نیروی انسانی آن‌ها، میزان کمک استانی کمتر از ظرفیت یاد شده بود و این کمک‌ها کفاف جمعیت فعلی سنندج را نمی‌داد. با احتمال وقوع جنگ‌های درون جبهه‌ای و گسترش مقابله مجدد با جمهوری اسلامی، این کمک‌ها در انبارهای متعلق به هر یک از گروه‌ها ضبط شده بود. 🌷یکی از شهروندان سنندجی در بیان خاطرات آن زمان می‌گوید: سه روز بود که شیر گیرمان نمی‌آمد و  بچه خیلی گرسنه بود. دیگر طاقت نداشت و همین‌طور بی‌تابی می‌کرد. گریه‌های پیوسته او ناچارم کرد برای پیدا کردن شیر بیرون بیایم که آن از خدا بی‌خبر جلویم را گرفت. گفتم که: می‌خواهم از در و همسایه برای بچه شیر بگیرم. گفت: بچه را به من بده  تا به او شیر بدهم.  بعد به زور جگر گوشه‌ام را گرفت و به دهان او شلیک کرد. 🌷سیاوش جوادیان یکی از نظامیان حاضر در صحنه نیز در این‌باره می‌گوید: گرسنگی و بی‌غذایی امان مردم را بریده بود. فشار گروه‌های ضدانقلاب باعث شده بود بچه‌های مریض، بدون دارو و بیمارستان در برابر چشم‌های نگران اعضای خانواده بمیرند و کسی نتواند برای آن‌ها کاری انجام دهد.... 📚 کتاب "بیست و دو روز نبرد" مجید نداف !! 🌷 🌷 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢سرم بالاست شیعه ی علی هستم ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ بیست دلیل بر اینکه کلمه ( مولا ) در حدیث غدیر، منظور ولایت و سرپرستی است نه دوستی؟👌 ⛔️ آیا ( مولی ) به معنای دوستی است یا سرپرستی و اولی در تصرف؟ ✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی ┄┅♡☫♡┅┄ ‌🇮🇷⁩سربازان جهاد تبیین 👇 eitaa.com/yaranhamdel