❤️پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و گريه بر شهيد❤️
قالَالصّادقُ عليهالسّلام:
«اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ كانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ كَثُرَ بُكائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ:
كانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً.»
امام صادق عليهالسّلام فرمود:
«وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثه به پيامبر خدا رسيد، از آن پس هرگاه وارد خانه مىشد، بر آن دو شهيد بشدّت مىگريست و مىفرمود:
آن دو شهيد، با من هم سخن و همدم و انيس بودند، و هر دو رفتند...!»
(من لايحضره الفقيه ، ج ۱، ص۱۷۷)
#حدیثعزاداری
#حدیث
#محرم
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین👇
eitaa.com/yaranhamdel
pdf در روبیکا
امام صادق(ع)
«نه لباس شهرت بپوش و نه لباسى كه تو را بى مقدار جلوه دهد.»
(ميزان الحكمه، ح ۱۸۰۸۰)
#حدیث
#هرروزیکحدیث
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🌺هر روز با قرآن🌺
📖 صفحه ۳۲۲
#هر_روز_با_قرآن
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه خوانی کنار مزار شهید مدافع حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
✹﷽✹
سلامبرشهدا
کہ حافظ بیتالمال بودند
نہ شریڪ آن ؛
سلامبرشهدا
کہ حامے ولایت بودند
نہ رقیب آن ؛
سلامبرشهدا
کہ خدارا حاضروناظر مےدیدند
نہ ڪدخدا را...
#صبحتون_شهدایی🌷
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
با صحیفهی سجادیه مأنوس بود. به خواندن آیتالکرسی مداومت داشت. هر وقت که میخواست برود امتحان یک حمد و هفت تا توحید میخواند. میگفت خیلی کمکم میکنه. اعتقاد خاصی به این اذکار داشت.
شهید #مدافع_امنیت
#محمد_غفاری
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🔰 فرازی از وصیتنامه شهید حمیدرضا اسداللهی به فرزندش؛
محمدجان!
عزیزم
زندگی نکن برای خودت
زندگی کن برای مهدی (عج) ...
شهید #حمیدرضا_اسداللهی
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
💖بدون تو هرگز💖
🎬 قسمت ‹۴۲›
🌷 "بیا زینبت را ببر ..."
🔹 تا بیمارستان، هزار بار مُردم و زنده شدم ... چشم هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم ...
❇️ از درِ اتاق که رفتم تو ... مادرِ علی داشت بالای سرِ زینب دعا می خوند ... مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد ... چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد ... بی امان، گریه می کردن ...
⭕️ مثل مُرده ها شده بودم ... بی توجه بهشون رفتم سمتِ زینب ... صورتش گُر گرفته بود ... چشم هاش کاسه خون بود ... از شدتِ تب، من رو تشخیص نمی داد ... حتی زبانش درست کار نمی کرد ...
🔸اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت ... دست کشیدم روی سرش ...
- زینبم ... دخترم ...
🔹هیچ واکنشی نداشت ...
- تو رو قرآن نگام کن ... ببین مامان اومده پیشت ... زینب مامان ... تو رو قرآن ...😭
🔶 دکترش، من رو کشید کنار ... توی وجودم قیامت بود ... با زبانِ بی زبانی بهم فهموند ... کارِ زینبم به امروز و فرداست ...😢
🌅 دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود ... من با همون لباسِ منطقه ... بدونِ اینکه لحظه ای چشم روی هم بزارم یا استراحت کنم ... پرستارِ زینبم شدم ... اون تشنج می کرد ... من باهاش جون می دادم ... 😔
✅ دیگه طاقت نداشتم ... زنگ زدم به نغمه بیاد جای من ... اون که رسید از بیمارستان زدم بیرون ...
🔷 رفتم خونه ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... دو رکعت نماز خوندم ... سلام که دادم ... همون طور نشسته ... اشک بی اختیار از چشم هام فرو می ریخت ...
- علی جان .. هیچ وقت توی زندگی نگفتم خسته شدم ... هیچ وقت ازت چیزی نخواستم ... هیچ وقت، حتی زیرِ شکنجه شکایت نکردم ...❤️
- امّا دیگه طاقت ندارم ... زجرکش شدنِ بچه ام رو نمی تونم ببینم ... یا تا امروز ظهر، میای زینب رو با خودت می بری ... یا کامل شفاش میدی ... و الا به ولای علی ... شکایتت رو به جَدّت، پسرِ فاطمه زهرا می کنم ... 😭
❣زینب، از اوّل هم فقط بچه تو بود ... روز و شبش تو بودی ... نَفَس و شاهرگش تو بودی ... چه بِبَریش، چه بذاریش ... دیگه مسئولیتش با من نیست ... 😭
🔹 اشکم دیگه اشک نبود ... ناله و درد از چشم هام پایین می اومد ... تمامِ سجّاده و لباسم خیس شده بود ...
🗨️ادامه دارد...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
#بدون_تو_هرگز
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین👇
eitaa.com/yaranhamdel
🌸🌱🌸
🌸🌱یادت باشد🌱🌸
🎬 قسمت‹۴۹›
🌻دلم برای همه چیز تنگ شده بود.
برای پیاده رفتن هایمان،برای بستنی خوردن هایمان،برای شوخی های حمید.
🌹دوست داشتم این چند روزی که وسط دوره مرخصی گرفته بود وتا قزوین آمده بودلحظه ای ازهم جدا نباشیم.
عمه با حمید تماس گرفت وگفت:ناهار تدارک دیده،منتظرماست.
ناهار را که خوردیم حمید چمدانش را باز کرد.
کلی سوغات برایمان آورده بود.
برای من هم چند دست لباس خریده بود.
🌹لباس ها را داخل چمدان مرتب تا کرده بود،وسط هرکدام گل گذاشته بود و بهشان عطر زده بود.
عمه تا این همه خوش سلیقگی حمید را دید به شوخی گفت:
باورم نمیشه توهمون حمیدی باشی که دوره مجردی ازخریدواین جورکارها فراری بودی،دست به سیاه و سفید نمیزدی!
اخه حمید دختر باید لباساشو خودش بیاره خونه بخت،توکه همه چی خریدی!
❤️تاعمه این را گفت همه زدیم زیر خنده،مشخص بود کلی وقت گذاشته وتمام ساعت هایی که کلاس نداشته #دنبالاینبودهکهببیندچطورمیتواندمنراخوشحالکند.
🌷با اینکه هوا به شدت گرم بود ولی تمام یک هفته ای که حمید قزوین بود راباهم گذراندیم.
جاهای مختلف قرارمیگذاشتیم،حتی وسط گرمای ظهر که همه دنبال خنکی کولر وسایه اتاق های خلوت هستند ما دنبال آن بودیم که همه لحظات را کنارهم باشیم.
برخلاف روزهایی که دوره بود این یک هفته خیلی زود تمام شد.
باید برای ادامه دوره ها به مشهد میرفت.
💐جدایی بار دوم خیلی سخت تر بود.
سعی کردم موقع خداحافظی پیش خود حمید ناراحتی نکنم.چون مبدانستم شغل حمید ازاین ماموریت ها و دوره ها زیاد دارد.
اگرمیخواستم برای هر خداحافظی آه وناله سردهم روی اراده حمید اثر منفی میگذاشت.
چون سری قبل غذای توی راهی اذیتش کرده بود،موقع رفتن برایش ساندویچ خانگی درست کردم.
حمید را که راه انداختم همان جا داخل حیاط کنار باغچه کلی گریه کردم.
🌺پیش خودم گفتم:
ماشانس نداریم،اوایل نامزدیمون که افتاد توی پاییزو زمستون،به خاطر کوتاهی روزها وهوای سرد نمی تونستیم زیاد کنارهم باشیم.
حالا هم که روزها بلندوهوا خوب شده حمید کنارم نیست و دوره داره.
🗨️ ادامه دارد...
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی
#هر_روز_با_شهدا
#یادت_باشد
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷به جمع سربازان جهاد تبیین در پیامرسان ایتا بپیوندید 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🌸زندگی و خاطرات عارفِ شهید احمد علی نیّری
🎬 قسمت ‹۵۹› (ادامه قسمت قبل)
او سیر مطالعاتی خاصی داشت.در کنار آن بارها دیده بودم که کتابهای علمی میخواند.
هیچوقت او را بیکار نمی دیدیم، برای وقت خودش برنامه داشت.
مقدار معینی استراحت می کرد.
بعداز آن مطالعه و کارهای مسجد و رسیدگی به کارهای فرهنگی و پذیرش بسیج و...
چند بار در همان سنین شانزده سالگی تصمیم به حضور در جبهه گرفت، اما به دلیل اینکه یکی از برادرانش شهید شده بود و.... موافقت نشد.
تا اینکه سال ۱۳۶۲تصمیم خود را گرفت، برای کمک به اهداف انقلاب و اینکه بتواند حداقل کاری انجام داده باشد وارد سپاه پاسداران شد.
احمداقا بلافاصله جذب واحد سیاسی وابسته به دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه شد.
به یاد دارم که می گفت: ما در مجموعهای قرار داریم که زیر نظر آیتالله محلاتی است و از ایشان هم تعریف می کرد.احمد آقا در دفتر آقای محمدی عراقی مشغول فعالیت شد
🗨️ادامه دارد...
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
🌺اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای🌺
🌹امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
عارفِ شهید #احمد_علی_نیّری
#هر_روز_با_شهدا
#عارفانه
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین👇
eitaa.com/yaranhamdel
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹حکایات ناب و شنیدنی ‹۳۵›🔹
💢وقتی تحمل گرسنگی راحتتر از دیدن شرمندگی دیگران است❗️
▫️حجت الاسلام علی معزی▫️
#حکایت
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel