eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
108 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔰 دختر شینا 🎬 قسمت ‹۹۳› ✅ فصل هفدهم فردا صبح، صمد زودتر از همه‌ ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانه‌شان را داد و بردشان مدرسه. وقتی برگشت، داشتم ظرف‌های شام را می‌شستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راه‌پله. بعد رفت روی پشت‌بام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش می‌آمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد. گفت: « بچه‌ها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا می‌رویم بازار. » بچه‌ها شادی کردند. داشتیم ناهار می‌خوردیم که در زدند. بچه‌ها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمی‌دانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته. گفت: « آمده‌ام با هم برویم منطقه. می‌خواهم بگردم دنبال ستار. » صمد گفت: « باباجان! چند بار بگویم تنها جنازه‌ پسر تو و برادر ما نیست که مانده آن‌طرف آب. خیلی‌ها هستند. منتظریم ان‌شاءاللّه عملیاتی بشود، برویم آن‌طرف اروند و بچه‌ها را بیاوریم.» پدرش اصرار کرد و گفت: « من این حرف‌ها سرم نمی‌شود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچه‌ام کجاست؟! اگر نمی‌آیی، بگو تنها بروم. » 💥 صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: « پدر چان! با آمدنت ستار نمی‌آید این‌طرف. اگر فکر می‌کنی با آمدنت چیزی عوض می‌شود، یاعلی. بلند شو همین الان برویم؛ اما من می‌دانم آمدنت بی‌فایده است. فقط خسته می‌شوی. » پدرش ناراحت شد. گفت: « بی‌خود بهانه نیاور. من می‌خواهم بروم. اگر نمی‌آیی، بگو. با شمس‌اللّه بروم. » 💥 صمد نشست و با حوصله‌ تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقه‌ای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس‌اللّه جبهه است. پدرش گفت: « تنها می‌روم. » صمد گفت: « می‌دانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال می‌شوی، من حرفی ندارم. فردا صبح می‌رویم منطقه. » پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانه‌ آقا‌ شمس‌اللّه. گفت: « می‌روم به بچه‌هایش سری بزنم. » 💥 بچه‌ها که دیدند صمد آن‌ها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربه‌سرشان گذاشت. کمی با آن‌ها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد. گوشه‌ای ایستاده بودم و نگاهش می‌کردم. یک‌دفعه متوجه‌ام شد. خندید و گفت: « قدم! امروز چه‌ات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن. » گفتم: «حالا راستی‌راستی می‌خواهی بروی؟!» گفت: « زود برمی‌گردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را می‌برم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش می‌دهم و زود برمی‌گردم. » به خنده گفتم: « بله، زود برمی‌گردی! » خندید و گفت: « به جان قدم، زود برمی‌گردم. مرخصی گرفته‌ام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاج‌آقایتان. قدر این لحظه‌ها را بدان. » ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 شوخی‌ها وخاطرات طنزِ دفاع مقدس «ماجراهای آقا فریبرز» 🎬 قسمت ۸۲ ۲۵۶″ بفرستید″ ◽بــرای اینکــه شناســایی نشــیم تــو مکالمات بیســیم بــرای هــر چیــزی یــک کــد رمــز گذاشــته بودیــم. کــد رمــز آب هــم ۲۵۶ بــود. بــی ســیم چــی مــا فریبــرز بــود. چندیــن بــار با بــی ســیم اعــلام کــرد کــه ۲۵۶ بفرســتید. امــا خبــری نشــد. بــاز هــم اعــلام کــرد، بــرادرای تــدارکات ۲۵۶ تموم شــده برامــون بفرســتید، امــا خبــری نمی‌شــد. تشــنگی و گرمــای هــوا امــان بچه‌هــا را بریــده بــود. فریبــرز هــم کــه عصبانــی شــده بــود بــی ســیم رو برداشــت و بــا عصبانیــت گفــت: مگــه شمــا متوجــه نیســتید بــرادرا؟ میگــم ۲۵۶ بفرســتید بچه‌هــا از تشــنگی مُردند. تــا اینــو گفتــم همــه بچه‌هــا زدنــد زیرخنــده و اینجــا بــود کــه متوجــه اشــتباهش شــد و بــا بچه‌هــا زدنــد زیــر خنــده ... برگرفته از: کتاب ماجراهای آقا فریبرز نویسنده: ناصر کاوه http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ماه رمضان، ماه تحوّل در سبک زندگی خدایا دست شیطان را بستی؛ دست چه کسی را باز گذاشتی؟″ خدا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) اول مظلوم عالم را با فرق شکافته شده برای کمک به من و شما فرستاده است. خدا می‌گوید ببین علی را، علی نازنین مرا، خوشت آمد از علی مظلوم، علی مهربان؟ خدایا ماه رمضان را طراحی کردی برای رشد من؟ دست شیطان را بستی؟ دست چه کسی را باز گذاشتی؟ دست علی بن ابیطالب را باز کردی؟ خدا نکند درست باشد که دست علی بن ابیطالب، یدالله را بسته باشند. ماه رمضان را برای طراحی رشد من طراحی کردی؟ راستی این علی مظلوم را برای چه منظوری وسط ماه رمضان گذاشتی؟ ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ماه رمضان، ماه تحوّل در سبک زندگی دل ماه رمضان تنگ علی بن ابیطالب(ع) است″ این ماه رمضان، هر ماه رمضان، خیلی به یاد این آقا باشید، دل ماه رمضان تنگ علی بن ابیطالب(ع) است. یاد سبک زندگی علی بن ابیطالب باشید. نمی‌دانم کتابی هست که سبک زندگی امیرالمؤمنین را توضیح داده باشد یا خیر، ولی هر گاه دلت تنگ شد، صفحه‌ای از صفحات نهج‌البلاغه را تفأل بزن. چشمت را ببند و برو وسط زندگی امیرالمؤمنین با علی زندگی کن؛ با غمهایش با غربتش با شجاعت و مهربانی‌اش. جرج جرداق مسیحی می‌گوید: «یک روز در یک همایش فرهنگی، یکی از دوستان مسلمانم کتابی به من هدیه داد و گفت: این کتاب (نهج‌البلاغه) گفته‌های یکی از امامان ماست.» جرج می‌گوید: «از او پرسیدم این کتاب مربوط به چه زمانی است؟ دوست مسلمانم گفت حدوداً ۱۴۰۰ سال پیش نوشته شده! جرج می‌گوید: با خودم گفتم مطالب ۱۴۰۰ سال پیش به چه درد ما می‌خورد؟ اما به رسم احترام و با خوشرویی این هدیه را گرفتم و به منزل بردم. یک روز از روی بی حوصلگی کتاب نهج‌البلاغه را ورق زدم و نگاهی گذرا به مطالب کتاب انداختم. یک مطلبی خواندم که نظرم را خیلی جلب کرد: اینکه ماده اولیه همه کائنات و موجودات عالم از آب است. جرج می‌گوید: اهمیتی ندادم و کتاب را کناری گذاشتم و دیگر سراغش نرفتم تا اینکه یک سال بعد در کنفرانسی بین‌المللی شرکت کردم که دانشمندان، جدیدترین یافته‌های علمی خود را بیان می‌کردند. یکی از دانشمندان در مقاله علمی‌اش این نکته را گفت: تحقیقات علمی نشان میدهد که ماده تشکیل دهنده همه موجودا آب است! جرج جرداق می‌گوید: با شنیدن این مطلب به یاد آن جمله نهج‌البلاغه افتادم و بعد از بازگشت فوراً به سراغ آن رفتم و شروع کردم به خواندن مطالب آن و بسیار تأسف خوردم که چرا از اهمیت این کتاب غافل بودم. هر بار که این کتاب را می‌خواندم، نگرشها و یافته‌ها و افق‌های جدیدی از علوم مختلف برایم آشکار می‌شد.» جرج جرداق مسیحی، دویست بار نهج‌البلاغه را ورق ورق کرده است. ما چطور؟ یک بار هم حکمت‌های نهج‌البلاغه را مرور نکردیم؟ پشت جلد کتاب جرج جرداق مسیحی چنین نوشته است: «اى على، اگر بگویم تو از مسیح بالاترى، دینم نمی‌پذیرد! اگر بگویم او از تو بالاتر است، وجدانم نمی‌پذیرد! نمی‌گویم تو خدا هستی! پس خود بگو به ما اى على، تو کیستی؟!» یا علی جان همه مات و مبهوت عظمت تو هستند. این ماه دست ما را بگیر تا سبک زندگیمان با ماه رمضان تحوّل پیدا کند. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 اگر انقلاب نمی‌شد ۶) تضاد آشتی‌ناپذیر شاه و مردم ″رستاخیز ملی″ از شگفتی‌های روزگار پهلوی این بود که محمدرضا شاه روز کودتای ۲۸ مرداد را «قیام ملی» یا «رستاخیر ملی» نامید و بازگشت خویش به سلطنت را خواست مردم معرفی می‌کرد. این تفکـر همـان گوسفند پنداشتن مردم بود که هیچگاه برای مردم در حکومت نقشی قائل نشد و می‌گفت این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند. مثل گوسفند می‌مانند. او با این عقیده و با پشتیبانی آمریکا با اعتماد به نفس معتقد بود حکومت دموکراتیک در ایران سرابی بیش نبود. ما ناگزیر بودیم که راه خود را انتخاب کنیم. انتخاب ما میان استبداد و حکومت مطلقه بود براساس این اعتقاد شاه در عمل، نه تنها برای مردم هیچ ارزشی قائل نبود، حتى اعتنـایـی بـه نظرات درباریان و وزرای خود هم نداشت ارتشبد حسن طوفانیان وزیر جنگ محمدرضا می‌گوید که شاه ما را داخل آدم نمی‌دانست، ولی هر خارجی هر حرفی می‌زد او قبول می‌کرد. همین واقعیت را علی امینی نخست وزیر محمدرضا شاه هم باور داشت که «شاه دلِ خوشی از هیچ کس نداشت! خارجی‌ها همیشه افرادی را به او تحمیل می‌کردند.» در واقع قدرت خارجی و درآمدهای هنگفت نفتی شرایط روانی و شخصیتی را برای او فراهم کرده بود کـه بـه حرف هیچ خیر خواه و مصلحی گوش نمی‌کرد و همه را احمق و کودن و ابله و نادان و عقب افتاده می‌دید. شاه با همین توهم در خصوص قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ می‌گفت که معترضان در ازای دریافت ۲۵ ریال پول به خیابانها آمدند و زنده باد فلانی سر دادند. چنین وارونه گویی از خیزش مردمی دقیقاً شبیه همان تحلیلی است که یک دهه پیش درباره روز کودتای ۲۸ مرداد گفته بود. همین توهم در جریان تظاهرات چند هزار نفری در خیابانهای نزدیک خیابان ویلیامز بورگ آمریکا محل اقامت شاه در سال ۱۳۵۶ مطرح شد. او در کتاب پاسخ به تاریخ، تعداد موافقانش را در این تظاهرات بیش از مخالفان قلمداد کرده و مخالفان را غیر ایرانی خواند. این تجاهل در آستانه انقلاب نیز پیش از فرار از ایران وجود داشت. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 اگر انقلاب نمی‌شد ۶) تضاد آشتی‌ناپذیر شاه و مردم ریشۀ وابستگی‌های شاه به خارج″ روند تضاد شاه با مردم که ریشه در وابستگی‌های او به خارج، کیش شخصیت و احساس قدرت ناشی از درآمدهای نفتی، ارتش و حلقه بله قربانگوی خود داشت مردم ایران را به این نتیجه رساند که حاکمیت پهلوی دچار ناشنوایی و نابینایی سیاسی شده و ماهیت و شاکله آن به گونه‌ای است که اگر ۱۰۰ سال هم ادامه یابد، وضع آنها بدتر از شرایط موجود هم خواهد شد. ″شاه عامل تحمیلی بیگانگان″ ماروین زونیس، محقق به نام در خصوص تاریخ ایران این وضعیت را بدین صورت توصیف می‌کند: «عظمت‌طلبی بی حد و حصر او به اتخاذ مجموعه سیاستهایی منجر شد که مردم ایران را عمیقاً مورد تعرض قرار می‌داد. نتیجه این موضع فاصله افتادن میان فرمانروا و مردم بود. فاصله‌ای که شاه را به نوعی عامل تحمیلی بیگانه تبدیل می کرد.» ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 داماد شاه: علل سقوط حکومت پهلوی و آینده روشن جمهوری اسلامی ایران http://eitaa.com/yaranhamdel
17.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 انقلابی راحت‌طلب تا انقلابی مجاهد ✅ انقلابی‌های مثبت و منفی از دیدگاه رهبر_انقلاب چه کسانی هستند؟ ⁉️ما جزو کدام دسته هستیم!؟ http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 پروژه‌های جدید فتنه ✍سال گذشته فتنه هولناکی به نام "زن، زندگی، آزادی" علیه کشور و ملت آغاز کردند که شروعش با برهنگی و هرزگی بود و ته آن به قرآن سوزی، فحشا و همجنس بازی و در نهایت تشدید تحریم و فشار علیه مردم ختم شد، جسارت جریان فتنه به آنجا رسید که خواستار تحریم شدیدتر ایران و حتی حمله نظامی به کشور شدند. 💥در روزهای اخیر وقایعی در فضای مجازی در حال وقوع است تا بتوانند یک روح جدیدی در کالبد نیمه جان پروژه های ناکام قبلی بدمند... تقریبا همه این موارد در حدود روز ۸ مارس ( روز جهانی زن )می باشد ، زیرا دوباره محور فتنه جدید باید یک زن باشد... 🚨هوشیار تر باشیم، دشمن مترصد بهم ریختن کشور است http://eitaa.com/yaranhamdel
📢 هلال ماه رمضان غروب امروز رؤیت نشد و سه‌شنبه ۲۲ اسفندماه اولین روز ماه مبارک رمضان خواهد بود 🖼 گزارش استهلال ماه رمضان المبارک ۱۴۴۵ ه‌.ق khl.ink/f/55576