eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
108 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال یاران همدل
🕊️پرواز دیده‌بان🕊️ 📖فصل سوم 🔎حشمت‌اله از نگاه همرزمان ″تقدیر شهادت″ چند روز قبل از عملیات والفج
🕊️پرواز دیده‌بان🕊️ 📖فصل سوم 🔎حشمت‌الله از نگاه همرزمان ″مهمان دنیا″ زمانی که بنده فرمانده گردان امام سجاد(ع) و مسئول محور بودم، حشمت‌الله در واحد دیده‌بانی بود. گاهی شهید حیدری و گروه دیده‌بانی در جلسات گردان یا تیپ شرکت می‌کردند و گزارشی از وضعیت دشمن می‌دادند. صلابت و اخلاص و در عین حال آرامش او زبانزد بود. به خاطر اطلاعات وسیعی که من از تیپ قمر در زمان جنگ دارم، بچه‌های جنگ به من لقب جعبه سیاه جنگ را داده‌اند. تیپ قمر در عملیات والفجر۸ هم خط‌شکن بود و هم جناح‌دار. عملیاتی که دشمن را مبهوت کرد و رادیو بی‌بی‌سی گفت: پنج هزار مرد قورباغه‌ای ناگهان سر از آب بیرون آوردند و شهر فاو را فتح کردند. در آنجا اطلاعات و عملیات و دیده‌بانی نقش مهمی داشت که اگر کوچک‌ترین خطایی از آنها سر میزد، امکان موفقیت در عملیات نبود. بچه‌های دیده‌بانی افرادی رازدار و سخت‌کوش و مقاوم بودند؛ امثال شهید حیدری قهرمانانی بودند که جبهه برایشان مکانی برای خودسازی بود. محل استقرار رزمندگان، مقرهایی خاکی بود که ما به آنها «مقرهای پاکی» می‌گفتیم؛ زیرا آنها با ورود به آنجا مثل کسی که می‌خواهد به حریم خانهُ خدا وارد شود، مُحرم می‌شدند؛ نماز شبشان ترک نمی‌شد و صفا و صمیمیت و پاکیشان بیشتر می‌شد. رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم عمدتاً افراد پرکار، و کم توقع و مخلصی بودند. وقتی تعداد مجروحان تیپ قمر بنی‌هاشم را با آمار بنیاد جانبازان مقایسه کنید، می‌بینید بسیاری از رزمندگان ما که در طول سالهای جنگ، موجی و شیمیایی شده و یا ترکش خورده‌اند، هرگز به بنیاد مراجعه نکرده و تشکیل پرونده نداده‌اند! یک روز حشمت‌الله حیدری را در نماز جمعه دیدم. خیلی رنگ‌پریده به نظر میرسید. احوالش را که پرسیدم، گفت مدتی است حالش خوب نیست؛ از حال و روزش می‌شد حدس زد که او هم مدت زیادی مهمان دنیا نخواهد بود. چند ماه بعد بود که به تشییع پیکرش رفتم. حیف بود که او در رختخواب بمیرد. او هم مثل بقیه بچه‌های شیمیایی از جمله شهید کرامت‌الله سلیمانی ذره ذره آب شد و بعد از تحمل درد و رنج فراوان شهید شد. ادامه دارد... راوی: سرهنگ محمد کیانی فرمانده گردانهای یازهرا(س) و امام سجاد(ع) در تیپ قمر بنی‌هاشم و در مقطعی مشاور استاندار چهار محال و بختیاری برگرفته از کتاب: پرواز دیده‌بان http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 دمشق شهرِ عشق 🎬قسمت ۴۵ 💠 در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می‌پیچیدم، ثانیه‌ها را می‌شمردم بلکه زو
🔰 دمشق شهرِ عشق 🎬قسمت ۴۶ 💠 گوشی را روی زمین پرت کرد و فقط می‌کردم خاموش کرده باشد تا دیگر مصطفی ناله‌هایم را نشنود. نمی‌دانستم باز صورتم را شناختند یا همین صدای مصطفی برای مدرک جرم‌مان کافی بود که بی‌امان سرم عربده می‌کشید و بین هر عربده با لگد یا دسته اسلحه به سر و شانه من و این پیرزن می‌کوبید. 💠 دندان‌هایم را روی هم فشار می‌دادم، لب‌هایم را قفل هم کرده بودم تا دیگر ناله‌ام از گلو بالا نیاید و بیش از این عذاب نکشد، ولی لگد آخر را طوری به قفسه سینه‌ام کوبید که دلم از حال رفت، از ضرب لگدش کمرم در دیوار خرد شد و ناله‌ام در همان سینه شکست. با نگاه بی‌حالم دنبال مادر مصطفی می‌گشتم و دیدم یکی بازویش را گرفته و دنبال خودش می‌کشد. پیرزن دیگر ناله‌ای هم برایش نمانده بود که با نفس ضعیفی فقط را صدا می‌زد. 💠 کنج این خانه در گردابی از درد دست و پا می‌زدم که با دستان کثیفش ساعدم را کشید و بی‌رحمانه از جا بلندم کرد. بدنم طوری سِر شده بود که فقط دنبالش کشیده می‌شدم و خدا را به همه (علیهم-السلام) قسم می‌دادم پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند. 💠 از فشار انگشتان درشتش دستم بی‌حس شده بود، دعا می‌کردم زودتر خلاصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد. خیال می‌کردم می‌خواهند ما را از خانه بیرون ببرند و نمی‌دانستم برای زجرکش کردن زنان وحشی‌گری را به نهایت رسانده‌اند که از راه‌پله باریک خانه ما را مثل جنازه‌ای بالا می‌کشیدند. 💠 مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد و همچنان او را می‌کشیدند که با صورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده می‌شد و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود که نفسی هم نمی‌زد. ردّ از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود، هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم مانده بود و نمی‌توانستم تصور کنم از دیدن جنازه‌ام چه زجری می‌کشد که این قطره اشک نه از درد و ترس که به همسرم از گوشه چشمم چکید. 💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم محشر شده است. دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا می‌رفت و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه‌های اطراف شنیده می‌شد. چشمم روی آشوب کوچه‌های اطراف می‌چرخید و می‌دیدم حرم (علیهاالسلام) بین دود و آتش گرفتار شده که فریاد حیوان گوشم را کر کرد. 💠 مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش می‌لرزید و او نعره می‌کشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند و می‌شنیدم او به جای جواب، را می‌خواند که قلبم از هم پاره شد. می‌دانستم نباید لب از لب باز کنم تا نفهمند و تنها با ضجه‌هایم التماس می‌کردم او را رها کنند. 💠 مقابل پایشان به زمین افتاده بودم، با هر دو دستم به تن سنگ زمین چنگ انداخته و طوری جیغ می‌زدم که گلویم خراش افتاد و طعم را در دهانم حس می‌کردم. از شدت گریه پلک‌هایم در هم فرو رفته بود و با همین چشمان کورم دیدم دو نفرشان شانه‌های مادر مصطفی را گرفتند و از لبه بام پرتش کردند که دیگر اختیار زبانم از دستم رفت و با همان نایی که به گلویم نمانده بوده، رو به گنبد ضجه زدم :«!» 💠 با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانه‌ام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کنده شد. با همین یک کلمه، ایرانی و بودنم را با هم فهمیده بودند و نمی‌دانستند با این غنیمت قیمتی چه کنند که دورم له له می‌زدند. 💠 بین پاها و پوتین‌هایشان در خودم مچاله شده و همچنان (علیهاالسلام) را با ناله صدا می‌زدم، دلم می‌خواست زودتر جانم را بگیرند و آن‌ها تازه طعمه ابوجعده را پیدا کرده بودند که دوباره عکسی را در موبایل به هم نشان می‌دادند و یکی خرناس کشید : «ابوجعده چقدر براش میده؟» و دیگری اعتراض کرد :«برا چی بدیمش دست ابوجعده؟ می‌دونی میشه باهاش چندتا مبادله کرد؟» و او برای تحویل من به ابوجعده کیسه دوخته بود که اعتراض رفیقش را به تمسخر گرفت :«بابام اسیره یا برادرم که فکر مبادله باشم؟ خودش می‌دونه با اون ۴۸ تا ایرانی چجوری آدماشو مبادله کنه!» 💠 به سمت صورتم خم شد، چانه‌ام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه می‌لرزید که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد :«فکر نمی‌کردم جاسوس زن داشته باشه!»... ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 شوخی‌ها وخاطرات طنزِ دفاع مقدس «ماجراهای آقا فریبرز» 🎬 قسمت ۱۶۰ ″رسد آدمی به جایی که به جز خدا
🔰 شوخی‌ها وخاطرات طنزِ دفاع مقدس 📌عملیات‌های فریبرز 🎬 قسمت ۱۶۱ ″آهنگ پلنگ صورتی″ ▪️شب عملیات و خداحافظی آن طبیعتاً باید با سایر جدایی‌ها تفاوت می‌داشت... کسی چه می‌دانست شاید آن لحظه همه دنیا و عمر باقی مانده خودش یا دوست عزیزش بود و از آن پس واقعاً دیدارها به قیامت می‌افتاد. چیزی بیش از بوسیدن بوئیدن و حس کردن بود... بچه‌ها به هم پناه می‌بردند. فریبرز هم برای این که این جو را به هم بزنند و ستون را آماده حرکت کند، می‌گفت: پیشانی، برادران فقط پیشانی را ببوسید، بقيه «حق‌النسا» است. حوری‌ها را بیش از این منتظر نگذارید. بقیه سهم حوری‌هاست. عملیات شروع شده بود و نگاهم افتاد به فریبرز دیدم سرش را گذاشته روی خاک و داره با خودش نجوا می‌کند بهش حسودیم کردم که چه حال خوبی داره؟ رفتم جلو سرم را بردم نزدیکش که ببینم چه ذکری میگه؟ داشت دیرین دیرین می‌کرد. داشت آهنگ پلنگ صورتی را برای خودش می‌زد. معلوم بود قبلاً کارهای خودش را کرده که این قدر بی خیال است... برگرفته از: کتاب ماجراهای آقا فریبرز نویسنده: ناصر کاوه http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 جنگ شناختی یا پسا نرم چیست؟ این ۳۸ ثانیه را ۱۰ بار ببینید! آشوب و بهم ریختگی اطلاعات، در حوزه حافظه تاریخی هم رخ می‌دهد http://eitaa.com/yaranhamdel
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اخطار راجع به مسلک توابین 🎙هشدار جدی رهبر انقلاب مثل توابین نباشید ،به موقع عمل کنید... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 امام خامنه‌ای: با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفق شدید و توانستید مسئولیتی بدست بیارید، کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذره‌ای با انقلاب زاویه دارند! ⬅️ آقای پزشکیان در اولین حکم، ظریف را به ریاست شورای‌ راهبری دوره انتقال دولت‌ چهاردهم منصوب کرد‼️‼️‼️ http://eitaa.com/yaranhamdel
13920926_7924_128k2.mp3
3.97M
🔰 در تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم، جنگ شناختی و... چه باید کرد؟ 📍قال امیرالمؤمنین(ع): مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّهِ؛ کسی که به هنگام یاری ولیّ (رهبر) خود، بخوابد با لگد دشمن از خواب بیدار خواهد شد. http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 سه محور مهم جنگ شناختی ✍ رژیم صهیونسیتی در میدان و دیپلماسی دچار بحران شده ، اما از حربه رسانه و جنگ شناختی جهت جبران مولفه های دیگر با متحدان خود علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده می کند. 1⃣ ایران هراسی(امپراطوری): مطبوعات غربی، عربی، عبری درصدد هستند که با تکرو و یاغی خواندن ایران در اقدام نظامی و حربه سازمان ملل و شورای امنیت و سازمان انرژی اتمی، اَبَرشرکای استراتژیک ایران در منطقه و جهان را از ظهور یک قطب خطرناک هراسان کرده و قدرت گرفتن ایران را ریسک استراتژیک در جهت نظم نوین منطقه و جهان ترسیم کنند. 2⃣ فارسی هراسی(نژاد و زبان): مطبوعات ترکیه ای و اماراتی و... درصدد هستند که با عبارت احیای امپراطوری فارسی و یادآوری تاریخ پادشاهی ایران و برجسته کردن دوگانه فارس_عرب و فارس_ترک(عثمانی)، دولت ها و ملت های مسلمان منطقه را از حمایت و تحسین ایران فارغ کرده و ناسیونالیسم عربی را بر مساله فلسطین و حمایت از غزه غالب کنند. 3⃣ شیعه هراسی(مذهب): رسانه های معاند، با تغییر گفتمان تقابل ظالم_مظلوم و نژادی عربی_عبری جلوه دادن ماجرا، شیعه را جریانی مخل و جاه طلب و ماجراجو مطرح کرده و انسجام افکارعمومی منطقه علیه اسرائیل را با طرح دوگانه شیعه سنی دچار شکاف کنند. ⁉️وظیفه ما چیست!؟ جهاد تبیین در راستای شناخت ابعاد مختلف این عملیات در سطح ملی و بین المللی ...... http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دنیای ترسناک آینده!!! ✍کم‌کم با عمومی شدن هوش مصنوعی (Artificial intelligence) اصالت و صحت بسیاری از کلیپ‌ها، با تردید مواجه خواهد شد و این می تواند علیه امنیت یک جامعه بسیار خطرناک شود.‌‌ 😳تا دیر نشده باید فکری به حال سیاستگذاری فضای مجازی رها در کشور کرد... هوش مصنوعی یک ابزار قوی در خدمت جنگ شناختی است http://eitaa.com/yaranhamdel
20.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چگونه با جنگ شناختی، یک جنگ نظامی راه بیاندازیم؟ ⁉️ نقش اخبار جعلی در آغاز جنگ‌ها با نگاهی به حمله رژیم صهیونسیتی به غزه 📌حتما شنیدید "برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدند"؛ اینجا یعنی دروغ‌های رسانه‌ای می‌تواند کشتاری بزرگ را توجیه کند. 📌تفاوت جنگ‌های عصر پساحقیقت با جنگ‌های قبلی در این است که دیگر نیازی به دلیلی واقعی برای کشتار نیست! ببینید... http://eitaa.com/yaranhamdel
15.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 نفس‌های خون‌آلود تصاویری که جان دادن مکرر کسانی که در غزه زنده می‌مانند را نشان می‌دهد... http://eitaa.com/yaranhamdel