eitaa logo
🍀یاران موعود🍀
1.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
236 فایل
سلام اهالی 💖 این کانال قصد دارد، با ارائه ی احادیث معتبر اهل بیت علیهم السلام قدمی بسیار کوچک در راه شناساندن اهمیت ثقلین و مهمترین اصل از اصول دین یعنی #امامت بردارد ان شاءالله لطفا مارو به دیگر عاشقان اهل بیت علیهم السلام معرفی کنید @yaranmuood
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی تصویری 👤 🎤 🔴موضوع : ؟⁉️🤔 🎞️قسمتی از 📝 🔻 دشمن شناس باشید 🧐 دسته بندی موضوعی : ❇️ 👌🏻 _______☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _______
توحید چیست؟ خطبه های امام رضا علیه السلام در مورد توحید آغاز عبادت خدا ، معرفتش می‌باشد ، و اصل معرفت خداوند توحیدش ( به یگانگی شناختنش ) میباشد و نظام توحید او نفی هرگونه حد و مرز از اوست ، زیرا عقل گواه است که هر محدودی مخلوق است و هر مخلوقی گواه است که او در خالقی است که خود مخلوق نیست . آن کس که حدوث و پیدایش در او راه ندارد همان است که از ازل بوده و سابقه نیستی برایش متصور نیست . پس خدا را پرستش نکرده آنکسی که ذات او را به وصف کشیده و به مخلوقات شبیه داند ، و ا را به یگانگی نشناخته‌اند آن کس که در جست و جوی حقیقت ذات وی بر آید . و به حقیقت درک او نرسیده آن کس که او را تشبیه و تمثیل کند ، و تصدیق به او ننموده آن کسی که برای وی مرزی بشناسد و به سوی او روی نگردانده آن کس که با یکی از حواس به وی اشاره کند و او را قصد نکرده آن کسی که وی را شبیه چیزی بداند ، و او را نشناخته آن کس که وی را دارای بعض و جزء بداند ، و او را نخواسته آن کس که وی را در ذهن و وهم خود تصور نماید . هر چیز که ذات و چیستی او شناخته شود مصنوع و مخلوق است ... امالی شیخ طوسی جلد ۱ صفحه ۲۲
💕سخنم را با ستايش خدا آغاز می‌كنم. ستايش آن‏كه به سپاس و بخشش و بزرگى سزاوارتر است. تمامى ستايش و سپاس ويژه‌ى خداوند نيكى و الهام است. بر عطاياى پيشين و فراگير و بر احسان‌هاى فرو ريخته و نيكى‌هاى پياپى او را ثنا می گويم؛ به خاطر احسان‌هايى بیشمار كه در سپاس نگنجد و ادراك و هوش بشر را احاطه بر حدود آن‌ها نا ممكن باشد. خداوند كه براى پيوستگى نيكى‌ها، مردمان را به سپاس فراخوانده و براى سرشارى آسودگی‌ها، به فروتنى وا داشته و بر دوباره‏ طلبى احسان‌ها، دعوت كرده تا آن‌ها را بيشتر و برتر بخشايش كند. ❇️و گواهى مى‌دهم كه خداوندگارى به جز اللّه‏ نيست، يگانه‌اى كه شریکی بر او نبوده؛ [لا إله إلاّ اللّه‏] كلمه‌اى است كه خداوند تحقّق و تجسّم بيرونى آن را اخلاص مردمان قرار داده و آن‏چه از آن [لا إله إلاّ اللّه‏] قابليت دريافت دارد، در دل‌ها به وديعه نهاده [توحيد فطرى]. [او از توحيد] آن‌چه قابل تعقّل است، در انديشه‌ها روشن كرده است. خداوندی که چشمها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز می‌باشند.💕 موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌ای موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبی تبعیت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیتش پدید آورد، بی آنکه در ساختن آنها نیازی داشته و در تصویرگری آنها فائده‌ای برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهی بر طاعتش، و اظهار قدرت خود،و شناسائی راه عبودیت و گرامی داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوی بهشتش رهنمون گردد. ادامه دارد...
SAMERI-02.mp3
3.19M
گوساله سامری دو هدف از این مجموعه 👉🏽 داستان گوساله سامری 👉🏽
🍀یاران موعود🍀
#قسمت_اول حتی رسیدن به اسم اعظم خداوند و مستجاب الدعوه بودن هم باعث عاقبت بخیری نمیشود‼️ #اطاعت_از
حتی رسیدن به اسم اعظم خداوند و مستجاب الدعوه بودن هم باعث عاقبت بخیری نمیشود‼️ = 🍃آیه ۱۷۶ - سوره اعراف🍃👇 آیه وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [176] و اگر مى‌خواستيم، [مقام] او را با اين آيات [و علوم الهى] بالا مى‌برديم؛ ولى [اجبار، برخلاف سنّت ماست؛ پس او را به حال خود رها كرديم و] او به پستى گراييد، و از هواى نفس خود پيروى كرد. مَثَل او همچون سگ [هار] است كه اگر به او حمله كنى، زبانش را بيرون مى‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز زبانش را بيرون مى‌آورد؛ [گويى چنان تشنه دنياست كه هرگز سيراب نمى‌شود]. اين مَثَل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند؛ اين داستان‌ها را [براى آن‌ها] بازگو كن، شايد بينديشند [و بيدار شوند]. 🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀 الباقر (علیه السلام)- الْأَصْلُ فِی ذَلِکَ بَلْعَمُ ثُمَّ ضَرَبَهُ اللَّهُ مَثَلًا لِکُلِّ مُؤْثِرٍ هَوَاهُ عَلَی هُدَی اللَّهِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَهًِْ. امام باقر ( اصل در آن بلعم است، و سپس خدا آن را برای هرکسی از اهل قبله مثل زده است که هوای نفس را بر هدایت الهی برگزیده باشد. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۱۸  بحار الأنوار، ج۱۳، ص۳۸۰ / نور الثقلین 🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃 الباقر (علیه السلام)- کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّها فِی بَطْنِ الْقُرْآنِ أَنْ کَذَّبُوا بِالْأَوْصِیَاءِ (علیهم السلام) کُلِّهِمْ. امام باقر (علیه السلام) تکذیب کردند تمام آیات مارا؛ و در باطن قرآن یعنی تمام اوصیاء را تکذیب کردند. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۱۸  بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۰۶
🍀یاران موعود🍀
#خطبه_غدیر #قسمت_اول در سال دهم هجرت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آیین حج رو به مردم
💐کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَی وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ. جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ. 👈کریم و بردبار و شکیباست. رحمت اش جهان شمول و عطایش منّت گذار. در انتقام بی شتاب و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا. پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست. او را همانندی نیست و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدل گستر. جز او خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم. دیده ها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیده ها. بر پنهانی ها آگاه و بر کارها داناست. کسی از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر، او - عزّوجلّ - خود، راه نماید و بشناساند. 💐وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ. وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ. 👈و گواهی می دهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور سامان دهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چاره جویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارهابه او بازمی گردد. و گواهی می دهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبت و بزرگی اش فروتن اند. پادشاه هستی ها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردی شب را به روز و پردی روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد. اوست شکنندی هر ستمگر سرکش و نابودکنندی هر شیطان رانده شده. 💐لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، (وَیُدْنی وَ یُقْصی) وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ، لاإِله إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت زینب سلام الله علیها بعد دیدن داغ ها ومصائب فراااوان در کربلا 💔😭.. با شجاعت و فصاحتی که لایق شیر دختر امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ست در میان حرامیان شام و کوفه خطبه هایی ایراد کردن که باعث رسوایی ملعونان شد... 👇 🖤 (ای یزید)🔥 همین قدر تو را بس است که خدای داور، و(حضرت) محمّد صلّی الله علیه و آله دشمنت و صاحب خون، و جبرئیل پشت و پشتوانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، و زودا❗️بداند آن کس که فریبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشینی برگزیده، و کدام یک مکانتی بدتر داشته و نیرویی اندکتر دارد. یزید،🔥 گر چه مصیبت‌ها و بلاهای زیاد از تو بر من فرود آمد ولی همواره ارزش تو را ناچیز دانسته فاجعه‌ات را بزرگ، و نکوهشت را بزرگ می‌شمرم، چه کنم که دیدگان، اشکبار و سینه‌ها سوزان است...😭💔 شگفتا و بس شگفتا کشته شدن به دست ( آزاده شدگان با رحمت پیامبر در فتح مکه) است، از دست‌های پلیدشان خون‌های ما می‌چکد، و دهان‌های ناپاکشان از گوشت ما می‌خورد، و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگ‌های درنده روبروست، و آثارشان را کفتارها محو می‌کند، و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا❗️ دریابی غنیمت نه، که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دست‌هایت از پیش فرستاده نیابی، و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایت‌ها به سوی خداست. (ای یزید) 🔥هر کید و مکر، و هر سعی و تلاش که داری به کار بند.. 👈سوگند به خدای که هرگز نمی‌توانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده نگردد. آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل، و روزگارت محدود و اندک، و جمعیت اطراف تو پراکنده گردد، آری! آن روز که ندا رسد: 👈 «أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.» پس حمد تنها از آنِ خدای پروردگار جهانیان است که برای اوّل ما سعادت و مغفرت، و برای آخر ما شهادت و رحمت مقرر فرمود. از خدا مسئلت می‌کنیم ثواب آنان را تکمیل فرموده و موجبات فزونی آن را فراهم آورد، و خلافت را بر ما نیکو گرداند، چه او رحیم و ودود است، خدای ما را بس است چه نیکو وکیلی است... 💔
🍀یاران موعود🍀
#خطبه_باشکوه_امام_درشام #قسمت_اول مولانا امام‌ سجاد علیه السلام پس از اینکه بر فراز منبر رفت به گو
🖤من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرنده ای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود. 👈سَمِحٌ سَخِیٌّ بَهِیٌّ بُهْلُولٌ زَکِیٌّ أَبْطَحِیٌّ رَضِیٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِیمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَکِیمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ یَطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَی وَ یَذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ لَیْثُ الْحِجَازِ وَ کَبْشُ الْعِرَاقِ مَکِّیٌّ مَدَنِیٌّ خَیْفِیٌّ عَقَبِیٌّ بَدْرِیٌّ أُحُدِیٌّ شَجَرِیٌّ مُهَاجِرِیٌّ مِنَ الْعَرَبِ سَیِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَی لَیْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَیْنِ وَ أَبُو السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ذَاکَ جَدِّی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ 🖤او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او [که این صفات و ویژگی های ارزنده مختص اوست] جدم علی بن ابی طالب است. آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم. 👈حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد. چون یزید ترسید مبادا فتنه بپا شود لذا دستور داد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود. وقتی مؤذن گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ حضرت سجاد فرمود: چیزی از خدا بزرگتر نیست. هنگامی که مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند. موقعی که گفت: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ در این حال امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند... 🖤💔
🖤🖤💔 رابِعاً دَوَّرونا في دربِ الشّامِ مِن طُلوعِ الشّمسِ إلى قريبِ الغُروبِ في مجامِع النّاسِ وَ مضاريبِهِم بِالطنابيرِ وَ يقولونَ اقتُلُوا هذِهِ الخَوارِجَ الطّاغيَةَ فَلا حُرمَةَ لَهُم فِي الإسلامِ، ▪️ كه در شام به ما كردند اين بود كه ما را در كوچه هاى شام گردانيدند از طلوع آفتاب تا نزديك غروب در جايى كه محلّ اجتماع مردم بود، و جايى كه اهل طنبور و طرب طنبور مى زدند و مى گفتند: بكُشيد اين خارجيهاى طاغى را كه احترامى براى ايشان در شريعت اسلام نيست. خامِساً قَد أنزَلُونا مِنَ المَطايا وَ شدَّدونا بِحبلٍ واحدٍ وَ دَوَّرونا عِندَ اليَهودِ وَ يقُولونَ لهُم: هُم مِن أهلِ بيتٍ قَد قتَلوا آبائَكُم وَ انهَدَموا بُنيانَكُم فَخُذُوا مِنهُم غيظَ قلُوبِكُم؛ يا نُعمانُ، فَما بَقى أحدٌ مِنهُم إلّاوَ قَد ألقوا علَينا مِنَ التّرابِ وَ الأحجارِ وَ الأخشابِ ما أرادُوا، ▪️ كه بنى اميّه وارد آوردند بر ما اين بود كه ما را از شتران به زير آوردند و تمامى ما اهل بيت را به يك ريسمان بستند، و در محله يهودی ها مى‌گردانيدند و به ايشان مى‌گفتند كه: اين گروه اسيران، خانواده‌اى هستند كه پدران شما را كشتند و دين شما را باطل نمودند و اركان شما را منهدم ساختند، پس شما امروز تلافى نماييد بر ايشان و غيظ قلوب خود را به سبب اذيّت و آزار بر ايشان خاموش سازيد. حضرت فرمود: اى نعمان، وقتى كه آن ظالمان به طايفه يهود اين كلمات را گفتند باقى نماند از ايشان احدى مگر اينكه خاك و سنگ و چوب و هر چه که می‌خواستند بر سر ما ریختند. سادِساً قَد أضبَطونا في سَوقٍ يُباعُ فيهِ العَبيدُ وَ الأمآءُ وَ هَمّوا بِأن يَبيعونا فَما جَعَلَ اللَّهُ لَهُم ذلِكَ» ، ▪️ اين بود كه ما را نگاه داشتند در بازارى كه در آنجا غلام و كنيز مى‌فروختند، و قصد آن كردند كه ما را بفروشند، خداوند عالم از براى ايشان اين را ميسّر نفرموده بود. سابِعاً قَد أسكَنونا في مسكَنٍ غيرَ مُسقَّفٍ لا يَقينا مِن حَرٍّ وَ لا بردٍ وَ ما رَعونا حقَّ رِعايَتِنا وَ كُنّا مِن شِدَّةِ الجوعِ وَ البَردِ وَ خوفِ القَتلِ إلَى الصُّبحِ مُرتَجِعينَ . ▪️ اين بود كه ما را ساكن نمودند در مكانى كه سقف نداشت، و ما را از سرما و گرما نگه نمى داشت، پس بنى اميّه حقّ ما را رعايت نكردند آنچه لازمه رعايت بود، و ما اهل بيت از شدّت جوع و گرسنگى و سرما و خوف كشته شدن، تا صبح مضطرب بوديم و آرام نداشتيم. 📚تذکرة الشهداء، ص۵۶۱ 📚سفینة النجاة ج۱ ص۳۷۲ 🏴اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب الکبری سلام الله علیها🏴
🍀یاران موعود🍀
#لطفا_با_دقت_بخوانید ❌تبریک آخر ماه صفر غلطی مشهور ⛔️ #قسمت_اول 👈قضیهٔ حدیث بشارت پایان ماه آذ
❌تبریک آخر ماه صفر غلطی مشهور ⛔️ ✍ بدین شرح: ◆ ابن عبّاس گوید: روزى پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند، فرمودند: «نخستین شخصى که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است.» چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد. پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله به قصد و نیّت آنان پى برد و به باقى ‌ماندهٔ اصحابش که نزد وى بودند فرمود: «بزودى جماعتی بر شما وارد مى ‏شوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یکدیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذار» بشارت دهد اهل بهشت است.» سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و ابوذر رضوان الله عليه نیز همراهشان بود. آنگاه پیغمبر صلّى الله علیه و آله به ایشان فرمود: ما اکنون در کدام یک از ماه‌ هاى رومى هستیم؟ جناب ابوذر عرضه داشت: یا رسول الله، ماه آذار به پایان رسیده است. ▼ پیغمبر صلّى الله علیه و آله فرمود: اى اباذر، آن را مى‏ دانستم، ولیکن دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردى از اهل بهشت هستی؛ و چگونه چنان نباشد، حال آنکه تو پس از من به دلیل محبّتت به اهل بیتم، از حرم من دور می شوی و تنها زندگى می کنی و تنها می‌ میری؛ و قومى که عهده‌ دار مراسم کفن و دفنت بشوند به سبب تو سعادتمند می گردند. آنان دوستان من هستند در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده است.» 👈در حدیث فوق ملاحظه نمودید که بشارت پایان ماه آذار تنها و تنها علامتی است برای بهشتی معرّفی نمودن ابوذر، نه مطلق بشارت دادن پایان ماه آذار! در حقیقت حضرت رسول الله صلّى الله علیه وآله چون متوجّه تحرّکات و غرض عدّه ‌ای از اصحاب شدند، این مطلب را که «هرکس مرا به خروج ماه آذار خبر دهد او اهل بهشت است» به عنوان شرطی برای معرّفی حضرت ابوذر یادآور شدند. و با بیان این جمله خواستند به اصحاب بفرمایند که جناب ابوذر از اهل بهشت است. لذا خبر دادن از خروج آذار یا هر ماه دیگری اساساً هیچ موضوعیّتی ندارد. ________________________ 💔 سياهترين دهه در کل تاريخ😭 💔🖤 (چگونه با این شرایط اول ربیع را به مولای داغ دارمان، حضرت منتقم ارواحنا فداه بگوییم)
🍀یاران موعود🍀
❀«زید مجنون» و ماجرای ساخته شدن حرم اباعبدالله حسین علیه السّلام پس از تخریب ها و بی حرمتی ها در زما
👇 سه روز بعد از این حادثه زید جمعیت زیادی را دید که با سروصدا حرکت می‌کنند، پرسید چه خبر است؟ گفتند یکی از کنیزان سیاه چهره متوکل مرده است، جنازه او را تشییع می‌کنند، نام او ریحانه بود و متوکل به او علاقه بسیار داشت، آن جنازه را آوردند و با کمال احترام دفن کردند. زید وقتی که این منظره را دید،‌ بسیار ناراحت شد و با خود گفت ببین از جنازه یک کنیز سیاه چهره و ناپاک آن همه تجلیل می‌کنند ولی به مرقد مطهر جگر گوشه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امام حسین علیه‌السلام و به زائر او آن همه جسارت می‌کنند. آن قدر دلش سوخت و ناله و فغانش بلند شده غش کرد، مردم دور او جمع شدند، بعضی نسبت به او دلسوزی می‌کردند و بعضی او را می‌زدند، وقتی که به هوش آمد اشعاری جان سوز در سوگ امام حسین علیه السلام و مظلومیت او و قبر او خواند و گریه کرد و در آن اشعار دشمنان را لعنت می‌کرد. روایت شد، که او آن اشعار را در ورقه‌ای نوشت، توسط بعضی از دربانان به متوکل عباسی رسانید. وقتی که متوکل آن اشعار را خواند آتش خشمش شعله‌ور گردید، فرمان داد زید را نزد او آوردند، متوکل با سخنان رکیک او را مورد خشم و سرزنش قرار داده، سپس به جلادان گفت او را زندانی کردند. شبی متوکل در بسترش خوابیده بود، ناآگاه صدای کسی را شنید که صاحب صدا با پای خود به او زد و گفت: برخیز و زید را از زندان آزاد کن، و گرنه به زودی خداوند تو را به هلاکت می‌رساند. متوکل با ترس و لرز برخاست و خودش رفت و زید را از زندان آزاد کرد و لباس‌های گران بهایی به او داد و گفت: هرچه میخواهی از من بخواه که حاجتت برآورده است. زید گفت: چیزی جز این نمی‌خواهم که مرقد امام حسین علیه السلام را آباد سازی و دستور دهی که کسی مزاحم زائرانش نشوند و از آنها جلوگیری نکنند. متوکل ملعون که از آن خواب وحشتناک سخت ترسیده بود، فرمان داد که قبر امام حسین(علیه السلام ) را آباد کنند و کسی مزاحم زائران نشود. زید مجنون با شادی از نزد متوکل بیرون آمد و در شهرها گردش می‌کرد و به مردم می‌گفت: کسی که تصمیم زیارت مرقد امام حسین علیه السلام را دارد از این پس در امان است و آزاد می‌باشد و کسی از او جلوگیری نخواهد کرد.🥺 📚پی نوشت ها: 1- بحارالانوار ج 45 صفحه‌ی 403-407 2- زندگانی چهارده معصوم(ع) نوشته علی عطایی اصفهانی/ ق د
🌸حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام و عرضه دین خویش بر امام زمانش ....فَقَالَ (علیه السلام) وَ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ اِبْنِي وَ كَيْفَ اَلنَّاسُ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا مَوْلاَيَ قَالَ (علیه السلام) لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً قَالَ فَقُلْتُ أَقْرَرْتُ وَ أَقُولُ إِنَّ وَلِيَّهُمْ وَلِيُّ اَللَّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ اَللَّهِ وَ طَاعَتَهُمْ طَاعَةُ اَللَّهِ وَ مَعْصِيَتَهُمْ مَعْصِيَةُ اَللَّهِ وَ أَقُولُ إِنَّ اَلْمِعْرَاجَ حَقٌّ وَ اَلْمُسَاءَلَةَ فِي اَلْقَبْرِ حَقٌّ وَ إِنَّ اَلْجَنَّةَ حَقٌّ وَ اَلنَّارَ حَقٌّ وَ اَلصِّرَاطَ حَقٌّ وَ اَلْمِيزَانَ حَقٌ‌ وَ أَنَّ اَلسَّاعَةَ آتِيَةٌ لاََ رَيْبَ فِيهََا وَ أَنَّ اَللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي اَلْقُبُورِوَ أَقُولُ إِنَّ اَلْفَرَائِضَ اَلْوَاجِبَةَ بَعْدَ اَلْوَلاَيَةِ اَلصَّلاَةُ وَ اَلزَّكَاةُ وَ اَلصَّوْمُ وَ اَلْحَجُّ وَ اَلْجِهَادُ وَ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ حُقُوقُ اَلْوَالِدَيْنِ فَقُلْتُ هَذَا دِينِي وَ مَذْهَبِي وَ عَقِيدَتِي وَ يَقِينِي قَدْ أَخْبَرْتُكَ بِهِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ هَذَا وَ اَللَّهِ دِينُ اَللَّهِ اَلَّذِي اِرْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَ اَللَّهُ‌ بِالْقَوْلِ اَلثَّابِتِ فِي اَلْحَيََاةِ اَلدُّنْيََا وَ فِي اَلْآخِرَةِ. 🔸...پس (در این هنگام، امام هادى علیه السلام) فرمود: و پس از من، فرزندم حسن، (امام است؛) لیکن مردم درباره جانشین پس از او، چه خواهند کرد؟ گوید: گفتم ای مولاى من! چرا حال مردم این گونه خواهد بود؟ فرمود: زیرا شخص او را نمی بینند و جایز نیست نامش را بر زبان آورند تا زمانی که خروج کند و زمین را از عدل و داد پر کند، همان طور که از ظلم و ستم پر شده است. گوید: گفتم: [به این امام غایب هم‏] اقرار دارم و نیز می گویم: دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست، و طاعت آنان، طاعت خدا و نافرمانی از آنان، نافرمانی از خداست. و من عقیده دارم که معراج حق است و پرسش در قبر حق است و بهشت حق است و آتش (جهنم) حق است و صراط حق است و میزان حق است، و روز قیامت خواهد آمد و در وجود آن شکی نیست و خداوند، همه مردگان را بر می انگیزد و نیز عقیده دارم که واجبات، پس از ولایت، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و حقوق والدین است. پس [در خاتمه] عرض کردم: این [عقاید] دین و مذهب و عقاید و یقین (باورهای) من است که شما را بر آن آگاه کردم. پس حضرت علیّ بن محمّد علیه السّلام فرمود: ای ابا القاسم،به خدا سوگند، این [عقاید] دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است، پس بر آن ثابت قدم باش. خداوند تو را در دنیا و آخرت به قول ثابت (سخن حقّ) پایدار بدارد. 📚صفات الشيعة (صدوق)/ح68 بحار الأنوار/ج36/ص412/ح2 روضة الواعظين/ص39 كفاية الأثر/ص282 كشف الغمّة/ج3/ص315 إعلام الورى/ج2/ص244
در آخر الزمان و قبل از روز قیامت این سد ویران می‌شود و یأجوج‌ومأجوج می‌آیند و انسانها را می‌خورند و این است معنای این آیه: تا آن زمان‌که «یأجوج» و «مأجوج» گشوده شوند و آن‌ها از هر محلّ مرتفعی به‌سرعت عبور می‌کنند. (انبیاء/۹۶) ذوالقرنین به مغرب رفت در راه خود به روستایی رسید و مانند شیر غضبناک غرش کرد و از غرش او تاریکی و رعد و برق و صاعقه‌هایی پدید آمد که مخالفان و دشمنانش را نابود میکرد و همین‌که به مغرب خورشید رسید، تمامی مردم زمین تحت سلطه‌ی او در آمدند که در این آیه به این موضوع اشاره شده است: ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هرچیز را در اختیارش گذاشتیم. (کهف/۸۴) یعنی نشانهای. به ذوالقرنین گفتند: «خداوند بر روی زمین چشمهای دارد به اسم چشمه‌ی حیات و هر موجود جانداری که از آب آن بنوشد، تا روز قیامت نخواهد مرد». ذوالقرنین، خضر (علیه السلام) را که بهترین یارانش بود و سیصدوشصت مرد دیگر را به نزد خود فرا خواند و به هرکدام از آن‌ها یک ماهی داد و گفت: «به فلان جا بروید که در آنجا سیصدوشصت چشمه قرار دارد. هرکدام از شما باید ماهی خود را در یکی از آن چشمه‌ها بشوید». آن‌ها رفتند و این کار را انجام دادند. وقتی خضر (علیه السلام) نشسته بود و ماهی را میشست، ماهی از دستش بیرون پرید و به درون چشمه رفت. خضر (علیه السلام) از آنچه که دیده بود بسیار متعجّب شد و با خود گفت: «جواب ذوالقرنین را چه بدهم»؟ سپس لباس خود را از تن در آورد و به‌دنبال ماهی رفت و از آن آب نوشید امّا نتوانست ماهی را بگیرد. پس به نزد ذوالقرنین باز گشتند. ذوالقرنین دستور داد ماهی‌ها را از یارانش بگیرند. وقتی نوبت به خضر (علیه السلام) رسید، ماهی نزد او نبود. ذوالقرنین او را احضار کرد و از او پرسید: «ماهی چه شد»؟ خضر (علیه السلام) ماجرای ماهی را به او گفت. ذوالقرنین پرسید: «وقتی ماهی فرار کرد تو چه کردی»؟ خضر (علیه السلام) پاسخ داد: «در آب شنا کردم و به‌دنبال ماهی گشتم امّا آن را نیافتم». ذوالقرنین پرسید: «آیا از آن آب خوردی»؟ خضر (علیه السلام) پاسخ داد: «بله». سپس ذوالقرنین به‌دنبال چشمه گشت و آن را نیافت، پس به خضر (علیه السلام) گفت: «تو صاحب آن چشمه هستی». 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۵۸۶  بحارالأنوار، ج۱۲، ص۱۷۷ / القمی، ج۲، ص۴۰ / البرهان؛ «عن ابی عبدالله ... و سیل امیرالمؤمنین» محذوف