⭕️مراقب تهمت زدن به مومنین و مومنات باشید ❗️❗️
🔹بِالْأَسَانِيدِاَلثَّلاَثَةِعَنِ اَلرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ،
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اَللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيهِ.
◽️ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبراست خداوند در روز رستاخیز وی را بر تلی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد.
📘بحار الانوار ج ۷۵، ص ۱۹۴.
شبیه ترین افراد به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر خدا صلیالله علیه و آله فرمودند:
آيا شما را از شبيهترينتان به خودم
با خبر نسازم؟
گفتند: آرى اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
1⃣ هركس خوش اخلاقتر
2⃣نرمخوتر
3⃣به خويشانش نيكوكارتر
4⃣نسبت به برادران دينىاش(شیعیان امیرالمومنین)دوستدارتر
5⃣بر حق شكيباتر
6⃣خشم را فرو خورنده تر
7⃣با گذشت تر
8⃣و در خوشحالی و غضب، با انصافتر باشد.
📔كافى ج۲ص۲۴۱ ح۳۵
آیا رفاه و پول در آوردن به هر قیمتی⁉️
●عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ... فَقَالَ عِیسَی علیه السلام: إِنَّ النَّوْمَ عَلَی الْمَزَابِلِ وَ أَکْلَ خُبْزِ الشَّعِیرِ خَیْرٌ کَثِیرٌ مَعَ سَلَامَةِ الدِّینِ.
●امام صادق علیه السلام: حضرت عیسی فرمود: به راستی که خوابیدن بر زباله دانها و خوردن نان جو اگر همراه با دین داری باشد بسیار خیر است.
📙بحارالأنوار/ج14/ص322
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان_تنها_راه_نجات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه زیبا گفت، که مراقب باشیم به حرمت ذوات مقدسه ی معصومین علیهم السلام خدشه ای وارد نشود ❗️
🗯 ناراحتی مولانا امام صادق علیه السلام از عملکرد شیعیان!
🔸أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی کَمْ شِیعَتُنَا بِالْکُوفَةِ قَالَ قُلْتُ خَمْسُونَ أَلْفاً فَمَا زَالَ یَقُولُ إِلَی أَنْ قَالَ وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنْ یَکُونَ بِالْکُوفَةِ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا یَعْرِفُونَ أَمْرَنَا الَّذِی نَحْنُ عَلَیْهِ وَ لَا یَقُولُونَ عَلَیْنَا إِلَّا الْحَقَ.
🔻از مفضل بن قیس روایت شده است: «امام صادق علیه السلام به من فرمود: «تعداد شیعیان ما در کوفه چه مقدار است؟ »
گفتم: «پنجاه هزار. » و آن حضرت پیوسته میفرمود: «چند است و چند؟ » تا اینکه فرمود: «به خدا، دوست داشتم در کوفه بیست و پنج مرد باشند که روش ما را به درستی بدانند و جز راست و درست بر ما نگویند. »
📚بحارالانوار - جلد ۶۴، صفحه ۱۵۹
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان_تنها_راه_نجات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌿
آموزش کیک موزاییک یخچالی😊
بسیار ساده 👌
#ترفند
#کدبانوی_هنرمند
تفاوت مقام حضرت ابوذر و حضرت سلمان (با وجود مقام والای جناب ابوذر...)
🔸حضرت آقا امام باقر جل شانه:
ابوذر بر سلمان وارد شد، ديد ديگى را بر روى آتش گذاشته و چيزى مى پزد. باهم مشغول صحبت شدند كه ناگهان ديگ بر روى زمين واژگون شد اما چيزى از خورشت و چربى آن بر زمين نريخت. ابوذر سخت تعجّب كرد.
سلمان ديگ را برداشت و دوباره به حالت اول برگرداند و به صحبتهاى خود ادامه دادند كه بار ديگر ديگ چپّه شد و اين بار نيز چيزى از خورشت و چربى آن به زمين نريخت.
ابوذر وحشت زده از نزد سلمان خارج شد و در حال فكر كردن بود كه به اميرالمؤمنين جل مقامه برخورد. حضرت مولا فرمود: اى ابوذر، چه شد كه از خانه سلمان بيرون آمدى؟ و چرا هراسان هستى؟
ابوذر عرض كرد:اى اميرالمؤمنين، سلمان را ديدم كه چنين و چنان كرد و من از كارهاى او شگفت زده شدم. اميرالمؤمنين صلوات الله علیه فرمود: اى ابوذر، اگر سلمان از چيزهايى كه مى داند برايت بگويد، خواهى گفت: خدا رحمت كند قاتل سلمان را
ای ابوذر! سلمان باب الله (دروازه الهی) در زمین است؛ کسی که او را بشناسد مومن است و هرکس او را انکار کند کافر شده است.
و قطعا سلمان از ما اهل البیت است.
📚رجال الكشي، ص ۲۴ .
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۲ ص ۳۸۳ .
📚روضة المتقين(ط - القديمة)، ج ۱۴ ص ۲۲۲ .
📚مرآة العقول، ج ۴ ص ۳۱۶ .
📚سفينة البحار، ج۴ ص ۲۴۴ .
🔸حضرت ابوذر خود دارای مقام بس والایی است؛ ولی با این وجود مقام حضرت سلمان و قدرتش او را متعجب می کند...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان_تنها_راه_نجات
روزی خلیفهی دوم
ابوذرغفاری را نزدیک مسجد دید.
از او پرسید: ابوذر؛
چه کسی داخل مسجد است؟!
ابوذر گفت:
حضرت پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآله
و شخصی که من او را نمیشناسم!
عمربنخطاب به مسجد رفت،
و امیرالمومنینﷺ را دید
که در کنار پیامبرصلیاللهعلیهوآله نشسته!
عرض کرد: یا رسول الله،
شما دائما به ما میفرمایید:
راستگوترینِ شما ابوذر است،
اما وقتی از او میپرسم که
چه کسی داخل مسجد است،
میگوید مردی است که
او را نمیشناسم!
در حالیکه آن مرد، علیابنابیطالب
پیش شما نشسته است!
حضرتمصطفیصلیاللهعلیهوآله فرمود:
ابوذر راست میگوید،
علیﷺ را به جز من و خدای من،
هیچ کسی نشناخت و نمیشناسد...
| مشارقانوارالیقین،ص۲۰۲
سلام_امام_زمانم✋️
چشم دیدار ندارم شده ام ڪورِ گناه
رو ڪه رو نیست ولی تشنه دیدار توأم
آرزو بر منِ آلوده روا نیست، ولی...
ڪاش یڪ روز ببینم ڪه ز انصار توأم
صبحتون_مهدوی
┅┅✿❀🌼❀✿┅┅
#امام زمان _گناه_انتظار
@yaranmuood🌹
💐
🌸 امیرالمومنین علیه السلام:
🌷مهربانی و محبت ورزیدن و لطف به رعیّت
را پوشش دل خود قرار ده، و با آنان چونان
حیوان درّنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری...
📚 #نهج_البلاغه خطبه ۵۳
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
#امام زمان _نهج_البلاغه
@yaranmuood🌹
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
حدیث_نور
💚 امام علی علیهالسلام فرمودند:💚
بر عاقل است كه بدىهايش را در دين، انديشه، اخلاق و ادب يادداشت كند و بهخاطرش بسپارد و براى از بين بردن آنها بكوشد.
•┈••✾🍂🥀🍂✾••┈
#امام زمان _اخلاق _حدیث
@yaranmuood🌹
چه حدیث ترسناکی... 😢
#اللهم_الجعل_عواقب_امورنا_خیرا
حضرت امام صادق صلوات الله علیه:
🍀به راستی ما شام میکنیم که احدی دشمن تر با ما نیست از کسانی که ادعای محبت و مودت ما را دارند🌱
💐لَقَدْ أَمْسَيْنَا وَ مَا أَحَدٌ أَعْدَى لَنَا مِمَّنْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا🌸
رجال الکشی ، جلد ۱ ، صفحه ۳۰۷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان_تنها_راه_نجات
❀«زید مجنون» و ماجرای ساخته شدن حرم اباعبدالله حسین علیه السّلام پس از تخریب ها و بی حرمتی ها در زمان متوکل ملعون... 💔
#قسمت_اول
زید شنید که متوکل عباسی از ورود زوار مرقد مطهر امام حسین(علیه السلام ) جلوگیری شدید میکند و چندین بار آن مرقد را خراب کرده و زائران را کشته یا پراکنده کرده است و به دستور او کنار مرقد را شخم زده و زراعت کردهاند تا مرقد امام حسین(علیه السلام ) به طور کلی فراموش و ناپیدا و نابود شود.
زید بسیار غمگین و ناراحت شد و مصائب جانسوز امام حسین(علیه السلام ) در خاطرش تجدید شده و بسیار رنج میبرد که چرا دشمنان پرکینه چنین میکنند؟!
او تصمیم گرفت پیاده به کوفه و از آنجا به کربلا برای زیارت مرقد مطهر امام حسین(علیه السلام ) حرکت کند، او با توکل به خدا ولی بسیار غمگین از مصر خارج شد و شب رو روز حرکت کرد تا خود را به کوفه رسانید.
آن روز بهلول در کوفه بود، زید به خدمت بهلول رسید و بر او سلام کرد، بهلول از او پرسید: تو کیستی؟ مرا از کجا میشناسی، با اینکه هرگز مرا ندیدهای زید گفت: ای آقا! مگر نمیدانی که دلهای مؤمنان به همدیگر پیوستگی محکم دارند و دارای رابطه نیک هستند؟
بهلول گفت: علت چیست که از خانه و محل سکونتت (مصر) با پای پیاده بدن مرکب خارج شدهای و به این جا آمدهای؟
زید گفت: سوگند به خدا انگیزه خروج من از مصر جز این نیست که ماجرای ویران کردن مرقد امام حسین(علیه السلام ) را شنیدهام، بسیار اندوهگین شدهام به من خبر دادهاند که این ملعون (متوکل) فرمان داده تا محل قبر امام حسین(علیه السلام ) را شخم بزنند و زراعت کنند و زائران مرقد امام حسین (علیه السلام ) را بکشند، همین خبر مرا از وطنم آواره کرده و زندگیام را تیره کرده و اشک چشمم را روان ساخته و مرا بیتاب کرده است.
بهلول گفت: سوگند به خدا من نیز هم چون تو دارای چنین حالتی شدهام.
زید گفت: برخیز برای زیارت مرقد امام حسین(علیه السلام ) و سایر شهیدان با هم به کربلا برویم. بهلول جواب مثبت داد و با هم باتوکل به خدا حرکت کردند و مخفیانه خود را به کربلا رساندند، دیدند به قدرت خداوند، مرقد منور امام حسین(علیه السلام ) هم چنان باقی است، کشاورزی که مأمور این کار شده مکرر دیده که گاو برای شخم زمین کنار قبر نمیرود و آب نیز به آن سو حرکت نمیکند، لذا با دیدن کرامات بسیار، اعتقاد و ایمان فوقالعاده به عظمت امام حسین(علیه السلام ) و خاندان رسالت پیدا کرده است، همین کشاورز ناگاه پیرمردی را از دور دید، کم کم نزدیک شد، آن پیرمرد همان زید مجنون بود که تنها بدون بهلول نزدیک میشد کشاورز نزد او رفت و گفت: تو کیستی و از کجا آمدهای؟
زید گفت: من از مصر آمدهام و به نام زید مجنون خوانده میشوم.
کشاورز گفت: برای چه به این جا آمدهای؟
زید در حالی که گریه می کرد گفت: سوگند به خدا به من خبر رسیده که قبر حسین(علیه السلام ) را شخم زدهاند و زراعت کاشتهاند بسیار غمگین شدهام و همین موضوع باعث شده که به زیارت مرقد امام حسین(علیهالسلام ) بیایم.
کشاورز با شنیدن این سخنان بر دست و پای زیر افتاد و بوسید و گفت: پدر و مادرم به فدایت، سوگند به خدا تو با آمدنت، قلبم را به نور خدا نورانی کردی و رحمت را با خود آوردهای من هرچه آب را به سوی قبر حسین(علیه السلام ) روانه میکنم در راه به زمین فرو میرود و حتی یک قطره از آن به قبر نمیرسد گویی من مست و غافل بودم اینک به برکت قدمهای تو بیدار و هوشیار شدم.
زید گریه کرد و اشعاری خواند و زار زار گریست، کشاورز نیز گریه کرد و گفت: ای زید! مرا از خواب غفلت بیدار کردی و نور هدایت را در قلبم درخشان کردی هم اکنون به شهر سامرا نزد متوکل عباسی خواهم رفت و ماجرای آن همه کرامتهای این مرقد شریف را به او میگویم، اگر خواست مرا بکشد یا زنده رها کند.
زید گفت: من نیز به همراه تو خواهم آمد و تو را در این مسیر یاری میکنم.
زید و کشاورز به سوی سامرا حرکت کردند پس از چند روز به آن شهر رسیدند کشاورز نزد متوکل آمد و آن چه را از کرامات امام حسین علیه السلام در رابطه با مرقدش دیده بود به متوکل گزارش داد.
متوکل بسیار عصبانی و خشمگین شد به طوری که فرمان اعدام او را با اشد مجازات صادر کرد، دژخیمان متوکل پاهای او را به ریسمان بستند او را در کوچهها کشاندند، سپس در برابر ازدحام جمعیت او را به دار آویزان کرده و کشتند تا مایه عبرت دیگران شود و کسی اظهار علاقه به اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم نکند.
زید در برابر این حادثه جگر سوز بسیار اندوهگین شد، صبر کرد و خود را به کسی معرفی نکرد تا اینکه روزی دید مأموران جنازه کشاورز را از بالای دار گرفتند و به مزبلهای انداختند، زید شبانه و مخفیانه آن جنازه را برداشت و کنار رود دجله برد و در آنجا غسل داد و کفن کرد و نماز بر آن خواند و به خاک سپرد.
#ادامه_دارد...
🍀یاران موعود🍀
❀«زید مجنون» و ماجرای ساخته شدن حرم اباعبدالله حسین علیه السّلام پس از تخریب ها و بی حرمتی ها در زما
#قسمت_دوم 👇
سه روز بعد از این حادثه زید جمعیت زیادی را دید که با سروصدا حرکت میکنند، پرسید چه خبر است؟ گفتند یکی از کنیزان سیاه چهره متوکل مرده است، جنازه او را تشییع میکنند، نام او ریحانه بود و متوکل به او علاقه بسیار داشت، آن جنازه را آوردند و با کمال احترام دفن کردند.
زید وقتی که این منظره را دید، بسیار ناراحت شد و با خود گفت ببین از جنازه یک کنیز سیاه چهره و ناپاک آن همه تجلیل میکنند ولی به مرقد مطهر جگر گوشه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امام حسین علیهالسلام و به زائر او آن همه جسارت میکنند. آن قدر دلش سوخت و ناله و فغانش بلند شده غش کرد، مردم دور او جمع شدند، بعضی نسبت به او دلسوزی میکردند و بعضی او را میزدند، وقتی که به هوش آمد اشعاری جان سوز در سوگ امام حسین علیه السلام و مظلومیت او و قبر او خواند و گریه کرد و در آن اشعار دشمنان را لعنت میکرد.
روایت شد، که او آن اشعار را در ورقهای نوشت، توسط بعضی از دربانان به متوکل عباسی رسانید. وقتی که متوکل آن اشعار را خواند آتش خشمش شعلهور گردید، فرمان داد زید را نزد او آوردند، متوکل با سخنان رکیک او را مورد خشم و سرزنش قرار داده، سپس به جلادان گفت او را زندانی کردند.
شبی متوکل در بسترش خوابیده بود، ناآگاه صدای کسی را شنید که صاحب صدا با پای خود به او زد و گفت: برخیز و زید را از زندان آزاد کن، و گرنه به زودی خداوند تو را به هلاکت میرساند.
متوکل با ترس و لرز برخاست و خودش رفت و زید را از زندان آزاد کرد و لباسهای گران بهایی به او داد و گفت: هرچه میخواهی از من بخواه که حاجتت برآورده است.
زید گفت: چیزی جز این نمیخواهم که مرقد امام حسین علیه السلام را آباد سازی و دستور دهی که کسی مزاحم زائرانش نشوند و از آنها جلوگیری نکنند.
متوکل ملعون که از آن خواب وحشتناک سخت ترسیده بود، فرمان داد که قبر امام حسین(علیه السلام ) را آباد کنند و کسی مزاحم زائران نشود.
زید مجنون با شادی از نزد متوکل بیرون آمد و در شهرها گردش میکرد و به مردم میگفت: کسی که تصمیم زیارت مرقد امام حسین علیه السلام را دارد از این پس در امان است و آزاد میباشد و کسی از او جلوگیری نخواهد کرد.🥺
📚پی نوشت ها:
1- بحارالانوار ج 45 صفحهی 403-407
2- زندگانی چهارده معصوم(ع) نوشته علی عطایی اصفهانی/ ق د
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان_تنها_راه_نجات