سالهاست قطار
روی ریل ها قدم میزند
و خاطراتش را دود می کند...
کسی چه میداند؟
شاید قطار هم روزی عاشق بوده است!
پی نوشت: تقدیم به رفیق سیگاری و عاشقم😜😁
#مخاطب_خاص
پی نوشت ۲: عکس رو حدود ساعت ۵ صبح گرفتم. وقتی قطار برای نماز صبح ایستاده بود...
#سفر_دوستانه به مقصد #فریدون_شهر
@yaremehrabanema
ببخشید که این روزا یکم کمرنگم تو کانال و گروه های کتابخوانی مون رفقا🙏
دارم میرم #فریدون_شهر
برای دیدن همه ی رفقای عزیز تر از جان❤️
#زندگی_نوشت
#اردیبهشت_۴۰۳
#سفر_دوستانه
@yaremehrabanema
#امامزاده_گوشه...
#فریدون_شهرِ با صفا و زیبا
در کنار رفقای جان❤️
بماند به یادگار از روز اول #سفر_دوستانه #اردیبهشت_۴۰۳
#زندگی_نوشت
@yaremehrabanema
#دشت_لاله_های_واژگون
بماند به یادگار از روز دومِ #سفر_دوستانه
طبیعت زیبای #فریدون_شهر❤️
دشت پر از لاله و کوه های پر برف و آسمان ابری و هوای خوب در کنار آدم هایی که خیلی دوسشون داری و حس دوست داشتنشون رو نسبت به خودت میگیری، یک جور دیگه ای بهت میچسبه!😌
#زندگی_نوشت
#اردیبهشت_۴۰۳
@yaremehrabanema
بماند به یادگار از روز سوم #سفر_دوستانه به #فریدون_شهر با صفا😍
اینجا، خروجی تونل #چشمه_لنگان...
که با قدرت میره تا به زاینده رود زیبا بپیونده...
#زندگی_نوشت
#اردیبهشت_۴۰۳
@yaremehrabanema
#فریدون_شهر رو با آسمان آبی و ابری که با دل هامون حرف میزد...
با هوای دو نفره اش...
با کوه های پر صلابت و برفی ک هروقت از خونه میومدیم بیرون چشممون رو نوازش میداد و دلمون رو لمس میکرد...
با #دشت_لاله_های_واژگون که عاشقمون کرد...
با چشمه ها و رودهای از هر طرف جاری که میشد نشست لبش و گذر عمر رو دید...
ترک میکنم!
با خاطراتی به غایت دلچسب و شیرین...
با دلتنگی شدید از همین حالا برای این جمع دوست داشتنی که هرکدومشون یک زیبایی و قشنگی خاصی به این سفر بخشیدند...
با شبهایی که تا ساعت ۳ بیدار بودیم و روزهایی که از ۵ صبح یا نهایتا ۷ صبح شروع میشدن و تمام مدت پر از انرژی و شوق گذشتن...
اینه قدرت وقت گذروندن با آدم هایی که حال دلت باهاشون خوبه❤️
#زندگی_نوشت
#اردیبهشت_۴۰۳
#سفر_دوستانه
@yaremehrabanema
عکس از من😁
ادیت از فاطمه جانِ تقوی😍
اینجا امام زاده گوشه است که نوه ی امام حسن مجتبی علیه السلام هستن.
روز اول #سفر_دوستانه مون رفتیم اینجا
آسمون یک رنگ نیلی خاصی بود
کوه ها از دور به چند رنگ قشنگ و خاص به چشم میومد
درختای خیلی قدیمی خاصی هم اونجا بود.
آسمون! وااای نگم از دلبری کردن های آسمون #فریدون_شهر...
من آسمون رو خیلی دوست دارم.
خیییلی.
و در شهرای شلوغ متاسفانه ما از دیدن آسمون محرومیم!
همون یک تیکه آسمونی هم که داشتم تو حیاط مامان اینا ک هروقت میرفتم تو حیاط سرمو میگرفتم بالا و نگاهش میکردم دیگه نداریم!
چون چند تا ساختمون خیلی بلند ساختن ک کل آسمون رو گرفته...
و دقیقا فکر کنم الان یک ساله که تو حیاط مامان اینا نرفتم...
تو این سفر من خیلی ب آسمون نگاه میکردم و حظ میبردم...
روزی ک اینجا بودیم خیلی خوش گذشت. تازه بهم رسیده بودیم و پر از حس شادی بودیم.
شب آتیش روشن کردیم و دور هم از خاطرات دوران دانشجویی گفتیم😉
ذکر ملیحه سادات شد و سؤر مؤمنی که در یک سفر دانشجویی به خورد آقای رضایی داده بود🤦♀
اونام تلافی شو سر ما در آوردن!😭
در یک دسیسه ی بی رحمانه، آقای پارسا هل ها رو با دندون شکستن ریختن تو چای و دم کردن و به خورد ما خانوما دادن😒
و بعدش ک چای رو با نوش جانی خوردیم، اینو بهمون گفتن😭
#زندگی_نوشت
#اردیبهشت_۴۰۳
@yaremehrabanema
یک نمونه از دلبری های آسمون #فریدون_شهر
عکس از فاطمه جانِ مقدسی❤️
@yaremehrabanema
رفتیم #فریدون_شهر ولی با خودمون #پیچاقِ زنجان آوردیم😂
پیچاق میدونید یعنی چی که؟
به زبان ترکی یعنی چاقو😁
حالا چطور شد که ما از استان اصفهان، سوغاتِ زنجان آوردیم؟🧐
چون رفیق دوست داشتنی مون که در فریدون شهر زندگی میکنه اهل زنجانه 😌
امروز میخواستم ناهار درست کنم و گفتم افتتاحش کنم.
حالا اگر گفتین ناهار چی بود؟😜
خیییلی چاقوش خوب بود.
چاقوووو بود ها...
شایدم چااااااااقو😁
انقد تیزه که کیف میکنی باهاش پیاز خورد کنی.
دلت میخواد باهاش ادای این آشپزهای حرفه ای رو دربیاری که تَتَتَتَتَتَتَتَق پیاز خورد میکنن😁 البته اگر مبتدی هستی با پیچاق زنجان این اداها رو در نیار لطفا چون ممکنه انگشتت رو به باد بدی😂
به نظرم واقعا برای هر خانم خونه داری واجبه که یکی از این چاقو ها رو داشته باشه.
اگر دوست دارید یکی از این خوشگلای خوش دست و تیز که باهاش عاشق آشپزی کردن میشید رو داشته باشید میتونید برید تو پیج رفیق عزیزم و سفارش بدید👇
https://eitaa.com/pichagh
#زندگی_نوشت
#اردیبهشت_۴۰۳
#معرفی_دلی
#نتایج #یار_مهربان ۱۴
#گروه_اول
#سفر_دوستانه به #فریدون_شهر تو این دوره کار دستم داد.😅
مگه ن تا نیمه این دوره عالی بودم و روزی ۷۰ هشتاد دقیقه کتاب میخوندم😢
@yaremehrabanema