eitaa logo
یار مهربان
287 دنبال‌کننده
548 عکس
53 ویدیو
0 فایل
اینجا جاییه برای محکم کردن دوستی هامون با کتاب‌ و چشیدن طعم شیرین کتاب خوندن با دوستان😍 همچنین بخشی از دست نوشته های من و پوریا‌ رو میتونید ببینید😉 معرفی کتاب داریم و دوره های کتابخوانی برگزار میکنیم😌 پونه @Pooneh_rsz پوریا @pooriyarostamzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
بعدش رفتیم و چند روز آخر سفر رو اونجا گذروندیم. @yaremehrabanema
این عکسا رو هم از آخرین بار دریا رفتن گرفتم... تماشای غروب خورشید کنار دریا بسی زیبا بود... واقعا نمیتونم بفهمم آدمایی هستن تو این دنیا که معتقدن این همه زیبایی تصادفیه! این همه نظم و هماهنگی... این همه شکوه و عظمت... @yaremehrabanema
من آدم خیلی خاطره بازی هستم خاطره ها برام خیلی ارزشمندن و دوست دارم تکرارشون کنم. برای همین از اولین روز سفر به همسرم سپردم تو هر سوپری که رفتی بپرس لطفا ک اسکمو دارن یا نه؟😅 و اگر داشتن حتما برام بخر! ولی متاسفانه اون چند روز سفر هرجا رفتیم خبری از اسکمو نبود! عوضش از این بستنی یخی آلبالویی های دومینو بود که مزه ی خیلی خوبی داشت و برام طعم اسکموهای قدیمی رو تداعی میکرد ولی خب چون چوب نداشت و باید با قاشق میخوردی راضیم نمیکرد😅 برای همین در نهایت یک خلاقیتی ب خرج دادم دو تا بستنی ساده گرفتم که از چوب بستنیش استفاده کنم این بستنی یخی ها رو هم گذاشتم کنار ک آب بشه بعد چوب بستنی رو گذاشتم داخلش و دوباره به بدبختی گذاشتم تو فریزر😅 چرا بدبختی؟ چون ارتفاع فریزرش خ کوچیک بود و جا نمیشد! از طرفی زیاد هم سرد نمیکرد و ب همین علت ۲۴ ساعت تمام تو فریزر موند تا دوباره یخ بزنه😁 ولی در نهایت شب آخر و ساعت ۱۲ شب ک همه خواب بودن، قسمت شد با فاطمه کوچولو تو تاریکی اتاق، یواشکی باهم اسکمو بخوریم و حرف بزنیم... و میدونید تمام مدت یاد چی بودم؟ یاد یکی از خاله هام، دریا! که اون شبای تابستون های کودکی هام تو خونه ی مامان بزرگ، وقتی همه میخوابیدن میرفت دو تا اسکمو از فریزر در میاورد و تو رخت خواب، تو تاریکی باهم میخوردیم و حرف میزدیم و ریز ریز میخندیدیم... و راستی راستی من این همه تلاش کرده بودم برای تکرار اون خاطره... و عجیب است این آدمیزاد! @yaremehrabanema
اینجا مسجد جامع مینو دشته! ظهر جمعه در راه برگشت به مشهد قسمت شد نمازمونو اینجا بخونیم. نماز جمعه بود و بعد نماز هم یک مداحی قشنگ کردن در مورد که من و مامان یک دل سیر گریه کردیم باهم.☺️ بعدش کاری رو کردم ک از بچگی مامان بهم یاد داده بود ک در عبور از هر مسجد تازه ای انجام بدم. دو رکعت نماز تحیّت مسجد خوندم و بعد از سلام دستمو گذاشتم رو زمین مسجد و آروم گفتم: شهادت بده ک یک روزی من اینجا نماز خوندم... @yaremehrabanema
اینجام که جنگل گلستانه که تو راه اومدنمون به تاریکی خوردیم و ندیدیمش متاسفانه و اینجا خیلی خوشحال بودم که دارم زیبایی هاشو میبینم☺️ عرفان گوش میدادیم و لذت میبردیم از زیبایی های خلقتِ خداوندگار عالم...😍 @yaremehrabanema
شب شد و قهوه خوردن های همسر شروع شد که خوابش نگیره پشت فرمون... منم پا به پاش دابل اسپرسو میزدم😅 کلا نمیتونم با خیال راحت بخوابم تو ماشین و وقتی هم که چرتم میگیره و نمیتونم بخوابم، حالم بد میشه. برا همین قهوه میخوردم... فاطمه خوابید تمام شب رو تو ماشین و ما بعد از مدتها فرصتی داشتیم ک دوتایی حرف بزنیم! و تا خود مشهد حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم 😄 @yaremehrabanema
فردای رسیدنمون به مشهد، با مامان رفتیم حرم چقدددر چسبید شاید تعجب کنید اما من بعد از ۴ سال رفتم وایستادم تو صف زیارت و ضریح رو دیدم! تا قبل از کرونا من هروقت میرفتیم حرم یک جایی وایمیستادم که از دور فقط ضریح رو ببینم و زیارت نامه ای بخونم و هیچ وقت نمیرفتم جلو! تو دلم میگفتم زائری ک از راه دور میاد شوق رفتن به سمت ضریح رو داره. من ک مشهدم و مجاور آقا! همینجا از دور زیارت میکنم ک حتی ب قدر یک نفر جا باز باشه برا اونی که از راه دور و به هزار امید اومده! عوضش هروقت میرفتم نجف به امیر المومنین ع میگفتم آقا من از راه دور اومدم ها! یک کاری کن دستم برسه به ضریحت! آخه من هیچ وقت دستم به ضریح علی بن موسی الرضا ع نرسیده! همیشه وایستادم و از دور تماشاش کردم😭 کرونا ک شد یک مدت ک کلا حرم بسته بود و نشد حتی از دورم ضریحش رو ببینم! بعدها هم کلا شکل زیارت تغییر کرد و این صف های طولانی حرم بود و منی ک هربار با همسر و دختر میرفتیم حرم و به قدر یک زیارت نامه خوندن و نماز زیارت وقت داشتم و همون تو صحن حرم مینشستم و به دخترکم ک با پدرش میرفت و رو شونه های بابا به ضریح میچسبید، میگفتم: التماس دعا... حالا اما بعد از ۴ سال وایستادم تو صف! در یک لحظه ی ناب رسیدم به ضریح و دستمو محکم گره کردم میون شبکه هاش و بوسه زدم به اون طلاییِ خوش عطری که دیدنش داشت هوش از سرم میپروند... 🙏 @yaremehrabanema
تو راه که داشتیم برمیگشتیم، نزدیکی های مشهد فاطمه بیدار شد... با خوشحالی گفت آخ جون درسته که اینجا دریا نداریم ولی حالا داریم برمیگردیم پیش امام رضا و چشماش اینجوری بود وقتی داشت اینو میگفت:😍 بعد ازم خواست شعر بابا رضا رو براش بذارم. دو سه بار پشت سر هم آهنگ رو پلی کردیم و بلند بلند و با ذوق باهم خوندیم: با پدر و با مادرم... با عروسکام، اومدم حرم سلام مهربون، عزیزِ دلم، قربونت برم... منو تنها نذاری! از تو میخوام که همیشه منو حرم بیاری! از تو خاطره دارم، یادگاری! واقعا خدا رو شکر که ما امام رضا رو داریم هرجایی هم که بریم حتی اگر بهمون خیلی خوش بگذره حتی اگر بهمون خیلی بد بگذره وقت برگشتن یک جایی از قلبمون گرمه که داریم برمیگردیم پیش امام رئوف❤️ خدای مهربونم تا ابد شکرت برای این نعمت🙏 @yaremehrabanema
سفرمون سفر خوبی بود... با این حال وقتی برگشتیم خونه... لحظه ای که کلید رو انداختیم داخل قفل و چرخوندیمش و در باز شد و وارد شدیم همون جمله ای رو گفتم ک اکثر آدما وقتی از سفر برمیگردن خونه، میگن: آخیش! خونه ی خودمون!☺️ سفر هرچقدر هم خوب و دلچسب و پر از خاطرات خوب باشه، بهش دل نمیبندی! قبول داری؟ سعی میکنی حسابی خوش بگذره بهت.. وقت رفتن یک چمدون از ضروری ترین وسایلت رو با خودت برمیداری و میزنی به دل جاده! اگرم چیزی نیازت شد وسط راه میخری! اما بار اضافی با خودت برنمیداری! چون میدونی بار اضافی باعث میشه فقط خسته بشی! تو نیومدی سفر که خسته بشی! برعکس! اومدی برای تجربه ی رهایی... شاید بین راه تو اقامت گاه هایی بمونی که امکانات خوبی داشته باشه و تو ازش حسابی استفاده میکنی اما وقتی وقت رفتن شد همه چی رو همونجوری ک بود میذاری و میری! بدون برداشتن حتی یک چوب کبریت از جایی ک یک شب کامل رو اونجا گذروندی! باید همه چی رو تحویل بدی و بری... چون برای تو موندن و دل بستن ملاک نیست! این راهته ک برات ارزش داره! راهی که باید بری! تا ببینی چیزایی رو ک تا حالا ندیدی! کشف کنی چیزای مختلف رو... حس کنی... لذت ببری... کیف کنی! @yaremehrabanema
و البته که اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست. یکهو ماشین خراب میشه! یک تابلو رو نمیبینی و از راهی ک توش بودی منحرف میشی! گم میشی! گیج میشی! خوابت میگیره! عصبی میشی! تو اقامتگاه هایی میمونی ک دوسشون نداری و خواب راحت شب رو ازت میگیره! اما بازم ته قلبت میدونی که همه چی میگذره! ک فردا صبح دوباره خورشید طلوع میکنه و زندگی برات ادامه داره و میتونی دوباره راهت رو پیدا کنی و به مسیرت ادامه بدی! توی این مسیر با یک آدمایی هم همسفری! همسفرای که بعضی هاشون رو خودت انتخاب کردی و بعضی هاشون رو نه! در حال تو با اونا این مسیرو میری و اونا با تو! هرچی انعطاف پذیر تر باشی و با همسفرات بتونی رابطه ی خوبی بسازی و اونا رو همونطور ک هستن بپذیری و روی خوبی هاشون تمرکز کنی در نهایت تو این سفر ب خودت هم بیشتر خوش میگذره! مگر نه همه چی سخت میشه! خیلی سخت! ته تهش تو میدونی ک قرار نیست همیشه در سفر باشی! یک روزی برمیگردی به خونه ی خودت! به همونجایی ک ازش اومدی! ب همونجایی ک دوسش داری و خونه ی امن و راحت و همیشگیته! در نهایت از تمام سفرت یک خاطره برات میمونه و یک سری تجربه از راهی ک طی کردی ک باعث شده دنیا دیده تر و بزرگ تر بشی. حالا ترجیحت اینه که با چه خاطره ای برگردی؟ خیلی وقتا وقتی سفر تموم میشه و برمیگردی خونه با خودت میگی کاش این حرف رو نمیزدم! کاش اون کارو نمیکردم! کاش فلان جا خیلی سخت نمیگرفتم! @yaremehrabanema
سفر تموم میشه! هرچقدر خوب... هرچقدر بد... همسفرات هم برمیگردن به خونه هاشون... با یک چمدون رفتی و با یک چمدون و یک عالمه خاطره و تجربه برمیگردی به خونه ات! برمیگردی و میگی: آخیش! خونه ی خودم😍 پی نوشت: اقتباسی آزاد از : إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ  ( ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم!) ❤️ @yaremehrabanema
ممنونم که ها رو میخونید و خوشحالم که دوسشون دارید🙏❤️ @yaremehrabanema
سلام دوستای قشنگم من یک کلاس حفظ جدید دارم برگزار میکنم که حضوریه و مخصوص دوستان مشهدی. لطفا بین دوستان و آشنایان خودتون اطلاع رسانی بفرمایید🙏💚 شاید کسی دوست داشته باشه که این راه پر از خیر و برکت رو شروع کنه ولی نمیدونه از کجا و چه جوری؟ با اطلاع رسانی به این افراد، نور بشید تو زندگی شون🙏 مطمئنا همیشه دعاتون میکنن😍 مثلا من خودم همیشه دعا میکنم برای دوست عزیزم نرگس نازپرور که اولین بار دست منو گرفت و با خودش به کلاس استاد رهنمای عزیز برد❤️ @yaremehrabanema
🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🍀 دوره ی حفظ کل قرآن کریم همراه با ترجمه و نکات تفسیری، مخصوص بانوان عزیز برگزار میشود. 🍀زمان: دو شنبه ها 🍀ساعت: ۹ و نیم تا ۱۱ صبح 🍀مکان: محدوده ی سنایی 🍀مدرس: پونه رستم زاده، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث جهت کسب اطلاعات بیشتر به شماره ۰۹۰۱۱۳۱۶۲۰۸ پیام دهید. آی دی ایتا: @Pooneh_rsz لطفا با اطلاع قبلی به کلاس تشریف بیارید🙏 @yaremehrabanema
در ضمن بعضی از شما دوستان عزیزم لطف دارید به بنده و درخواست کلاس حفظ مجازی داشتید. لطفا کسانی که مایلن تو کلاس حفظ مجازی شرکت کنند، بهم پیام بدید که ببینم چند نفر هستید؟ @Pooneh_rsz 🍀
البته کلاس حفظ مجازی فقط برای دوستان غیر مشهدی برگزار میشه دوستان مشهدی لطفا تنبلی رو بذارن کنار و حضوری تشریف بیارن😉
امشب که شب شهادت امام جواد ع بود توفیق شد رفتم حرم! قبل رفتنم پیرهن مشکی ای ک تو سفر پیاده روی اربعین به کربلا پوشیده بودم رو پوشیدم. و انگشتری ای که از کاظمین خریدم و روش جمله ی* امانت موسی بن جعفر* نقش بسته رو انداختم دستم... وقتی رسیدم حرم نزدیکی های اذان مغرب بود و تو صحن انقلاب نشستم و با قرآن حفظی که استاد حفظم از کربلا برام سوغات آورده و خیلی برام عزیز و ارزشمنده، کمی قرآن حفظ کردم... دلم خیلی برای حفظ قرآن تنگ شده بود و مدت ها بود ک نتونسته بودم ادامه اش بدم. امشب اما اینجوری نیت کردم که از امروز با قدرت بیشتری تو این مسیر پیش برم🙏 @yaremehrabanema
مژده بدین یار مهربانی ها😍 یک زائر کربلایی، شب جمعه، که شب زیارتی اباعبدالله الحسینه و شب شهادت امام جواد علیه السلام هم بوده، تو بهشتی ترین نقطه ی زمین، بین الحرمین، دعامون کرده🙏🙏🙏 خدایا شکرت که در بهترین مکان ها و زمان ها یاد ما رو به دل بنده های خوبت میندازی که دعامون کنن.🥺 @yaremehrabanema