💔شعر
(( سلام الله یا زهرا ))
🥀شکسته قامت تو از ،
شکستگی ، شکسته تر .
ز ِ بغض همرهت شده ،
به جز فغان ، دو چشم ِ تر.
نکن دگر ز ِ آن طرف ،
ز ِ کوچه اش دگر گذر.
برای قلب خود شده،
بکن ازین شرر ، حذر.
شوی خراب و بی قرار ،
به در که می کنی نظر.
نشسته بر دل تو غم،
ز آه ِ او به پشت در.
بیا و انتقام او ،
بگیر در همین سحر.🥀
#فاطمیه
#امام_زمان عج
@yasekhaki
🖤غزل
(( عشق در آتش ))
شد علی مظلوم و مادر از خبر، آتش گرفت،
شد پناه و یاور او ، شد سپر، آتش گرفت.
دید می سوزد گُلش در آتش و در کینه ها،
رو به زهرا کرد حیدر ، یک نظر ، آتش گرفت.
بود غوغا در میان آسمان، حتی خدا،
دید پرپر گشته غنچه پشت در، آتش گرفت.
آتش و میخ و در و دیوار و محسن، ای خدا،
ناله ای زد فاطمه : آه و ... پدر ، آتش گرفت.
از صدای ناله اش هفت آسمان یکباره سوخت،
نه فقط سیاره ها ، حتی قمر، آتش گرفت.
بود هُرم ِ آتش ِ جانسوز ِ فریادش چنان،
باد هم با اینکه می کرده گذر، آتش گرفت.
او به دنبال علی و کودکان دنبال او،
باز تکرارِ غم و کوچه ، پسر ، آتش گرفت.
سیلی ِ جلاد چون بنشست بر روی گُلش،
جان ِ حیدر سوخت، وَ پا تا به سر ، آتش گرفت.
خون که جاری گشت از چادر، درْ جان ِ علی،
صبر هم بیچاره شد، خون ِ جگر ، آتش گرفت.
بود دستش بسته و، چون تکه ای از جان به او
دید زنجیر است زهرا بی حذر، آتش گرفت.
دید حیدر، می زند دشمن به کینه، بال او،
مانده در کوچه، ولی بی بال و پر ، آتش گرفت
بود کوچه پر ز ِ جلادان و وجدان مرده بود،
حیدر از این شهر مُرده، بی بشر، آتش گرفت.
سوخت اهل بیت این خانه و هم کل جهان،
گرچه در ظاهر فقط آن یک نفر ، آتش گرفت.
روح از جان علی هم رفت، چون می دید که؛
آه و فریادت ندارد یک اثر، آتش گرفت.
تا تو بودی ای پیمبر، داشتم من احترام،
فاطمه، وقتی که رفتی به سفر ، آتش گرفت.
بعد پرواز تو ای همراه حیدر ،اینچنین؛
خانه ای که بود امن و معتبر ، آتش گرفت.
خانه ی من از برای مردمی دنیا پرست،
بهر مشتی درهم و دینار و زر ، آتش گرفت...
گوشه ی بستر پس از درد و غم ِ بی حد ِ خود،
دید چشمان علی را پُر گُهر ، آتش گرفت.
خواست برخیزد ، نگاهی کرد حیدر به گُلش،
دید دارد دست ، به دیوار و دستی به کمر ، آتش گرفت.
چون نشد برخیزد از جا، روی حیدر زرد شد،
تا که او را دید زهرا ؛ معتذر ، آتش گرفت.
گفت من خود آمدم در راه عشق تو علی،
هر که آمد در ره عشق و خطر ، آتش گرفت.
آن شب آخر وصیت کرد زهرا با علی،
صد هزاران بار آن شب تا سحر ، آتش گرفت.
فاصله ی خانه و مسجد را به سالی طی نمود،
دید زهرا را که گشته محتضر ، آتش گرفت.
گفت زهرا؛ کاش بی تو من نباشم در جهان،
کاش باشد عمر من ، کم ، مختصر ، آتش گرفت.
ساکت و بی تکیه گاه، او را به خاک غم سپرد،
جان که می بارید از چشمان ِ تر ، آتش گرفت.
گفت رو به فاطمه ای ماه من دیگر جهان،
که نباشد جای من بی تو دِگَر ، آتش گرفت.
#غزل
#عشق_در_آتش
#فاطمیه
🖤 @yasekhaki
🍃 به نفس های تو بند است
مرا هر نفسے...
سایه ات کم نشود
از سرمان حضرت یار 🍃
#تو_آرام_جان_منی
♥️ #لبیک_یا_خامنه_ای
@yasekhaki
#دلتنگی_امام_زمانی 💔
🥀 یک آسمان بےستاره شدم
در نبود تو...
تا چشم کار میکند
اینجا شب است و شب 🥀
#امام_زمان عج
@yasekhaki
#دلتنگی_امام_زمانی 💔
🍃 روزهای بی یادت
برده این دل من را
تا به اوج بی حالی.
یاد تو همیشه
بر این دل،
بوده رمز ِ سرمستی،
بوده رمز ِ خوشحالی. 🍃
#امام_زمان عج
@yasekhaki
🍃شعر
(( نم نم ِ دلتنگی ))
♥هنوز هم نمی دانم
معنی کلام تو را.
می زنم به جاده ،
به دور،
تا ببینی که رفته ام
از تو،
تا سراب ِ من ،
سراب ِ ما.
کاش،
باز هم بباری عشق،
کاش باز مهربان باشی.
کاش،
عاشقانه بَر بَندی،
چشم بر سیاهی ها.
تو بگو،
که آخر ِ خط،
چیست منتظر به رهم؟
من ،
مسافری خسته
بی خبر ز ِ بیراهه،
خسته از دو راهی ها.
می نویسم،
که عشق جاری هست
می نویسم
که تو دلت با ماست.
انتخاب کن،
یکی از دو ؛
تو بگو که حرف ِ من،
هست دروغ ،
یا که راست ؟ ♥
#شعر
#نم_نم_دلتنگی
#خدای_من
🍃 @yasekhaki
🍃 حضرت دلبر
دلم را می فرستم
سوی تو.
زحمتی دارم
خودت لطفی نما،
بسته ی دل را
تو تحویلش بگیر🍃
#شعر
#امام_زمان عج
@yasekhaki
💕 با اینکه هستی
باز دلتنگم.
انگار این غم را امانی نیست.
از عشق و مهر و نور و آزادی،
گویا که در این تن نشانی نیست💕
#شعر
#امام_زمان عج
@yasekhaki
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«فاطمیه»
🎶 سبک (امشب اگه ز ِ غم لبالبی
جواد مقدم )
دنیا پر از غم و تباهی شد
آغاز سایه و سیاهی شد
از داغ کوچه و صدای مادر
آتیش زدن به خونه ی علی(علیه السلام)
می سوزه آشیونه ی علی (علیه السلام)
یاس علی(علیه السلام) شده کبود و پرپر
تو روضه های ما فغان و ماتمه
دلیل سوز گریه های ما همه
داغ علی(علیه السلام)
و ناله های فاطمه(سلام الله علیها)
مادر،مادر،مادر،مادر
مادر به پیش چشم بچه ها
افتاده پشت در چه بی صدا
مادر خدا کنه زنده بمونه
دست شیرخدا رو بستن و
حکم حرمتش و شکستن و
وای از نامردی های این زمونه
می کشیدن علی (علیه السلام)
رو توی کوچه ها
مادرمون زخمی تازیانه ها
می خندیدن لشکر سرد سایه ها
مادر،مادر،مادر،مادر
پرپر شده گل محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم)
مضطر شده ز مشکلش علی(علیه السلام)
زینب(سلام الله) داره می گیره هی بهونه
رفتی آخر غریب و بی صدا
مونده حسرت آه و ناله ها
خاک تو بی پلاک و بی نشونه
ز غصه ها نمی شه این دلم جدا
گریه شده تموم کار بچه ها
بیا برس به داد ما تو ای خدا
مادر،مادر،مادر،مادر
#مداحی
#سبک
#ایام_فاطمیه
💚@yasekhaki