eitaa logo
یــ❀ــاس خــــاکــی🇵🇸
134 دنبال‌کننده
657 عکس
97 ویدیو
10 فایل
💞 کپی از مطالب با ذکر صلوات مجاز است💞
مشاهده در ایتا
دانلود
((یاس ِ خاکی)) سلام، ناله های نهفته به یک چاه، سلام، گریه های شکسته به یک آه. سلام، زخم های ِ گُل ِ باوفایی، سلام، آه های ِ دل ِ بی نوایی. سلام ای گُل ِلاله گون ، یاس ِ خاکی، سلام ، تک گُل ِ آخرین باغ ِ پاکی. سلام ای آفتاب ِ بی نشانه، سلام ای ابرهای ِ تازیانه. سلام ای خنجر ِ درهای ِ سوزان، سلام ای چشمه ی ِ آتش فروزان. سلام ای غنچه ی ِ نشکفته، پر پر، سلام ای کینه ی ِ بنشسته بر در. سلام ای آخرین روز جدایی، سلام ای صبح امید رهایی. 💚 @yasekhaki
«فاطمیه» دنیا پر از غم و تباهی شد آغاز سایه و سیاهی شد از داغ کوچه و صدای مادر آتیش زدن به خونه ی علی(علیه السلام) می سوزه آشیونه ی علی (علیه السلام) یاس علی(علیه السلام) شده کبود و پرپر تو روضه های ما فغان و ماتمه دلیل سوز گریه های ما همه داغ علی(علیه السلام) و ناله های فاطمه(سلام الله علیها) مادر،مادر،مادر،مادر مادر به پیش چشم بچه ها افتاده پشت در چه بی صدا مادر خدا کنه زنده بمونه دست شیرخدا رو بستن و حکم حرمتش و شکستن و وای از نامردی های این زمونه می کشیدن علی (علیه السلام) رو توی کوچه ها مادرمون زخمی تازیانه ها می خندیدن لشکر سرد سایه ها مادر،مادر،مادر،مادر پرپر شده گل محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) مضطر شده ز مشکلش علی(علیه السلام) زینب(سلام الله) داره می گیره هی بهونه رفتی آخر غریب و بی صدا مونده حسرت آه و ناله ها خاک تو بی پلاک و بی نشونه ز غصه ها نمی شه این دلم جدا گریه شده تموم کار بچه ها بیا برس به داد ما تو ای خدا مادر،مادر،مادر،مادر 💚 @yasekhaki
(( ریحانة النبی )) ای گُل ِ بهارم، تنها امید و یارم . می روی و بی تو، بی تاب و بی قرارم. می روی و حیدر(علیه السلام) ، بی یار و تکیه گاه است. همدم ِ غم ِ او، آواى ِ سرد ِ چاه است. رفتى و نشسته، به قلبم، آوار ِ ماتم و عزا. مانده ام غريبانه زهرا(سلام الله عليها)، بى من چرا رفتى چرا؟ در ميان ِ غم ها، و تنها، با زخم ِ پَر كشيدنت. گشته داغم افزون، ز ِ دورى، و از غم ِ نديدنت. روح و ريحان ِ من، مى روى جان ِ من، حيدرت (عليه السلام)غريب و تنهاست. ➖➖➖➖➖ از غم ِ جدايى ، زهرا(سلام الله عليها) دلم شكسته. از جهان ِ بى تو، گشتم ملول و خسته. كوچه هاى ِ اين شهر، بى تو سياه و تارند. از جَفاى ِ بر تو، گريان و بى قرارند. مى روى و آيد، به يادم، از چادرت خون مى چكيد. شُد قدَت خميده، گل ِ من، گشتى به پشت ِدر شهيد. غنچه اى كه نشكفته پرپر، شد در هجوم ِ سايه ها. مانْدْ براى ِ حيدر(عليه السلام) ، غم ِ تو، دارَد دلم گلايه ها. روح و ريحان ِ من، مى روى جان ِ من، حيدرت(عليه السلام) غريب و تنهاست. 🔸 براساس سبک ای گل خزانم حاج حسن خلج 💚 @yasekhaki
غزل (( تنها امیرالمومنین )) یک شهر به خواب بود و بیدار ؛ علی ( علیه السلام)، عالم همه مست بود و هشیار ؛ علی( علیه السلام). سر تا به قدم آینه ی ِ لطف ِ خدا ، از عشق ِ خدا ، همیشه سرشار ؛ علی(علیه السلام). تابید بر این جهان چو خورشیدی نو، عالم همه شام ِ تار و ، انوار ؛ علی(علیه السلام). والا سرشت بود و شد بعد ِ رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، اول ولی ، امام و سردار ؛ علی(علیه السلام). اوصاف ِ کمالات و مقامات، نبین، والاترین ؛ وَرای پندار ؛ علی (علیه السلام) تنها به جهان یکی چو احمد(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد؛ مانندترین به خُلق و کردار ؛ علی(علیه السلام). مخصوص ِ تو شد ، تولدی بی مانند ، در مرکز ِ این جهان ِ دوار ، علی( علیه السلام ). با اذن ِ خدا جهان به دورت گردان، با عشق به تو ، و یا به اجبار ، علی (علیه السلام) . آنروز شدی معتکف ِ خانه ی عشق، تو مَحرَم ِ حق، کلید اسرار ، علی (علیه السلام). سرشار ، ز ِ انوار ِ الهی رویَت، زیبا جمال و ماه رخسار ، علی (علیه السلام). گر چه به جهان هزار مُنکِر داری، با عقل ، نمی شوی تو انکار ، علی (علیه السلام). قلبی که تو را به عشق ، معنا نکند، باشد به یقین مریض و بیمار ، علی (علیه السلام). یکتاست به قدر و پاکی و در ایمان، در کل جهان بدون تکرار ، علی (علیه السلام ). در جنگ همیشه یار ِ احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده، کافیست برای او ز ِ انصار ، علی (علیه السلام). کُفّار ، پُر از بغض به او. چون بوده؛ از ظلم و ستم ، همیشه بیزار ، علی (علیه السلام). گر چه تو ولی(ولایت) به حُکم ِ داور بودی، بستند تو را به حُکم ِ اشرار ، علی (علیه السلام). کشتند به پشت ِ در گُل ِ یاسَت را، ماندی، به آه و چشم ِ خونبار ، علی (علیه السلام) می کُشت تو را جدایی و زخم ِ سکوت ، هر کوچه شکنجه بود و آزار ، علی (علیه السلام). با خار ِ گلو و خار ِ چشمانش ساخت، هرگز نشود به عمر ِ خود ، خوار علی( علیه السلام). بعد از سه خزان ، به سمت او رو کردند، آخِر ، پذیرفت به اصرار ، علی (علیه السلام) ؟ در دولت ِ خود برای اجرای عدل، کوبنده و حق مدار و قهار ، علی( علیه السلام). از مال و زمین و حق ِ مردم نگرفت، حتی به جویی و نصف ِ دینار ، علی (علیه السلام ). آه از نفس ِ تمام گُرگان(گرگها) برخاست، دیدند زده به ظلم ، دیوار ، علی (علیه السلام). گفتند به جنگ ، راه ِ تو می بندند: تو مرد ِ جهاد و مرد ِ پیکار ، علی (علیه السلام). بَستی تو فکر ِ پوچشان را آخَر، چون هست مَصاف ِ با تو ، دشوار ، علی (علیه السلام). آه از سر ِ بشکافته ات در محراب، آه از خَفَقان ِ جهل ِ بسیار ، علی (علیه السلام). در قدر() شکافت سر، ولی قدر ِ ِ(مقام) تو؟! تعریف نمی شود به مقدار ؛ علی( علیه السلام). آوای وداع و رستگاری می خواند، پرواز کنان ز ِ شوق ِ دیدار ؛ علی( علیه السلام). آفاق ِ کرانه های او ناپیداست، توصیف نمی شود به اشعار ، علی (علیه السلام ). * ایام مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام تسلیت باد * علیه السلام @yasekhaki
((خلیل آل طه)) سیاهی های ِ کفر ِ شهر ، زدند بر قلب ِ او خنجر، شبیه ِ خنجری که خورد، به قلب خسته ی مادر. آه، آتش، آتش کینه، به سان بغض دیرینه، مدینه شهر نامردی، شکستند آب و آیینه. دل ِ آقا ، شده پر خون، به یاد مادر ِ گلگون، که بهر یاری حیدر(علیه السلام)، شده از خانه اش بیرون. زدند سیلی به پروانه، میان ِ کوچه و خانه، شکستند حرمت مادر، جهان شد ، سرد و ویرانه. گذشت از آتش نمرود، خلیل ِ آل طه زود، امام شیعیان آن شب، بدون یار و تنها بود. مدینه ، شیعیانت کو؟! زمین ، نام آورانت کو؟! امام اینک شده تنها، زمانه یاورانت کو؟! دل آقا شده دلتنگ، به یاد ِ کوچه های تنگ، به یاد مردم کوفه، به یاد مردمان سنگ. میان مجلس منصور، ز ِ زخم ِ خوشه ی انگور، امام اینک شده مسموم ، زِ جُور و کینه ی مزدور. مدینه شهر غربت ها، مدینه شهر تنهایی، شده تاریک و بی فانوس، مزار ِ مرد ِ دانایی. ز ِ تاریکی و جهل شهر، ندارد نور و آوایی. به غیر از ناله های باد، ندارد هیچکس فریاد، میان چشم هایش ،خار، میان بغض هایش، داد. 💚 @yasekhaki
💔 سلام بانوی باران و مهر و آیینه، برای زائر خسته پرنده ای که ز ِ غیر از شما ، بریده آن دلی که شکسته💔 پناه و ماوایی هست؟ 💔 @yasekhaki
🖤غزل (( عشق در آتش )) شد علی مظلوم و مادر از خبر، آتش گرفت، شد پناه و یاور او ، شد سپر، آتش گرفت. دید می سوزد گُلش در آتش و در کینه ها، رو به زهرا کرد حیدر ، یک نظر ، آتش گرفت. بود غوغا در میان آسمان، حتی خدا، دید پرپر گشته غنچه پشت در، آتش گرفت. آتش و میخ و در و دیوار و محسن، ای خدا، ناله ای زد فاطمه : آه و ... پدر ، آتش گرفت. از صدای ناله اش هفت آسمان یکباره سوخت، نه فقط سیاره ها ، حتی قمر، آتش گرفت. بود هُرم ِ آتش ِ جانسوز ِ فریادش چنان، باد هم با اینکه می کرده گذر، آتش گرفت. او به دنبال علی و کودکان دنبال او، باز تکرارِ غم و کوچه ، پسر ، آتش گرفت. سیلی ِ جلاد چون بنشست بر روی گُلش، جان ِ حیدر سوخت، وَ پا تا به سر ، آتش گرفت. خون که جاری گشت از چادر، درْ جان ِ علی، صبر هم بیچاره شد، خون ِ جگر ، آتش گرفت. بود دستش بسته و، چون تکه ای از جان به او دید زنجیر است زهرا بی حذر، آتش گرفت. دید حیدر، می زند دشمن به کینه، بال او، مانده در کوچه، ولی بی بال و پر ، آتش گرفت بود کوچه پر ز ِ جلادان و وجدان مرده بود، حیدر از این شهر مُرده، بی بشر، آتش گرفت. سوخت اهل بیت این خانه و هم کل جهان، گرچه در ظاهر فقط آن یک نفر ، آتش گرفت. روح از جان علی هم رفت، چون می دید که؛ آه و فریادت ندارد یک اثر، آتش گرفت. تا تو بودی ای پیمبر، داشتم من احترام، فاطمه، وقتی که رفتی به سفر ، آتش گرفت. بعد پرواز تو ای همراه حیدر ،اینچنین؛ خانه ای که بود امن و معتبر ، آتش گرفت. خانه ی من از برای مردمی دنیا پرست، بهر مشتی درهم و دینار و زر ، آتش گرفت... گوشه ی بستر پس از درد و غم ِ بی حد ِ خود، دید چشمان علی را پُر گُهر ، آتش گرفت. خواست برخیزد ، نگاهی کرد حیدر به گُلش، دید دارد دست ، به دیوار و دستی به کمر ، آتش گرفت. چون نشد برخیزد از جا، روی حیدر زرد شد، تا که او را دید زهرا ؛ معتذر ، آتش گرفت. گفت من خود آمدم در راه عشق تو علی، هر که آمد در ره عشق و خطر ، آتش گرفت. آن شب آخر وصیت کرد زهرا با علی، صد هزاران بار آن شب تا سحر ، آتش گرفت. فاصله ی خانه و مسجد را به سالی طی نمود، دید زهرا را که گشته محتضر ، آتش گرفت. گفت زهرا؛ کاش بی تو من نباشم در جهان، کاش باشد عمر من ،‌ کم ، مختصر ، آتش گرفت. ساکت و بی تکیه گاه، او را به خاک غم سپرد، جان که می بارید از چشمان ِ تر ، آتش گرفت. گفت رو به فاطمه ای ماه من دیگر جهان، که نباشد جای من بی تو دِگَر ، آتش گرفت. 🖤 @yasekhaki
🕊شعر (( خط ِ امان )) دلتنگی من، واژه ی تازه ای نیست. دوری ز ِ تو، دلتنگ کند کل جهان را. می دانی و می خوانی و، ای کاش فرستی، مرهم به همه، غصه و غم های نهان را. ای کاش که می شد، به گذشته سفری داشت، می دید دو چشمان ترم، عشق ِ عیان را. هر بار شود زائر تو دل ، به هر شکل، تو نامه دهی، مُهر زنی ، مُهر ِ امان را. ای کاش بگویی چه زمانی شود حاصل دیدار ولی ، آمدن ِ شاه ِ زمان را. علیه السلام 🕊 @yasekhaki
🥀غزل ((غریبانه)) هر مجلسی ، جای عزای مادر ِ ما نیست، پهلوی هیچ کس شکسته تر ز ِ زهرا (سلام الله علیها) نیست. این تکیه ها بَهر ِ عزادارن ِ بی عُذر است ، چون تکیه گاه ِ قامت خسته مهیا نیست. با ناله و اشک و فغانت روضه می خوانی، صد ناله در اندازه ی یک قطره معنا نیست. از چادر خاکی ِ مادر ، ناله ها داری، اما چرا دستت برای خسته مأوا نیست؟! از چای روضه حرف ها بسیار می گویند ، اما نمک گیری فقط با چای ِ تنها نیست. هنگام حرف ؛ یاران چه بسیارند و در میدان؛ تنهاست حیدر (علیه السلام) وَ کسی هم پای ِ مولا نیست. هر چند قافیه شود تکرار ، می گویم ؛ در چشم ِ حیدر هیچکس همتای زهرا نیست (علیهما سلام). همراز او ، تنها شده یک چاه ، چون دیگر ، آن همدم و همراه ِ روح افزای ِ شبها نیست. از کوچه ها هر دم صدای ناله می آید ؛ در گوش ِ حیدر فاطمه گوید که تنها نیست. هر چند نامردان جوابش را نمی دادند ، اما سلام ِ بی جوابش ، درد ِ آقا نیست. در کوچه های کوفه باید مختصر باشی، این کوچه های تنگ ، جای ِ قلب ِ شیدا نیست. هر کوچه سنگی بود و هر دیوار ، خار و تیغ ، دیگر پناه و مأمنی در شهر پیدا نیست. دیوار و در دارند ناله ،از دل ِ حیدر(علیه السلام)، باران ِ اشک ِ او ، که کار هیچ دریا نیست. دنیا شده ، زندان ِ تاریکی ، برای او، بعد از نبی و فاطمه (علیهما سلام) یک لحظه زیبا نیست. همراه ِ حیدر (علیه السلام) بسته بارش را جهان زیرا ؛ دنیای بی زهرا (سلام الله علیها) که دیگر شکل ِ دنیا نیست. درد ِ علی (علیه السلام) بسیار و بر واژه شده دشوار، می بندم این نامه ولی پایانش اینجا نیست @yasekhaki‌
💔طنین ذهن من این لحظه ها این است : نمیشه باورم تو رفته ای چه زود دلت پر از غم و شرار غصه بود رسید عاشقی به یار خود ولی شکسته قلب من رخم شده کبود💔 @yasekhaki