خداوندا تو شاهد باش
که ما دیدیم آنچه تو پسندیدی و به عهده گرفتیم و بپا خواستیم تا شاید واسطه اراده تو باشیم بر این ملت تا مباد کوردلان و جاه طلبان و قدرت طلبان بر حرم مطهر جمهوری اسلامی قدم بگذارند و دامنش آلوده سازند.
_____
خداوندا ما گنگان خواب دیده انقلابیم و پرتو وجود خورشید امام را بر وجود خود تنها با منشور نور او در ادامه تقدیر تو در انقلاب با رهبر امام رضایی مان یافتیم .
خداوندا ما جوانان و نوجوانان پیش رو
مشتاق و منتظر و مهاجر برای
حضور در صحنه های مختلف توحیدی و گوناگون انقلاب اسلامی تو هستیم و گشایش این حضور و توفیق را از تو طلب داریم
و مباد که کبر و عجب و جهل و حسد و کین و ریا و قدرت طلبی و جاه طلبی
مانع و سد حضور ما در این بزرگراه توحیدی در این زمانه باشد.
خداوندا حقیقت تو به صورت های گوناگون بر ما تجلی یافته است و بار ها تو را در غم ها و درد ها و سختی ها از عمق وجود فریاد کردیم و از تو سرنوشت و عاقبت خیر برای راهی که در پیش گرفتیم طلب کردیم و گاه غربت و مظلومیت را پست خوار شمردیم و دیدیم با شهادت محبوبانت که معاملات ،با ارزش های سنجش ما نا هم تراز و معادلات و مناسبات گونه ای دیگر با رنگ توحید و اخلاص و سعی و عمل صالح مقبول و منظور نظر تو به رفع و ارتفاع مومنان و صدیقان تو می انجامد.
خداوندا مباد اراده معطوف به خدمت و تسلیم و منتظر اراده توحیدی تو بودن، جای به اراده بر قدرت و جاه و مقام در پیش چشم خلق تو شود و ما بر جای خود پیشی و هوسِ هوایِ هواخان کنیم.
خداوندا ما در این راه خود را در پیش چشمان تو یافتیم پس خود ما را از جنود جهلیه نفسانی و شیطانی حفظ و در حصن خود بری از این دام ها قرار ده
و مباد امتحان ما عبرت و پند آیندگان راه تو باشند.
ما از همه عزت و جلال و قدرت و مهر تو
هدایت توحیدی تو را میطلبیم
که مباد عقل چاره اندیش ما بر دستان تو در صراط مستقیم به سوی تو پیشی یا پسی گرفته و راه را با بی راهه اشتباه گرفته و خود را به دست روزگار ،به تباهی کشانیم.
۱۵/۳/۱۴۰۳
#یادگاری
#شهادت #انتخابات
@yaser_name
گاه سخن باید گفت
از سینه ای سوخته
که در انتظار باران نشسته است
گاه باید که فریاد کرد نیمه های شبْ
سنگینی بارِ درد را
در کوچه های شهر
گاه باید رویید از میان خاکسترِ آتشِ امید،
امیدِ دوباره را
گاه باید خندید و دید رهسپاری مردمان به سویِ مرگ
گاه در کوچه پس کوچه های جوانی
باید بُرید
قد دیوانه آرزو و هوسِ دور و دراز را
گاه در کنار سایۀ دستانِ خالی شب
چراغ روز باید بر افروخت و دید آوارگان شب آوارۀ شهر
گاه نغمۀ ترانه چشمانِ انتظار را بر بازگشت یار
باید که با سکوتِ خود نواخت
گاه صبر را باید در کنارِ درد
گذارِ شِکُفتَنِ غم ز هجر خواند و گفت
وصل آری،
وصل آری آمدنیست، آمدنیست...
و در دل اما گفت هجر نارفتنیست ،نارفتنیست...
و باید اما ساخت و سوخت و شِکُفت میانه کشاکش
جانِ هاجر و
زبانِ واصلِ دل.
✍یاسر
📆1403/5/5
#یادگاری #شعر #غربت
@yaser_name
-۱
سکوت دل اما گاه شنیدنی است
گاه در هیاهوی عالم و قیل و قال این و آن
گاه هم در میانه کارزار و میدانِ ابتلا و امتحان
سکوت دل آری شنیدنیست...
اما سیلیِ سردِ این صدایِ هرزه گوی
تکرارِ بی صدای اما و اگر،
این تشکیک بی رحمِ
بی سکوت
و گَر پرسی،بگویم:
«همچو
تکرار نا همگون یک درد
در جسم بیمارِ یک مجنون…»
-۲
میگذرد در زمان این نهالِ نوجوان
بر سرِ طوفانِ دوست
گر همه را نامِ اوست
گر همه را کویِ اوست
یک نظری به ما گذر
بی امان و بی زمان
گوییا یک نظر همچو رفیقِ یک سفر
که میکشدم به این زمان
این زمانِ بی امان…
یک نظر اما در کجا ؟
بر چه کس و کدام زمان؟
هرچه که میگذرد
بر کرم و دستِ دوست.
یاسر ۲ آبان ماه ۱۴۰۳
#یادگاری #انتظار #سکوت
@yaser_name